من هنوز فرصت نیافته ام دست و پنجه نرم کردن با تاریخ سرکش و عصیانی شوروی را آغاز کنم. اما طرح کلی آنرا آماده کردهام که با گذرسریعی، نیروها و مؤلفه هایی که درانقلاب روسیه دخیل و فعّال بوده اند را به تصویر می کشد- و ازسال طوفانی انقلابی ۱۹۱۷ که کارگران، کشاوزران و سربازان به کسب قدرت در روسیه نائل آمده و از ساختن خشن وسازش ناپذیر سوسیالیسم درکنار تلاشهای طاقت فرسای دیگرشان، گرفته تا ظهور ضدانقلاب سال ۱۹۹۱ که بخشی از قشر الیت رهبری شوروی به طبقهی سرمایهدار روسیه تبدیل شدند، را در بر میگیرد.
عليرغمِ کاهشِ درصدِ مرگِ ناشي از سوانحِ کاری در سوئد بعد از دههً 90 قرنِ پيش، امٌا بنا برگزارشِ دانشگاهِ اومئو، همچنان سالانه تعدادِ 3000 نفر در مقاطعي از طولِ عمرِ خود به خاطرِ آثارِ مزمنِ ناشيِ از سوانحِ محيطِ کار، جان مي بازند. تا دههً 80 عوارضِ ناشي از محصولاتِ شيميايي، پودر و غبارات ِآلوده و گاز کربنيکِ ماشين آلات، در صدرِ فهرستِ عواملِ مرگِ زودرس قرار داشت. امٌا بعد ازآن، استرسِ ناشي از شرايطِ محيط کاری است که در صدر قرارگرفته و امروزه از اصلي ترين عواملِ مرگِ زودسِ سالانه به حساب مي آيد.
من با نظرِ تو مبنی بر فریبکاری و سوءِ استفادهً لیبرالیسمِ "همیشه فریبکارِغرب " موافقم، و تأکید می کنم که طرحِ مطالبهً آزادی هایِ دمکراتیک (تازه اگر صادقانه هم باشد) نباید در برابرِ انبوهِ مطالباتِ مهم ترِ طبقاتیِ زحمتکشان قرار بگیرد و مبارزاتِ شان را به انحراف بکشد. آزادی ها و مطالباتِ دمکراتیک باید تابعی از مبارزهً طبقاتیِ کارگران باشد.