گامی بزرگ به قهقرا: درباره اطلاعیه تشکلهای کارگری در محکومیت اعدام نوید افکاری

نوشتۀ: تدارک کمونیستی
2 Comments

به طور مشخص، کمپینی که علیه اعدام نوید افکاری سازماندهی شد و پس از اعدام وی نیز با قدرت تمام ادامه یافت، کمپینی سازماندهی شده در مراکز امنیتی و سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه بود که با براندازان و سرنگونی طلبان سر سپرده آنان به پیش برده شد. خاستگاه کارگری نوید افکاری ذره ای در ماهیت ارتجاعی این کمپین تغییر ایجاد نمی کند.

گامی بزرگ به قهقرا: درباره اطلاعیه تشکلهای کارگری در محکومیت اعدام نوید افکاری

اطلاعیه چهارم مهر ماه تشکلهای کارگری تحت عنوان "اعدام نوید افکاری برای ارعاب و فرونشاندن خشم کارگران و معترضان!" گامی است بزرگ به عقب. این اطلاعیه اعلام تغییر جهت در جنبشی است که در ماههای اخیر و با اعتصاب دو ماه و نیمه کارگران هفت تپه در مسیر استقلال طبقاتی قرار گرفته بود. حاصل این اطلاعیه نه تقویت جنبش کارگری، بلکه تضعیف آن است.

نویسندگان اطلاعیه با اسطوره سازی از زندگی نوید افکاری خاستگاه طبقاتی او را برجسته کرده و با ذکر جزئیاتی رمانتیک از زندگی فقیرانه وی تلاش نمودند نخست از وی چهره ای متناسب با جنبش طبقاتی کارگران ارائه داده و سپس از این واقعیتها نتیجه بگیرند که اعدام او جلوه ای از تعرض گماشتگان سرمایه به طبقه کارگر "برای ارعاب و فرو نشاندن خشم کارگران و معترضان" است. این سیر استدلال هم غیر واقعی است و هم گمراه کننده. غیر واقعی است از این رو که دستگیری و سپس اعدام نوید افکاری بر متن تحول جنبش کارگری قابل توضیح نیست. پیشینه نوید افکاری و خاستگاه طبقاتی وی ذره ای این حکم را توجیه نمی کند و توضیح نمی دهد که افکاری مبارزی علیه "ستم طبقاتی" و "مناسبات استثماری" بود. صرف شرکت در اعتراضات خیابانی سالهای اخیر از هیچ کس مبارزی بر علیه "ستم طبقاتی" و "مناسبات استثماری" نمی سازد. این تصویری غیر واقعی از خیزشهای دو وجهی سالهای اخیر، از دی 96 به این سو است که از یک سو جنبشهایی برانگیخته در اثر فلاکت اقتصادی با منشایی طبقاتی بودند و از سوی دیگر خیزشهائی متاثر از و تحت هژمونی ایدئولوژیک و هدایت دست راستی ترین مدافعان هار بازار آزادی. سیر مبارزات خیابانی سه سال اخیر، سیر تفکیک و جدائی جوهر طبقاتی این اعتراضات از اشکال ارتجاعی حاکم بر آن بود. روندی که در آبان 98 با خروج انبوه معترضین شرکت کننده در نخستین اعتراضات پس از تبدیل خیابان به محل رویاروئی جنگی با نظام حاکم و باقی ماندن عناصر متأثر از اپوزیسیون ارتجاعی برانداز و سرنگونی طلب در خیابانها به آشکارترین وجهی نمودار گردید. نویسندگان اطلاعیه با یک کاسه کردن "کارگران و معترضان" این واقعیت را وارونه جلوه داده و بر این حقیقت پایه ای سرپوش می گذارند که اعتراضات خیابانی سه سال اخیر هنوز با تبدیل شدن به بخشی از جنبش کارگری فاصله زیادی داشته و بیش از آن که مهر جنبش کارگری را بر خود داشته باشند، جولانگاه عناصر فریب خورده و یا مزدور امثال مجاهد و فرشگرد بودند.

نویسندگان اطلاعیه با اعلام این که "حق شرکت در اعتراضات و اعتصابات کارگری را جزیی از حقوق حقه و مسلم کارگران و توده‌های محروم" می دانند، آگاهانه اعتصابات کارگری را همراه با اعتراضات به طور کلی و در کنار هم نام می برند. این فریب کارگران است. اعتراضاتی که کاملا آشکار رد پای ویرانگرترین جریانات اپوزیسیون برانداز، از مرتجعین پرو آمریکائی تا قوم گرایان و متحجرین مجاهد و فرشگردی به زعامت ترامپ و پمپئو را با خود حمل می کنند نه جزئی از جنبش کارگری اند و نه در کنار آن. تمام انگیزه های طبقاتی اعتراضات هنوز ذره ای در ماهیت جریانات مسلط بر اعتراضات و مسیری که بر آنها حاکم بود تغییر ایجاد نمی کند. نویسندگان اطلاعیه این واقعیت تلخ را لاپوشانی می کنند که خیابان در تمام این سالها نه تنها قادر به در هم شکستن هژمونی ارتجاع بورژوازی برانداز نبود، بلکه در چنبره سیادت هژمونیک آن هر بار پیش از آن که امکان انکشاف طبقاتی بیابد مقهور جنگ قدرت صفوف متخاصم بورژوازی گردید. حقانیت دلایل بروز اعتراضات ذره ای به معنای حقانیت جهت مخرب و ویرانگر جریان مسلط بر این اعتراضات نبود و نیست. مسأله مرکزی جنبش کارگری و طبقه کارگر نه تداوم ساده اعتراضات، بلکه تسویه اعتراضات از عناصر مخرب موجود در آنها و بیرون ریختن اوباش و مزدوران برانداز و سرنگونی طلب بود و هست.

نویسندگان اطلاعیه دلیل اعدام نوید افکاری را شرکت وی در اعتراضات توده ای قلمداد می کنند و مدعی آن هستند که اعترافات وی تحت شکنجه اخذ شده اند. اما آنها از کجا با این قطعیت به صدور چنین حکمی دست می زنند؟ این تصویر از کجا حاصل شده است؟ از این که نظام دروغ پرداز است؟ اما مگر اپوزیسیون برانداز و سرنگونی طلب نظام که داعشی و بمب گذار و قومگرای مرتجع سلفی و وهابی را فعال مدنی جا می زند دروغ پرداز نیست؟ حقیقت این است که تشکلهای کارگری امضاء کننده بیانیه بر زمینی در حال رقصند که موسیقی آن را اپوزیسیون برانداز و دستگاههای رسانه ای آن می نوازد. کسی که حتی اندکی با تاریخ جنبش کارگری آشنائی داشته باشد و سرنوشت فعالین کارگری را دنبال کرده باشد به راحتی می تواند تشخیص دهد که نه ادبیات و نه رفتار نوید افکاری ذره ای با ادبیات و رفتار فعالین کارگری خوانائی نداشت. نوید افکاری فعال جنبش کارگری نبود. این یک دروغ است که نویسندگان اطلاعیه نیز آن را زنده نگه می دارند. نوید افکاری یک فرد محروم جامعه و قربانی نبردی چند لایه بود بی آن که کوچکترین نشانه ای از تعلق طبقاتی به جنبش کارگری از خود بروز داده باشد. اعدام نوید افکاری البته یک تراژدی بود. اما این تراژدی سالها و دهه هاست که در حال تکرار است. نه فقط در ایران، بلکه در تمام جهان سرمایه داری. در همه جای جهان در جدال بین نیروهای متخاصم بورژوازی این فرزندان محرومان و کارگران جامعه هستند که بیشترین قربانیان را تشکیل می دهند. در تایلند چنین است، در ونزوئلا چنین است و در لبنان و عراق و بلاروس و در خود آمریکای متلاطم امروز نیز چنین است. اگر بنا بر این بود که بر اساس تعلق طبقاتی قربانیان تحولات اجتماعی به قضاوت درباره آنها نشست، آنگاه نه تنها تمام جنبشهای ارتجاعی و جنگهای خونین داخلی قومی و مذهبی را باید اعتراض طبقاتی دانست بلکه حتی جنگهای امپریالیستی را نیز باید در این شمار به حساب آورد. سربازان آمریکائی به قتل رسیده در ویتنام نیز از فرزندان طبقه کارگر بودند و نه فرزندان بورژواها.

به طور مشخص، کمپینی که علیه اعدام نوید افکاری سازماندهی شد و پس از اعدام وی نیز با قدرت تمام ادامه یافت، کمپینی سازماندهی شده در مراکز امنیتی و سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه بود که با براندازان و سرنگونی طلبان سر سپرده آنان به پیش برده شد. خاستگاه کارگری نوید افکاری ذره ای در ماهیت ارتجاعی این کمپین تغییر ایجاد نمی کند. این تراژدی مبارزه طبقاتی در ایران است که همراه با ضعف مفرط جنبش سوسیالیستی بورژوازی مرتجع ضد رژیمی حتی سرنوشت خونین مبارزان راه رهائی طبقه کارگر را نیز به نفع خود مصادره نمود. نسلی از کمونیستها در دهه شصت اعدام شدند تا چند دهه بعد بورژوازی امپریالیستی از قبل آنان تریبونالی علیه جمهوری اسلامی سازمان دهد و موضع خود را تقویت کند. کمپین اعتراض به اعدام نوید افکاری نیز چیزی غیر از ابزاری در دست این نیروها نبود و نیست. تشکلهای کارگری با صدور اطلاعیه خویش صدای اعتراض طبقاتی را رسا نکرده اند. برعکس آنها این صدا را لوث کردند و آن را در خدمت بورژوازی هارتر از جمهوری اسلامی قرار داده اند.

این کمپین البته تداوم وجه معینی از خیزش اعتراضی سالهای 96 به بعد نیز هست. از دی ماه 96 به این سو، پرسشی که در مقابل جامعه و طبقه کارگر قرار می گرفت این بود که جنبشهای اعتراضی خیابانی به کدام سو سوق پیدا خواهند کرد؟ آیا مضامین طبقاتی آنها برجسته شده و در مرکز توجه قرار خواهند گرفت یا وجه ضد رژیمی آن جنبشها توسعه خواهد یافت و خیزشهای خیابانی تماما به ابزاری در دست بلوک متحد براندازان و سرنگونی طلبان و اربابهای آنان در دول غربی بدل خواهند شد. کمپین ضد اعدام نوید افکاری آشکارا تداوم این وجه ارتجاعی خیزشهای توده ای سالهای اخیر بود و نه تعمیق مضامین طبقاتی آنان. تعمیق مضامین طبقاتی این خیزشها در گرو بیرون کشیدن آنان از چهارچوب جدال بین جناحهای متخاصم بورژوازی و پیشبرد صبورانه این مضامین طبقاتی بر اساس توازن قوای واقعی خود طبقه کارگر بود و هست. امری که در اعتصاب سال جاری کارگران هفت تپه به بهترین وجهی عملی شد. اعتصابی که دو سال قبل تحت تأثیر آشکار سرنگونی طلبان و براندازان به عروج نسخه های جدیدی از مسیح علینژاد ضد کارگر و ضد بشر انجامید و با سپیده قلیان اوج گرفت و سقوط کرد، در اعتصاب سال جاری با بصیرتی بی نظیر توانست خود را از قانونمندیهای جنگ رژیمی و ضد رژیمی بر حذر نگه داشته و به موفقیتهائی عظیم نائل آید. اعتصابی که توانست در مسیر خود گرهی ترین مسائل طبقاتی را به مسأله کل جامعه تبدیل کند و اکثریت قریب به اتفاق جامعه را به رویاروئی مستقیم با خصوصی سازی کشانده و جدال طبقاتی را در معرض دید همگان قرار دهد. اکنون و با این اطلاعیه، یک بار دیگر مضامین طبقاتی به حاشیه رانده شده و در پرتو لفاظی های طبقاتی، باز هم حقوق بشر بورژوائی به مرکز توجه تبدیل می شود.

مشکل اطلاعیه اما در همین جا به پایان نمی رسد. از نظر عملی نیز احکام نادرست سیاسی اطلاعیه نه تنها هیچ کمکی به انکشاف صفوف مبارزاتی کارگران نمی کنند، بلکه برعکس ادعای نویسندگان اطلاعیه، خود به ارعاب بیشتر طبقه کارگر منجر می گردند. این حکم صادرکنندگان اطلاعیه که اعدام نوید افکاری برای "ارعاب و فرو نشاندن خشم کارگران و معترضان" بود، یک کلی گوئی نادرست است که نه تنها توازن قوای طبقاتی کنونی را به درستی بازتاب نمی دهد، بلکه همچنین تصویر کاملا نادرستی از رابطه حاکمیت با جنبش کارگری نیز به دست می دهد. تصویری که خود مانعی از پیشروی جنبش کارگری است.

از همان دی ماه سال 96 و با شروع خیزشهای با مضامین طبقاتی، رابطه نظام با این خیزشها رابطه ای بود دوگانه. به همان نسبت که برخورد شدید و سرکوب بیرحمانه وجوه ضد رژیمی خیزشها واقعیتی از این رابطه را تشکیل می داد، به همان نسبت و شاید هم بیشتر، احتیاط و عقب نشینی همراه با امتیازات به جنبش کارگری روی دیگر این سکه را تشکیل می داد و می دهد. دی ماه 96 با قدرت به حاکمان نشان داد که بدون جلب رضایت توده کارگران و محرومان توان کمترین مقاومت در مقابل تعرض بورژوازی برانداز و باندهای قومی و گانگستری و اربابانشان را نخواهند داشت. از دی ماه 96 به این سو نه تنها ائمه جمعه با اعتصابات کارگری همدلی نشان می دهند، بلکه همچنین نمایندگان اصولگرای مجلس نیز در صددند تا خود را همراه با کارگران اعتصابی نشان دهند. از دی ماه 96 به این سو، در کنار سرکوب و کشتار در جریان خیزشهای خیابانی و اعدام عناصری به جرم تعلق به گروههای مسلح برانداز، برخورد کاملا متفاوتی با نمایندگان و رهبران اعتصابات کارگری از سوی قوۀ قضائیه در پیش گرفته شده است که لغو پرونده و احکام تعداد قابل توجهی از فعالین کارگری و عفو بخشی دیگر از آنان نمونه های بارزی از این برخورد متفاوت را نشان می دهند. روشن است که همه اینها به معنای تغییر ماهیت ضد کارگری نظام حاکم نیست. آنچه تغییر کرده است توازن قوائی است که عقب نشینی در برابر خواسته های کارگران را به نظام تحمیل نموده است. در جنگ سرنوشت سازی که نظام جمهوری اسلامی درگیر آن است، امکان باز کردن جبهه دیگری در مقابل جنبش کارگری به حداقل رسیده است. این فرصتی است تاریخی برای پیشروی طبقه کارگر و اعتصاب هفت تپه نشان داد که با درایت و حفظ وحدت طبقاتی می توان و باید از این فرصت استفاده کرد. و این دومین وجه از تداوم خیزشهای اعتراضی سالهای اخیر است. طبقه کارگر می تواند و باید با در پیش گرفتن مشی صبورانه و مستقل از جدال "رژیمی-ضد رژیمی" صفوف خود را گسترش داده، سازمانهای موجود را احیا کرده و دست به تشکیل سازمانهای جدید بزند. کارگران هفت تپه نه برای آزادی بیان و نه برای حق اعتصاب مبارزه کردند. آنها برای لغو خصوصی سازی و برای پرداخت به موقع و مناسب دستمزدهایشان اعتصاب کردند. اما با اجتناب از ورود به میدان سرنگونی طلبان و براندازان، آنها توانستند هم حق اعتصاب خود و هم آزادی بیانی را تحمیل کنند که در پرتو آن به بیان همه خواسته های خویش بپردازند. آن اعتصاب راه پیشروی را نشان داد و اکنون این اطلاعیه در حال مسدود کردن همان راه است.

اطلاعیه تشکلهای کارگری در محکومیت اعدام نوید افکاری گامی است به قهقرا. این اطلاعیه هیچ مانعی را از سر راه جنبش کارگری بر نمی دارد بلکه با گره زدن مجدد سرنوشت جنبش کارگری به جریان "رژیم چنج" خود موانعی تازه بر سر راه این جنبش قرار می دهد. جنبش کارگری به تریبونهای بی بی سی و صدای آمریکا و ایران اینترنشنال نیازی ندارد. این تریبونها راهگشائی برای این جنبش نیستند بلکه با مسخ ماهیت حق طلبانه جنبش کارگری و مصادره مشروعیت آن به نفع جریاناتی بغایت ضد کارگری، جنگ طلب و ارتجاعی ضربه ای کاری بر پیکر این جنبش وارد خواهند نمود. آنچه جنبش کارگری بدان نیاز دارد مشی با درایتی برای باز کردن راه از دل شکافهای موجود در صفوف بورژوازی است. آنچه این جنبش بدان نیاز دارد پافشاری بر مضامین طبقاتی خواسته های خویش بدون تسلیم به شانتاژهای طبقه متوسطی دمکراسی خواهان رنگارنگی است که دور فعالین آن را گرفته اند و هندوانه زیر بغل آنان می گذارند. به وعده سویس کردن ایران شان نگاه نکنید. به اوکراین نگاه کنید. این حاصل دمکراسی خواهی است که کارگران آنجا حتی از بردن نام اعتصاب نیز هراس دارند. به اجساد قربانیان کرونا در خیابانهای اکوادور نگاه کنید. این حاصل دمکراتیزاسیون موعود بورژوازی کاسه لیس کلان سرمایه های آمریکائی و اروپائی است. به معدنچیان به خاک افتاده بولیوی و به کارگران تحت ستم هندوراس نگاه کنید تا روشن شود که تحول موعود اتاق فکرها و سرویسهای امنیتی دول دمکراتیک و پادوهای آنان به چه نتایجی منجر می گردد. این آشی است که سینه چاکان دمکراسی، قومگرایان و گانگسترهای مجاهد و فرشگرد و انواع لیبرالهای پادوی آمریکا و غرب در بهترین حالت قصد پختن آن را برای کارگران دارند. کمپین محکومیت اعدام نوید افکاری جزئی از این پروژه است. از این پروژه دوری کنید.

تدارک کمونیستی

9 مهر 1399

30 سپتامبر 2020

 

ضمیمه

اعدام نوید افکاری برای ارعاب و فرونشاندن خشم کارگران و معترضان!

"نوید افکاری، روزهایی که هنوز هفت ساله نشده بود، می‌رفت پارک آزادی آدامس و بادبادک می‌فروخت. تا هیجده سالگی با تمام توان چسبید به کشتی، همیشه تو استان اول بود و تو مسابقات کشوری مدال  می‌گرفت. چون در نوجوانی مجبور شد ترک تحصیل کند برای مسابقات برون‌مرزی به بن بست خورد و بعدا ناچار شد به سربازی برود. سال ١٣٩٢ خدمت سربازیی‌اش تمام شد و این بار مشکلات مالی، کشتی را که ورزش مورد علاقه اش بود، از او گرفت. با سه سال کارگری پول ناچیزی جمع کرد. حالا دیگر ٢٣ ساله شده بود و ادامه دادن حرفه‌ای ورزش کشتی ریسک بزرگی بود. رسیدن او به تیم ملی تقریبا به رویایی محال تبدیل شده بود. ... در سن ٢٥ سالگی ناچار شد برای کمک به خانواده باز هم به کارگری بپردازد و بعدا در شهریور ٩٧ دستگیر شد و…. "

این شرح مختصر و گوشه‌هایی از زندگی نوید افکاری، به نقل از خود اوست که با جسمی درهم شکسته از فشار و شکنجه ماموران امنیتی، در سحرگاه روز شنبه، بیست و دوم شهریور ماه، بی آن که حتی اجازه دیدار با خانواده و مادر خود را داشته باشد، با دستپاچگی هرچه تمام‌تر به طناب دار آویخته شد، تا به زعم مقامات و ارگان‌های حامی سرمایه، درس عبرتی باشد برای کارگران و مردم معترضی که زندگی در زیر بار ستم طبقاتی و بی‌حقوقی را بر نمی‌تابند و به انحاء مختلف، اعتراض خود را نسبت به مناسبات استثماری و اختناق حاکم بر جامعه  نشان می‌دهند.

نویدافکاری، خود، یکی از همین مردم معترض بود. او یکی از هزاران جوان کارگر و محرومی بود که از کودکی با کارگری و دستفروشی، طعم تلخ فقر و نابرابری را چشیده و با ترک تحصیل اجباری و دست شستن از علایق و آرزوهایش، از جمله "عضویت در تیم ملی کشتی"، به عنوان کارگری گچکار مشغول به کار شد، تا بخشی از مخارج خانواده را برعهده بگیرد و کمک خرج خانواده باشد.

همین وضعیت البته به نوبه خود، نوید را با  واقعیت‌های تلخ زندگی و نابرابری های موجود در جامعه آشنا کرد و از او فردی معترض، رشید و با شهامت ساخت. تا آن جا که در  اعتراضات خیابانی مردم که علیه فقر، گرانی، تورم و استبداد لجام گسیخته، در جامعه صورت می‌گیرد، شرکت کرد و به سهم خود نقش فعال و پُررنگی در آن اعتراضات و تظاهرات‌ها داشت.

گماشتگان سرمایه، برای نوید که فردی شناخته شده و از جنس خود مردم بود به خاطر شرکت در اعتراضات خیابانی سال ۹۷ پرونده‌سازی کرده و او را به دنبال اعترافی ساختگی که تحت فشار و شکنجه انجام شده بود، به اعدام محکوم کردند، تا به تصور خود، کارگران و مردم معترض را بترسانند و از اعتراضات آنان در آینده جلوگیری کنند.

غافل از آن که، آن چه که کارگران و توده‌های محروم و زحمتکش جامعه را به حرکت وا‌ می‌دارد و به اعتراض و مبارزه می‌کشاند همانا شرایط و اوضاع و احوالی اسفبار است که زندگی را برای بیش از ۹۰ درصد آحاد جامعه سخت و غیرقابل تحمل کرده و آنان را به فقر و خانه‌خرابی کشانده است. نوید و نویدها در واقع محصول این شرایط هستند و از دل شرایط نامناسب اجتماعی و اعتراضات و مبارزات مردم  برمی‌خیزند.  

ناگفته پیداست نهادهایی که با صحنه سازی و گرفتن اعتراف در زیر فشار و شکنجه حکم صادر می‌نمایند، تا جان یک کارگر زحمتکش و بی‌گناه را بگیرند و از این طریق به اصطلاح قدرت نمایی کنند، به راستی ترسیده‌اند و سخت نگران وضعیت آتی خود در روزها و ماه‌های پیش‌رو می‌باشند.

اما برخلاف تصورِ مدافعان سرمایه، اعدام نوید نه تنها ترس و وحشت در دل مردم ایجاد نکرد، بلکه واکنش شدید و گسترده کارگران و توده‌های مردم را همراه با خشم و انزجار آنان نسبت به این اقدام سرکوب‌گرایانه و ضدانسانی برانگیخت و آن را به عنوان قتل عمد دولتی و پدیده‌ای مذموم و ضدبشری در معرض نگاه و قضاوت کارگران آگاه و وجدان‌های بیدار جامعه قرار داد. اعدام نوید بار دیگر حساسیت جامعه را نسبت به این مسئله جلب نمود و به کارگران و توده‌های مردم یادآور شد که باید پرقدرت، متشکل و گسترده علیه اعدام و سلب آزادی به مبارزه برخاست. به طور قطع این، آن نتیجه مطلوبِ دولتمردان و عوامل سرمایه نبوده است.

ما به عنوان بخشی از جامعه کارگری ایران، ضمن عرض تسلیت به مردم زحمتکش و خانواده داغدیده‌ی از جور ستم پیشگان، هرگونه تهدید، شکنجه و اعدام را نشانه وحشت و استیصال  کارگزاران و عوامل سرمایه دانسته و حق شرکت در اعتراضات و اعتصابات کارگری را جزیی از حقوق حقه و مسلم کارگران و توده‌های محروم می‌دانیم.

اعتقاد ما بر این است که هیچ کس را نباید به خاطر اعتراض به مصائبی که دامن‌گیر کارگران و زحمتکشان است تهدید و ارعاب نمود و مهمتر و فجیح‌تر از آن، دستگیر، زندانی ، شکنجه و اعدام کرد.

لغو اعدام دفاع از حق حیات است

سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

کانون صنفی معلمان اسلامشهر

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

شورای بازنشستگان ایران

کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری

اتحاد بازنشستگان ایران

گروه اتحاد بازنشستگان

جمعه ۴ مهر ماه ۱۳۹۹

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.
  • This commment is unpublished.
    كاظم · 3 years ago
    @سینا به سينا
    دوست عزيز، متأسفانه ديدگاه شما كاملا غير ديالكتيكى و آغشته به احساسات است. تشكلهاى كارگرى تيمهاى وررشى نيستند و رفقاى تدارك كمونيستى هم هواداران دو آتشه ى اين تيمها نيستند كه كه حتى پس از باخت تيم محبوبشان با شعارهايى مثل ً اول بشى آخر بشى دوسِت داريمً حمايتشان را اعلام كنند. امروز يك تشكل كارگرى ممكن است حركتى مترقى انجام دهد و فردا در دام ارتجاع بيفتد. و تحليل مشخص از شرايط مشخص ايجاب ميكند بدون تعصب شرايط را سنجيده و بر اساس امكان انكشاف مبارزه طبقاتى تحليل ارائه شود. كه در اين مورد خاص حق كاملا با رفقاى تدارك كمونيستى است، مگ اينكه شما نظرى جز اين و در فالب تحليلى دقيق و موشكافانه داشته و بيان كنيد. سرفراز باشيد
  • This commment is unpublished.
    سعید عطاپور · 3 years ago
    @سینا آقای سینا،
    شما حق داری، ما حالی به حالی شدیم و بهتر بود مثل شما کار درست را میکردیم، سکوت اختیار کرده، با خیال راحت در گوشه ای می نشستیم. شاید هم بهتربود با کاغدی خواندن همه چیز از زیر مسئولیت حرف زدن شانه خالی میکردیم.
    و شما؟ نه تقویت یک موضع را مهم میدانید و از آن خوشحال میشوید، و نه از تضعیف آن ناراحت؟
    خلاصه کلام: حرف مضمونی شما چیست؟ طرفدار "اعدام نکنید" هستید یا "اعدام کنید"؟ یا شاید فکر می کنید آن کمپین ها هم کاغذی هستند؟ نظر شما روی مضمون بیانیه ما چیست؟ خودتان را پنهان نکنید، حرفتان را بزنید.
    اگر نمیتوانید و یا نمیخواهید مضمونی حرف بزنید، بهتر است به خودتان زحمت کامنت نوشتن را هم ندهید.
  • This commment is unpublished.
    سینا · 3 years ago
    واقعاً مضحک شده است. همان سندیکایی که از نظر شما اعتصابش حاکی از تغییری عظیم در توازن طبقاتی جامعه بود و نشان می داد که تابع جریانات پروغربی و لیبرال نیست، در عرض چند هفته بیانیه مدل مسیح علینژادی می دهد. ترشی فروش اسبق ابتدا شد سندیکای انقلابی سابق، و حال دوباره شد قهقرایی. اسم این کار "بی تفاوت نبودن" نیست آقای عطاپور، حالی به حالی شدن است. بیانیه قبلی این گروه ها را با هزار بهانه تبلیغ کردید و حال مانده اید که بعد از آن دفاع پر شور با این شاهکار جدید چه کار کنید.
  • This commment is unpublished.
    سعید عطاپور · 3 years ago
    @شاهین شاهین:
    نه. ما گرمی و سردیمان نمیشه. فرق ما با شما اینه که ما مثل شما بی تفاوت نیستیم. همین!
  • This commment is unpublished.
    شاهین · 3 years ago
    رفقای تدارک شما با مویز بیانیه سندیکا علیه نژادپرستی در امریکا گرمی‌تان می‌شود و با غوره بیانیه محکومیت اعدام نوید افکاری سردی می‌کنید. این دیگر «گامی بزرگ» به سمت قهقرا نیست، خود قهقرا است. بازگشت به تنظیمات کارخانه است، حضیض ذلت است، جایی است که این تشکل‌های کاغذی دیر زمانی است ایستاده‌اند. تشکل‌های سابقی که در طوفان حوادث پر شتاب بی هیچ قطب نمایی با سیلاب پیش می‌روند. همانطور که به درستی نوشته‌اید با خروج اینفلوئنسرهای اینستاگرامی از هفت تپه، جنبش کارگری در هفت تپه جان تازه‌ای گرفت ولی معتقدم این بیانیه تشکل‌های کاغذی هم خللی در مبارزه طبقاتی کارگران پیش نخواهد آورد. شاید بهتر باشد تنها به این بیانیه‌ها پوزخند بزنیم و سری به نشانه تأسف تکان دهیم.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر