توضیح: تبدیل تحولات اوکراین با اوجگیری تنش در شبه جزیرۀ کریم به یک بحران بین المللی بر متن شرایطی از تشدید تشنج در روابط بین المللی واقع می شود که همۀ قدرتهای اصلی جهان معاصر در آن دخیلند. رقابت های اقتصادی اکنون هر چه بیشتر به سطوح نظامی نیز منتقل شده و احتمال وقوع جنگهائی با ابعاد تخریبی به مراتب دهشتناک تر افزایش می یابد. نه تنها جدال بین غرب با روسیه، بلکه همچنین رویارویی غرب با چین و افزایش رقابت در درون خود بلوک غرب در عین حفظ اتحاد در مقابل روسیه و چین، چشم اندازهای تیره ای را در مقابل بشریت قرار می دهند. شناخت دقیق تر این صف بندیها ضرورتی است فوری و مقدمه ای برای شناخت علل این تحول و چگونگی امکان دخالتگری کمونیستی در این روندها.
هیأت برگزاری کنفرانس
منبع: http://german-foreign-policy.com
ترجمه: هیئت تحریه امید
پکن/واشنگتن/برلین
مشاورین دولت آلمان در مورد مسابقهی تسلیحاتی و احتمال درگیریهای نظامی در شرق آسیا هشدار میدهند. همانطورکه مطالعهی اخیر توسط «مؤسسهی آلمانی امور امنیت و مسائل بینالمللی» (SWP) توضیح میدهد: چین بهمنظور مقابله با تلاش واشنگتن در حفظ و تداومِ ادعای خود بهعنوان «رهبری امور بینالمللی»، میکوشد کنترل آبهای ساحلی و مسیرهای تجارت دریایی خود را تحت کنترل [بیشتر] بگیرد. افزایش تسلیحات در نیروی دریایی چین و تغییرمسیر نیروهای مسلح ایالات متحده بهطرف اقیانوس آرام نشانگر تقابلی استکه ـ در بدترین حالتـ میتواند بهبرخورد نظامی منجر گردد. در نتیجه، آلمان نیز بهعنوان یکی از اعضای ناتو و شریک آمریکا در این تقابل درگیر خواهد بود. کشتیهای نیروی دریایی آلمان هماینک نیز بهطور فزایندهای واحدهای رزمی نیروی دریایی ایالات متحده را همراهی میکنند. برلین همچنین در گسترش همکاری ناتو با کشورهای پُروغربی در شرق و جنوب شرقی آسیا، و نیز نواحی اقیانوس آرام در زمینهی سیاستهای نظامی و صدرو تسلیحات مشارکت دارد. محافل نیروی دریایی آلمان همچنین خواهان بهبود سریع وضعیت تسلیحاتی نیروی دریایی آلمان و اتخاذ حالت تهاجمی هستند.
کارائیب چین
افزایش تسلیحاتی نیروهای مسلح چین ـبهویژه نیروی دریایی چینـ نقطهی حرکت و تمرکزِ پژوهشِ تحلیلی جدیدی از «مؤسسهی آلمانی امور امنیت و مسائل بینالمللی» (SWP) است. مسئول این پژوهش و عضو ارشد «اداره تحقیقات بینالمللیِ» (SWP) ـمایکل پُلـ مدعی استکه که افزایش تسلیحات دریایی چین دو هدف معین را دنبال میکند: پکن بهدنبال کسب «حاکمیت برآبهای ساحلی خود» است تا «یک نوع منطقهی حائل دریایی در ناحیه نخستین زنجیرهی جزایر (ژاپن، تایوان، فیلیپین و اندونزی) ایجاد کند». این «بهسادگی قابل فهم» است «و قابل مقیاسه با رابطهی ایالات متحده با حوزهی کارائیب». بهطورکلی میدانیم که آمریکا ـحداقل از اکتبر 1962، یعنی از بحران کوباـ بیشترین اهمیت را برای تحت کنترل داشتن این حوزه قائل بوده است. علاوه براین، طبق [نظر] مسؤل پژوهشِ (SWP)، چین بهشدت وابستهی «راههای دریایی» است. «خطوط تدارکاتی حیاتی دریایی (...) ـمانند تنگهی مالکاـ تدارک نفت، گاز و سایر منابع طبیعی، و همچنین غذا و دیگر کالاها را تضمین میکنند». ازآنجاکه این راهها برای توسعهی اقتصادی کشور اساسی است، جمهوری خلق چین از راههای تجارت دریاییِ روبهغرب [بهطور جدی] محافظت میکند[1]. تلاش برای ایجاد پایگاههای بندری در امتداد اقیانوس آرام اغلب به«استراتژی رشتهی مروارید» بازمیگردد. (گزارشی از:german-foreign-policy.com )[۲].
دیگر دلبخواهی نیست
همانطورکه پژوهش (SWP)اشاره میکند، نتیجهی تلاش چین برای حفاظت از آبهای ساحلی و مسیرهای تجارت دریاییاش ـدر تقابل با ادعاهای واشنگتنـ این خواهد بود که «آمریکا دیگر قادر بهانجام عملیات مورد دلخواه خود در این نواحی نخواهد بود». مسئول پژوهش (SWP) ـپلُـ یادآوری میکند که «دولت اوباما با این وعده و پیشفرض بهقدرت رسید که رهبری آمریکا در جهان را احیا خواهد کرد». اگر جمهوری خلق چین کنترل آبهای ساحلی خود را تحت کنترل بگیرد، آنگاه ایالات متحدهی آمریکا میبایست چین را نیز بهحساب بیاورد. [در این رابطه] یک نمونه در طول بحران تایوان در سال 1996 قابل مشاهده است. توازن قوا در آن زمان واضح و روشن بود. «ایالات متحدهی آمریکا (بحران gfp) را با نمایش [قدرت] خاتمه داد؛ پژوهش (SWP) یادآور میشود که آمریکا دو گروه رزمناوهواپیمابرِ ‘the USS Independence’ و ‘USS Nimitz’ را بهمنطقهی جنگی فرستاد». امروزه «چنین شیوهای» میتواند «فوقالعاده خطرناکتر» باشد. در این فاصله نیروی دریایی چین دارای «قابلیت نامتقارن» ـبهعنوان مثال: موشکهای بالستیکِ ضدکشتیـ شده استکه با آن «دستیابی بهیک منطقه را میتوان انکار کرد [Anti-Access/A2] ویا قابلیت مانور را بهیک منطقه محدود نمود [Area Denial/AD]». اینها «ظرفیت پیشدستیِ نیروهای ایالات متحده» را محدود میکنند[3]».
تقویت اتحاد، نیروهای مستقر
در توصیف افزایش نیروهای مسلح دریایی چین و تغییر سیاست خارجی و نظامی واشنگتن در استراتژی خود بهسمت آسیای شرقی («قرن اقیانوس آرام»)[۴] مسئول پژوهش (SWP) از پیشفرض وضعیت منافع متقابل حرکت میکند. از این دو، حالت دوم برای ناتو و نتیجتاً برای آلمان از اهمیت بیشتری برخوردار است. همانطور که پُل در مقالهاش توضیح میدهد، رهنمودهای اخیر استراتژیک نظامی ایالات متحده ([یعنی]«حفظ رهبری جهانی ایالات متحده: [یا] اولویتهای دفاعی قرن بیستویکم») ـکه در ۵ ژانویه ۲۰۱۲ توسط پنتاگون منتشر گردیدـ ازجمله دربرگیرندهی تقویت و گسترش همکاری با «متحدین فعلی آمریکا در منطقه [نیز] هست». علاوه براین، ایالات متحده «میبایست حضور نظامی خود در اقیانوس آرام و اقیانوس هند را افزایش دهد». واشنگتن در نظر دارد تا سال ۲۰۲۰ حدود ۸۰ درصد از رزمناوهای خود را در اقیانوس آرام متمرکز کند[۵].
پیوند با ناتو
در حال حاضر آلمان از تغییر سیاست خارجی و نظامی ایالات متحده حمایت میکند. این حمایت را میتوان در «اعلامیه برلینـکانبِرا برای همکاری استراتژیک» که در ژانویه امسال بین آلمان و استرالیا امضا شد، مشاهده کرد؛ اعلامیهای که شامل یکی از مؤلفههای آشکار سیاستهای نظامی و نیز پیوند تنگتر استرالیا با ناتوست»[۶].بهطور همزمان برلین تلاش میکند تا پیوند نظامی خود با کشورهای جنوب شرقی آسیا را تقویت کند و در ایجاد تسلحات گستردهی این کشورها مشارکت داشته باشد(german-foreign-policy.com)[7]. محافل نیروی دریایی آلمان نیز خواستار تقویت ناوگان جنگی آلمان و ایجاد واحدهای قویتری هستند که بهاتحادیه اروپا تعلق داشته باشد ـ برای مثال، استقرار یک گروه «اروپایی» از ناوهای هواپیمابر تهاجمی. با توجه بهتجزیه و تحلیل اخیر «بنیاد کنراد آدِناوئِر»، وابسته بهحزب حاکمِ دمکرات مسیحی، «حضور سیاسی و نظامی آلمان در مناطق کلیدی شبکهی دریایی جهان بایستی تقویت شود». تسلیحات جنگی نیروی دریایی آلمان در حال پیشرفت است[۸].
عضویت در «ناوگان ضربتی»
همچنین نیروی دریایی آلمان کشتیهای جنگی خودرا با تناوب بیشتری با کشتیهای جنگی ایالات متحده ادغام میکند. تنها چند روز پیش بود که یک زیردریایی نیروی دریایی آلمان و نیز یک «کشتی سوخترسان» از مانور مشترک با نیروی دریایی ایالات متحده بازگشت. طبق اظهارات مقامات [نظامی] دولت آلمان «صفآرایی مانور Westlant یک تمرین نظامی بههمراه نیروی دریایی ایالات متحده بهمنظور همآهنگی و تحکیم عملیات بود». مقامات [نظامی] آلمان توضیح میدهند که کشتیهای جنگی آلمانیِ شرکتکننده در عملیات دریاییِ «گروه جنگی آمریکایی» از «حدود ۳۰ واحد» تشکیل شده بودند و همراه با «ناوهای گشتی، زیردریاییها، هلکوپترها و هواپیماها» ـکه مشخصات آنها دقیقاً توصیف نشده استـ »روشها و تکنیکهای [گوناگونی] را مورد آزمایش قرار دادند»[۹]. در بهار گذشته یک ناوچهی جنگی آلمان برای دومین بار و طی چند ماه بههمراه یک ناو هواپیمابر آمریکایی در یک عملیات ضربتی شرکت داشت. ناظران براین باورند که این نوع همکاریها در آینده بیشتر خواهد داد. شواهد حاکی است که این نوع همکاریها در آینده بیشتر رخ خواهند داد.
بهار گذشته، کاپیتانِ ناوچه جنگی [آلمان] تاکید کرد، اگر حملهای صورت بگیرد، مسلماً این ناوچه از تمام گروه ضربتِ ناوهواپیمابر «دفاع» خواهد کرد؛ یک بیان صریح از آنچه میتواند عواقب ناشی از الحاق بهگروههای جنگی ایالات متحده باشد، حتی بدون آنکه آلمان دارای نقشههای جنگی روشن باشد[۱۰].
غرب بهعنوان قدرت مسلط
اکنون پژوهش (SWP)تأکید میکند که یک مسابقه تسلیحاتی در آسیای شرقی شکل گرفته است و این مسابقه تسلیحاتی بدون تردید میتواند به«یک رویارویی نظامی منجر گردد». این اتاق فکر بزرگترین خطر را در رویارویی برسرتایوان میبیند، گرچه پیدایش تعارض ارضی در مورد جزایری که در شرق و جنوب دریای چین قرار دارند، نیز میتواند از کنترل خارج شود. نویسندهی (SWP) «مانور نظامی سپتامبر ۲۰۱۲ را که در آن ابتدا نیروی دریایی چین و سپس نیروهای نظامی ایالات متحده و ژاپن جزیرهای را بازپس گرفتند»، «نمونهی تنشهای روبهافزایش» بهحساب میآورد. این نویسنده یادآور میشود که «یک ماه بعد از [مانور فوق] ناو هواپیمابر جورج واشنگتن بهجنوب دریای چین اعزام شد، [یعنی:] «تنها چند روز بعد از اینکه ناوگان شرق» نیروی دریایی چین «در این منطقه مانورهای نظامی انجام داد»[۱۱]. پژوهشگر (SWP)همچنین خاطرنشان میکند که برلین در اینگونه درگیریها جانب طرفی را میگیرد که چین را وادار بهتسلیم کند. این «تعیین کننده است که آیا چین حاضر بهپذیرش حضور سلطهی قدرت برتر ایالات متحده ـبهعنوان شری لازم برای ثبات منطقهـ خواهد بود».
[1] Michael Paul: Die Flottenrüstung der Volksrepublik China. Maritime Aspekte sino-amerikanischer Rivalität, SWP-Studie S 15, August 2013
[2] see also Am Indischen Ozean
[3] Michael Paul: Die Flottenrüstung der Volksrepublik China. Maritime Aspekte sino-amerikanischer Rivalität, SWP-Studie S 15, August 2013
[4] see also Das Pazifische Jahrhundert
[5] Michael Paul: Die Flottenrüstung der Volksrepublik China. Maritime Aspekte sino-amerikanischer Rivalität, SWP-Studie S 15, August 2013
[6] see also Die Pax Pacifica (I)
[7] see also In China's Zone of Influence (I), Die Pax Pacifica (II) and Die Pax Pacifica (III)
[8] see also Die Militarisierung der Weltmeere
[9] "Westlant Deployment" 2013; www.marine.de
[10] see also Vor fremden Küsten and Begleitschutz für Flugzeugträger
[11] Michael Paul: Die Flottenrüstung der Volksrepublik China. Maritime Aspekte sino-amerikanischer Rivalität, SWP-Studie S 15, August 2013
Informationen zur Deutschen Außenpolitik
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید