من هنوز فرصت نیافته ام دست و پنجه نرم کردن با تاریخ سرکش و عصیانی شوروی را آغاز کنم. اما طرح کلی آنرا آماده کردهام که با گذرسریعی، نیروها و مؤلفه هایی که درانقلاب روسیه دخیل و فعّال بوده اند را به تصویر می کشد- و ازسال طوفانی انقلابی ۱۹۱۷ که کارگران، کشاوزران و سربازان به کسب قدرت در روسیه نائل آمده و از ساختن خشن وسازش ناپذیر سوسیالیسم درکنار تلاشهای طاقت فرسای دیگرشان، گرفته تا ظهور ضدانقلاب سال ۱۹۹۱ که بخشی از قشر الیت رهبری شوروی به طبقهی سرمایهدار روسیه تبدیل شدند، را در بر میگیرد.
فرانسه عملاً بدون دولت است؛ دولت استارمر در بریتانیا با دشواریهای فراوان روبهروست و اکثریتِ پشتسر مرتس در آلمان نیز شکننده است. شاخصهای اقتصادی در هر سه کشور در رکود بهسر میبرد. ایتالیا نیز تنها تا حدی به لطف برنامهی ملی احیا و تابآوری (Pnrr) سر پا مانده است.
با این حال، بورسهای پاریس، لندن، فرانکفورت و میلان در حال صعودند. چرا؟
پاسخ ساده است: ارزش شرکتهای بورسی با تزریق نقدینگی از سوی صندوقهای عظیم مالی (عمدتاً آمریکایی) تغذیه میشود.
پس از ملیسا بی بی سی اینترنشنال نوشت:
«ابعاد ویرانی های طوفان ملیسا بعد از عبور از جامائیکا، هائیتی و کوبا با ۳۴ قربانی آشکار میشود .» دقت میکنید. قلم بدستان روسپی روباه پیر چگونه از اعلام ارقام متفاوت قربانیان در کشورهای مختلف طفره میروند و همه قربانیان را در یک گونی می ریزند تا موفقیت کوبا عیان نشود؟ آن هم فقط چند روز پس از قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل با رأی ۱۶۵ کشور علیه تحریمهای آمریکا
آنچه این گسست قطعی با چپ را به ضرورتی به معنای واقعی کلمه حیاتی تبدیل می کرد عروج طغیان ارتجاعی جنبش سبز بود که برای همیشه امکان رویش کمونیسم مبارزه جوی طبقاتی از دل صف بندی های موجود چپ را از میان برده و بنیانهای ایدئولوژیک تمام چپ ایران را به کلی دگرگون کرده و بر مبانی لیبرالیسم قرار داد. امری که در جنبش کارگری نیز به همان ترتیب بازتاب خود را می یافت. برای ما مسلم شده بود که تکوین کمونیسم معاصر دیگر نه در درون چپ بلکه در تقابل با آن و نه در نتیجه انکشاف خودبخودی جنبش کارگری بلکه در نتیجه دخالتگری آگاهانه و مستقل کمونیستی در آن امکانپذیر خواهد بود. سیر تکوین جریان کمونیستی به عنوان سازمانی متمایز از چپ برای کمونیسم معاصر به جریان افتاد و سرانجام مدت زمانی بعد به تشکیل سازمان تدارک کمونیستی منجر شد.
جواد ظریف و آناتولی چوبایس، مرد کوچولوی با بمب و بمب اتمی اسلامی، بررسی موردی دستیابی کره شمالی و پاکستان به بمب اتمی. اوکراین بی بمب و آفریقای جنوبی بی بمب. چرا اوکراین و آفریقای جنوبی تسلیحات اتمی خود را واگذار کردند؟ ملزومات بازدارندگی مبتنی بر توازن وحشت کدامند؟ کدام بازدارندگی آینده و کدام تحول فی الحال در مباحثه بر سر بمب اتمی دنبال می شوند؟
جالب این که ماچادو که جایزه نوبل و جایزه به همان اندازه مزخرف ساخاروف را بهخاطر «مقاومت در برابر دیکتاتوری» دریافت کرده است حتی یک روز نیز در زندان به سر نبرده است. آن هم علیرغم سالها مبارزه علیه چاوز و نیکلاس مادورو، دخالت در توطئه علیه دولت ونزوئلا، درخواست تحریم های سخت تر و فراخوان هایش برای «دخالت بشردوستانه» به امید یک تهاجم آمریکائی که باید راه او برای قدرت را هموار میکرد.
بخشی از جامعه که این روزها به خیابان آمده – کارگران، دانشجویان، معلمان، والدین و غیره – کاملاً خارج از چارچوبهای سیاسی سنتی و باصطلاح «سیاست رسمی» و قواعد و مرزهای سازمانی و ایدئولوژیک آن عمل کرده است. ادامهی این جنبشها (نه فقط برای فلسطین بلکه علیه همهی بیعدالتیها) در درون پارامترهای سیاسی موجود ممکن نیست. و خودِ مردم نیز این را بهخوبی میدانند؛ به همین دلیل، این تودهها نه رأی خواهند داد و نه تمایلی به حمایت از سیاستمدارانی دارند که آنها را بخشی از حاکمیت میدانند.
غزه، ژئوپلیتیک جنگ و انقلاب دو سال پس از قیام ۷ اکتبر
بازبینی یک مقطع تعیین کننده در دگردیسی تاریخی چپ انقلابی به چپ سوسیال امپریالیست با بررسی تحولات منجر به نخستین انشعاب در حزب کمونیست کارگری
تشدید تضادها در سطح جهانی کدام روندها را تسریع و کدام روندها را صراحت بخشیده است. رابطه بین نبرد خیابانی در پوکروفسک و کنفرانس شانگهای و سالگرد جنگ دوم جهانی و بلوا در نپال و زورآزمایی در کاریبیک و بمباران یمن و قطر و تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به وزارت جنگ و سقوط دولت فرانسه چیست؟ ایران در کجای این بلبشو قرار دارد؟ چرا هراس از سوریه شدن ایران به انفعال در مبارزه طبقاتی می انجامد و چرا بدیل اوکراین شدن ایران با سوریه شدن آن متفاوت است. تفاوت بین عروج هرج و مرج و فروپاشی با عروج لیبرال-فاشیسم در چیست و چرا رؤیای تبدیل ایران به الدورادو خطرناکترین تهدید برای جامعه ایران است.
رفیق ما میگوید رئیس جمهور و رهبر و همه و همه از وضعیت اعلام نارضایتی میکنند تا معلوم نشود که مسئول این فلاکت کیست. البته که این حکم درست است. اما او متوجه نیست که جهش از این حکم درست بلافاصله به اعلام این حکم بعدی که «مسئول این فاجعه بورژوازی است که افسار شما در دستان اوست» هیچ کمکی نه به شناخت موضوع میکند و نه به پیدا کردن راهی برای مقابله با آن. کمکی به شناخت موضوع نمیکند به این دلیل که بورژوازی مسئول نه فقط این فاجعه، بلکه مسئول تمام وضعیت کنونی است.
اکثر اساتید اقتصاد میگن که انرژی و مواد اولیه خیلی ارزونه و باید گران بشه و در هر موردی موافق گرانسازی هستن ولی وقتی به دستمزد کارگر میرسن مخالف شدید افزایش دستمزد کارگر بیچاره هستن و اونو باعث بدبختی تولید و افزایش تورم میدونن! در حالیکه دستمزد کارگر فقط ۵ درصد از هزینه تولیده!
این اگه اصول دزدی از فقرا نیست پس چیه؟
در چنین شرایطی است که آقای چنگی با وجود اذعان به موقتی بودن کارگران کارخانه خودش، اصل اول مدیریت را یادآور می شود با این مضمون که "هر کسی را که نمی توانی اخراج کنی، استخدام نکن" و مدعی است که حتی اگر کارگری کارفرما را بزند، کارخانه اش را آتش بزند و تا مرز مرگ از پا درش بیاورد، مطابق قانون کار ایران، کارفرما حق اخراجش را ندارد!!!
صد در صد سهام متروی تهران متعلق به شهرداری تهران میباشد، دولت نیز مواظف است ۵۰ درصد از هزینههای مترو تهران را در قالب سوبسید تقبل کند. در کنار این درآمد ها، میتوان درآمد های جانبی از جمله تبلیغات درون واگن ها، سالن ایستگاهها و گیت، حتی دیوار ورودی ریل قطار ها را هم باید در نظر گرفت، به اینان اجاره دادن سالن های اصلی مترو را هم اضافه کنید. درآمدهای سرسام آوری که شاید کمتر کسی به آن توجه کرده (آمار و ارقام دقیقی از میزان درآمد مترو از این کانالها درآمدی تاکنون ارائه نگردیده) حال با مقایسه رقم هزینه بلیط مترو با دیگر ارقام در حال جابجایی در ایران ابعادی از چکونگی توزیع ثروت اجتماعی روشن میشود که تنها میتوان عنوان فاجعه را برای آن برگزید.
درباره اهمیت اجلاس سران روسیه و آمریکا در آلاسکا
تحول در قفقاز جنوبی بر چه متنی واقع می شود؟ ربط آن به جنگ اوکراین چیست؟ وزن آن در دیدار تاریخی ترامپ و پوتین چیست؟ واکنش نهایی ایران چه خواهد بود و کدام نتایج ایدئولوژیک را به همراه خواهد داشت؟
گفتاری در باب تحول زنگزور از دید سه جریان عمده در مبارزه طبقاتی در ایران: بورژوازی ملی و تمامیت ارضی و ژئوپلیتیک منطقه ای، بورژوازی ترانس آتلانتیک و دمکراسی و لیبرالیسم و فرصتهای اقتصادی، طبقه کارگر و چشم اندازهای مبارزه سوسیالیستی
برای غسل تعمید پاشینیان مزدور سیا و علیاف چماقدار صهیونیسم و ترامپ لمپن آب زلال چشمه فردوسی و حافظ بر سرشان می ریزد تا سرانجام برای یکی از خطرناکترین تحولات منطقه عنوان «کریدور ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» را به کار بگیرد و افاضه کند که خواجه نصیر طوسی گفته است از شر برای «خیر عامه» استفاده کنید و آغوشتان را برای کریدور زنگزور باز کنید که حلال همه مشکلات و بدبختی های ما الّا و بلا همان است و بس.
تشدید تضادها و تسریع روند جدالهای تاریخی-جهانی، جنگ در ایران به مثابه جبهه ای از این نبرد جهانی، احتمال وقوع مجدد جنگ در ایران به مثابه حلقه ضعیف زنجیره کشورهایی که موضوع جدال تاریخی-جهانی اند، چرا قدرت دوگانه حاکم جامعه را به سوی انهدام می برد و سیاست ورزی کمونیستی چگونه میتواند به ایفای نقش در این دوران متلاطم بپردازد.
"چپ هرگز نفهمید" یادداشتی است به قلم اکبر منتجبی سردبیر سازندگی که انقلاب ۵۷ را آنهم درست زمانی که "کشور بر لبه یک رنسانس ایستاده بود"، به شدت محکوم می کند و در خیانت چپها به کشور و فریب خوردن کارگران با مواضع سریال مو به مو همراهی می کند. در آن سوی جدال و در میان روزنامه ها و کانالهای "جریان انقلابی"، کیهان با سرتیتر "چرا ساواک را مهربان نشان می دهید و تاریخ را تحریف می کنید؟" علاوه بر انتقاد از تطهیر چهره ساواک، از نقش کمرنگ خمینی و طرفدارانش در سریال گلایه می کند!
افزایش قیمت سوخت در کشوری که تولیدکننده نفت است، موجی از اعتراضات را برانگیخته است. امری که در بستر بحران بدهی ها شکل میکیرند.
پایان وضعیت کنونی تنها میتواند به انهدام جامعه منجر شود. وضعیتی که تنها دو گزینه در آن قابل تصور است. یا این قدرت دوگانهی درون حاکمیت همچنان پابرجا باقی میماند که معنای آن تداوم بنبست کنونی، محو کامل اقتدار حکمرانی، افزایش قدرت نیروهای واگرا در جامعه و سرانجام انهدام جامعه خواهد بود و یا جریانِ هژمونِ درون طبقهی حاکمه، جریان ترانس آتلانتیک، با تمام اهرمهای اقتصادی، اداری و ایدئولوژیکش این جنگ فرسایشیِ دیرینهی درون حاکمیت را به طور قطعی به نفع خود خاتمه خواهد داد و با حذف یا مقهور نمودن جریان مقابل تماماً به تحقق سیاستهای خویش موفق خواهد شد. نتیجه این تحول نیز انهدام جامعه خواهد بود، با این تفاوت که در چنین حالتی انهدام با مشارکت جریان حاکم واقع خواهد شد.
قطعی نوبتی برق و آب و گاز این روزها اصلا عادی نیست. داد مردم کم کم داره در میاد. زندگی روزمره مختل شده و پدر کسب و کارهای خرد هم درآمده. در حال حاضر حتی بیشتر از اسرائیل مردم از انرژی حرف میزنند و از خرابی وسایل برقی و خساراتی که در نتیجه این قطعیها می بینند.
این جنگ به دلیل «آتشبس» فعلی به هیچ وجه پایان نیافته است – تنها ابزارهای به کار گرفته شده تغییر کردهاند. همچنان از یک سو اهداف جغرافیایی/ژئوپلیتیکی مطرح است. اما از سوی دیگر، مسئله اصلی جلوگیری از افول یا پایان امپراتوری مالی آمریکاست.
نمیتوان از اظهارات آن ابله در مقام رئیس جمهور یک کشور ۸۵ میلیونی دو هفته پس از ترور مهمان وی در روز سوگندش و در درون خانه اش شرمنده نشد که «آمریکا باید اول ما را آدم حساب کنه» و بعد از جنگ دوازده روزه هم «ترامپ میتواند صلح و امنیت را به منطقه بیاورد». برای این اظهارات نه تنها گوساله های رسانه ای وفاقی باید شرمنده باشند، آن برانداز لمپن هم اگر شرم میشناخت باید شرمنده می شد. آن سرنگونیطلب سوپر رادیکال چپ هم باید شرمنده میشد. کارگر و پرستار شریف و کمونیست مبارز هم باید شرمنده میشد که چرا نتوانسته است مانع چنین سقوطی در جامعه شود.
تشدید جدال طبقاتی پس از جنگ، وفاق یا گذار مبارزه فراکسیونهای متخاصم طبقه حاکمه از نبرد جناح ها به سوی قدرت دوگانه، تغییر ماهیت جنگهای معاصر از جنگ سرزمینی به جنگی بر سر بود و نبود و انعکاس آن در رابطه بین قطبهای قدرت دوگانه در طبقه حاکم، انهدام جامعه به مثابه خروجی نبرد در قدرت دوگانه، ضرورت و امکان گذار فوری به وضعیت قدرت سه گانه، تشکیل قدرت اجتماعی سوم به مثابه عامل حفظ جامعه و رفع قدرت دوگانه کنونی، دو مؤلفه اصلی تکوین قدرت سه گانه: منکوب کردن فاشیسم صهیونیستی و ایادی آن، پیوند بین مؤلفه طبقاتی با چشم انداز سیاسی…
یعنی همهٔ آن بندبازیها با «اقتصاد سیاسی» و «طبقه» و بهاصطلاح «نئولیبرالیسم» برای آن بود که بهوقت مقتضی تکلیف کل هستی و کائنات را با یک تکعبارت مجعول اورینتالیستی – یعنی «اسلام سیاسی» – یکسره کند؟! آنهمه ادای بحث مارکسیستی درآورد و با آلبریتون از «قرائت نو» لاف زد و با پولانی ژست «تکامل» مارکسیسم گرفت که دستآخر سر از آخور برنارد هانری لویِ داعشدوستِ «اسرائیل»پرست دربیاورد؟
آخر صحبت های فردین این بود که «اگر این بی ناموس ها بخوان حمله زمینی کنند به خانمم گفتم من میرم. من کاری به آخوند ماخوند ندارم کاریم به نتانیاهوی بی ناموس و شبکهی ایران اینترنشنالش ندارم ولی ما وطن فروش نیستیم. ما اهل خیانت نیستم که یکی مثل علی کریمی که بیاد به نتانیاهو لبیک بگوید. اون بی ناموسم تو اینستاگرامم آنفالو کردم». در جواب فردین گفتم که: حق داری. آره این، ما و امثال ماهاست که همین کارخونه و جامعه رو ساختیم درسته.
با بازگشت ترامپ به کاخ سفید و در حالیکه سیاستگذاران اسرائیلی دریافتهاند پنجرهٔ فرصتیِ مناسب برای اقدام در حال بسته شدن است، «سپر ابراهیم» ایران را هدف نهایی زنجیرهای از بیثباتسازیِ منطقهای قلمداد میکند. از غزه تا تهران، توالی روشن است: حل «مشکل حماس»، برقراری نظم و آرامش در لبنان، ایجاد یک منطقه حائل در سوریه، تثبیت همکاری عربستان سعودی — و سپس تمرکز کامل بر ایران.
متوجه می شوید چه ساده لوح بودید که فکر می کردید اسرائیل به نیابت از اروپاییان به ایران حمله کرده است. چقدر سطحی بودید که فکر می کردید قطعنامه تصویب شده تروئیکای اروپایی در شورای حکام آزانس مقدمه سازی برای حمله به ایران بود و اظهارات صدراعظم آلمان که «اسرائیل با حمله به ایران دارد کثیف کاری برای ما را انجام میدهد» بهمعنی این بود که اسرائیل داشت کار آنها را هم راحت می کرد. البته درک این پیچیدگی حقیقتاً دشوار هم هست که علیرغم همه اینها این ایران بود که داشت به نیابت از اروپا و برای نجات اروپا می جنگید
آیا آتش بس طرح استراتژیک آسرائیل و آمریکا برای وارد آوردن ضربات بعدی بود؟ آتش بس از منظر توازن قوای دو طرف، جنگ فرسایشی و جنگ عملیاتی. فراتر از دو نیروی مستقیم کدام نیروها در ایجاد آتش بس نقش داشتند؟ تحولات ژئوپلیتیک منتهی به آتش بس در فاصله میانجیگری اروپا و سفر عراقچی به مسکو، آتش بس بین ایران و اسرائیل به مثابه نقطه آغاز ترسیم خطوط عمده نظم جهان آینده؟
جنگ به کدام تغییرات در فضای اجتماعی منجر شده است و دلیل این تغییرات چیست؟ زمینه های جهانی حمله آمریکا به ایران کدامند؟ چرا جنگ اسرائیل با ایران فراتر از جنگی منطقه ای و فراتر از جنگ غرب با بریکس است.
برای طبقه کارگر ایران و برای منطقه، پیروزی بلوک متحد امپریالیستی و فاشیستی-صهیونیستی وخیم ترین نتایج را به بار خواهد آورد. نخستین و مهم ترین امری که امروز در مقابل هر کارگر و هر کمونیست و هر انسان شرافتمندی قرار دارد ممانعت از تحقق این کابوس است. برای ما، برای کارگران و کمونیستها، این در درجه اول به معنای مقابله با همه و هر گونه تلاشی است که برای تطهیر فاشیسم صهیونیستی یا برای یکی جلوه دادن ایران و اسرائیل و منفعل کردن جامعه با پرچم دروغین صلح طلبی به عمل می آید.
امروز ... چپهای بورژوا-صهیونیست همان خط «نه غزه نه لبنان» ۸۸ در مقام نیروهای پشت جبهه صهیونیستهای فاشیست بیانیههای آشتی با اسرائیل (بخوان ضدفلسطینی) صادر میکنند و درباره صلح سازمان مللی سخنسرایی میکنند. اما تا زمانی که از نهر تا بحر فلسطین باز برقرار نشود، آش و کاسه کپی برابر اصل پشت هم می آیند و صلح جز سرابی بیش نیست. و در خصوص صلح سرایانی چون علیجانی و نیکفر و مالجو و اتابکی و شرکای اسرائیلیشان این سراب ساخته دست همینهاست برای خوشخدمتی در پشت جبههای که خط مقدمش غزه است.
مصباح و بهرامی در حالی دخالت در بازار و تعیین قیمت برای کالاها را به تاثیرپذیری از افکار الحادی و متاثر از کمونیسمِ مسئولان جمهوری اسلامی نسبت میدهند، که در دهه ۶۰ در بازارِ تحت نظارت و کنترلِ آیت الله خمینی و در همان حال که کمونیستها دسته دسته به جوخههای اعدام سپرده میشدند، کالاهای اساسی با قیمت دولتی و با کوپن در اختیار مردم قرار میگرفت و بر قیمت اجناس در بازار نظارت اعمال میشد.
چه چیز حمله را امکانپذیر کرد؟ حکم درخشان کلاوزویتز مبنی بر این که «جنگ ادامه سیاست است با ابزارهایی دیگر» چگونه در انتخاب اهداف خود را نشان می دهد، مقدماتی در باب چه باید کرد.
گفتاری درباره زمینه های حمله پهپادی اوکراین به ناوگان هوائی راهبردی روسیه، چشم اندازهای نبرد فراتر از پرسش جهان چند قطبی، کشاکش درون اردوگاه امپریالیستی غرب، نازیسم در اوکراین و بازگشت استالین در روسیه بر بستر و در امتداد جدال شوروی و بلوک امپریالیستی.
اکنون پویش حمایت از فلسطین پا به میدان بزرگ سیاست در ایران گذاشته است و در این میدان بزرگ با نیروهایی به مراتب بزرگتر و با امکاناتی به مراتب گسترده تر مواجه خواهد شد. دوران مباحثات درون محافل کوچک و کلنجار با شبه انقلابیون برج عاج نشین به پایان رسیده است و دوران جدالهای بزرگ سیاسی فرا می رسد. آینده این پویش نیز در گرو سر بلند بیرون آمدن از این دوران است. دورانی که به ملزومات متفاوتی بیش از شور و شوق و تعهد اولیه و حس همبستگی با مردم فلسطین نیازمند است.
چرا اقدام اول خرداد سالشمار نویی در سپهر سیاست در ایران بود؟ جنبش جهانی حمایت از فلسطین و موقعیت پویش حمایت از فلسطین در ایران، کدام چشم اندازها در سطح جهانی طرحند و رابطه بین احزاب و جنبش حمایت از فلسطین چیست؟ در ایران چگونه است و چگونه باید باشد؟ ویژگی تناقض پایه ای ایران به مثابه قدرتمند ترین کشور ضد اسرائیل در جهان و اسرائیل دوست ترین جامعه مدنی در منطقه. حرکت دفاع از فلسطین در مقابل کدام چالشهای ساختاری و کدام چالشهای سیاسی قرار خواهد داشت؟ چرا و چگونه باید پویش را به جنبش تبدیل کرد؟
وقتی که به تجمع رسیدم با مشاهدهی پرچمها و چفیههای فلسطین و پلاکاردها با شعارهای متفاوت در دستِ اقشار گوناگونی از مردم، از قدیمیهای چپ و کمونیست گرفته تا کارگران و دانشجویان و مردمان متحیری که در آنسوی خیابان نگاه میکردند، تازه فهمیدم که این تجمع برای من مانند اولین تصویر در چشمان کوری مادرزاد است، به همان اندازه غیر قابل تصور و غیر قابل درک.
تصاویر منتشر شده مردان و زنانی با ظواهر کاملاً متفاوت که نشان از تعلق ایدئولوژیک و اعتقادی آنان به دسته بندی های مختلف اجتماعی داشت، ترکیبی نو از یک کنش اجتماعی را نمایان کرد که در تمام چهار دهه اخیر در خیابانهای ایران اثری از آن نبود. زیبا بود مشاهده زنان محجبه و بی حجابی که دوش به دوش یکدیگر شعار میدادند «غزه یمن تا ایران، وحدت زحمتکشان». آنها وحدت زحمتکشان غزه و یمن و ایران را فریاد می زدند اما خود در عین حال نطفه های وحدتی نو در درون جامعه عمیقاً زخم خورده از شکافهای ایدئولوژیک طبقه حاکمه را متبلور می کردند.
اسماعیل، خنیفر چند سال دیگر باید بدود تا بتواند نماینده مجلس شود؟ پاسخ: بی نهایت. او هرگز نمی تواند در ایران جمهوری اسلامی نماینده مجلس شود. او کارشناس ارشد نیست. نه فقط او، بلکه تمام رفقایش هم نمی توانند.
اسماعیل، چند سال طول میکشد تا خنیفر بتواند رئیس جمهور شود؟ نمی تواند، او رجل سیاسی نیست.
من هنوز فرصت نیافته ام دست و پنجه نرم کردن با تاریخ سرکش و عصیانی شوروی را آغاز کنم. اما طرح کلی آنرا آماده کردهام که با گذرسریعی، نیروها و مؤلفه هایی که درانقلاب روسیه دخیل و فعّال بوده اند را به تصویر می کشد- و ازسال طوفانی انقلابی ۱۹۱۷ که کارگران، کشاوزران و سربازان به کسب قدرت در روسیه نائل آمده و از ساختن خشن وسازش ناپذیر سوسیالیسم درکنار تلاشهای طاقت فرسای دیگرشان، گرفته تا ظهور ضدانقلاب سال ۱۹۹۱ که بخشی از قشر الیت رهبری شوروی به طبقهی سرمایهدار روسیه تبدیل شدند، را در بر میگیرد.
در ایران نیز وخامت وضعیت مسکن به گونه ای است که اگر یک کارگر درآمد ماهیانه اش را بدون کم و کاست پس انداز کند- با فرض ثابت ماندن قیمت ها- یک تا یک و نیم قرن طول می کشد تا خانه دار شود. حتی اگر همانند ۵۳ کارگر معدن طبس زیر آوار دفن شود اعضای خانواده اش به لطف و مرحمت دولت دست و دل باز ج.ا باز هم باید نصف قیمت مسکن را در قالب اقساط بپردازند تا بتوانند سقفی بالای سر خود داشته باشند. از همه این ها که بگذریم حدود ۲۵ میلیون نفر از جمعیت کشور حاشیه نشین اند.
وزیر آینده فرهنگ آلمان، فتح استعماری جهان را «دستاوردی تمدنی» خوانده واز «خود ویرانگری فرهنگی» اروپا بهدلیل «مهاجرت» گله کرده و برای از دست رفتن «توان توسعهطلبی» قدیم اروپا به سوگ مینشیند. «سرزمینهائی که اروپا در ۶۰۰ سال بهعنوان یک قدرت جهانی فتح کرده بود، تنها در عرض ۶۰ سال از هم پاشیده شدند و اروپا آنها را از دست داد.» او از این مینالد که امروز «تاریخ استعمار با کمال تاسف صرفاً بهعنوان یک توسعهطلبی غیرقانونی» ارزیابی شده و «دستاوردهای تمدنی که در فتح جهان نهفته است» نادیده گرفته میشوند..
پرسش این نیست که علت انفجار در بندرعباس چه بود. پرسش این است که چرا جامعه تنها می تواند این تلقی را باور کند که اسرائیل مسبب انفجار بود و عواقب این امر چیست. چرا جامعه به این نقطه رسیده است و راه خروج از آن چیست؟
ما شاهد سیل عظیم مهاجرت افغانها به ایران در دولت سیزدهم بودیم و موج افغان هراسی جدید نیز در ادامه همان سیاست مرزهای باز در دولت سیزدهم واقع شد. باید در نظر گرفت که بیش از 8000 کارخانه و شهرک صنعتی در دولت سیزدهم احیا شدند. تامین نیروی کار آنها یکی از مولفه های مهمی بود که به نقش دولت در ادامه کار این شهرکهای صنعتی وابسته بود. این شرکتهای صنعتی به نگهبان، آشپز، نیروی خدماتی و ماهر صنعتی نیاز داشت. با این توضیحات باز شدن مرزهای کشور به روی نیروی کار مهاجر افغانی یکی از ضروریات بود. و چه فرصتی برای بورژوازی هار ایران بهتر از این که در شرایط ملتهب و فقر و بیکاری بوجود آمده در افغانستان بعد طالبان، در جذب کارگران ارزان مهاجر افغان عمل نماید.
امروز که «مصلحت» این ام القرا به داد و ستد و فروش همین «جهان اسلام» و مسئله غزه و لبنان گره خورده است، همه آن مفاهیم یک به یک رنگ می بازند. و اکنون بیش از پیش بر همگان روشن میشود که حتی مسئله نابودی اسرائیل یا آرمان فلسطین از همان ابتدا هم تا آنجا جدی بود که در تعارض قاطع با منافعی قرار نگیرد که نطفه آن بین بازاریان و سفارت معظمه انگلیس در همان ایام پلوخوری اولین انقلاب بورژوایی ایران بسته شد.
تکلیف با جدال و شخص آقای علیزاده مشخص است. خود ایشان در یکی از برنامه هایشان که به نقد دیدگاههای اقتصادی رسانه تحریریه می پردازند، خود به این موضوع اعتراف می کند که محرک اصلی ساخت برنامه های پی در پی در یوتیوب، قبل از همه درآمد دلاری بالای آن است. جدال تنها یکی از نمونه هاست که به کمونیسم می تازد. تصویری که دنیای اقتصاد از رهبران شوروی و از کمونیسم ارائه می دهد بسیار خشن تر از تصویری است که در آن کمونیستها و داعشیها را هم سنگ هم قرار می دهد. خیر، بحث به تنهایی نه سریال پایتخت است، نه برنامه جدال و نه روزنامه دنیای اقتصاد.
بزرگترین هنر، جنگیدن در تمام نبردها و پیروز شدن نیست. بزرگترین هنر در آن است که بدون یک جنگ مقاومت دشمن را در هم بشکنید.
سون تسه
درباره جنگ تجاری همه جانبه آمریکا، دلایل پایه ای و ویژگیهای بروز جنگ تجاری، عجز اقتصاددانان در فهم وقایع و واکنش قدرتهای بزرگ جهانی تکرار نظام تعرفه اسمیت-هاولی یا شوک نیکسون : راه فراری نیست، زمان بیگ بنگ فرا می رسد، روز آزادی طلایه آن بود.
گزارشها حاکی از آن است که رپکون به زودی حدود ۳۰ درصد از کل گلولههای توپ ۱۵۵ میلیمتری ساخت آمریکا را تولید خواهد کرد. سال گذشته، پنتاگون ۱۱۶۰۰۰ گلوله مهمات از شرکت آرکا دیفنس ترکیه خریداری کرد و انتظار میرود خریدهای بیشتری در سال جاری انجام شود. با این که پنتاگون به شرکت جنرال دینامیک (یک شرکت آمریکایی) قرارداد ساخت سه خط تولید قطعات فلزی پرتابههای ۱۵۵ میلیمتری در تگزاس را داده است، اما این شرکت برای انجام کار به پیمانکاران فرعی ترکیه تکیه کرده است.
از همان ۷ اکتبر معلوم بود که در دو سوی تقابل خونین منطقه ای یک سوی تقابل هیچ ابایی از بالا بردن سطح رویارویی نداشت در حالی که تمام هم و غم سوی دیگر بر امتناع از ورود به سطح بالاتر نزاع قرار داشت. به استثناء غزه، و سپس یمن، محور مقاومت در تمام جبهه های دیگر سیاستی را در پیش گرفت که مبتنی بر مهار تشنج در منطقه و گذار تقابل خونین نظامی و نسل کشی به مجاری دیپلماتیک یا به عبارتی دیپلماتیزه کردن طوفان الاقصی و تمام جبهه های جانبی آن بود. نتایج فاجعه بار این استراتژی برای محور مقاومت امروز در مقابل چشم همگان آشکار است. نه تنها حماس و جبهه مقاومت فلسطین اکنون با بود و نبود مواجه است، بلکه همچنین حزب الله لبنان نیز جایگاه برتر ملی و منطقه ای خود را از دست داده و اکنون در مقابل پرسش بودن یا نبودن قرار گرفته است.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل/ و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
پس از فترتی که به خصوص پس از جنبش سبز گریبان طبقه کارگر را گرفت و جنبش کارگری را تحت الشعاع جنبشها و بلواهای طبقه متوسط قرار داد، این تازه آغاز پیشروی طبقاتی کارگران است. این کارزار از این نظر مهم است که میتواند گامی باشد در جهت پیشروی و اتحاد طبقه کارگر، و بحث و گفتگو در میان آنان. کاری که صدها بیانیه سندیکای واحد نه تنها نمیتواند انجام دهد بلکه در تقابل با آن نیز قرار دارد.
یک بار دیگر درباره مبانی نظریه دستمزد در مارکسیسم؛ حداقل دستمزد و تأثیر واقعی آن بر زندگی طبقه کارگر؛ عروج مجدد بحث حداقل دستمزد در سطح جهانی یا چرا اتاق بازرگانی خواستار افزایش حداقل دستمزد است؛ کاستی های کمپین پویش افزایش ۷۰ درصدی حداقل دستمزد؛ پویش به مثابه بخشی از جامعه مدنی یا طلایه های انکشاف مبارزه طبقاتی؛ کمونیستها و پویش.
از بین این صد هزار نفر ۸۳/۶ درصد زیر بیست میلیون تومان و پنج درصد هم زیر هشت میلیون تومان حقوق میگیرند. در نظر سنجی ایلنا فقط ۷/۸ درصد از شرکت کنندگان پاسخ مثبت به این سؤال دادند که دستمزد پوشش کامل کفاف زندگی آنها را می دهد این یعنی این که بیش از ۹۲ درصد از شرکت کنندگان دستمزدشان کفاف زندگیشان را نمیدهد. داشتن شغل دوم و سوم و وام و قرض و همسر شاغل و قناعت کردن و اضافه کاری، روش هایی بوده که شرکت کنندگان برای تامین هزینه های کامل زندگی برشمردند. حالا این آمار رو اگه بخوایم برای همان صد هزار نفر مد نظر قرار بدیم آمار وحشتناکی از دستمزد در کارگاه های صنعتی به دست می آید.
طی یک سال گذشته، دولت میلی توانسته است تورم را کاهش دهد و همچنین بزرگترین مازاد تجاری سالانه آرژانتین را تا کنون ثبت کند. اما آیا می تواند سیر رکود صنعتی را که خود دامن زده است نیز معکوس کند؟
تلهٔ ترامپ، تلهٔ زلنسکی یا واقعه ای خودانگیخته، محرکهای جدال آخرین روز ماه فوریه در کاخ سفید چه بودند؟ شکاف در غرب تا کجا پیش خواهد رفت، تکلیف جهان چندقطبی چه خواهد شد و آیا در چشم انداز جدالهای آتی جائی برای مبارزه طبقاتی هم هست؟
بخشی از مباحثات درونی سازمان تدارک کمونیستی در زمینه مؤلفه های تغییر یافته مبارزه طبقاتی و رویکرد کمونیستی پس از وقایع غزه و سقوط بشار اسد و آغاز ریاست جمهوری ترامپ و اوج گرفتن تلاش درون جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکا.
چرا هوش مصنوعی چینی توانست بنیانهای هایتک در آمریکا را به لرزه درآورد؟ بسترهای عمومی لحظه عروج دیپ سیک کدام بودند؟ سرمایهگذاری در بازارهای مختلف مالی و در شاخه ها مختلف صنایع و جدال قدرتهای بزرگ جهانی؛ عدم توازن بین سرمایه های کلان در هوش مصنوعی و بازدهی تاکنونی آن، کارکردهای واقعی هوش مصنوعی و افسانههای رایج؛ و سرانجام یک بار دیگر باز هم تحریف نظریه ارزش مارکس.
ویژگی های متمایز کننده دوران پسا ۷ اکتبر خاورمیانه، شکست در سوریه و لبنان و پیروزی در غزه؟ چه چیز برای همیشه دگرگون شده است؟ مؤلفه های مبارزه طبقاتی زیر پوشش جنبش ملی- اسلامی، مورد ویژه حماس به مثابه سازمان مقاومت و به مثابه سازمان اداری پسا کلنیالیسم، عناصر ضد سیستم در جنبش همبستگی با فلسطین، صهیونیسم لولای پیوند دو قطب ارتجاع جهانی، مسئله فلسطین در ابعاد جهانی بمثابه قطب مقابل ارتجاع سیاسی و گرایش دوگانه به فاشیسم
ادامه مطلب ..و