پیامدهای سیستم های جدید سلاح های روسیه

نوشتۀ: آندری مارتیانوف
Write a comment

آنچه در تاریخ 1 مارس سال جاری با اعلام و نمایش سلاح های جدید روسیه اتفاق افتاده، عدم تقارن نبود،  اعلام ورود نهایی به یک پارادایم کاملا جدید در جنگ، فن آوری نظامی و به عنوان یک نتیجه در استراتژی و هنرعملیاتی بود. قواعد و دانسته های کهنه دیگر کارآئی ندارند. ایالات متحده برای این آماده نبود و نیست،

توضیح سردبیر:

معرفی سیستمهای جدید سلاح های تعرضی روسیه توسط ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور در جریان سخنرانی وی در روز اول مارس خطاب به مجمع فدرال روسیه را باید از مهم ترین وقایع ژئوپلیتیک سالهای اخیر به شمار آورد. درباره نقش و تأثیرات سیاسی و نظامی این سلاحهای جدید در فرصتهای آتی بیشتر خواهیم نوشت. مقاله حاضر به بخشی از این تأثیرات در عرصۀ نظامی پرداخته است. با این حال درهمین عرصۀ نظامی نیز حدود این تأثیرات به آنچه مارتیانوف پرداخته است محدود نمی ماند و تغییری کلی در جنگهای آینده و همچنین متعاقب آن در سیاست بین المللی را به دنبال خواهد داشت. مقاله مارتیانوف مقدمه مناسبی برای ورود به این مباحث است.

******************

در جریان جنگ آگوست 2008 روسیه – گرجستان، عملیات لشگر 58 ارتش روسیه به عنوان "اجبار به صلح" نامگذاری شد. اگر به یاد آورده شود که آن زمان حقیقتا قضیه بر سر چه بود این یک اسم گذاری مناسب است. روسیه درآن جنگ پیروز شد، و حقیقتا گرجستان را مجبور به خلق و خوی بسیار صلح آمیز تری کرد. به زبان کلاوزویتس (Carl von Clausewitz ژنرال قرن 18 پروس ) روسها با وادار کردن دشمن به انجام آنچه که روسیه میخواست، به هدف اصلی جنگ دست یافتند. روس ها، همانطور که وقایع 19 سال گذشته نشان داده اند، دیگر هیچ توهمی در مورد امکان هر نوع رفتار منطقی متمدن ازکل غرب ندارند، کمتر از همه از ایالات متحده که هنوز اصرار به باقی ماندن در حباب خودش دارد که او را از هر ندای منطقی و صلح خارج از این حباب دور نگاه داشته است. رکورد جهانی ایالات متحده در چند دهه گذشته، نیازمند تفصیل خاصی نیست - این رکوردی از فجایع نظامی و انسانی است.

سخنرانی ولادیمیر پوتین در 1 مارس 2018 در مجمع فدرال روسیه، آنطور که بسیاری از انتخابات زده ها در غرب اظهار می دارند، ربطی به انتخابات آینده ریاست جمهوری روسیه نداشت. سخنرانی پوتین برای وادار کردن نخبگان آمریکا اگر نه به صلح حداقل به یک نوعی از عقلانیت بود، با توجه به اینکه آنها در حال حاضر به طور کامل از واقعیتهای ژئوپولیتیک، نظامی و اقتصادی دنیای جدید در حال عروج جدا هستند. همانطور که در سال 2008 در مورد گرجستان بود، این اجبار بر مبنای قدرت نظامی بنا شده بود. ارتش دوران پیشا شویگوی* روسیه، با تمام کاستی های واقعی و آگاهی به آن، نیروهای تعلیم دیده و بخشا تجهیز شده گرجستان توسط آمریکا را در مدت پنج روز محو کرد. تکنولوژی، نفرات و هنر عملیاتی ارتش روسیه بسادگی بهتر بود. بدیهی است چنین سناریوئی بین روسیه و ایالات متحده امکان پذیر نیست؛ مگر اینکه اسطوره آمریکایی برتری تکنولوژیکی در دریا از بین برود.

اکثریت نخبگان قدرت آمریکا نه حتی یک روز هم در ارتش خدمت کرده اند و نه حتی هرگز به یک آکادمی نظامی رفته اند و تجربه آنها در زمینه موضوعات جدی تکنولوژی نظامی و ژئوپولتیک محدود به چند سمینار در مورد سلاحهای هسته ای است و، در بهترین حالت، تلاش های خدمات تحقیقاتی کنگره به سادگی برای درک پیچیدگی و طبیعت بکارگیری نیروی نظامی، واجد شرایط نیست. آنها به سادگی فاقد شاخصهایی هستند که بتوانند به آنها مراجعه کنند. با این حال، این جماعت محصول فرهنگ پاپ-نظامی آمریکایی - همچنین مشهور به پورنو نظامیmilitary porn  و تبلیغاتی -، این مجموعه وکلا، " دانشمندان" سیاسی، جامعه شناسان و روزنامه نگاران که بر آشپز خانه استراتژیک آمریکا مسلطند که بدون وقفه مشغول پختن آموزه های ژئوپولیتیک و نظامی فریبکارانه است، یک چیز را مطمئنا می توانند درک کنند – وقتی که عزیز دردانه هایشان از پشت یا روی پیشانی داغ بخورند.

پیام پوتین به ایالات متحده بسیار ساده بود: او خودداری تحقیر آمیز آمریکا حتی برای ملاحظه کردن موضع روسیه در پیمان خلع سلاح ضد بالیستک (ABM) را به آنان یاد آوری کرد. همانطور که جفری لوئیس، در لحظه یک هوشیاری شگفت انگیز در مجله فارین پالیسی نوشت:

"[آغاز] دگردیسی واقعی نسل جدید سلاح های هسته ای عجیب و غریب روسیه در تازه ترین "بررسی عملکرد هسته ای"** Nuclear Posture Review نبود، بلکه در تصمیم دولت جورج دبلیو بوش در سال 2001 برای خروج از پیمان ضد موشکی بالستیک، و خطای فرا حزبی هر دو دولت بوش و اوباما برای تعامل معنی دار با روس ها در مورد نگرانی آنها در مورد دفاع موشکی آمریکا بود. پوتین در سخنان خود چنین گفت: " در طول تمام این سال ها از زمان خروج یک طرفه ایالات متحده از پیمان ABM ما به شدت در زمینه تجهیزات پیشرفته و اسلحه کار کرده ایم، که به ما اجازه دستیابی به جهشی در توسعه مدل های جدید سلاح های استراتژیک را داد." این جهشهای تکنولوژیکی اکنون موجودند. متاسفانه، ما هیچ وقت به جهشهای دیپلماتیکی که مورد نیازمان بود دست نیافتیم. "

پیام پوتین روشن بود: " شما آن موقع به ما گوش نکردید، اکنون به ما گوش خواهید کرد". بعد از آن او به گونه ای ادامه داد که تنها می تواند به عنوان تلاقی یک پرل هاربر نظامی- تکنولوژیک و استالین گراد توضیح اش داد***. تأثیرات استراتژیک تازه ترین سیستم های اسلحه که پوتین معرفی کرد بسیارعظیم است. در حقیقت، آنها از سرشتی تاریخی اند. البته همانطور که انتظار میرفت بسیاری از کارشناسان آمریکایی، آنرا به عنوان یک تبلیغات وانمود می کنند. همین انتظار هم از طرف جامعه " متخصص" نظامیان آمریکا می رود. عده ای نتوانستند بی اعتنا باشند و عده ای حقیقتا عمیقا شوکه شدند. امروز، یک روز بعد از صحبت های پوتین، میتوان تصور عمومی را به زبان ساده به این شکل توضیح داد: اکنون شکاف موشکی واقعی است و در حقیقت این یک شکاف نیست بلکه یک دره فاصله تکنولوژیکی است. اما به طور پارادوکیسکال این دره آنجائی نیست که بسیاری آن را تأئید می کنند - مثل موشک های بالیستک هوشمند RS-28  سارمات، که وجود و ویژگی های تقریبی آنها برای سال ها بیشتر یا کمتر شناخته شده بود.  بدون شک، داشتن یک موشک بالستیک نه تنها با یک برد عملا نامحدود، بلکه همچنین با توانایی انتخاب مسیرهایی که هر نوع دفاع ضد موشکی را بی فایده می سازد یک دستاورد تکنولوژیکی خیره کننده است. هر چه باشد امکان مورد حمله قرار گرفتن از طریق قطب جنوب، از طریق آمریكای جنوبی، احتمالی نیست که ارتش آمریکا قادر به روبرو شدن با آن باشد و احتمالا برای سالهای طولانی هم همین خواهد بود.

همچنین مثل اسلحه هایپرسونیک گلایدرروسیه بنام اوانگارد با سرعت بیش از بیست برابر سرعت صوت M-20+ ، که هم اکنون در مرحله تولید انبوه است ، یک پیشرفت غیر منتظره است. ایالات متحده هم مال خودش را دارد، اگر چه هنوزموفقیت آمیز نبوده.  برنامه برای این گونه سلاح ها واین ایده ها درایالات متحده ازاواسط سال 2000 تحت نظارت )PGS (Prompt Global Strike به جریان افتاد. بله، اینها دستاوردهای تکنولوژیکی خیره کننده ای برای روسیه است یا اصطلاح جفری لوئیس "عجیب و غریب" که با عصبانیت [اضافه کند که] " ما چیز قابل مقایسه ای نداریم". اما این هنوز آن جائی نیست که شوک واقعی باید باشد. تعدادی از مقالات من در این زمینه دقیقا بر عرصه هائی متمرکزند  که ایالات متحده حتی بیشتر از عقب مانده است – موشک های کروز، همه نوع آن. من سالهای قبل پیش بینی کردم که زوال واقعی ارتش آمریکا در این زمینه است. امروز کاملا واضح است که روسیه دارای مزیت نظامی و تکنیکی فراوانی در موشک های کروزو موشک های آیرو - بالستیکی است و در این زمینه حیاتی دها سال از آمریکا جلو تر است.

 در حالیکه جماعت کارشناس غربی مشغول بحث کردن در مورد تمام آن عجائب و بدون شک  خیره کننده سیستم های تسلیحاتی که برای حمل سلاحهای هسته ای به هر نقطه دنیا و با دقت بسیارطراحی شده بودند، بسیاری از متخصصان واقعی نفسشان بند آمد موقعی که خنجر موشک مافوق صوت هوا به سطح کینژال Kinzhal رونمایی شد. این آن تغییر دهنده اساسی زمین بازی ژئوپلیتیکی، استراتژیکی، عملیاتی، تاکتیکی و روانی است.  از مدتی قبل روشن بود که اکنون نیروی دریایی روسیه در حال توسعه موشک های مافوق صوت انقلابی ضد کشتی زیرکون Zircon 3M22  با سرعت M=8 (هشت ماخ، هشت برابر سرعت صوت) است. همانطور که زیرکون خیره کننده و عملا غیر قابل رهگیری بوسیله دفاع ضد هوایی است، کینژال در توانایی اش شوک آور است. این موشکی که با بیشترین احتمال بر مبنای بدنه موشک مشهور اسکندر توسعه یافته، با قابلیت سرعت M=10+ ( بیشتر از 10 ماخ)، با توانایی مانور بالا، موشک آیرو- بالستیکی با شعاع 2000 کیلو متر که با میگ 31 BM حمل میشود، کتاب جنگ های دریایی را همین حالا بازنویسی کرده است. کینژال ناوگانهای جنگی و رزمناوهای با سطح بزرگ را از رده خارج کرد. نه، شما اشتباه نمی خوانید. هیچ سیستم دفاع هوایی یا دفاع ضد موشکی در جهان امروز (شاید به غیر از S-500 که در حال آمدن است و بطور مشخص برای رهگیری اهداف مافوق صوت طراحی شده است) قادر نیست هیچ کاری در مقابلش انجام دهد، و به احتمال زیاد دهه ها طول خواهد کشید تا پاد زهری برایش پیدا شود. شلیک 5 - 6 عدد از این نوع موشک ها نابودی هر ناو گروهی ویا هر گروه شناوردیگری را تضمین می کند، و تمام این کار بدون استفاده از مهمات اتمی صورت خواهد گرفت.

استفاده از چنین اسلحه ای، به ویژه از آنجایی که ما اکنون می دانیم که در منطقه نظامی جنوب روسیه مستقر شده، بسیار ساده است. به احتمال زیاد منطقه هدف گیری موشک بوسیله MiG-31 در آبهای بین المللی در دریای سیاه خواهد بود، به این ترتیب تمام دریای مدیترانه شرقی را به روی هر کشتی سطح آب یا گروهی از کشتی ها می بندد. روسیه همچنین می تواند خلیج فارس را کاملا ببندد. آن همچنین می تواند یک منطقه ممنوعه بسیاربزرگی را در اقیانوس آرام ایجاد کند، جائیکه MiG-31BMs از یلیزووا Yelizovo در شبهه جزیره کامچاتکا یا پایگاه هوایی Centralnaya Uglovaya در منطقه Primosrky قادر خواهد بود منطقه وسیعی از اقیانوس را گشت زنی کند. این نیز قابل توجه است که پلت فرم فعلی کینژال، میگ 31، مسلما بهترین جنگنده شکاری در تاریخ است. بدیهی است که توانایی MiG-31 برای رسیدن به سرعت بسیار بالای مافوق صوت (به مراتب بیش از M = 2) یک عامل کلیدی در پرتاب این موشک است. اما مهم نیست که چه روش هایی برای پرتاب این سلاح وحشتناک بکار گرفته می شود، پیامدهای استراتژیک فوری توزیع عملیاتی کینژال به شرح زیر است:

1-      کینژال سرانجام  ناوهای هواپیما بر را به پستوی حقیر قدرتنمائی بر علیه دشمنان ضعیف و بی دفاع و دور از حوزۀ دریانی روسیه می راند. چه مدیترانه و چه اقیانوس آرام یا اقیانوس اطلس شمالی. این همچنین به معنای یک منطقه ممنوعه کامل برای تمام 33 ناوشکن و کروزر مجهز به سیستم ردیابی و نابود کننده Aegis نیروی دریایی آمریکا است که برای دفاع موشکی بالستیکی آمریکا حیاتی اند.

2-      سیستم کلاسیک CBG (carrier battle group) به مثابه یک نیروی ضربتی اصلی درمقابل یک حریف برابر یا تقریبا برابر را منسوخ و بدون استفاده می کند. هم چنین هر کشتی جنگی سطح آب را مستقل از توانایی دفاع هوایی ویا دفاع ضد موشکی اش، بی دفاع می کند. این کاملا صدها میلیارد دلار سرمایه گذاری در آن سیستم های عامل و سلاح ها را خنثی می کند، که ناگهان چیزی بیش از اهدافی بی دفاع وتنومند نیستند. کل مفهوم نبرد هوا- دریا یا همان مفهوم Joint Concept For Access and Maneuver the Global Commons) JAM-GC که پایه و اساس سلطه جهانی آمریکا است، به سادگی بی فایده میشود. این یک فاجعه دکترینال و مالی است.

3-      سرشت و ماهیت کنترل و ممنوعیت دریایی تغییر می کند. کسانی که چنین سلاح هایی دارند، به سادگی فضای گسترده ای از دریا را در اختیار دارند که برد کینژال و حاملان آن محدوده اش را تعیین می کند. این همچنین به طور کامل هر پشتیبانی سطحی  برای زیردریایی ها در آن منطقه را حذف می کند، و بنابراین آنها را در معرض مشاهده گشت هوایی ساحلی ASW (جنگ زیر دریایی) قرار می دهد. آثار آن تصاعدی و عمیق است.

روسیه دارای تعداد بسیاری از این حاملها است - برنامه مدرنیزه کردن MiG-31 به BM در سالهای اخیر با توان زیاد در حال اجرا بود که به پیداشدن این نوع هواپیما ها در خط مقدم نیروی هوایی منجر شد. اکنون روشن است که چرا چنین مدرنیزه سازی انجام شد. این مدرنیزاسیون MiG-31BM را تبدیل به سکوی پرتاب موشک کینژال کرد. همان طور که دریاسالار جیمز جونز رسما در سال 1991، بعد از جنگ اول خلیج گفت "برای به وحشت انداختن یک ناوگروه جنگی کافی است دیده شود کسی چند عدد بشکه 50 گالنی به آب میاندازد." کینژال بطور موثری هر نیروی سطحی فاقد قصد خودکشی را هزاران مایل از مرزهای روسیه دور و توانش را بی اثر میکند. به زبان ساده این به این معنی است که تمام نیروی دریایی سطحی آمریکا یک نیروی تو خالی است که فقط بدرد نمایش و رژه با پرچم در نزدیکی و مناطق ساحلی کشور های ضعیف و توسعه نیافته می خورد. این را می توان با کسرکوچکی از هزینه های نجومی از سیستم های عامل و سلاح های ایالات متحده انجام داد.

در این مرحله بسیار دشوار است که به طور کامل نتایج  سیاسی سخنرانی پوتین را در ایالات متحده پیش بینی کرد. بهرحال آن چیزی که به آسانی قابل پیش بینی است، استفاده بیش از حد از کلیشه کهنه نامتقارن است. استفاده از این کلیشه خطا است. آنچه در تاریخ 1 مارس سال جاری با اعلام و نمایش سلاح های جدید روسیه اتفاق افتاده، عدم تقارن نبود،  اعلام ورود نهایی به یک پارادایم کاملا جدید در جنگ، فن آوری نظامی و به عنوان یک نتیجه در استراتژی و هنرعملیاتی بود. قواعد و دانسته های کهنه دیگر کارآئی ندارند. ایالات متحده برای این آماده نبود و نیست، علیرغم هشدارهای بسیاری از متخصصان واقعی، و از جمله در خود آمریکا، در تحول در پارادایم نظامی-فن آوری در حال ظهورجدید و یک کوته نظری کامل آمریکایی و غرور در هر موضوع مربوط به امور نظامی. همانطور که کلنل دانیل دیویس مجبور شد اعتراف کند:

"هر اندازه هم که این غرور در زمان خود موجه بوده باشد، به سرعت به تکبری بیجا تبدیل شد. اکنون این یک خطر جدی برای ملت است. شاید هیچ چیزی این تهدید را بهتر از سیستم خرید ناکارآمد پنتاگون نشان نمی دهد."

امروزه معقولانه می توان پیش بینی کرد، که بر متن یک رویکرد آمریکایی به جنگ، هیچ نوع واکنش تکنولوژیکی آمریکایی قابل قبولی در برابر روسیه در آینده قابل پیش بینی موجود نخواهد بود. به سادگی ایالات متحده منابعی برای مقابله در اختیار ندارد، به غیر از تبلیغات رسانه ای و کشاندن کامل خود به ورشکستگی. اما نکته این جا است، روس ها این را می دانند و سخنرانی پوتین به طور مستقیم آمریکا را که به سادگی در برابر شمار زیادی از سلاح های فوق  صوتی روسیه بدون دفاع است تهدید نکرد. روسیه هدف از بین بردن ایالات متحده را دنبال نمی کند. اقدامات روسیه تنها با یک دلیل انجام می شود – اسلحه کشیدن بروی یک مست سرکش. یک چاقوکش عربده کش در کافه را باید این طور مجبور کرد تا حرفهای به دیگران توجه کند. به زبان دیگر، روسیه تفنگ را به جنگ چاقو آورد و به نظر می رسد که این تنها راه برای مقابله با ایالات متحده امروز است.

اگر هشدارها و نمایش برتری تکنولوژی نظامی روسیه تاثیری از خود بر جا بگذارد، همانطور که قصد روسیه از ابتدا بود، ممکن است یک نوع از گفتگوی منطقی در باب نظم نوین جهانی بین بازیکنان اصلی ژئوپلیتیکی شروع شود. جهان نمی تواند بیش از این زورگوی پر مدعا، خود خواه و توخالی ای را تحمل کند که نمی داند آنچه را که انجام می دهد ثبات و صلح جهان را تهدید می کند. هژمونی خود اعلام کرده آمریکایی در آن نقطه ای که برای هر نیروی هژمون واقعی و به رسمیت شناخته شده حقیقتا تعیین کننده است، یعنی در عرصۀ نظامی، به پایان رسیده است. این هژمونی مدتی بود که به پایان رسیده بود، فقط نیاز به سخنرانی پوتین بود تا آن رسم کهنه و مفیدی آل کاپونی را به نمایش بگذارد که آدم کارش را با زبان خوش و یک اسلحه در دست بهتر پیش می برد تا فقط با زبان خوش. هر چه باشد روسیه با زبان خوش سعی خود را کرده بود و کاری از پیش نبرد. ایالات متحده باید فقط خودش را سرزنش کند.

 

آندری مارتیانوف

ترجمه تحریریه سایت

منبع:

http://www.unz.com/article/the-implications-of-russias-new-weapons/

 

توضیحات:

*  اشاره به اصلاحات ساختاری و تکنولوژیک عمیق در ارتش روسیه در دوران وزیر دفاع کنونی، سرگئی شویگو، که به افزایش خیره کننده توانائی های نظامی آن منجر شده است.

**  Nuclear Posture Review یک هفته قبل از سخنرانی پوتین کاخ سفید دکترین تازه هسته ای خود را معرفی کرده بود که بر طبق آن حمله پیشگیرانه هسته ای وارد دکترین نظامی آمریکا شد. گرایش به این تغییر دکترین هسته ای در زمان اوباما نیز طرح و به طور ضمنی وارد سیاست هسته ای آمریکا شده بود.

*** معروف است که در پرل هاربر ضربه غافلگیر کننده ای از سوی ارتش ژاپن بر ارتش آمریکا وارد شد و استالینگراد نیز به عنوان مظهر مقاومت در مقابل متجاوز وارد تاریخ شده است. نویسنده با اشاره به دو واقعه هم بر خصلت دفاعی اقدام روسیه و هم بر ضربه غافلگیر کننده آن تأکید نموده است. 

****   carrier battle group آرایش اصلی ضربتی نیروی دریائی آمریکا مرکب از مجموعه ای از رزمناوها و ناوشکن ها که در مرکز آن یک ناو هواپیمابر قرار گرفته است.

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر