"سوما" آئینه جهان ماست

نوشتۀ: تدارک کمونیستی
Write a comment

هیچ چیز مزورانه تر، ریاکارانه تر، حقیر تر از نشان دادن آن سرمایه دار صاحب معدن سوما به عنوان مسبب این جنایت نیست. او یک جانی در میان جانیان بیشماری است که هر روز در این نظام و در همه جای کرۀ خاکی بازتولید می شوند. هم او و هم دولت حامی او تنها حلقه هایی از زنجیره به هم پیوسته ای را تشکیل می دهند که چنین سرنوشت مصیبت باری را برای تودۀ عظیم انسانها رقم می زنند.

 


 

 

"سوما" آئینه جهان ماست

در سوما، در اعماق زمین، صدها کارگر، صدها مرد شریف، صدها نان آور خانواده، صدها انسان در لحظه ای جان باختند. در سوما زندگی ها نابود شد، آرزوها بر باد رفت، کودکان بی پدر شدند، همسران در بسترشان تنها ماندند، دوستان یارانشان را از دست دادند، عشق پژمرد، اندوه همه جا را فراگرفت و خشم فوران زد. سوما یک بار دیگر پرسشی را با تمام قدرت به میان کشید: تا کی؟ تا کی زندگی اینچنین دستخوش تقدیر شومی می ماند که بشر با دست خویش برای خود ساخته است؟ تا کی عروج انسان به قله های پیشرفت با هبوط ویبه قعر فلاکت شانه به شانه خواهند ماند؟ تا کی می توان این نظم وارونه را تحمل کرد؟

واقعۀ سوما حادثه نبود، جنایت بود. جنایتی که بر پهنۀ کل جهان و هر روز و هر لحظه جاری است. جنایتی که از فرط وفور به شرایط عادی زندگی بشر تبدیل شده است. به راستی مگر زندگی میلیونها و میلیاردها انسان چیزی غیر از مرگی آرام و اندوهناک است؟ مگر هستی شرپا های هیمالیا، دست فروشهای لیما، زاغه نشینهای تهران، گتو نشینان پاریس، آوارگان آفریقا، نساجان کراچی و بمبئی، زندانیان آمریکا، فاولا نشینان ریو، گرسنگان یونان و همۀ آن انبوه انسانهائی که بی هیچ امیدی به آینده و در تباهی مداوم روزمره در سرتاسر کرۀ خاکی به سر می برند، چیزی غیر از مرگی آرام نیز هست؟ مرگی که تنها در لحظاتی معین چهرۀ مخوف و پلید خویش را آشکار می سازد و سوما یکی از این لحظات بود. همچنان که کمی پیش از آن خانۀ اتحادیه ها در ادسا و کمی پیش تر، آن کورۀ آدم سوزی در بنگلادش که نام کارخانۀ نساجی به خود نهاده بود و پیش تر از آن انبار فروریختۀ دیگری که آوار آن بیش از هزار کارگر را زیر خود مدفون کرد، چنین لحظات دردناکی را به نمایش می گذاشتند. لحظاتی که به یکباره تمام حقیقت نظام معاصر به گونه ای عریان نمایان می شود. لحظاتی که به مثابۀ برشی در روزمرگی زندگی نمودار می شوند، اما تنها امتداد منطقی همان روزمرگی اند. روزمرگی ای که عاطفه را نابود کرده است، انسان را به گرگ انسان بدل کرده است و کینه و نفرت را به جای عشق و محبت در میان انسانها جاری نموده است. حفرۀ سوما یک بار دیگر قعر این فلاکت را نشان داد. همانجائی که پرولتاریا در آن به سر می برد.

هیچ چیز مزورانه تر، ریاکارانه تر، حقیر تر از نشان دادن آن سرمایه دار صاحب معدن سوما به عنوان مسبب این جنایت نیست. او یک جانی در میان جانیان بیشماری است که هر روز در این نظام و در همه جای کرۀ خاکی بازتولید می شوند. هم او و هم دولت حامی او تنها حلقه هایی از زنجیره به هم پیوسته ای را تشکیل می دهند که چنین سرنوشت مصیبت باری را برای تودۀ عظیم انسانها رقم می زنند. زنجیرۀ به هم پیوسته ای که در حکم مجری قوانین خونبار انباشت سرمایه تنها به همان اندازه ای ضد انسانی است که خود این قوانین ضد انسانی اند. مجری جنایت عامل جنایت نیست. عامل جنایت سوما چهره ندارد، دست غیبی بازار است، استبداد مطلق سرمایه است که مجریان آن را نه فقط در سوما، بلکه بیش از آن و مؤثر تر از آن در بازارهای بورس استانبول و لندن و نیویورک و دبی و فرانکفورت و شانگهای و مسکو باید جست. پرسشی که سوما یک بار دیگر به میان می کشد این است: تا کی می توان این استبداد مطلق، این قهر صلب کار مرده بر انسانهای زنده را تحمل کرد؟

در اندوه مرگ عزیزان سوما و برای ارج گذاری به زندگی است که باید یک بار دیگر بر پیمانی تأکید کرد که تاریخ سراسر رنج و خون مبارزۀ طبقاتی را به پایان خواهد رساند و تاریخ واقعی بشر آزاد را آغاز خواهد کرد. سازندگان زندگی باید که سازندگان سرنوشت نیز باشند. این درسی است که از فاجعۀ سوما باید گرفت.

نابود باد استبداد سرمایه

برقرار باد دیکتاتوری پرولتاریا

تدارک کمونیستی – جنبش سازمانیابی حزب پرولتاریا

16 مه 2014

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر