هر فرمانروایی که از درون دستخوش تفرقه شد

نوشتۀ: رائول ایلارگی میجر
Write a comment

آمریکایی که یک تئاتر شکسپیری را به عنوان نظام سیاسی خویش پذیرفته است، جایی که تمام موازین یک محاوره متمدنانه مدت هاست که از پنجره به بیرون پرتاب شده است، جایی که شایعات زهر آلود و خنجر زدن از پشت به شکل ابزارهای اجتماعی پذیرفته شده اند. آمریكایی كه در آن هر چیزی تا زمانی كه قابل فروش باشد معتبر است.

در انجیل متی بخش، 28 – 12:22 عیسی مسیح خطاب به حواریون می گوید:

" هر پادشاهی که در آن اختلاف بیفتد ویران خواهد شد، و هر شهرو خانه ای که در آن اختلاف بیفتد برجای نخواهد ماند."

 

در سال 1858، آبراهام لینکلن کاندید سنای آمریکا از همین عبارت وام گرفت :

" در 16 ژوئن 1858، بیش از 1000 نماینده در اسپرینگفیلد، ایالت ایلینوی، برای کنوانسیون ایالتی جمهوری خواه دیدار کردند. ساعت 5 بعد از ظهر آنها آبراهام لینکلن را به عنوان نامزد خود برای سنای ایالات متحده انتخاب کردند،  که به رقابت با استفن ای. داگلاس از حزب دمکرات بپردازد. در ساعت 8 بعد از ظهر لینکلن این پیام را در تالار نمایندگان به همکاران جمهوریخواه خود ارائه داد. عنوان آن بخشی از مقدمه سخنرانی را نشان می دهد "هر خانه ای که در آن اختلاف افتاد برجای نخواهد ماند". مفهومی آشنا برای مخاطبان لینکلن به عنوان بیانیه ای از عیسی که در تمام سه انجیل معتبر ( متی، لوقا، یوحنا) ثبت شده است.

حتی دوستان لینکلن این سخنرانی را برای این مناسبت بسیار رادیکال دیدند. همکار وکیل اش، ویلیام هرندون، لینکلن را اخلاقا شجاع خواند اما از زاویه سیاسی نادرست. لینکلن قبل از این که سخنرانی را رسما ارائه کند آنرا برای او خواند، او در اشاره به اصطلاح "اختلاف در خانه" گفت: "این قیاس بدون هیچ بحثی درست است ..... و من آنرا به همین شکلی که نوشته شده است خواهم خواند. من می خواهم از بعضی از شخصیت های عموما شناخته شده و با بیانی ساده که به طور عمومی شناخته شده است استفاده کنم که ممکن است ذهن آدمها را تکان بدهد و توجه شان را به مخاطرات زمانه جلب کند."

در 12 آوریل 2018 روزنامه واشنگتن پست تیتر زد:

" ما باید در سوریه کار بزرگی انجام دهیم. کره شمالی نگاه می کند".

بدون شک واشنگتن پست از این سرخورده است که جیمز ماتیس توانست بر طرفداران جنگ طلب در واشینگتن غلبه کند و راه کم "هزینه ترین" حمله را انتخاب کند.  

وسپس بعد از حمله، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه هشدار داد که اگر غرب دوباره به سوریه حمله کند هرج ومرج در دنیا رخ خواهد داد. و من فکر می کنم : هرج و مرج؟ شما "پیش بینی" هرج ومرج میکنید؟ منظور شما این است که وضعیتی که ما اکنون داریم شایسته اطلاق به عنوان هرج و مرج نیست؟

بله، واشینگتن پست، کره شمالی دارد نگاه می کند. و می دانید چه چیزی را می بیند؟  او خانه ای در گیر در اختلاف را می بیند. او آمریکایی می بیند که شاید به اندازه ای دچار تفرقه است که پیشتر در زمان جنگ داخلی دچار آن بود. آمریکائی که رئیس جمهوری را انتخاب می کند و بعد چندین پرونده تحقیقات را علیه او آغاز می کند که به نظر می رسد بطورنامحدود ادامه خواهد داشت. آمریکایی که در آن نفرت از مردان و زنان هم وطن بصورت یک نرم در آمده است.

آمریکایی که یک تئاتر شکسپیری را به عنوان نظام سیاسی خویش پذیرفته است، جایی که تمام موازین یک محاوره متمدنانه مدت هاست که از پنجره به بیرون پرتاب شده است، جایی که شایعات زهر آلود و خنجر زدن از پشت به شکل ابزارهای اجتماعی پذیرفته شده اند. آمریكایی كه در آن هر چیزی تا زمانی كه قابل فروش باشد معتبر است.

در یک تحول توطئه آمیز، در حالی که ترامپ باعث خوشحالی واشینگتن پست، نیویورک تایمز، سی ان ان، و ام اس ان بی سی شد که تا زمان فرستادن موشک ها دشمنان قسم خورده اش بودند، هواداران سنتی او بر علیه اش شوریدند. در حالی که "لیبرالها" (چه چیزی در یک کلمه هست) بوی خون به مشامشان رسید و فریاد شادی سردادند، جناح راست به دونالد یاد آوری کرد که این آن کاری نبود که او به خاظر آن و برای آن انتخاب شد.

آیا ترامپ توان از دست دادن هواداران سنتی خود را دارد؟ آیا قرار بر این نبود که دست راستی ها هوا دار بمب و اسلحه باشند؟ بنظر نمی رسد که او بتواند کاری بدون هوادارانش انجام دهد، این او را بسیار ضعیف خواهد کرد چرا که لیدی مکبث ها [لیدی مکبث شخصیت اصلی توطئه گر تراژدی مکبث شکسپیر است که وی را به قتل شاه دانکن ترغیب نمود و نقشه قتل او را کشید – مترجم] تمام حرکات او را زیر نظر دارند و فقط مترصد فرصت آن لحظه ای اند که او پشتش را برگرداند.

این که دست راستی ها کسانی اند که طرفدارخونریزی نیستند، یک تغییر کامل است. نه از این نظر که سکه ای است که 180 درجه چرخیده است، [نه، این تغییر] از مدتی است که شروع شده است. این نه فقط در رابطه با ترامپ جالب است، بلکه تعداد زیادی از جنگ طلبان می بینند زمانی که از فرستادن نیروی بیشتر به بیابانها [ی خاورمیانه] حرفی بزنند باعث از دست دادن پایه های توده ای شان می شوند. شاید لازم است که جان مک کین [جمهوریخواه] حزب خود را عوض کند؟

خوب راستی، کره شمالی چه چیزی را می بیند؟ آیا باید بترسد؟ آیا او بیشتر دچار ترس خواهد شد؟  کیم جونگ اون باید به عکس العمل چین نگاه کرده باشد که برای او بیشتر از آن مهم است که آمریکا چه میکند. و چین حمله را محکوم کرد. و اگر قرار باشد آمریکا به کره شمالی حمله کند چین بسیار قوی تر همان کار را خواهد کرد. بنا بر این کیم جونگ اون فکر نمی کند که واشینگتن جرئت حمله به او را داشته باشد.

"یک تیتر جالب از روزنامه دولتی گلوبال تایمزچین   نشان می دهد که چین در حال حاضر چگونه به دنیا و به طور اخص به آمریکا نگاه می کند: "یک کشور ضعیف دیپلماسی ندارد. بعد از صد سالی که گذشت، چین دیگر آن چین (ضعیف) نیست ولی دنیا همان دنیای قبلی است".

این آن نوع نگاهی است که چین، و در پی آن، کره شمالی آمریکا را آنگونه می بینند. و به همین ترتیب روسیه. آمریکائیان ممکن است هنوز فکر کنند – و واقعا هم فکر می کنند - که آنها شماره اول و قدرتمندترین هستند؛ در، اقتصاد، سیاست و نیروی نظامی، ولی این دیگر آن نگاهی نیست که بقیه دنیا آنها را می بیند.

آیا ایالات متحده هنوز از لحاظ نظامی قدرتمندتر از چین است؟ احتمالا، اما نه مطمئنا. با این حال، شما چگونه 1.3 میلیارد نفر را فتح می کنید و آنها را فرمانبردار می کنید؟ شی جین پینگ به آن بسیار آگاه است و بکار خود ادامه می دهد.

آیا ایالات متحده هنوز از لحاظ نظامی قدرت مند تر از روسیه است؟ تقریبا مطمئنا نه. یک بار دیگر بقول پل کرگ رابرت (و او یک آماتور نیست):

"روسها می دانند که اگر بخواهند می توانند در عرض چند دقیقه کل ناوگان ایالات متحده را غرق کنند، هر هواپیما و کشتی آمریکائی را در خاور میانه و در محدوده آن نابود کنند، توانایی نظامی اسرائیل را کاملا نابود کند و ارتش دولت آشغال عربستان سعودی را از صفحه زمین پاک کنند".

من این را قبلا هم نوشته بودم: تفاوت بزرگی بین این است که آمریکا چگونه ارتش خود را می بیند و بکارمیگیرد و اینکه روسیه چگونه این کار را انجام می دهد. این اختلافی است که نشان می دهد که روسیه چگونه یک دهم بوجه دفاعی آمریکا را هزینه کند و با این همه قدرت برتر نظامی باشد، یا حد اقل میتواند هرجنگی بر علیه خود را غیر قابل پیروزی کند.

به این دلیل که در ایالات متحده تمرکز بر ساخت بهترین اسلحه نیست، بلکه بر آن است که از سلاح بیشترین پول را درآورد. بوئینگ، ریتون، لاکهید سلاحهایی را تولید میکنند که بیشترین منفعت را دارند، نه آن هایی را که بیشترین کارآیی را دارند. داستان دنباله دار تولید جنگنده اف 35 شاید بهترین نمونه از این نمونه است، اما موارد بیشتر دیگری هم وجود دارد.  پنتاگون یک گودال پولی است.

شاید آمریکایی ها هنوز بتوانند بهترین سلاح را با پول کمتری بسازند، اما آنها این کار را نمی کنند. روسیه این کار را میکند. برای پوتین، [داشتن] بهترین سلاحها موضوع مرگ و زندگی است. روسیه تا زمانی که بیاد دارد همیشه مورد تهدید آمریکا بوده است.

در حالی که آمریکایی ها به شدت به برتری خود اعتقاد دارند و چنان با این اعتقاد عادت کرده و بزرگ شده اند که دیگر به داشتن بهترین سلاحها به عنوان امری برای بقای ملت خود نگاه نمی کنند. آنها برتری خود را به شکل چیزی به صورت خودکار و طبیعی میبینند.

حمله به سوریه به عنوان نشانه ای از ضعف دیده می شود. برای این که احتیاجی به آن نبود. برای این که در بهترین حالت شواهد آن سست و بی پایه بود. برای این که جهان دارای سازمان های بین المللی برای مقابله با چنین مسائلی است. به این علت که هیچ منطقی در اجازه دادن به خون ریزی در غزه و یمن اما بمباران تاسیسات ادعایی شیمیایی در سایر نقاط به دلایل بشردوستانه وجود ندارد.

آنچه که جهان می بیند یک توپ وتشر از یک ملت عمیقا دچار تفرقه است (و ما به انگلستان حتی تلنگری هم نزدیم [که وضعش از آمریکا هم بدتر است]). دنیا می بنید که کمتر از 48 ساعت بعد از حمله، رئیس سابق اف بی آی [کومی] در مورد رئیس سابق خودش [ترامپ] از اصطلاحاتی استفاده کرد که هیچ کس جرات استفاده از آن را در بیشتر کشورها، و در طول بیشتر تاریخ ندارد.

جیمز کومی شکسپیر را هم پشت سر گذاشته است. و در امریکا، مسئله این است که چه کسی در جدال یین کومی - ترامپ حق دارد. در روسیه، چین و دیگر جاها این طورنیست. آنها خانه، و کشوری را میبینند که دستخوش تفرقه است. یک کشور ضعیف هیچ دیپلماسی ندارد.

و این همان شکلی است که تمام امپراتوری ها به پایان رسیدند. از خود راضی گری و تفرقه. این آن چیزی است که کره شمالی موقعی که به آمریکا نگاه می کند آن را میبیند. چیزی که چین و روسیه هم می بینند. و آنها حتی ممکن است بدانند که چگونه عیسی آن را بیان کرد. او نگفت که یک پادشاهی دستخوش تفرقه ضعیف تر ویا فقیرتر خواهد شد، او گفت:

" هر پادشاهی که در آن اختلاف بیفتد ویران خواهد شد."

 

رائول ایلارگی میجر

ترجمه تحریریه سایت

منبع:

https://www.theautomaticearth.com/2018/04/every-kingdom-divided-against-itself/

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر