در روزهای اخیر و پس از برگزاری تجمع اول خرداد در حمایت از فلسطین محافل مختلفی از چپ دست به شائبه پراکنی های مخربی علیه این پویش زده و سازمان تدارک کمونیستی را هدف حملات کینه توزانه خویش قرار داده اند. جریاناتی از چپ ناتویی و لیبرال تجمع را از یک سو متأثر از فعالیتهای ما قلمداد کردند و از سوی دیگر آن را در چهارچوب «محور مقاومت» قرار دادند. آنها به این وسیله در صدد آن برآمدند که هم ما را جریانی مدافع سرمایه داری وطنی نشان دهند و هم با کلید واژه «محور مقاومت» دست به تلاشی مذبوحانه زدند تا آن را به عنوان حرکتی در چهارچوب نظام وانمود کرده و به زعم خود بی اعتبار جلوه دهند. آنان حرکتی را که کل جریان محور مقاومت، نه چپ و نه راست آن، در ایجاد آن نقشی نداشتند به محور مقاومت منتسب کردند تا بتوانند به این وسیله هم رسوایی سکوت خویش در مقابل نسل کشی تاریخی فاشیسم صهیونیستی را پرده پوشی کنند و هم اعتبار جریان کمونیستی مدافع امر فلسطین در جامعه را مورد حمله قرار دهند. حمله این جریان به اسلام سیاسی ابزاری است برای دفاع پوشیده از اسرائیل و تجمع اول خرداد این ابزار را از دست آنان گرفت. علت واقعی کینه توزی آنان این است.
در سوی دیگر ماجرا اما جریان موسوم به چپ رادیکال قرار داشت که خیابان را عرصهٔ اختصاصی جولان خویش قلمداد می کرد و آن را در خدمت ال جی بی تی کیو آرزو می کرد. و اکنون در روز اول خرداد به یکباره شاهد فروپاشی دنیای تخیلی اش از «انقلاب» «زن، زندگی، آزادی» بود و شاهد بود که چگونه خیابان یک بار دیگر حامل آرمانهای به جا مانده از انقلاب ۵۷ و عرصه ای برای وحدت زحمتکشان میشد. حرکتی که در اول خرداد خود را به نمایش گذاشت نزد این چپ به پرسش کشیدن تمام حقانیت ادعایی آن بود. به این حرکت نمی شد بی اعتنایی کرد و تخطئه کامل آن نیز این چپ را بیشتر به حاشیه می راند. راه نجات از این مخمصه از یک سو در ریختن اشک تمساح برای پویش فلسطین و از سوی دیگر مسموم کردن فضا علیه سازمان ما بود. آنها ما را متهم به تلاش برای مصادره پویش فلسطین نمودند تا خود بتوانند راهی به دل این پویش باز کنند و خود بتوانند آن را به مسیر دلخواه «زن، زندگی، آزادی» خویش بکشانند.
تلاش این چپ برای پیدا کردن مفری برای خود البته حق آن است. اما تا جایی که به ما مربوط است لازم می دانیم حقایقی را مجدداً مورد تأکید قرار دهیم.
نخست این که حمایت ما از امر فلسطین مربوط و محدود به این پویش و این دوره زمانی نیست. این حمایت حتی به بعد از طوفان الاقصی محدود نمی شود. حمایت ما از فلسطین هیچگاه قطع نشد و در تمام دوره های مبارزه ما ادامه داشت. حمایت ما امتداد خط سرخ حمایت کارگران انقلابی صنعت نفت و چپ انقلابی دهه پنجاه از جنبش رهائیبخش فلسطین است که بی وقفه تداوم داشت. در تمام سالهایی که چپ رادیکال در برخورد به مسئله فلسطین با زیر پا گذاشتن ارزشهای انقلابی پیشین خویش حمایت از جنبش خلق فلسطین و مبارزه علیه فاشیسم صهیونیستی را تحت الشعاع حمله به حماس و هیولای «اسلام سیاسی» قرار میداد و حتی نه چندان به ندرت در مواردی در کنار اسرائیل قرار می گرفت، ما در مبارزه خویش برای امر فلسطین هیچگاه لبه تیز حمله خود را از فاشیسم صهیونیستی به سوی دیگر برنگرداندیم و تحت لوای انتقاد از حماس و جهاد اسلامی به سفیدشویی نسل کشی صهیونیستی دست نزدیم. با چنین پیشینه ای در حمایت از فلسطین، طبیعی ترین چیز این است که هر فعال علاقهمند به امر رهائی فلسطین و در عین حال به وحدت زحمتکشان، تدارک کمونیستی را به عنوان یک جریان اجتماعی در کنار خویش ببیند همچنانکه چپ مدرنیست اسلام ستیز مدافع صهیونیسم را در صف روبروی خویش داشته باشد.
دوم این که بر اساس همان تعهد پایه ای ما به امر رهائی فلسطین در چهارچوب وحدت زحمتکشان منطقه ما خود را موظف می دانیم که از هر تلاش اجتماعی که بتواند به انکشاف چنین امری یاری رساند حمایت کنیم. حمایت ما اما امری است علنی و روشن که در ادبیات ما نیز بازتاب می یابد. هیچ امر پنهانی در این حمایت نبوده و نیست. در عین حال حمایت ما به هیچ وجه به معنای تأیید همه جوانب حرکتهای مختلف اجتماعی در دفاع از امر رهائی فلسطین نیست. برای ما رهائی قطعی فلسطین در چهارچوب یک خاورمیانه سوسیالیستی است که میتواند تحقق یابد. بدون تحقق چنین چشم اندازی سیر فجایع نه در فلسطین و نه در کل خاورمیانه متوقف نخواهد شد. با این حال این امر به معنای قرار دادن چنین پیش شرطی برای حمایت از امر رهائی فلسطین نیست.
سوم این که بسیار مایه خوشحالی است که اکنون در سطح جامعه دو جریان در حمایت از فلسطین شکل گرفته است. هم گروه «برای فلسطین» که ابتکار اقدام بزرگ اول خرداد را سازمان داد و هم گروه «شاخه ایرانی مارش به غزه» که در صدد همراهی با حرکت جهانی موسوم به همین نام است، از نظر ما میتوانند در مقابله با فلسطین ستیزی جریانات لیبرال فاشیست و صهیونیستی مسلط بر جامعه مدنی ایران نقش ایفا کنند. هیچ یک از این دو گروهبندی نیز مورد تأیید کامل ما نیستند. بهویژه مواردی از قبیل اعلام «خشونت پرهیزی» در امر دفاع از فلسطین که میتواند راهگشای لیبرالیزه کردن و خنثی کردن پویش فلسطین و تبدیل آن به زائده ای از جامعه مدنی نیز باشد. با این حال از همه علاقمندان متعهد به امر رهائی فلسطین می خواهیم که در تقویت ابتکارهای موجود تلاش به عمل آورده و مانع از تخریب آنان توسط دشمنان آشکار و شرمگین امر رهائی فلسطین و یا مسخ و تحریف آنان توسط فرصت طلبان حقیر لیبرال شوند.
سازمان تدارک کمونیستی
۲۱ خرداد ۱۴۰۴
۱۱ ژوئن ۲۰۲۵
ادامه مطلب ..و