پنج شنبه, 07 مهر 1401 10:01

گزارشی از کار در یک کارخانه نمونه - نسترن

نوشتۀ: یوسف کیا
Rate this item
(1 Vote)
Write a comment

برای کارفرمایِ ما، سقوط نسترن به وادی لمپن پرولتاریا و تن فروشها، یا قرار گرفتن ‏در زمرۀ کسانی که عطای این زندگی فلاکت بار را به لقایش می‌بخشند، مهم نیست. چون او اصلاً فرصتی برای فکر ‏کردن به این مسائل ندارد و نگرانی‌های بزرگتر از جمله دعوت به فلان رستوران مجلل، فلان قرار ملاقات کاری و ‏بهمان کافه دارد که باید به آنها رسیدگی کند. این طبقه‌ی کارگر است که باید با اتحادی رفیقانه، برای متوقف کردن ‏خون آشام سرمایه، شمشیر نقره‌اش را که خیلی وقت است غلاف کرده برکشد و سر این دراکولا را از تنش جدا نماید و ‏لاشه‌ی این دنیای کهن را رهسپار گورستان تاریخ کند و از آن فقط خاطره‌ای تاریک به جای گذارد.

نوشتاری که در پی می‌آید قبل‌تر قرار بود در قالب گزارش مختصری از وضعیت یکی از کارخانه‌های کردستان تهیه ‏شود و شمه‌ای از وضعیت اسفبار کارگران را در نقطه‌ای هر چند کوچک برای خواننده روشن کند، اما با تاخیر در ‏نشر آن به علل مختلف از جمله مشکلات کاری و روزمره‌ی نگارنده، و همچنین قطعی اینترنت و اعتراضات داخلی ‏ایران، فرصتی فراهم آمد تا با اضافه کردن برخی موارد و کاستنِ برخی، نوشتار را در سه قسمت زیر ارائه دهم:‏

‏1- توضیح نحوه‌ی کار در کارخانه که در این قسمت سعی شده جوانبی از نحوه‌ی آموزش و استخدام و ساعات کاری ‏و ساعات استراحت و مرخصی و غیره بیان شود.‏

‏2- گزارشی از وضعیت برخی کارگران. در این قسمت هم شرایط بغرنج زندگی روزمره برخی کارگران خاص آن ‏کارخانه در نظر گرفته شده است.‏

‏3- در انتها سخن کوتاه پایان گزارش ارائه خواهد شد.‏

اما از آنجایی که دستگاه سرکوب سرمایه به هیچ عنوان وجود کارگران کمونیست را برنمی‌تابد و هیچگونه سرکوبی ‏برای او محلی از اعراب ندارد ترجیح داده شده تا برای رعایت موارد امنیتی از ارائه اسامی واقعی کارگران در متن ‏اجتناب شود. پیشاپیش به استحضار میرساند که نگارش این گزارش نه برای برانگیختن حس ترحم و نه جهت توسل به ‏حربه‌های سانتی‌مانتالی و نه برای تخریب یک شخص سرمایه‌دار خاص و یا هر دستاویز ریاکارانه دیگری صورت ‏می گیرد. بی شک هدف گزارشات کارگری که در نشریات خودشان پخش میشوند و باید در دسترس سایر رفقای به ‏زنجیر کشیده شده‌ی همرزم قرار گیرد، در وهله‌ی اول نقد و و عریان ساختن ساختار نابودگر سرمایه‌داری است، که ‏اولین و آخرین هدف آن صرفا دسترسی به سود بیشتر و بیشتر است و همانطور که آموزگار بزرگ توده‌های ستمکش ‏به نیکی این مسئله را دریافته بود سرمایه برای رسیدن به سود بیشتر از انجام هیچ جنایتی رویگردان نیست. ‏توضیحاتی که در مورد این کارخانه‌ی خاص داده میشود میتواند در برخی جزئیات ریز مثل ساعات کاری و نحوه‌ی ‏مدارای طرفین کارگر و سرمایه‌دار و همچنین شیفتهای کاری، اندک تفاوتهایی با سایر کارخانه‌ها داشته باشند، منتها ‏این اختلافات جزئی چیزی از اصل ثابت و تغییرناپذیر استثمار و بهره‌کشی تا آخرین حد ممکن کم نمی کند، و به همین ‏دلیل ضرورت مبارزه‌ی پایان ناپذیر طبقاتی تا حل شدن این تضاد همچنان پابرجاست.‏

‏1- نحوه کار در کارخانه

نحوه‌ی استخدام در کارخانه‌ی مورد نظر به این گونه‌ است که هر چند ماه یکبار اطلاعیه‌ای از طریق کانالهای ‏مجازی برای جذب نیروی کار صادر می‌کند، که به طور معمول از استقبال خوبی هم از جانب کارگران برخوردار ‏می‌شود. معمولاً بعد از تماس برای دریافت آن کار، کارگر را برای انجام مصاحبه به دفتر کارخانه ارجاع میدهند. پس ‏از خوش و بش و مطرح کردن چند سوال و شرح حقوق کارگری در آنجا از جمله دریافت دستمزد که در آنجا معمولاً ‏‏6 میلیون تومان است و همچنین صحبت درباره بیمه‌ی تامین اجتماعی، مسئول پذیرش یک فرم که در دو صفحه پشت ‏و رو آماده شده را جلوی کارگر میگذارد که در آن کارگر باید مشخصات فردی و خانوادگی و همچنین سوابق بیماری ‏و بیمه و سوابق شغلی و مدرک تحصیلی را در آن ذکر کند. آخرین صفحه‌ی فرم مزبور تعهداتی است که کارگر در ‏صورت دریافت شغل باید به آنها پایبند باشد و در صورتی که نباشد باید تاوان اثر انگشت و امضایی که پای فرم زده ‏را با جریمه‌های نقدی که معمولا از 200 هزار تومان شروع می‌شود و انتهایی ندارد، بپردازد. مواردی که در تعهدات ‏نوشته میشوند و شامل جریمه‌های نقدی میشوند از این قبیل هستند: استعمال دخانیات در طول ساعات کاری تا یک نخ ‏سیگار مجاز است، استفاده از تلفن همراه در ساعات کاری اکیدا ممنوع است، انجام هر گونه شوخی با همکاران ‏ممنوع است، ضایعات تولید حد مشخصی دارد که توسط مسئول پذیرش به کارگر گفته می‌شود در صورتیکه ضایعات ‏از حد مجاز بیشتر شود پرداخت هزینه مواد اولیه که در قسمت اداری محاسبه می‌شود بر عهده‌ی کارگر می‌باشد، در ‏صورت غفلت کارگر به هر دلیلی از انجام درست تستِ محصول، اگر کالای تولید شده از استانداردهای لازم ‏برخوردار نباشد کارگر باید خسارت‌های لازم را به کارخانه باز گرداند.‏

مدت آموزشی که برای کارگر در نظر گرفته شده معمولا ده تا پانزده روز است که هیچگونه حقوقی اعم از دستمزد و ‏بیمه و پاداش در این مدت درنظر گرفته نمیشود. پس از گذشت مدت آموزشی دو امتحان تئوریک (که به صورت ‏شفاهی گرفته می‌شود) و عملی از نحوه‌ی کارکرد ماشین تولید از کارگر گرفته می‌شود در صورتیکه کارگر در ‏امتحان‌ها قبول نشود بنا به تشخیص مدیر کارخانه یا اخراج میشود یا مجددا تجدید دوره میشود(در این فاصله در ‏صورتی که کارگر موردنظر به هر دلیلی حتی نپسندیدن قیافه نزد مدیران، یا نحوه‌ی تعامل و برخوردش که باید به دل ‏مدیر کارخانه بنشیند، مورد پسند واقع نشود، با هماهنگی‌هایی لازم، طوری از کارگر امتحان گرفته می‌شود که اگر ‏هشت دست و پا و سه مغز هم داشته باشد رد شود وپس از آن اخراج)‏

در صورت قبولی هم به کارگر اعلام می‌شود که با ارائه مدارک شناسایی و تحصیلی(برای آقایان ارائه کارت پایان ‏خدمت یا معافیت و برای بانوان رضایت‌نامه‌ی رسمی والدین یا شوهر)‏‎ ‎و سفته‌ی بانکی تا مبلغ 60 میلیون تومان به ‏دفتر مدیریت کارخانه برای انجام استخدام و دریافت لباس فرم کارخانه مراجعه کند.‏

ساعات کاری کارخانه که در سه شیفت دوازده ساعته تنظیم شده به گونه‌ای است که 12 ساعت کار مداوم و 24 ‏ساعت استراحت در نظر گرفته شده که به صورت چرخشی یک جلسه در روز و یک جلسه هم در شب است. با چشم ‏پوشی از مسافتی که هر روز باید برای رسیدن به نقطه‌ی مشخص سرویس رفت و آمد کارخانه و از آنجا به کارخانه ‏و دوباره از کارخانه به همان نقطه و دوباره به منزل طی شود، ساعات مفید کار 56 ساعت در هفته است‎.‎‏ لازم به ‏ذکر است که در این مدت هیچ زمانی به نهار یا شام یا استراحت ساعتی و حتی دقیقه‌ای کارگران اختصاص داده نشده، ‏و کارگر باید برای صرف نهار یا شام با یکی از رفقای خود هماهنگ شود تا وظایف ضروری او را انجام دهد تا او ‏غذایش را به سریعترین شکل ممکن(که معمولا 15 دقیقه بیشتر هم نباید طول بکشد) بخورد و برگردد و کارهای تلنبار ‏شده‌اش را انجام دهد و بعدا این یکی به جای دیگری بایستد و به این ترتیب همگی توانسته باشند یک وعده‌ی غذایی را ‏صرف کرده باشند. حجم فشرده کار در کارخانه به گونه‌ای است که کارگر در تمام طول ساعات کاری باید با صرف ‏بیش از توان خود کار کند و اطلاعات لازم از تست و وزن و میزان بازدهی محصول را به صورت کاملا دقیق ‏یادداشت کند. چون اگر به هر دلیلی حال سهواً یا عمداً چنین نباشد کارگر توبیخ و جریمه میشود. علیرغم اینکه حجم ‏فشرده کار امان و استراحت و تنفس را از کارگر میبرد اگر در این بین کارگری پیدا شود که از هوش و قدرت بدنی و ‏چابکی خاصی هم برخوردار باشد و بتواند وظایف کاری خود را طوری انجام دهد که فرصت کشیدن سیگار یا هر ‏چیز دیگری پیدا کند دوربین‌های مداربسته که پیوسته توسط افراد امین رئیس کارخانه کنترل می‌شوند در تمامی ‏مکان‌ها به جز داخل توالت ناظر بر اعمال او هستند و در اولین ساعات اداری تنبیهات لازم اعمال می‌شود.‏

محصولات تولیدی کارگر که پس از پایان شیفت به انبار منتقل میشوند در صورت وجود هر گونه خلل یا نقص، بر ‏مشکلات بی پایانی که روی دوش کارگر در محیط کار سنگینی میکنند می افزایند. یعنی پس از کشف خلل از طرف ‏عوامل کنترل استاندارد کالا، با کارگر مربوطه تماس گرفته می‌شود و به کارخانه احضار میشود. پس از طی کردن ‏مراحل محاکمه، از طرف مدیر یا سرکارگر یا عوامل کنترل، اگر مشکل قابل حل شدن و برطرف کردن باشد که ‏کارگر باید آنرا در شیفتی غیر از شیفت کاری خودش برطرف کند. و از آنجا که حجم کاری که خودش در ساعات ‏کاری اش باید انجام دهد زیاد است، فرصت رفع مشکل محصولات سابق را به او نمیدهد. و جریمه‌ی نقدی را باید به ‏علت سهل انگاری در انجام وظایف محوله که از حقوقش کسر میشود بپردازد. و در صورتی هم که مشکل قابل ‏برطرف شدن نباشد کارگر باید خسارات لازم را تا ریال  آخر به کارخانه بپردازد و اگر هم خسارات بسیار زیاد باشد ‏طی یک جلسه با حضور مدیر و رئیس و... میزان بدهی را برای کارگر قسط بندی می‌کنند.‏

تاثیراتی که تمام مصائب و مشکلات و حجم فشرده‌ی کار و استرسِ بیش از حدِ عواملِ کنترل - که یکسره به کارگر ‏میتازند و از ابراز هیچگونه بی احترامی و تحقیری به او رویگردان نیستند- به جا می گذارد، و عوارضی که مراقبت ‏لحظه به لحظه از محل کارِ کارگر و محصول در حال تولید و همچنین خود وسیله‌ی تولید بر کارگر ایجاد می کند و ‏امان را از کارگر در طول دوازده ساعت کار بدون وقفه می بُرد، و همچنین فشاری که به خاطر حجم فشرده کار و ‏برهم ریختن ساعات خواب و استراحت و صرف غذا و تخریب شخصیتی کارگر از جانب عوامل کنترل،  بر جان و ‏روح کارگر وارد می شود، بر نحوه‌ی رفتار کارگر در بیرون از زندان سرمایه، چه با خانواده و چه با جامعه تاثیر ‏می گذارد. تولید این کارخانه هر چه باشد، یکی از کارهایش دباغی کارگران است.‏

‏2- نسترن

با درنظر گرفتن تمامی شرایطی که بیان شد، ما سعی میکنیم تا در چند سطر همراه یکی از کارگران زن آنجا، ‏نسترن، باشیم تا ببینیم که زندگی او چگونه میگذرد. نسترن در طول چند سال اخیر پس از حدودا دوازده سال زندگی ‏مشترک که حاصلش سه فرزند بود به دلایل متعددی از جمله اعتیاد همسر مجبور به پایان زندگی مشترکش شد و ناگزیر با ‏بازگشت به منزل پدری‌اش، اما این بار با سه بچه قد و نیم قد وارد مسیر تازه‌ای شد که یکی از ایستگاه‌های این مسیر ‏پر فراز و نشیب کارخانه‌ی مزبور است. از آنجایی که پدر نسترن بازنشسته بیمه‌ی تامین اجتماعی است و حقوقش ‏کفاف خودشان را هم نمیدهد چه رسد به این مهمان‌های ناخوانده‌، نسترن با اصرار و تمنا از طریق یکی از آشنایان با ‏کارخانه تماس گرفته و جهت طی مراحل دباغی فوق به آنجا احضار میشود و پس از چند روز جهت طی کردن ‏دوره‌ی آموزشی، راس ساعت 6 صبح به نقطه‌ی مشخص سرویس رفت و آمد کارخانه فراخوانده می‌شود. جایی که ‏اگر تنها سه دقیقه تاخیر کند سرویس منتظر نخواهد ماند، زیرا دباغ‌خانه هدر رفتِ لحظاتِ ارزشمندِ زمان را که حامل ‏ذراتِ گرانبهایِ سود هستند، برنمی‌تابد. نسترنِ ما از آنجاییکه در حاشیه‌ی شهر در منزل پدری سکنی گزیده، باید ‏برای رسیدن به سرویس، یک ساعت زودتر یعنی ساعت پنج راه بیفتد تا موفق شود که به قرار ملاقات برسد. البته اگر ‏در مسیر هم به حیوانات ولگرد و کارتون خوابها و مسخ شدگانی برنخورد، که لابلای چرخ‌دنده‌های سرمایه منهدم و ‏از جامعه به بیرون پرت شده‌اند. کسانی که انتفاعی از اقتصاد ندارند و معمولا در حاشیه‌ی شهرها هم به وفور یافت ‏میشوند. نسترن وقتی وارد کارخانه میشود توسط یکی از کارگران قدیمی مراحل آموزش را فرا می‌گیرد. اما از ‏آنجایی که اودر تمام طول عمرش کاری به جز آشپزی و بچه‌داری و کارهای معمول خانه‌داری انجام نداده و تنها ‏فلاخن احتیاجْ و نیازِ فوری برای بقا، او را به اینجا پرتاب کرده، و همچنین به علت دغدغه‌های زندگی شخصی‌اش، ‏نمیتواند مثل سایر کارگران، آن کالای مناسب یعنی نیروی کار خود را به نحوی بایسته ارائه کند، و برای همین با ‏خواهش و التماس زیاد و تضمین اینکه حتما خوب خواهم شد و رضایت شما را جلب خواهم کرد پس از گذشت حدود ‏دو ماه و با کمک برخی از رفقای کارگرش بالاخره راه میافتد و شروع به کار میکند و از طرف هیئت مدیره تصمیم ‏گرفته می‌شود که به استخدام دربیاید و بعد از پایان مراحل استخدام  با کسر حقوق دو دوره‌ی آموزشی، مابقی حقوق ‏را ماه آینده همراه با این بیست روز کاری باقی مانده از دو ماه حضورش در کارخانه، به حسابش واریز کنند و او هم ‏با خوشحالی و رضایت از اینکه بالاخره کاری پیدا کرده مراتب تشکر و قدردانی خود را به عمل می‌آورد. اما این ‏خوشحالی دیری نپائید که یک روز نسترن با یک قلاده از عوامل اجرایی کارخانه به دلیل اینکه او را دست و پا چلفتی ‏و اُسکل خطاب کرده و اینکه حتما در خانه‌ی شوهرت هم همینطور بوده‌ای که کارت به طلاق کشیده درگیر شد و ‏کاسه‌ی صبر نسترن لبریز شد و ناچارا به عامل اجرایی گفت که زندگی شخصی من به تو ربطی نداره و بهتره که ‏احترام خودتان را نگهدارید؛ از آن لحظه به بعد کالاهای تولیدی نسترن در طول چند روز مورد مداقه قرار داده شد و ‏از میان تمامی محصولات تولیدی چند روزه‌ی نسترن شش کالا را که مشکلات بسته‌بندی و یا ظاهری و یا کیفی ‏داشتند را طی چند گزارش پی‌درپی به استحضار مدیر بخش تولید رساندند تا عزم او را جزم کنند که از نسترن باید ‏امتحان مجدد گرفته شود، زیرا آنطور که معلوم است ایشان هنوز هم آموزشهای لازم را ندیده‌اند. مدیر هم در جلسه‌ی ‏بعدی کاری، امتحان نسترن را دقیقاً به همان عامل اجرایی سپرد که با او درگیر شده بود. در اینجا بود که عامل ‏اجرایی حساب او را با به هم ریختن کامل دستگاه تولید و پیچیده کردن بیش از حد امتحان کف دستش گذاشت و در ‏برگه‌ی گزارش نوشت که ایشان صلاحیت لازم برای کنترل دستگاه تولیدی را ندارند و همین امر زمینه را برای ‏اخراج او فراهم کرد و همانطور هم شد.‏

وقتی که نسترن با بغض داشت با دو سه نفر از دوستانش خداحافظی میکرد چند تا از رفقای کارگر بعد از پایان شیفت ‏کاری پیش مدیر رفتند و وضعیت بغرنج زندگی او را برای مدیر کارخانه شرح دادند. مدیر کارخانه با گفتن این جملۀ ‏شکیل هر گونه سوال و شبهه‌ای در مورد مسائل وجدانی و ترحم و فلان و بهمان را که مغز کارگران دیگر را کاملا ‏به خود مشغول کرده بود پاسخ داد:((اینجا که کمیته‌ی امداد امام نیست. اینجا در ازای کار پول دریافت میشود نه در ‏ازای ترحم و دلسوزی. شما هم اگر خیلی دلتان برایش میسوزد، میتوانید ماهانه بخشی از حقوقتان را روی هم جمع ‏کنید و برایش بفرستید. الان هم اگر صحبتی نمانده من کارهای خیلی مهم‌تری دارم که باید به آنان رسیدگی کنم، به ‏سلامت!)). تا زمانی که این گزارش نوشته میشود با پرس و جو در وضعیت نسترن توسط  دو نفر از کارگران ‏کارخانه، اینطور معلوم است که نسترن همچنان بیکار است و دنبال این اطلاعیه و آن اطلاعیه میرود تا شاید کاری ‏پیدا کند ولی پیدا کردن کار برای بیوه‌ای حدودا 35 ساله که آثار رنج و مشقت در تمام ظاهر و باطن او داد میزند ‏بسیار مشکل است.‏

‏3- کوتاه سخن

وضعیتی که شرحش برای خواننده آمد فقط خاص شخص نسترن یا شخص فلان سرمایه‌دار نیست و نباید هم باشد. این ‏وضعیت عریان وقایعی است که در پروسه‌ی مداوم تولید سرمایه‌داری، در هر نقطه و هر روز و هر لحظه، حال در ‏قالب فرم‌ها و اشخاصی دیگر یا نقاطی دیگر روی میدهد. این شیوه تولید سرمایه داری است که انهدام و نابودی را به ‏عنوان اندامی جدایی ناپذیر از جرثومه‌اش یدک می‌کَشد. تنها سوالی که هر لحظه در برابر سرمایه مطرح می شود، ‏این است که سود بیشتر کجاست؟

در قسمت دومِ گزارش که سرمایه‌دار ما گفت اینجا که کمیته‌ی امداد نیست حق با او بود چون او نمی‌تواند در اینجا ‏نماینده‌ی انسانیت و ترحم باشد. انتظار بخشش و ترحم و دلسوزی از سرمایه‌دار هم انتظاری است بیهوده که رفقای نسترن تنها از سر ناچاری  به آن رو آوردند. انسانیت او پشت دروازه های کارخانه جا مانده و شیئیت سرمایه جای او را گرفته است و ‏چشمداشت مدارا از او دقیقا مانند انتظار داشتن از آب است که گفته شود لطفاً خیس نباش یا ملتمسانه رو به خورشید ‏کرد و گفت که لطفاً سرد بتاب! برای کارفرمایِ ما، سقوط نسترن به وادی لمپن پرولتاریا و تن فروشها، یا قرار گرفتن ‏در زمرۀ کسانی که عطای این زندگی فلاکت بار را به لقایش می‌بخشند، مهم نیست. چون او اصلاً فرصتی برای فکر ‏کردن به این مسائل ندارد و نگرانی‌های بزرگتر از جمله دعوت به فلان رستوران مجلل، فلان قرار ملاقات کاری و ‏بهمان کافه دارد که باید به آنها رسیدگی کند. این طبقه‌ی کارگر است که باید با اتحادی رفیقانه، برای متوقف کردن ‏خون آشام سرمایه، شمشیر نقره‌اش را که خیلی وقت است غلاف کرده برکشد و سر این دراکولا را از تنش جدا نماید و ‏لاشه‌ی این دنیای کهن را رهسپار گورستان تاریخ کند و از آن فقط خاطره‌ای تاریک به جای گذارد. ‏

با ارادتهای رفیقانه،

‏ یوسف کیا

Last modified on پنج شنبه, 07 مهر 1401 19:13
Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر