ونزوئلا-گویان: سیاست منطقه‌ای یا شطرنج ژئوپولتیک؟

نوشتۀ: اسکات ریتر
Write a comment

ونزوئلا مهم‌ترین شریک روسیه در آمریکای لاتین است. این دو کشور دارای روابط تجاری و نظامی مستحکمی هستند و دیدگاه ژئوپولتیک مشترکی از جهان دارند. از سال 2019، زمانی که ایالات متحده شروع به حمایت از خوان گوایدو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، در تلاش برای برکناری مادورو از قدرت کرد، روسیه به طور مداوم از ونزوئلا حمایت سیاسی و مادی کرده است. از این منظر، تشدید تنش ونزوئلا در اسکیبو را می‌توان بخشی از تقابل کلی توسط کشورهایی فهم کرد که نظم بین‌المللی مبتنی بر قاعده به رهبری ایالات متحده را به چالش می‌کشند.

یادداشت سردبیر:

انتشار مطلب حاضر به معنای تأیید دیدگاه‌های تحلیلی نویسنده نیست. اسکات ریتر البته یکی از شاخص ترین و انتقادی ترین چهره‌ها در میان صاحب نظران غربی است. بویژه در برخورد به فاجعه فلسطین وی را باید یکی از جسورترین صاحبنظران قلمداد نمود که از تمجید اسرائیل دوران اسحاق شامیر به دیدگاه امروزین خویش رسیده است که در آن حق موجودیت اسرائیل را انکار نموده و از تشکیل دولت فلسطینی «از رود تا دریا» دفاع می‌کند.

با این حال به نظر می‌رسد که ریتر در ارزیابی از واقعه تنش بین ونزوئلا و گویان یک جنبه مهم تحولات کنونی جهانی را از نظر دور نگه می‌دارد. حقایق تاریخی ممکن است در این مورد معین کاملاً به نفع ونزوئلا باشند اما مسأله در چنین مواردی نه آن حقایق تاریخی، بلکه لحظه تاریخی وقوع چنین اتفاقاتی است. ریتر از دیدگاههای سطحی ژورنالیستی فراتر می‌رود و ادعای مالکیت ونزوئلا بر منطقه اسکیبو را هم به زمینه‌های تاریخی معینی نسبت می‌دهد و هم ابعاد اقتصادی آن را در نظر می‌گیرد. اما او تا جائی که به ابعاد جهانی-تاریخی واقعه نزدیک می‌شود نهایتاً به سند سال ۲۰۱۹ بنیاد رند می‌رسد که ایجاد اختلال در توازن روسیه را هدف خود قرار داده بود. ریتر به یک واقعیت بسیار ساده نمی پردازد که این فقط ونزوئلا نیست که چنین ادعاهائی را به میان کشیده است. در گوشه‌های مختلف جهان و از سوی دولتهای مختلفی چنین ادعاهائی نسبت به خاک و منابع کشورهای همسایه طرح شده‌اند و بسیاری از آنان حتی به نزاع های بخشا بسیار بزرگ نیز منجر شده‌اند. کافی است به تنازعات بین ترکیه و کشورهای همسایه در منطقه ما توجه شود و یا حتی در خود آمریکای لاتین به این واقعیت توجه شود که یکی از شعارهای تبلیغاتی خاویر میلی رئیس جمهور لیبرتارین آرژانتین در جریان مبارزات انتخاباتی پس گرفتن جزایر مالویناس از انگلستان بود. و هیچ کدام از این وقایع را نه با سند رند می‌توان توضیح داد و نه با وضعیت ویژه این یا آن رئیس جمهور.

نارسائی های مطلب اما نافی اطلاعات مفید آن نیست.

********************

ونزوئلا با تشدید ادعای{مالکیت} خود بر منطقه‌ی اسکیبوی گویان، منطقه‌ی کارائیب را در وضعیتی ناآرام قرار داده است، تا جایی که بسیاری از ناظران از احتمال جنگ بین دو کشور صحبت می‌کنند که می‌تواند با دخالت احتمالی ایالات متحده، بریتانیا و برزیل تشدید شود. از منظر امنیت انرژی، پیامدهای ژئوپولتیکی این امر همچون سرنوشت میلیاردها بشکه ذخایر نفت را نمی‌توان دست‌کم گرفت. درک ریشه‌های این بحران جهت دست‌یابی به یک راه‌حل بالقوه بسیار مهم است. برخی از ناظران به تاریخ، و برخی دیگر به سیاست داخلی ونزوئلا اشاره می کنند. عامل سوم- فاصله گرفتن جهان از نظم تحت رهبری ایالات متحده-نیز باید لحاظ شود.

اخیرا نیکلاس مادورو، رئیس‌ جمهور ونزوئلا، بی هیچ مقدمه‌ای، مناقشه چند صد ساله با همسایه خود گویان را بر سر مالکیت منطقه‌ی اسکیبو را از سر گرفت؛ منطقه‌ای به مساحت 159500 کیلومتر مربع و سرشار از نفت و مواد معدنی که از سال 1864 یعنی زمانی که مستعمره‌ی بریتانیا بود، توسط گویان اداره می شود. دولت ونزوئلا در 3 دسامبر، یک همه‌پرسی سراسری برگزار کرد که طی آن از ونزوئلایی‌ها پرسیده شد که آیا از الحاق اسکیبو به عنوان یک ایالت ونزوئلا، اعطای شهروندی به ساکنان آن و رد صلاحیت دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) در این مناقشه حمایت می‌کنند؟ این همه‌پرسی بلافاصله پس از هفته‌ها مبارزات انتخاباتی مادورو برگزار شد که به طور ناگهانی تصمیم گرفت تا مناقشه‌ی اسکیبو را به موضوع اصلی سیاست داخلی تبدیل کند و متعاقبا آن را به یک بحران بین‌المللی بسط دهد. دولت ونزوئلا ادعا می‌کند که بیش از 10.5 میلیون شهروند، که کمی بیش از نیمی از 20.6 میلیون واجدین شرایط رأی را شامل می‌شود، در این انتخابات شرکت کردند، و 98% آنان به این قطنامه رأی مثبت دادند.

بلافاصله پس از برگزاری همه‌پرسی، مادورو فورا به شرکت نفت دولتی جمهوری ونزوئلا دستور داد تا مجوز استخراج نفت در اسکیبو را صادر کند، این در حالی است که همزمان به شرکت‌های نفتی خارجی که تحت امتیازات صادر شده توسط گویان فعالیت می‌کنند هشدار داد تا عملیات خود را ظرف سه ماه متوقف کنند. عرفان علی، رئیس جمهور گویان، با قرار دادن ارتش‌‌اش به حالت آماده‌باش به این اقدامات پاسخ داد و از متحدین و شرکای منطقه‌ای خود خواست که توافقنامه‌های دفاعی را به منظور محفاظت از اسکیبو که شامل دو سوم مساحت آن است و 150000 نفر از جمعیت بیش از 800000 نفری گویان را در خود جای داده است را فعال کنند. ایالات متحده که بلافاصله اظهار کرد در این مناقشه از گویان حمایت خواهد کرد، پروازهای شناسایی نظامی را بر فراز منطقه‌ی مورد مناقشه آغاز کرد. کشورهای دیگر، از جمله برزیل همسایه‌ی آن و بریتانیا، نیز از گویان جانبداری کردند.

در تلاش برای حل و فصل مسالمت‌آمیز این مناقشه، مادورو و علی در 14 دسامبر دیدار کردند، طی آن با یک بیانیه‌ی مشترک موافقت شد، طوری که هر دو کشور موافقت کردند تا "تحت هیچ شرایطی به تهدید یا زور علیه یکدیگر متوسل نشوند" و "از تشدید هر گونه جدال یا کشمکش ناشی از هر نوع منازعه‌ی بین آن‌ها چه لفظی چه عملی خودداری شود". در این بیانیه هم موضع گویان مبنی بر این‌که این مناقشه باید توسط ICJ حل و فصل شود، و هم بر امتناع ونزوئلا از به رسمیت شناختن صلاحیت ICJ تأکید شد. دو کشور به گفت و گوها ادامه خواهند داد، و توافق کرده‌اند تا سه ماه دیگر مجددا به دیدار یکدیگر بروند تا هر گونه پیشرفتی جهت حل این مناقشه را ارزیابی کنند.

زمینه‌های واقعه

ونزوئلا معتقد است که اسکیبو طی دوران مستعمرات اسپانیایی در درون مرزهای آن واقع شده بود، که با اعلام استقلال ونزوئلا در سال 1811 به پایان رسید. نقشه‌های معاصر ونزوئلا همین دیدگاه را منعکس می‌کنند. در سال 1841، پس از این‌که بریتانیا گویان را از هلند خرید، یک هیئت بریتانیایی اعزام شد تا مرزهای قلمرو اخیرا تصاحب شده را تثبیت کند، {در واقع} مرز غربی گویان را در رود اورینوکو(Orinoco)، تعیین کردند؛ همان جایی که به "خط شومبورک" معروف شد-به نام رابرت هرمان شومبورک (Robert Hermann Schomburgk)، کسی که رهبری هیئت را برعهده داشت. ونزوئلا ادعای بریتانیا را رد کرد، این امر باعث شد تا تنش بین دو کشور بالا بگیرد تا جایی که کار به داوری بین‌المللی کشید، نتیجه‌ی آن در رأی داوری پاریس (Paris Arbitral Award) در سال 1899، اعطای اسکیبو به بریتانیا بود.

ونزوئلا که مجاز نبود از طرف خود نماینده‌ای در این داوری داشته باشد (ایالات متحده به نمایندگی حضور داشت)، تصمیم داوری را رد کرد. در 1962، ونزوئلا موضوع را به سازمان ملل ارجاع داد که منجر به توافق ژنو شد و در 1966 بریتانیا، ونزوئلا و گویانِ بریتانیا آن را امضا کردند. ونزوئلا معتقد است که به موجب این توافق {رأی} داوری 1899 باطل می‌شود و طرفین ملزم‌اند به دنبال یک راه‌حل "عملی، مسالمت‌آمیز، و رضایت‌بخش برای این مناقشه باشند".

اما بحث در همین سطح باقی ماند و هیچ یک از طرفین در مذاکرات دو جانبه پیشرفتی حاصل نکردند، تا این‌که در سال 2015، یعنی هنگامی که اکسون موبیل یک میدان بزرگ نفتی را در نزدیکی سواحل اسکیبو کشف کرد. با به میان کشیده شدن میلیاردها بشکه ذخایر نفتی، گویان در 2018 مناقشه‌ی ارضی را به دبیر کل سازمان ملل ارجاع داد، او نیز در عوض به منظور حل و فصل مناقشه، آن را روانه‌ی ICJ کرد، طبق مفاد توافقنامه‌ی 1966 ژنو، در صورتی که مذاکرات به بن‌بست برسد، {طرفین} موظف‌اند موضوع را به یک "نهاد بین‌المللی مرتبط" ارجاع دهند. در 2020، ICJ موافقت کرد که این موضوع رامورد بررسی خود قرار دهد.

تصمیم ونزوئلا برای برگزاری همه‌پرسی در مورد وضعیت اسکیبو تا حدی به منظور قرار دادن ICJ - که ونزوئلا صلاحیت آن را رد می‌کند- در مقابل عمل انجام شده است. در نتیجه‌ی اقدامات ونزوئلا، مذاکرات مستقیم بین ونزوئلا و گویان در راستای خطوط تعیین شده در توافقنامه‌ی سال 1966 ژنو آغاز شده است. از نقطه نظر ونزوئلا، این مذاکرات، هرگونه دخالت ICJ را فاقد موضوعیت می‌کند، به این دلیل ساده که وجود {جریان مذاکرات} با تصور هر گونه بن‌بستی {در این مذاکرات} در تناقض قرار می‌گیرد. علاوه بر این، این واقعیت که ونزوئلا یک همه‌پرسی برگزار کرد، ماجرا را دچار ابهام بیشتری می‌سازد چرا که ونزوئلا این امر را با استناد به مفهوم پایه‌ای مندرج در منشور سازمان ملل در مورد تعیین سرنوشت انجام داد.

بنابراین اساس مسئله این است که ریشه‌های بحران اسکیبو خیلی عمیق‌تر از آن دسته از تحلیل‌هایی است که بسیاری از ناظران غربی ارائه می‌دهند که بر فرصت‌طلبی سیاسی مادورو برای بازی با کارت ملی‌گرایی به منظور جذب آرا در انتخابات ریاست‌جمهوری آتی متمرکزاند. نمایش تأثیرگذار ماریا کورینا ماچادو ، رهبر اپوزیسیون [علیه ادعاهای دولت در ماجرای اسکیبو]، در انتخابات مقدماتی اخیر اپوزیسیون، توجه ناظران سیاسی را به خود جلب کرده است. اما طرح سؤال "چرا اکنون" به همان اندازه که نیاز مادورو برای ایجاد یک ورشکستگی سیاسی داخلی برای مقابله با چالش اساسی بالقوه‌ی ماچادو است، ناشی از پتانسیل صدور حکم ICJ نیز هست.

بعد ژئوپولتیک

اما بعد دیگری وجود دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. در 2019، اتاق فکر اندیشکده‌ی Rand Corp ایالات متحده گزارشی تحت عنوان انبساط فراتر از تحمل و بر هم زدن توازن روسیه (Overextending and Unbalancing Russia) منتشر کرد که در آن قابلیت "گزینه‌های تحمیل‌ کننده‌ی هزینه‌بر" طراحی شد تا با قرار دادن "بارهای سنگین‌تر بر دوش روسیه که سنگین‌تر از مسئولیتهای قرار گرفته بر دوش آمریکا برای انجام همان امور باشد، انبساط بیش از توانی بر آن تحمیل شده و از توازن خارج شود" . برخی از ناظران ادعا می‌کنند که رد و نشان بسیاری از آن‌چه که در جهان امروز اتفاق می‌افتد، از اوکراین گرفته تا خاورمیانه، آفریقا و اقیانوس آرام، را می‌توان در سیاست‌هایی که هدف قرار دادن "گزینه‌های تحمیل‌ کننده‌ی هزینه‌بر" پیشنهاد شده توسط رند را دنبال می‌کنند و در واکنش کشورهائی معین در مقابل این سیاستها مشاهده کرد.

ونزوئلا مهم‌ترین شریک روسیه در آمریکای لاتین است. این دو کشور دارای روابط تجاری و نظامی مستحکمی هستند و دیدگاه ژئوپولتیک مشترکی از جهان دارند. از سال 2019، زمانی که ایالات متحده شروع به حمایت از خوان گوایدو، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، در تلاش برای برکناری مادورو از قدرت کرد، روسیه به طور مداوم از ونزوئلا حمایت سیاسی و مادی کرده است.

از این منظر، تشدید تنش ونزوئلا در اسکیبو را می‌توان بخشی از تقابل کلی توسط کشورهایی فهم کرد که نظم بین‌المللی مبتنی بر قاعده به رهبری ایالات متحده را به چالش می‌کشند. با انجام این کار، آن‌ها قصد دارند ورق را برگردانند و بار سنگین‌تری را بر دوش ایالات متحده و متحدانش تحمیل کنند. این یک توافق عمدی یا منسجم از سوی کشورهای مخالف واشنگتن و متحدانش نیست بلکه یک واکنش طبیعی به سیاست‌های ایالات متحده است. به این ترتیب، جهان می‌تواند انتظار بحران‌های بیشتری از نوع اسکیبو را داشته باشد زیرا ایالات متحده تلاش می‌کند تا همگام با جهانی حرکت کند که به طور فزاینده‌ای ادامه‌ی نظم تحت رهبری آن را به چالش می‌کشد.

نوشته: اسکات ریتر

ترجمه شهرام فلاح

https://www.energyintel.com/0000018c-9183-de4b-a5dc-93c3d84f0000

اسکات ریتر یک افسر اطلاعاتی سابق تفنگداران دریایی ایالات متحده است که دوره‌ی خدمت او در طول یک کار حرفه‌ای بیش از 20 سال شامل تورهای مأموریت در اتحاد جماهیر شوروی سابق برای اجرای توافقنامه های کنترل تسلیحات، خدمت به عنوان پرسنل ژنرال نورمن شوارتسکف ایالات متحده در جریان جنگ خلیج فارس و سپس به عنوان بازرس ارشد تسلیحات سازمان ملل در عراق طی سال‌های 1991-98 است.

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر