یک سال پیش و پس از انفجار ۷ اکتبر در غزه نوشتیم: در فلسطین کریه ترین و یکی از قساوتمندانه ترین و کثیف ترین اشکال ستمگری از اعماق گورستان تاریخ سر برآورده است و تبدیل به هیولائی شده است که نام دولت بر خود نهاده است: اسرائیل.
یک سال بعد این واقعیت تلخ آشکار شده است که این عجوزه سر برآورده از ژرفنای تباهی در حقیقت به همان اندازه به جهان امروز تعلق دارد که تمام کثافت مدرنیته و پست مدرنیته و تمام آنچه که نام تمدن غربی بر خود نهاده است به آن تعلق دارند. تاریخ پنج قرنه نظامی که در زمان تولد آن از تمام منافذش خون و چرک تراوش میکرد اکنون در رژیمی تبلور نمادین پیدا کرده است که وحشیگری ها و قساوتهای تمام این پنج قرن را یکجا در خود جمع کرده است و به عنوان اهرمی برای تثبیت این نظم جهنمی بر بشریت معاصر اعمال میکند. این رژیمی است که وارثان قتل عامهای فاتحان اسپانیائی و پرتغالی در آمریکای لاتین، جنایات تاجران برده هلند جمهوری و انگلستان سلطنتی در هند شرقی و غربی و چین و قساوتهای گراند ناسیون فرانسه در آفریقا، سبعانه ترین جنگ افروزان تاریخ بشر در نازیسم هیتلری و فاشیسم ایتالیائی و سرانجام عاملان تنها جنایت هسته ای تاریخ را یکجا پشت سر خود جمع کرده است.
این ماشین کشتار صهیونیستی به همان اندازه که به عهد عتیق تعلق دارد به همان اندازه نیز عصاره و چکیده تمدن مبتنی بر نظم سرمایه داری و نماد قساوت آن در مدرن ترین شکل آن است. تجلی آشکار وحشیگری این ماشین کشتار در عین حال انعکاسی است از لحظه تاریخی مواجهه آن نظم چند صد ساله با فرجام خویش که ریشه در افزایش تضادهای غیر قابل حل درون این نظام اجتماعی مبتنی بر حاکمیت سرمایه بر کار دارد. این وحشیگری و عطش هار به شنیع ترین جنایات به هیچ وجه منحصر به درندگان صهیونیست نیست. آنها فقط مجریان رذل آن چیزی هستند که نزد تمام مدافعان آن نظم خونین چند صد ساله مشترک است. آنها بیان آشکار نظمی هستند که اکنون بدون نابودی بخشهای وسیعی از بشریت دیگر قادر به ادامه حیات نیست. نظمی که در اوکراین با مانع غیر قابل عبور قدرت نظامی روسیه ای روبرو شده است که قدرت معنویاش را مدیون میراث اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است و همچون سیلابی که با سد روبرو شود اکنون در خاورمیانه مفر جدید خود را گشوده است. تمام کثافات قرون و اعصار تکوین نظم سرمایه داری اکنون در این دمل چرکینی که اسرائیل نام دارد در خاورمیانه ترکیده است و بوی زننده تعفن آن تمام جهان را فرا گرفته است.
این قهر لجام گسیخته، این بربریت عریان، به فلسطین و به لبنان ختم نخواهد شد. تقلیل جنایات غیر قابل وصف این ماشین کشتار به مسأله فلسطین و به ضدیت جمهوری اسلامی، هیچ معنایی جز تطهیر این جنایات و مشارکت در آن ندارد. تا جائی که به حماس و جهاد اسلامی فلسطین و حزب الله لبنان باز می گردد، آنها بیش از آنکه و پیش از آنکه مبشران نظمی متکی بر خلافت اسلامی باشند، سازمانها و احزابی اند درگیر مبارزه با دشمنی صهیونیستی که از حمایت همه جانبه ماشین جنگی غرب امپریالیستی برخوردار است. بیهوده نیست که کمونیستهای فلسطینی در صفوف جبهه خلق برای آزادی فلسطین امروز نه در برابر آنان، بلکه در کنار آنها صف بسته اند و به مبارزه مشترک علیه خصم مشترک دست می یازند. هر گونه وارونه سازی این واقعیت و همسان سازی جریانهای مقاومت در فلسطین و لبنان با صهیونیستهای ارتجاعی در فلسطین اشغالی تحت هر عنوانی و به هر بهانه ای خوش خدمتی به این جنایتکاران است.
به همین ترتیب است رابطه جمهوری اسلامی به مثابه نظام سیاسی ولو ارتجاعی اما برآمده از دل جدالهای داخلی یک جغرافیای تعین یافته در یک سیر تاریخی با شبه دولت صهیونیستی نصب شده توسط قدرتهای امپریالیستی و یک جنبش سوپر ارتجاعی. به همان اندازه که اولی برای برقراری توازن با نظم مسلط بر ساختار سیاسی جهان در چالشی دائمی در معرض تهدید قرار دارد، به همان اندازه دومی، یعنی آن پادگان شبه دولت در فلسطین اشغالی، به مثابه جزء جدائی ناپذیر و سوگلی «جهان آزاد» به سمبل گسترش سلطه ویران کننده جهانی آن نظم بدل شده است. آنان که در ضدیت با جمهوری اسلامی به ستایش قصاب زنان و کودکان فلسطینی و لبنانی مینشینند در حکم اوستاشاهای کروات و باندریستهای اوکراینی معاصرند که در خدمت به نازیسم هیتلری دست به جنایاتی زدند که حتی اس اس ها نیز از آن پرهیز می کردند. هیچ درجهای از فقر و فلاکت و فساد و بگیر و ببند و بکش جمهوری اسلامی نمیتواند و نباید مجوزی برای تطهیر ماشین جنگی مرگبار صهیونیست-امپریالیست باشد. پیروزی این ماشین جنگی یعنی نابودی زندگی. هر جا که این شیطان پا بگذارد، آنجا دیگر زندگی نخواهد بود.
رفقا، کارگران، مردم شریف،
لحظه تاریخی کنونی را میتوان خطیرترین لحظه پیش روی بشر از زمان جنگ دوم جهانی تاکنون دانست. آنچه در خاورمیانه امروز در حال وقوع است فقط درد و رنج و مرگ و هلاکت مردم زجر کشیده فلسطین و لبنان نیست. این نبردی است برای آینده بشریت. در این نبرد هیچ چیز خطرناک تر از پیروزی ماشین جنگی صهیونیست-امپریالیستی نیست. حتی برای یک لحظه نیز نباید فراموش کرد که اولویت اصلی و تخطی ناپذیر لحظه تاریخی کنونی در هم شکستن این ماشین مرگبار ارتجاعی صهیونیسم است که نوک سرنیزه امپریالیسم متجاوز معاصر را تشکیل می دهد. تمام آینده ما و فرزندان ما به سرنوشت این نبرد گره خورده است.
کمونیستها، بدون پیروزی در این نبرد هیچ صحبتی از جامعه بی طبقه آینده نمیتواند در میان باشد. مبارزه برای نابودی این هیولا نه تنها کوچکترین منافاتی با شرکت در و سازماندهی مبارزات و اعتراضات حق طلبانه کارگران و توده های محروم ندارد، بلکه یک وظیفه تخطی ناپذیر طبقاتی و کمونیستی است. امروز در این مبارزه است که چهره انسانی و جهانی کمونیسم به بهترین وجهی تجلی می یابد. این مبارزهای است در راه رسیدن به جامعه خودگردان انسانهای آزاد، جامعهای که در آن آزادی فرد شرط رهائی جامعه است. نظم سرمایه داری در هیأت رژیم صهیونیستی به فرجام تاریخی خویش نزدیک می شود. فرجامی که در پایان آن فقط و فقط انقلاب اجتماعی کمونیستی است که میتواند به گشایش افقهای نو در برابر بشریت منجر شود. و به همان اندازه که جریان کمونیستی در نابودی این هیولا به ایفای نقش تاریخی خود موفق شود، به همان اندازه نیز زمینههای موفقیت در نبردهای آتی برای انقلاب اجتماعی و حرکت به سوی جامعه کمونیستی آینده را تسهیل کرده است.
بجنگیم رفقا و این هیولای کریه را به گور بسپاریم. اکنون آینده در گرو این نبرد است.
سازمان تدارک کمونیستی
۹ مهر ۱۴۰۳
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴