حاجی ما نمونه بارز دولت سرمایهداری ایران در ابعاد کوچکش بود. دولتی که ظاهرش عدالت و مستضعف محور بود. دولتی که دم از مردم فقیر میزد ولی دست آخر که آخرین قطره شیره جان کارگر رو کشید، و تمام ثروتی که بدست کارگران تولید شده به جیبهای بی انتهای سرمایه دارانش سرازیر شد، دیگه کارگر براش مهم نبود.
پلورالیسم اسلامی منهای لیبرالیسم، پایان رؤیای برقراری دموکراسی لیبرالی، گذار از لیبرالیسم سیاسی به آنتی لیبرالیسم در نظام و در اپوزیسیون - طبقه متوسط و جمهوری - پرولتاریا و جمهوری
میخوای رأی بدی؟
نوشتۀ: بهروز مزدیراین چه زندگیه. هر کدومشون میاد از قبلی بدتر میکنه. همین تبلیغارو نگاه کن. دقیق که دیدی. حتی یکیشون هم به ظاهر از کارگر حرف نزده. بعد هی میگن بیا رای بده. به چی بیام رای بدم، شماها اصلا ما رو حساب نکردین.
یک موضوع مرکزی اپوزیسیون ایرانی در زمینه انتخابات، از دورانی سرنگونی طلبی دمکراتیک چپ تا دوران کنونی براندازی فاشیستی راست، دمکراتیک نبودن انتخابات به دلیل روند تأیید صلاحیت نمایندگان یا کاندیداها بوده و هست. این البته یک نقطه ضعف نظامی سیاسی حاکم بر ایران است که توسط مخالفین آن به نحو احسنت مورد بهره برداری نیز قرار می گیرد. …اما آیا میتوان به تناسب تغییرات در ساختارهای اقتصادی و حقوقی و سیاسی جامعه از تغییراتی در ترکیب طبقاتی در مجلس نیز سخن به میان آورد؟
اگر ما نرخ رشد 5.2 درصدی چین را با بقیه اقتصادهای بزرگ مقایسه کنیم، اختلاف حتی بیشتر از اختلاف آن با آمریکاست. ژاپن 1.5 درصد در سال 2023 رشد داشته؛ فرانسه 0.6%، کانادا 0.4%، انگلستان 0.3%، ایتالیا 0.1%، و آلمان حتی 0.4-% کاهش داشته است. حتی در مقایسه با بیشتر اقتصادهای بزرگ به اصطلاح در حال توسعه نرخ رشد چین بسیار بالاتر بوده است. نرخ رشد سالیانه (yoy) برزیل در حال حاضر 2% است، مکزیک 3.3%، اندونزی 4.9%، تایوان 2.3%، و کره 1.4%. تنها هند با 7.6% و اقتصاد جنگی روسیه با 5.5% بالاترند (در مقایسه با اقتصادهای بزرگ).
داووس از پزشک معالجی برای تمام جهان تبدیل به بیمار نیازمند به خوددرمانی می شود، بزرگترین پیمان نظامی عاجز از نبرد در فقط یک جبهه است، انحصار رسانه ای غرب در هم شکسته می شود، یک لیبرال فاشیست درجه ۳ در روسیه به قتل می رسد، کنفرانس امنیتی به کنفرانسی از روان پریشان بدل می گردد و غزه همچنان در خود خود می غلطد: چالش های پیش رو در برابر تشدید گرایش به ارتجاع سیاسی
ما ۲۰ میلیون نداریم
نوشتۀ: بهروز مزدیرچند روزی است که ماجرای کوروش کمپانی سر و صدای زیادی به پا کرده. هرجا قدم میگذارم صحبتش به میان میآید. از خیابان گرفته تا مترو، از محیط کار گرفته تا خانهای که قرار بود محل آسایشمان باشد ولی سالهاست که دیگر فقط به مانند خوابگاهی شبانه عمل میکند. همگان مسخ کلامِ رسانه:
عمو حسین
نوشتۀ: بهروز مزدیرسال ۵۶ تو آهنگری کار میکردم. من و بقیه بچهها واسه بیمه نکردن اعتراض کردیم، صابکارم میگفت همینه که هست. بعد اصلا وقتی مامور بیمه می اومد مارو از کارگاه مینداختن بیرون تا کسی نبینه مارو. کلا قبل و بعد از انقلاب صابکار از بیمه کردن در می رفت، امثال ماهاهم که عقلمون نمیرسید. تازه بعد از اینکه ازدواج کردم، پیش خودم گفتم باید بیمه رد بشه. البته قبلش بیمه بودم، ولی وسطش هی قطع شده بود، منم فکر میکردم که رد میشه، نگو باید برم پیگیر بشم. واسه همین بود نزدیک ۸ سال بیمهم رد نشد، وگرنه باید زودتر بازنشست میشدم.
همه چیز بر این دلالت دارد که این گرایش به فاشیسم در دوره پیش رو اشکال حادتری به خود خواهد گرفت. یا در شکل حمله به آزادی بیان در شبکههای اجتماعی و رسانهها تا دیکتاتوری مخوفی که زیر پوشش حفاظت از محیط زیست و نجات کره زمین تدارک دیده میشود و سرانجام تا گسترش حیطه اقتدار دولت بورژوائی به خصوصی ترین زوایای زندگی کل جامعه از خوردن و نوشیدن و پوشیدن تا تمایلات جنسی همراه با جنگ افروزی های خانمان برانداز؛ و یا در قالب نژادپرستی و مهاجر ستیزی. راه میانهای در کار نیست. لااقل در غرب
میزان جان باختگان و مجروحین ۱۰۰ هزار نفری غزه هنوز نسبت به یک میلیون کشته در همین بعد زمانی در لنینگراد تحت محاصره ارتش آلمان نازی بسیار ناچیز به نظر می رسد. اما بر خلاف لنینگراد تحت محاصره سال ۱۹۴۱، غزه در معرض دید تمام جهان است. هیچکس شاهد آن نبود که مردم لنینگراد با خوردن سگ و گربه به مقاومت خویش ادامه دادند. هیچ مادری در هامبورگ و برلین شاهد عملیات ظفرمند یا به خاک افتادن فرزند خویش در ارتش وهرماخت نبود. و مهمتر از آن، هیچ تصویری در اختیار نبود تا قساوت آنچه را قابل تصور کند که در میدان جنگ می گذشت. در غزه همه چیز متفاوت است.
ترسیم چهارچوبهای نظم منطقه ای آینده در پرتو جنگ خونین فلسطین، نقش و جایگاه ایران به مثابه غول نظامی و کوتوله سیاسی-اقتصادی منطقه ای فرو رفته در بحران هویت ایدئولوژیک، برخورد قدرت انفجاری جنبش رهائی ملی فلسطین و مرزهای رئال پلیتیک سیاسی قدرتهای بزرگ یوراسیا، ملاحظاتی بر آینده اسرائیل. همراه با نکاتی درباره موقعیت کنونی تدارک کمونیستی
لنین و هنر
نوشتۀ: آناتولی لوناچارسکیباید این را هم بگویم که ولادیمیر نسبت به بولشوی تئاتر نظر خوبی نداشت. من باید به او میگفتم که بولشوی برای ما هزینه چندانی ندارد اما با این همه با پافشاری او بودجه بولشوی تئاتر کاهش یافت. در این امر او دو ملاحظه داشت. اول این که او به صراحت گفت که «من احساس خوبی ندارم که یک چنین تئاتر لوکسی را تأمین مالی کنیم در حالی که منابع لازم را نداریم تا حتی سادهترین نیازهای یک مدرسه روستائی را برطرف کنیم».
یکی از بزرگترین تناقضات جنگ و صلح در دوران معاصر، دروغ هایی است که در همین رابطه می بافند. قطعا امروز، سالگرد محاصرهی لنینگراد به مناسبتی تبدیل شده که ایالات متحده و بسیاری از متحدین اروپایی اش ترجیح می دهند آن را به یاد نیاورند. با این حال ارتباط آن با دورهی معاصر نیز غیر قابل کتمان است.
برگی از تاریخ جنبش کمونیستی در ایران: اولین حزب کمونیست ایران
نوشتۀ: احمد توفیقیقان، آوتیس سلطانزادهبطور کلی حزب کمونیست ایران علیرغم تمامی فراز و نشیب ها و مصائبی جدی از جمله تدوین برنامه و سیاستگذاری ها و نحوه مواجهه با جنبش های بورژوا دموکراتیک و نقش آنتی امپریالیستی خرده بورژوازی، روحانیون، تجار و بازاریان در جامعه آن دوران و از طرفی نقش تعیین کننده ی طبقه کارگر و دهقانان، و همچنین در سطح جهانی درگیری در مبارزه با موانعی که کشورهای بلوک سرمایه داری علیه اردوگاه سوسیالیسم به کارگران و زحمتکشان ملل تحمیل می نمود، در سایه ی پیروزی دیکتاتوری پرولتاریا دریچه هایی تازه در جهت انکشاف مبارزات طبقاتی کارگران گشوده شد و این حزب در هموار نمودن مسیر راه پیشروی انقلابی پرولتاریا و رهایی جامعه، نقشی تاریخی ایفا نمود.
سکوت روشنفکران لیبرال در بریتانیا، سکوتی ناشی از ترس است. طوری که اگر می خواهید شغلی در پردیس دانشگاه داشته باشید یا متصدی یک دورهی تدریس باشید، باید از ورود به مسائل تحت حمایت دولت هم چون اوکراین و اسرائیل پرهیز شود. اتفاقی که در سال 2019 برای جرمی کوربین افتاد، در پردیس دانشگاه هایی تکرار می شود که مخالفان آپارتاید اسرائیل به طور غیر رسمی به عنوان یهودستیز برچسب می خورند.
عملیات 7 اکتبر ضربه ای قاطع بود بر ضد تمام برنامه های عادی سازی با رژیم های رو به زوال عربی که با امپریالیسم آمریکا همسو هستند و چهره کریه اسرائیل را برای مردم عرب افشا کرد. علیرغم تمام این اعمال خونین و وحشیگری صهیونیستها، این در نهایت به یک شکست اخلاقی عمده برای این موجودیت تبدیل شد. ... تمام این جنایات ادامه دار و همچنان در جریان، در نهایت این موجودیت را بطور بین المللی منزوی خواهد کرد و آن را به تنها دولت فاشیست و جنایتکار در جهان بدل میکند
مسأله در جهان امروز این نیست که کدام کشور در کدام گوشه از جهان افق راهگشای آینده و خروج از این دایره جهنمی را خواهد گشود. مسأله این است که کدام کشور بیشتر در معرض تبدیل شدن به کانون داغ و محل بروز خشونت و قهر ارتجاعی است و کدام کشور کمتر. ایران جمهوری اسلامی با نظام سیاسی ابترش، طبقه بغایت فاسد سرمایه دارش، جامعه مدنی هرزه اش و طبقه کارگر به شدت پراکنده اش از همه ملزومات لازم برای تبدیل شدن به دیگ جوشان قهر و خشونت برخوردار است.
حماس معتقد بود که بازگشت به آموزه های اسلامی برای پیروزی در برابر اسرائیل ضروری است. تجربه سازمان آزادیبخش فلسطین PLO (مخصوصا پس از پرواز از بیروت در سال ۱۹۸۲) بازنمای ناکامی و شکست بود. حماس در آن زمان همان چیزی بود که فتح در خیزش ۱۹۶۷ از خود به نمایش گذاشت، زمانی که به عنوان آلترناتیوی انقلابی برای رژیم های شکست خورده عربی مطرح شد.
مثل خرابه های عراق و افغانستان، اوکراين به پارک تفریحی سازمان سیا مبدل شده است که توسط مدیر سیا جان برنان در کی یف اداره میشود. با «نیروهای ویژه»شان از سیا و اف بی آی که «ساختار امنیتی» را تشکیل میدهند و هر مقاومتی در برابر کودتای فوریه را به شدت سرکوب میکنند.
من به چپگرائی به عنوان یک منبع خاص ایدئولوژیکی این جریان اشاره میکنم، چیزی که ما امروز "چپگرایی" می نامیم طراحی شده تا ماهیتی جزیره ای به خود بگیرد. از هنگامی که مکتب فرانکفورت در آمریکا مارکسیسم را با تئوری های آکادمیک هویت یابی جایگزین کرد که در آن منافع پرولترهای مختلف بسته به پیشینه آنها در تقابل با یکدیگر نشان داده می شود، شکستن جنبش کارگری برای نخبگان آسان تر می شود. یا ترجیحأ کاری کنند که خود جنبش به معنای جدی وجود نداشته باشد زیرا "مارکسیسم" با رهبرانی نمایندگی می شود که فقط می خواهند در میان هواداران سیاسی چپها نفوذ خود را گسترش دهند.
انگیزههای هراری شاید مشخص نباشند؛ اما تصویری که او از زیستشناسی ارائه میدهد (و پیشبینیهایش دربارهٔ آینده) تابع ایدئولوژی رایج در میان تکنولوژیستهای سیلیکونولی است – کسانی چون لری پیج، بیل گیتس، ایلان ماسک و دیگران. این افراد ممکن است دربارهٔ اینکه آیا الگوریتمها ما را نجات خواهند داد یا نابود خواهند کرد، عقاید مختلفی داشته باشند. اما همهٔ آنها، بدون استثناء، به قدرت متعالی رایانش دیجیتال ایمان دارند. «ما بسوی وضعیتی پیش میرویم که در آن هوش مصنوعی بمراتب از انسانها باهوشتر است و زمان آن بعقیدهٔ من کمتر از پنج سال دیگر فرا خواهد رسید.» اینها گفتههای ایلان ماسک بود در مصاحبهای با نیویورک تایمز در سال ۲۰۲۰. ماسک اشتباه میکند.
ترتیبات تبادلات ویژه ارزی که در ژوئن و ژوئیه امسال بین بوئنوس آیرس و پکن امضا شد، دولت آرژانتین را قادر ساخت که به پرداخت بهره بسته وام 44 میلیارد دلاری صندوق بینالمللی پول ادامه داده و بدین ترتیب از یک نکول دیگر اجتناب کند. در صورتی که میلی موضع سرسختانه خود را در قبال پکن حفظ کند این خط اعتباری ممکن است به خطر بیافتد. دور از ذهن نیست که برای مثال دولتش سرمایه گذاری های کلیدی چین در بخش های استراتژیک را مسدود کند از جمله در واکا موئرتا؛ یک مخزن عظیم گاز و نفت در پاتاگونیا که دومین ذخایر بزرگ گاز شیل جهان و چهارمین ذخایر بزرگ نفت شیل را در خود جای داده است.
بارها شاهد این اتفاقها بودم. همون لحظه یاد اون کارگر مسن کارواش افتادم. صاحبکارش فقط بهش جای خواب داده بود، بدون حقوق. حقوقش پول انعامهایی بود که راننده ها بهش میدادن. اونم مثل این بچهها از شهر دیگهای اومده بود. نمیدونستم چی بگم. به صورتهای خسته شون نگاه میکردم و انگار خودم رو میدیدم.
صفوف مبارزه طبقاتی شفاف می شوند: چگونه مناسبات طبقاتی در ژئوپلیتیک بازتاب می یابند. اسرائیل در غزه پیروز نشد. اوکراین با شتاب به سمت اضمحلال سیر می کند. نئوکنسرواتیوهای آمریکا در دشوارترین شرایط قرار می گیرند. لیبرتارین ها در آرژانتین به قدرت می رسند. تعمیق مناسبات سرمایه داری در ایران در پرتو تغییر معادلات جهانی.
اما رفیق عزیز، برادر گرامی، دوست عزیز آقای سعیدی، مگر همین جماعت زن زندگی آزادی چند روز پس از 7 اکتبر در مراسم ختم داریوش مهرجویی شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر ندادند؟ حالا شما انتشار این بیانیه ها را حمایت از فلسطین می دانید؟ یا شاید این نظر شما نیست و با آن موافق نیستید. بسیار خوب، به جای احساساتی شدن و ابراز ناراحتی و اندوه از مرگ بیگناهان «از هر دو طرف»!!! صدایتان را علیه آن جماعتی بلند کنید که آن شعارها را دادند و از دوستان خود انتقاد کنید که با نسبت دادن ماهیتی انساندوستانه به جنبشی ارتجاعی واقعیت پیش رو را انکار نموده و خاک به چشم مردم می پاشند.
پس به تهران خوش آمدی! شهری که باید از پر تضادترین پایتختهای جهان باشد. از همان ورودت به ترمینال مردمانی را خواهی یافت که میخواهند به هم عشق بورزند اما زنجیرهای پایشان آنها را مجبور میکند در عوض مرتکب بدترین جنایات در حق هم شوند. قبل از همه به خوابگاه آمده ای. تو وارد دانشگاه نخبگان بورژوازی شده ای. خیلی از دانشجوها مجبور نیستند برای گرفتن اتاقی ۴ تخته با ۱۰ نفر جمعیت در آن و فاقد امکانات وارد بحث با مسئول خوابگاه شوند. توی شهر لوکس ترین خانه ها را اجاره و قبل از همه تختخوابی شیک و دونفره توی اتاق خوابش تعبیه میکنند. و با ماشینهای لوکس وارد دانشگاه میشوند.
امروز غزه نه تنها عامل بلاواسطه کشتار و جنایت، رژیم فاشیستی-صهیونیستی و حامیان «دمکراتیک» آن در غرب طلائی – را به مصاف طلبیده است، بلکه همچنین نشانههای آشکار حمله به نظم مسلط سرمایه داری را نیز در قالب شعارهای ضد سرمایه داری و سرودهای سوسیالیستی در میادین شهرها به نمایش می گذارد. پیروزی غزه، پیروزی فلسطین، پیروزی همه زحمتکشان جهان خواهد بود و شکست آن شکستی برای اردوی کار در تمام جهان. این شکست و پیروزی بر زندگی خود شما نیز آثاری دیرپا از خود بر جا خواهد گذاشت.
سر چهارراه هایِ پُر ترافیک، بچّه های کم سن هجوم می آوردند طرفِ ماشین ها، تا گُل و سیگار و فندک و خرت و پرت هایِ دیگر بفروشند. انگار به تجربه هم می دانستند که تاکسی فرودگاه جورِ دیگری بود که یکهو همگی به طرفش شتاب می گرفتند. راننده هر بار غر و لند می کرد. بهشان تشر میزد و چیزی زیرِ لب می گفت. وقتی یک بارگفت این مملکت یک رضاخان لازم دارد تا دستِ درست حسابی به سر و رویش بکشد، او یادش نمی آمد از چه موقع دستفروش های خردسال کفِ شهر ولو بوده اند. و راننده ادامه داده بود: پسرِخدا بیامرزش بی عرضه بود... دلرحم... سفت نگرفت حکومتشو نگه داره... پسرِ پسرش هم بی عرضه تر... این همه سال نشسته تو بغلِ بزرگ ترین ابرقدرتِ دنیا امّا عرضه نداشته زور بزنه بیان طومار این وطن فروشا رو بپیچن، دمار از دیوسای نسناس در بیارن.
یک ماه و نیم پس از آغاز نبرد غزه توازن قوای منطقه ای و جهانی چگونه تغییر می کند. نبرد غزه و نقش حماس به عنوان شاخصی برای محک جریانات سیاسی، مسأله فلسطین چگونه به مسأله ای کلیدی در نظم نوین جهانی تبدیل می شود، از رودخانه تا دریا یا دو دولت: چرا بورژوازی قادر به حل مسأله فلسطین نخواهد بود، دینامیسم های انکشاف مبارزه طبقاتی از دل فاجعه غزه چگونه شکل می گیرند.
خطاب شورای کمیسرهای خلق به تمام زحمتکشان مسلمان روسیه و شرق
نوشتۀ: شورای کمیسرهای خلق جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیهمسلمانان مشرق زمین! فارسها و ترکها، اعراب و هندیان! همهٔ شما که چپاولگران حریص اروپایی صدها سال است بر سر جان و مالتان، بر سر آزادی و وطنتان معامله میکنند، همهٔ شما که وحوش آغازگر جنگ قصد تجزیهٔ ممالکتان را در سر داشتند! ما اعلام میکنیم که معاهدات سرّی تزار مخلوع راجع به تصرف قسطنطنیه، که کرنسکی مخلوع نیز بر آن صحه گذاشته بود، اکنون فسخ شده و از درجهٔ اعتبار ساقط است. جمهوری روسیه و حکومت آن، شورای کمیسرهای خلق، با تصرف سرزمینهای دیگران مخالفند: قسطنطنیه باید در دست مسلمانان باقی بماند.
To be or not to be; that’s the immediate question for Israel. And it is exactly because of this reason that every veil has been torn and every diplomatic conventions has been undermined, thus, the ultimate goal became the immediate one. Massacre and genocide of Palestinians and cleansing of Gaza of its indigenous people, assumed the highest priority. It is extremely naïve to suppose that the cleansing would stop at this point and would not spread to the West Bank. …If existence could not be guaranteed by legitimacy, coercion carries the burden. Hence Criminal bombing of Gaza people with sheer savagery could be explained in this context.
ویژگی وقایع غزه نسبت به نبرد در اوکراین در آن است که در غزه دمل چرکینی سر باز کرده است که محصول نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ دوم جهانی است. در کل نظم سیاسی پس از جنگ جهانی در یک طرف آمریکا و فرانسه و انگلیس قرار دارند و در طرف دیگر شوروی سوسیالیستی که بعد چین هم به آنها می پیوندد. دمل چرکین اسرائیل با مهر تأیید همه اینها شکل گرفت. حال با ترکیدن این دمل چرکین مردم جهان برای اولین بار میبینند که فاشیسم یعنی چه. این حتی در جنگ جهانی دوم هم به این شکل امکانپذیر نبود.
بدون شک یکی از دستاوردهایی که این جنگ از زمان شروع تا به کنون، نه تنها برای نیروهای مقاومت فلسطینی بلکه برای تمام زحمتکشان و کارگران و آزاده خواهان جهان داشت، به زانو درآمدن ماشینها به عنوان مخلوق انسان، در برابر خلاقیت قابل ستایش انسان بود. آنها ماشینها را ویران نکردند، آنها تنها جبهه دشمن را نیز در یک حوزه بسیار تاثیر گذار در جنگ خلع سلاح نکردند، آنها ماشینها را به خدمت خود و در راستای اهداف خود به خدمت گرفتند.
بیانیه جبههٔ خلق برای آزادی فلسطین به مناسبت یکصد و ششمین سالگرد اعلامیه شوم بالفور
نوشتۀ: جبههٔ خلق برای آزادی فلسطین«طوفان الاقصی» در حال بدل شدن به طوفان رهاییبخشی است که این پادگان نظامی جلودار امپریالیسم در خاورمیانه را غرق خواهد کرد. و بر این اساس بود که رهبران استعمار جدید و قدیم به حمایت از آن شتافتند – از جمله نخستوزیر دولت طراح آن وعدهٔ شوم، «بریتانیا»، که با تجهیزات نظامی روی ناو هواپیمابر فرود آمد تا تاریخ کثیف کشورش در تعبیهٔ این کیان ادعایی را به ما یادآوری کند. در مقابل همهٔ اینها، مهم و ضروری است که رهبری رسمی [فلسطین] مواضع و اقدامات عملی در اتحاد با خلق خویش اتخاذ کند. مواضع ضعیف و نیمبند در این برههٔ حساس تاریخ خلقمان مورد لعن و نفرین تاریخ و خلق قرار خواهد گرفت و بخشیده نخواهد شد.
بۆ ئیسرائیل کێشەی هەنووکەیی ئەوەیە: مان یا نەمان. وە ڕێک بەئەم هۆکارەیە کە هەموو پەردە و داب و نەریتە دیپلۆماتیکەکان لا دەدرێ و دوائامانج ئەبێت به ئامانجی دەستەوبەجێ. کوشتار و ژینۆسایدی فەلەستینیەکان و پاکتاوی گشتی غەززە کەوتە بەرنامەی کارەوە. رێک سادەلۆکییە کەوا وێنا بکرێ ئەم پاکتاو خوازییە لهم شوێونهوه بوەستێت و نەگاتە کەناری ڕۆژاوای[ڕووباری ئوردن]…. ئەگەر نەکرا بە ڕەوایی مانەوەی خۆ دەستەبەر کەیت، زاڵی و باڵادەستی، ئەم ئەرکەی وەئەستۆ دەگرێت. بۆردوومانی وەحشیانە و جینایەتکارانەی خەڵکی غەززە لە ناخی ئەمەیە کە خوێندنەوەی بۆ دەکرێ.
برای اسرائیل مسأله اکنون این است: بودن یا نبودن. و دقیقاً به همین دلیل است که تمام پرده های ساتر و تعارفات دیپلماتیک کنار زده شده و هدف نهائی به هدف فوری بدل گردید. قتل عام و نسل کشی فلسطینیان و پاکسازی کامل غزه در دستور کار قرار گرفت. ساده لوحی محض است که تصور شود این پاکسازی در همین نقطه متوقف خواهد ماند و به ساحل غربی نخواهد رسید. ... اگر نتوان با مشروعیت موجودیت خود را تضمین نمود، قهر انجام آن را بر عهده می گیرد. بمباران وحشیانه و جنایتکارانه مردم غزه بر این متن قابل تبیین است.
احزاب کرد که در سال های اولیه انقلاب عملی کردن تز حق تعیین سرنوشت را در ضدیت با امپریالیسم فهم می کردند، پس از تثبیت ج.ا و بالا رفتن پرچم استکبارستیزی، بر گسل ج.ا با غرب مانور دادند. دمکرات و کومه له که زمانی به اتکای حمایت توده ای خواهان خودمختاری بودند اکنون می خواهند با حمایت آمریکا، اسرائیل و شیخ های منطقه آرمان خود را عملی کنند. گریلاهای pkk اگر زمانی دوشادوش سازمان آزادی بخش فلسطین در جنوب لبنان علیه اسرائیل می جنگیدند اکنون به یاری هواپیماهای ناتو در روژآوا در صدد اجرای پروژه ی کنفدرالیسم دمکراتیک اند.
دامنه وقایع خونین خاورمیانه تا کجا گسترش خواهد یافت؟ نتایج ایدئولوژیک جدال کدامند؟ «تروریسم» ابزار ایدئولوژیک سرکوب
چه چیز انفجار کنونی در فلسطین را متمایز میکند، از خط مقدم تا پشت جبهه ی دو سوی آرایش جنگی امروز کدامند؟ سرنوشت پادگان اسرائیل چه خواهد بود و کدام دولت در سرزمین موعود مستقر خواهد شد؟ کمونیستها در کجای واقعه قرار دارند؟
More...
راه افتادم سمت مترو. حواسم به آدما بود. جماعت طبقه متوسطی که مدینه فاضله شون شبیه پولدارا شدن هستش. هرکی ندونه فکر میکنن خیلی خفنن. با امثال من مواجه میشند یا توهین میکنن یا فحش میدن. فقط کافی هستش یه سر به مغازههای تاناکورا زد، این جماعت نون به نرخ روز خور رو زیاد میبیند. عین زامبی تو لباسی دست دوم ول میخورند. مثلا برند میپوشند که شاید شبیه طبقه بورژوا بشند. میرند زیر بار قسط اونم مستاجری، تا ماشین ژاپنی، کرهای، چینی، خارجی، کوفتی بخرند.
مردمی که کیهان از آن ها می گوید، همان انقلابی های «زن، زندگی، آزادی» پارسال بودند. امسال به جای ژینا به پیشواز رونالدو رفتند، زیرا دولت قیمت دلار، سکه و طلا را تا حدی کنترل کرده و مهم تر از آن وعده ی داشتن خودروی لوکس خارجی به آن ها داده است. بورس هم الحمدالله فعلاً روبراه است. قطعا می توان تحلیل پیچیده تری ارائه داد و ابعاد بیشتری به این مسئله اضافه کرد اما در نهایت می توان ادعا کرد این طبقه متوسط به همین سادگی خریدنی است.
در پس تحولات قفقاز جنوبی اما دوران یک گذار بزرگ تاریخی در حال طی شدن است. در قره باغ سرنوشت تلخی در انتظار صدها هزار زن و مرد و پیر و جوان ارمنی جمهوری آرتساخ است. اما از منظر درک تحول تاریخی، این پرسش اصلی در این جدال نیست و نخواهد بود. پرسش اصلی در این جدال نفس وجود دولت ملی در توازن قوائی بینالمللی است و این که آیا چنین توازنی جائی برای دولتهای مستقل کوچک باقی میگذارد یا نه.
برلین بر تلاش های خود برای پیوند تنگاتنگ گرجستان و ارمنستان با اتحادیه اروپا و ناتو می افزاید. گرجستان به طور فزاینده ای با روسیه و چین همکاری می کند. ارمنستان در حال گسترش ارتباطات خود با غرب است.