متحدی قدرتمند: کارشناسان سیاست خارجی در آلمان خواهان رابطه نزدیکتر با آمریکا هستند

نوشتۀ: جرمن فارین پالیسی
Write a comment

صادرات آلمان به آمریکا از 65.6 میلیارد یورو در 2010 به 73.7 میلیارد در 2011 وبیشتر به 88.4 میلیارد یورو در2013 رشد کرده است – یا بیشتر از یک سوم در مدت سه سال و انتظار می رود که این رشد بیشتر نیز شود. این در زمانی اتفاق می افتد که، در نتیجه بحران در فرانسه، صادرات آلمان به این کشور– سنتآ مهم ترین شریک صادراتی همسایه قدرت مند اقتصادی اش – کاهش یافته همین طور هم صادرات به بقیه کشور های اصلی در اتحادیه اروپا، مثل ایتالیا و بلژیک.

 

نوشته: جرمن فارین پالیسی

ترجمه: تحریریه امید

توضیح: با شروع بحران و آغاز جنگ داخلی در اوکراین و تشدید منازعات بین غرب و روسیه، پرسش در زمینه سیاست اروپا در قبال این وضعیت در مباحثات مربوط به این تحولات همواره طرح بوده است. در میان منتقدین سیاست افزایش تشنج با روسیه در اروپا و در خود آمریکا؛ این نظریه مسلط است که اروپا در این تحولات به بازیچه دست آمریکا تبدیل شده است و حتی بر خلاف منافع اقتصادی خود گام بر میدارد. چنین نظریاتی حتی در میان نظریه پردازان روسی نیز وسیعا رایج است. روند تحولات و پیشگامی اروپا در اتخاذ سیاستهای ضد روسی البته همواره خلاف این امر را نشان می دهد. با این همه، نظریه پردازان دنباله روی کورکورانه اروپا از آمریکا با سماجت بر تحلیل نادرست خویش پافشاری می کنند. امری که بیش از تأکید بر واقعیات، بر آرزوهای این نظریه پردازان مبنی بر ایجاد شکاف بین اروپا و آمریکا تکیه دارد. مقاله جرمن فارین پالیسی به روشنی نشان می دهد که منافع اقتصادی آلمان اتفاقا در تقویت روابط با آمریکا تأمین می شود و نه در رابطه با روسیه. با توجه به نقش تعیین کننده آلمان در دیکته کردن سیاست خارجی اروپای واحد، فهم جهتگیری سیاسی اروپای واحد – نه تنها در قبال روسیه، بلکه همچنین در صف بندیهای جهانی – با درک منافع اقتصادی آلمان بسیار راحت تر خواهد بود. امری که برای اتخاذ سیاست کمونیستی حائز اهمیت فراوان است.

تحریریۀ امید

**********************************

German-Foreign-Policy

در خواست برای جهت گیری قویتر در یک همکاری جهانی با ایالات متحده در محافل سیاست گذاری خارجی آلمان مطرح شده است. بنا به مقاله ای برنامه ای به نوشته  سردبیر دی تسایت "Die Zeit " که در مهم ترین مجله در زمینه سیاست خارجی آلمان منتشر شده است، در زمان رشد نا امنی در جهان، داشتن یک متحد قدرتمند کمک بسیار مفیدی خواهد بود.

فرانسه که به مقدار زیادی "دولتگرا" است و "رهبری اش انحصارأ بر شبکه ای از بند و بست استوار است"، نمی تواند جای گزینی برای همکاری با آمریکا باشد. البته برلین می تواند در همکاریش با واشینگتن در آینده با "اعتماد بنفس بیشتر" ظاهر شود. هر چه باشد  آلمان دیگر اکنون تبدیل به " یک ابر قدرت کوچک" شده است. این واقعیت که ایالات متحده بطور فزآینده ای به موتوری برای صنایع صادراتی آلمان تبدیل شده است، اثرات مثبتی بر برنامه های همکاری گذاشته است.

صادرات آلمان به آمریکا در فاصله سالهای 2010 و 2013 یک سوم افزایش داشته است. ناظران حتی انتظار رشد مهم بیشتری در آینده را دارند، در زمانی که، صادرات آلمان به کشور های مرکزی اتحادیه اروپا  و روسیه – که یک زمانی امید کمپانی های  صادراتی آلمان بودند، به رکود رفته. فرصت های تازه معاملات با آمریکا نیاز به همکاری های سیاسی را افزایش داه است.

آمریکا:" شریک غیر قابل تعویض"

در خواستها برای جهت گیری قویتر در یک همکاری جهانی با ایالات متحده در محافل سیاست گذاری خارجی آلمان اکنون با قدرت بیشتری طرح می شوند.بنا به مقاله یوخن بیتنر سردبیر هفتگی دی تسایت "Die Zeit" که در نسخه اخیر مجله "سیاست بین المللی" {1} منتشر شده است، "شراکت" با آمریکا گرچه نیازمند به یک "نوسازی" است، اما "غیر قابل تعویض" است.

اتحادیه اروپا:" مخرج مشترکی حول حداقل ها"

بر طبق نظر یوخن بیتنر، تقویت اتحادیه اروپا بقصد دستیابی به استقلال از ایالات متحده، وبه صورت یک آلترناتیو در مقابل گسترش همکاری آلمان با آمریکا، موفق نخواهد بود. سردبیر دی تسایت می نویسد "در بهترین حالت"، اتحادیه اروپا قادر به تحقق یک "سیاست خارجی نیرومند تر" خواهد شد؛ برای مثال " در سیاست تجاری اش". اما در بیشتر اوقات باید در بروکسل، به یک "سیاست کوچکترین مخرج مشترک" رضایت داد. مخصوصأ در مورد سیاست خارجی.

حتی اگر این توفیق حاصل شود که " با اتخاذ سیاست تسلیحاتی ادغام شده و توافق برای فرستادن نیروی نظامی مشترک اروپا فاصله با آمریکا کاهش یابد و به این ترتیب اروپا خود را از وابستگی به ناتو رها کند"، باز هم به علت جبر اجماع [در اتخاذ سیاست در اروپای واحد]."امکانات آلمان در شکل دادن به سیاست خارجی اش بیشتر تضعیف خواهد شد ". هم کاری با فرانسه نیز در چنین حالتی چندان کمکی نخواهد کرد "اگر که «دوستی» بین دو کشور به عنوان یک ژست دوستانه تلقی نشده" [و جدی گرفته شود].

بیتنر آشکارا با تحقیر در مورد فرانسه حرف میزند: " همسایه ما یک دولتگرائی متمرکز است، لایه رهبری کننده اش منحصرا شبکه ای از بند و بستها است، سیاست بازار کارش و صنعتش حمایتگرایانه است و سیاست خارجی اش اپورتونیستی{2} این یک پایه نا کافی برای یک سیاست خارجی مشترک است.

"ملت غیر قابل جایگزینی" اروپا

ضرورت حضور نیرومند در عرصۀ سیاست خارجی اما بنا به نظر بیتنر وجود دارد. در حال حاضر تردیدهای زیادی در سیاست جهانی وجود دارد . این به این معناست که برلین باید خودش را برای"بد ترین حالت آماده کند." بر این اساس "پیوند با غرب"، "شراکت با آمریکا.... کماکان برای آلمان یک ضرورت تخطی ناپذیر است". اشکال جدیدی از همکاری، مثل TTIP (توافقنامه تجارت آزاد ترانس آتلانتیک)، " نه فقط در برگیرنده منافع اقتصادی، بلکه همچنین دربرگیرنده منافع استراتژیک اروپا و آلمان هستند".

 بیتنر البته بر این نظر است که پیمان با آمریکا به یک "نوسازی" احتیاج دارد. "برای دفاع ازشراکت" یکنفر باید "قادر به دفاع ازموقعیت خودش هم باشد". آلمان " تبدیل به یک ابر قدرت کوچک شده است،" و می تواند" با اعتماد بنفس بیشتری ظاهر شود."هر چه باشد دوستان ما به خوبی می دانند که کدام ملت در اروپا " ملت غیر قابل جایگزینی است."{3}

موتوری برای اقتصاد صادراتی آلمان

تقویت سیاست خارجی پس از یک "نوسازی" پیمان با آمریکا به تحولات تازه در بخش اقتصادی نیروی تازه ای خواهند بخشید. در چند سال گذشته، آمریکا تبدیل به موتور اصلی  برای صادرات آلمان شده است.

صادرات آلمان به آمریکا از 65.6 میلیارد یورو در 2010 به 73.7 میلیارد در 2011 وبیشتر به 88.4 میلیارد یورو در2013 رشد کرده است – یا بیشتر از یک سوم در مدت سه سال و انتظار می رود که این رشد بیشتر نیز شود. این در زمانی اتفاق می افتد که، در نتیجه بحران در فرانسه، صادرات آلمان به این کشور– سنتآ مهم ترین شریک صادراتی همسایه قدرت مند اقتصادی اش – کاهش یافته همین طور هم صادرات به بقیه کشور های اصلی در اتحادیه اروپا، مثل ایتالیا و بلژیک.

تجارت با روسیه نیز حتی در2013 کاهش یافته بود و اکنون نیز به علت تشنجات جاری به طور دراماتیکی سقوط خواهد کرد. حتی صادرات به چین در 2013 در رکود بسر می برد، و گرچه در این فاصله مجددا در حال رشد است، بنظر می رسد که تضمینی برای رشد بی وقفه صادرات نخواهد بود. اما تحلیلگران در آمریکا ظرفیت عظیمی را می بینند.

آریزونا به جای چین

این امید ها بر پایه رشد استخراج به شیوه هیدرو لیک شکستن (Fracking) در آمریکا، که به یک موج بازسازی صنعت در آنجا منجر شده است. در آمریکا، تشدید تولید گازشیل، مدت زمانی است باعث شده که گاز در آمریکای شمالی به مراتب ارزان تر از اروپا ویا در شرق آسیا شده است. قیمت گازآمریکا در حال حاضر در حدود یک سوم میانگین در اروپای واحد است. {4}

به علاوه این که ، از 2009، صنایع آمریکا موفق شدند هزینه تولید صنعتیManufacturing Unit Labor)  ) را حدودأ 5 درصد، کم کنند [ثابت نگاه داشتن دستمزد در مقابله افزایش سطح زندگی، افزایش شدت کار،و کلا حمله به سطح معیشت کارگران].طبق گزارش شرکت بیمه اعتبارات اویلر هرمس [شرکت خدمات مالی فرانسوی و چندملیتی است، که تمرکز اصلی آن، در حوزه بیمه بوده و طیف وسیعی از خدمات بیمه عمر، بیمه اتکایی و غیره را ارائه می‌نماید] هزینه تولید صنعتی در حال حاضر در آمریکا در ردۀ "پائین ترین در میان کشور های صنعتی " قرار دارد. در همین زمان، حتی اختلاف واقعی دستمزدها در آمریکا و چین بصورت آشکاری در حال کاهش است. {5}

حقیقتا هم تعداد روبه افزایشی از شرکت های آمریکایی، بجای ایجاد مراکز تولیدی در خارج، کارخانه ها را در داخل آمریکا راه اندازی می کنند. بنا به نوشته اویلر هرمس "یکی از آشکارترین نمونه های آن تصمیم  کمپانی اپل است که بجای چین کارخانه جدیدی را در آریزونا راه انداری کند." این روند ادامه دارد.

بهترین محل تولید و بازار عرضه

این به دو طریق وعده بالاترین سود را به صنایع آلمان می دهد. ازیک طرف، بازسازی صنعتی، که اکنون در آمریکا در حال وقوع است، باعث قرارداد های زیادی خواهدشد، برای مثال، برای محصولات ماشین آلات و تأسیسات آلمان. یک مطالعه تحقیقاتی که بوسیله مجله اقتصاد هفته "Wirtschafts Woche " انجام شد پیش بینی میکند که در پنج سال آینده، یعنی " بین 2013 تا 2017، سازندگان ماشین آلات آلمانی، سازندگان کارخانه جات و خطوط تولید صنعتی 29 میلیارد دلار بیشتر وسایل صنعتی به آمریکا خواهند فرستاد"، یعنی رشدی معادل 29 درصد نسبت به پنج سال قبل از آن. این مطالعه هم چنین پیش بینی میکند که سرمایه گذاران آلمانی میتوانند بیشترین سود ممکن را از بازسازی صنعتی آمریکا در مقایسه با شرکت های بقیه کشور های اروپایی ببرند.{6}

هم اکنون شرکت های آلمانی – بعلت پایین بودن قیمت انرژی و دستمزد – شروع به باز کردن کارخانه های جدیدی در آمریکا کرده اند. فولکس واگن، برای مثال، برنامه ریزی دو برابر کردن ظرفیت تولید خود را در کارخانه تنسی، جایی که خصوصآ با دست مزدهای بین 14.50$  و 19.50$ در ساعت  در سطح خیلی پائین دستمزدها قرار دارد. هم چنین باسفBASF  و بایر BAYER سرمایه گذاریهای میلیاردی تازه ای را در آمریکا اعلام کرده اند. در نظر اتحادیه شرکت های شیمیایی آلمان (VCI ) " آمریکا مهمترین بازار و محل تولید در خارج است."{7}

مازاد تجاری40 میلیاردی

از طرف دیگر، آلمان از نظر اقتصاد کلان نیز در درحال سود بردن هنگفتی است از رشد داد وستدش با آمریکا در همه سطوح است: مازاد تجاری آلمان در رابطه با آمریکا در سال 2013 تقریبا به سطح 40 میلیارد یورو رسیده است و ممکن است امسال بیشتر هم بشود. در این میان سرازیر شدن دارائی های آمریکائی  به آلمان اکنون از فرانسه به آلمان بسیار پیشی گرفته است و مکان اول را در بیلان مازاد تجاری آلمان به خود اختصاص داده است.

از زاویه دید برلین، با این چشم انداز رشد سریع موقعیت سود آوری، توسعه و گسترش سیاسی همکاری با آمریکا از جذابیت بیشتری برخوردار می شود.

 

منبع:

http://german-foreign-policy.com/en/fulltext/58788

http://politik-im-spiegel.de/schlagkrftige-verbndete-auenpolitik-spezialisten-fordern-engere-kooperation-mit-den-usa/

 

{1},{2},{3}Jochen Bittner: Unverzichtbar, trotz allem. Warum Deutschland und die Vereinigten Staaten Verbündete bleiben müssen. Internationale Politik September/Oktober 2014.

{4} See Energy as a Weapon.

{5}Die Reindustrialisierung der USA (Update). Euler Hermes Economic Research 02.04.2014.

{6},{7} Martin Seiwert: Deutschland profitiert von Amerikas Industrie. www.wiwo.de 20.08.2014.

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر