روز یکشنبه 21 آبان کارگران شرکت گروه ملی فولاد ایران در اعتراض به عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل و دیگر مطالبتشان مقابل دفتر مدیریت تجمع کردند. روز یکشنبه 28 آبان، کارکنان رسمی وزارت نفت در اهواز نسبت به عدم رسیدگی به مطالبات خود اعتراض کردند. روز سه شنبه 30 آبان، بازنشستگان در بسیاری از شهرهای ایران در اعتراض به وضعیت اسفناک معیشتی به خیابان ها آمدند. اعتراضاتی که این بار با توجه به تصویب لایحه ی افزایش سن بازنشستگی در چند روز اخیر از سوی مجلس از اهمیتی مضاعف برخوردار می گردد. در واقع حضور بازنشستگان می تواند برای کارگرانی که مشغول کارند محرکی باشد تا علیه افزایش سن بازنشستگی مبارزه کنند. همزمان تجمع اعتراضی پرستاران و کادر درمان نیز در خصوص اجرای تعرفه گذاری خدمات پرستاری برگزار شد. اما آن چه در این شرایط مشخص یعنی در بحبوحه ی جنگ اسرائیل و غزه شایان بررسی است-فارغ از نقاط قوت و یا انتقاداتی که می توان به این اعتراضات وارد کرد-سکوتی است که کارگران، کارمندان، پرستاران و معلمان در قبال جنایات اسرائیل پیشه کرده اند. علت امر کلیشه هایی است که جریانات اپوزیسیون سال هاست در بوق و کرنا کرده و روشنفکران انقلابی طبقه ی متوسطی حامی زن، زندگی، آزادی آن را بلغور کرده و در مقابل سیاست های ج.ا نیز به طور ضمنی بر درستی آن ها صحه گذاشته است. ج.ا که در استثمار و فلاکت توده های کار و زحمت یدی طولا دارد حامی مادی و معنوی حماس و جهاد اسلامی است. به این ترتیب سرمایه ی ماحصل دست رنج کارگران خرج ماجراجویی های نظامی و سیاسی ج.ا در فلسطین، سوریه، لبنان و ... می شود. مضاف بر این حاکمیتی که سن بازنشستگی را بالا می برد و اعلام کرده که امسال نیز حقوق کارگران بیشتر از 20 درصد افزایش نخواهد داشت برای حمایت از فلسطین فراخوان می دهد. از این رو اغلب کسانی که در تظاهرات و راه پیمایی های همبستگی با فلسطین شرکت می کنند بسیجی یا به نوعی طرفدار نظام اند. در نتیجه حمایت کارگران از فلسطین به نحوی از انحا، ائتلافی است با دشمن طبقاتی شان.
ج.ا به مثابه یک دولت بورژوایی هم چون سایر دول بورژوایی دیگر که در قالب ائتلاف های اقتصادی و نظامی مانند اتحادیه اروپا، ناتو، اتحادیه عرب، بریکس، شانگهای و ... گرد هم آمده اند، به یمن عروج نظم جهانی چند قطبی منافع خود را در هیئت محور مقاومت باز می یابد و طبعا از جریانات آن در منطقه پشتیبانی می کند. با این حال آیا همه ی این هزینه ها با خروج سرمایه از کشور و سرریز شدن آن به کشورهایی چون کانادا و امارات و ترکیه قابل مقایسه است؟ روزنامه اطلاعات در اواخر آذر 1401 در گزارشی نوشته که تنها در یک سال و نیم اخیر بر اساس اعلام مقامات تجاری بخش خصوصی، فقط بخش صنعت و تجارت ایران 70 میلیارد دلار سرمایه را از کشور خارج کرده و به کانادا برده است. تنها طی 9 ماهه سال 2022 سرمایه گذاران ایرانی در ترکیه 6540 مسکن خریداری و 1300 شرکت تأسیس کرده اند. شاید لازم نباشد راه دوری برویم و به وضعیت مسکن در داخل کشور نگاهی بیندازیم؛ در شرایطی که اجاره بها سر به فلک کشیده، حدود 4 میلیون مسکن، که به جرأت می توان گفت سند هیچ کدامشان به اسم اعضای حماس و حزب الله نیست در ایران خالی از سکنه اند. از طرف دیگر اگر برخلاف جریانات اپوزیسیون که سر مار را در تهران می بینند، محدوده ی دیدمان را کمی فراخ تر کنیم، می بینیم که هزاران یا میلیون ها نفر در کشورهای غربی و حتی خود اسرائیل که هیچ صنمی با ج.ا ندارند در همبستگی با فلسطین به خیابان ها می آیند.
چنان چه اشاره شد هیچ حرکت جمعی از سوی کارگران در حمایت از فلسطین مشاهده نشده با این حال هر از گاهی از جانب یکی از فعالین کارگری مواضعی اتخاذ می شود که درخور تأمل اند. برای نمونه حسن سعیدی، کارگر شرکت واحد اتوبوس رانی تهران به تازگی نامه ای تحت عنوان "علیه سیاست های جنگ طلبانه و برای صلحی پایدار" در زندان اوین نوشته است: "به عنوان یکی از فعالین کارگری زندانی و یک پدر در اسارت گاه اوین، یکی از سمبل های سرکوب و خفقان در 50 سال اخیر در ایران، به شدت و به طور فزاینده ای نگران و شوکه نسبت به قتل عام مردم بی دفاع در غزه و به خصوص هزاران کودک هستم. با وجود سرکوب بی امان جنبش کارگری ایران توسط ج.ا در بیش از چهار دهه، و با وجود اخراج، زندان و اذیت و آزار ما و خانواده هایمان توسط این حکومت، جنبش ما همواره از مدافعین کارگران و زحمتکشان و مردم ستم دیده در دنیا بوده و خواهد بود. همبستگی بین المللی با زحمتکشان و مردم محروم جهان برای ما فقط یک انتخاب نیست بلکه وظیفه ای است انسانی و بنیادی. بی جهت نیست که تشکلات و فعالین کارگری در اکثریت کشورهای جهان ضمن محکوم کردن کشتار غیرنظامیان توسط دولت اسرائیل و حماس (تأکیدها از من است)، بطور روزافزون کشتار بیش از 13 هزار مردم غیرنظامی در نوار غزه طی شش هفته ی گذشته توسط ارتش اسرائیل که شامل بیش از 8 هزار کودک و زن می باشد را به مثابه نسل کشی و نقض فاحش کلیه قوانین بین المللی محکوم کرده اند و صدها قطعنامه علیه جنگ و برای آتش بس فوری طی روزهای اخیر تصویب نموده اند. سندیکای کارگران شرکت واحد از این قطعنامه ها و به طور مشخص فراخوان اکثریت تشکلات کارگری و انسان دوست در جهان برای توقف فوری کشتار غیرنظامیان، آتش بس فوری، خاتمه جنگ، خروج نیروهای نظامی و وابسته به دولت اسرائیل از تمامی مناطق اشغالی و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین حمایت کرده است و امیدوارم شاهد گسترش این فراخوان ها برای آتش بس فوری باشیم. صلح پایدار در منطقه به نفع بشریت و جنبش های آزادیخواه و عدالت طلب مردمی، از جمله جنبش کارگری، در ایران و کلیت خاورمیانه است. در عین حال صلح پایدار و حل عادلانه مسئله فلسطین به زیان منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی کلیه قدرت های جهانی و منطقه ای است که برای هیچ کدامشان نکبت(فاجعه انسانی) جدید و خونبارتری که مردم غزه دچارش شده اند، ذره ای اهمیت ندارد و به مسئله فلسطین اساسا به عنوان بخشی از سیاست ها و دعواهای قدرت و جنگ های نیابتی شان می نگرند. حمایت از آتش بس فوری حمایت از هیچ حکومتی، از جمله جمهوری اسلامی، نیست و به هیچ عنوان نباید چنین باشد. اشتباه مهلکی که به نحوی توسط عده ای دارد تکرار می شود از یک سو توهم نسبت به دولت و ارتش اسرائیل و آمریکا است که برای مردم ستمدیده ایران آزادی به ارمغان بیاورند و از سوی دیگر یکی دانستن مردم قتل عام شده ی فلسطین با نیروهای مسلح حماس و جهاد اسلامی می باشد. این توهمات مخرب و خطرناک هستند و مردم ایران و منطقه بارها شاهد ضربات توهماتی از این قبیل بوده اند. نه دولت های اسرائیل و آمریکا دلشان به حال مردم ایران و منطقه سوخته و نه جمهوری اسلامی دلسوز واقعی مردم فلسطین است. تکیه ما کماکان باید بر طبقه کارگر و مردم آزادی خواه و برابری طلب و صلح دوست ایران، منطقه و جهان باشد که اجازه به گسترش سیاست های جنگ طلبانه و میلیتاریستی، اشاعه نفرت، نژادپرستی و دگرستیزی، از جمله یهودستیزی، عرب ستیزی و فلسطینی ستیزی، از هیچ سو ندهیم. سیاست های جنگ طلبانه و میلیتاریستی از هر سوی را محکوم کنیم، و برای برقراری عدالت، آزادی و صلحی پایدار و کلیه ملزومات آن بکوشیم" (زندان اوین، 29 آبان).
سعیدی پس از بیان احساسات انسانی اش که حقیقتا قابل احترام است عنوان می کند که تشکلات و فعالین کارگری در اکثریت کشورهای جهان کشتار غیرنظامیان توسط دولت اسرائیل و حماس را محکوم می کنند و تأکید می کند که باید با یهودستیزی نیز مبارزه کرد. آقای سعیدی شما به عنوان یک کارگر که قلبت برای مردم بی گناه فلسطین به درد آمده لازم نیست حماس را محکوم کنید و با یهود ستیزی مبارزه کنید. یکی از همین تشکلات کارگری که حماس را محکوم کرد و علیه یهودستیزی اقدام کرد، د.گ.ب (سازمان فراگیر اتحادیه های کارگری آلمان) بود که در روز 10 اکتبر طی پیامی به رئیس هیستادروت (اتحادیه کارگری سراسری صهیونیستی اسرائیل) ضمن محکوم کردن "حملات وحشیانه حماس در روزهای اخیر" اظهار کرد: "ما به مثابه اتحادیه های کارگری برای صلح، آزادی، دموکراسی، تلاش می کنیم و علیه هر گونه تروریسم مبارزه می کنیم. ما هم در آلمان و هم در سرتاسر جهان علیه یهودستیزی مبارزه می کنیم. در این روزها ما به کسانی فکر می کنیم که سخت تلاش می کنند تا زندگی انسان ها را نجات دهند و امنیت زیرساخت ها را تأمین کنند". در روز 22 اکتبر نیز طی فراخوانی در دفاع از اسرائیل نوشتند :" ما در روز یکشنبه در یک ائتلاف وسیع همراه با احزاب دمکراتیک، تشکل های اصناف، ابتکارات جامعه مدنی و کلیساها در مقابل دروازه براندبورگ در کنار مردم اسرائیل و همه دیگر قربانیان حماس قرار می گیریم" (به نقل از کانال تلگرامی نبرد اوکراین). ملاحظه می کنید؟ همکاران سندیکالیست شما در آلمان تعارف ندارند. آنها لازم نمی بینند چیزی را مخفی کنند. آنها خوب میدانند که محکوم کردن عملیات ۷ اکتبر یعنی حمایت از اسرائیل و این را صراحتاً هم عنوان می کنند.
مضاف بر این خود کشورهای امپریالیستی هم چون آلمان و فرانسه اقدامات لازم را برای محکومیت حماس و مبارزه با یهودستیزی به نحو احسن انجام داده اند تا جایی که هر گونه همبستگی با فلسطین را یهودستیزی قلمداد می کنند. آلمان، شعار از رودخانه تا دریا را ممنوع کرده و نفی حق موجودیت اسرائیل را جرم می پندارد و اخیرا لایحه ای در سنای فرانسه مبنی بر این که توهین به اسرائیل دو سال زندان و 75 هزار یورو جریمه نقدی در پی دارد تصویب شده و وزیر دادگستری فرانسه هم اعلام کرده که هر کس با حماس همدردی کند، به 5 سال زندان محکوم خواهد شد.
سعیدی ادعا می کند که سندیکای کارگران شرکت واحد از این قطعنامه ها و به طور مشخص فراخوان اکثریت تشکلات کارگری و انسان دوست در جهان [مثل اتحادیه د گ ب آلمان؟] برای توقف فوری کشتار غیرنظامیان، آتش بس فوری، خاتمه جنگ، خروج نیروهای نظامی و وابسته به دولت اسرائیل از تمامی مناطق اشغالی و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت برای مردم فلسطین حمایت کرده است و امیدوارم شاهد گسترش این فراخوان ها برای آتش بس فوری باشیم. اما شاید منظورتان اطلاعیه های داخل کشور است؟ شاید منظورتان انتشار "بیانیه 9 تن از زندانیان سیاسی اوین است که یکی از آنان همکار شما رضا شهابی است؟ اما اینها چه میگویند که شما از آن حمایت می کنید؟
آنها در بیانیه «مسئولیت ما در برابر رنج دیگری» میگویند "قویترین دشمن کنونی این هیولا (منظور از هیولا بی تفاوتی نسبت به رنج دیگری است)، آگاهی و اراده ی عمومی مردم خاورمیانه است که در شعار زن، زندگی، آزادی تجلی یافت. تعبیر این شعار به معنای حمایت از کرامت انسانی، و مقابله با تبعیض و آپارتاید به هر شکلی است و با اتکا به این شعار می توان با بنیادگرایی مذهبی در هر شکلی، خواه حماس و خواه اسرائیل مقابله کرد، و مرزها را به گونه ای تعریف کرد که هر دوی آن ها، همراه با نیروهای امپریالیستی حامیشان در یک سمت قرار گیرند، و جنبشهای مترقی اجتماعی، کارگری، زنان، و خواست آزادی و برابری در سمت دیگر".
اما رفیق عزیز، برادر گرامی، دوست عزیز آقای سعیدی، مگر همین جماعت زن زندگی آزادی چند روز پس از 7 اکتبر در مراسم ختم داریوش مهرجویی شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر ندادند؟ حالا شما انتشار این بیانیه ها را حمایت از فلسطین می دانید؟ یا شاید این نظر شما نیست و با آن موافق نیستید. بسیار خوب، به جای احساساتی شدن و ابراز ناراحتی و اندوه از مرگ بیگناهان «از هر دو طرف»!!! صدایتان را علیه آن جماعتی بلند کنید که آن شعارها را دادند و از دوستان خود انتقاد کنید که با نسبت دادن ماهیتی انساندوستانه به جنبشی ارتجاعی واقعیت پیش رو را انکار نموده و خاک به چشم مردم می پاشند. راستی آقای سعیدی، چرا سندیکا در کنار همه ی فراخوان هایی که برای پیگیری مطالبات برحق صنفی می دهد، از کارگران شرکت واحد دعوت نمی کند تا برای همبستگی با مردم فلسطین نه حماس، تجمع کنند؟ اصلا چرا خود شما این خواسته را مطرح نمی کنید؟ نگران چه هستید؟ از این که با حمایت از مردم بی گناه غزه، آب در آسیاب حماس می ریزید؟ مگر شما نمی گویید که حمایت از آتش بس فوری حمایت از هیچ حکومتی، از جمله جمهوری اسلامی، نیست و به هیچ عنوان نباید چنین باشد؟
آقای سعیدی شما که به درستی از نسل کشی غزه به مثابه نکبت جدید یاد میکنید واقعاً نمیدانید که نکبت قبلی مدتها پیش از به وجود آمدن جمهوری اسلامی اتفاق افتاده بود؟ فاجعه ای که در سال 1948 اتفاق افتاد یعنی در برهه ای از تاریخ که هیچ نشانی از جمهوری اسلامی نبود چه رسد به حماس و جهاد اسلامی. فاجعه ای که به دست نیروهای اسرائیلی در سال 1948 رقم خورد و منجر به تخریب 530 روستا، آوارگی 750 هزار نفر، قتل 15 هزار نفر و در نهایت منجر به اشغال 78 درصد از سرزمین فلسطینی ها شد. می توان کشتار صبرا و شتیلا در سال 1982 را که هنوز سر و کله ی حماس پیدا نشده بود نیز به آن اضافه کرد. در این واقعه 3 هزار و 297 فلسطینی و لبنانی توسط نظامیان صهیونیست و نیروهای فالانژ به قتل رسیدند. بله آقای سعیدی همه این جنایات در نبود ایران، همان ام القرای محور مقاومت روی داد. اتفاقاً همین وقایع یکی از اصلیترین عوامل رشد جنبشهای اسلامی و سرانجام شکلگیری همین جمهوری اسلامی نیز بود.
اما کشتارها به آن سالها محدود نماند و به طور مرتب ادامه یافت. یکی از تازه ترین موارد در سال 2018 بود که برخلاف تاکتیک 7 اکتبر امسال، مردم غزه بدون هیچ سلاحی راه پیمایی عظیم بازگشت را برگزار کردند که طی آن سیاست اشغال را به چالش کشیدند و خواستار بازگشت آوارگان شدند. در مقابل نیروهای اسرائیلی این حرکت را شورش قلمداد کردند و در پاسخ به آن 300 نفر توسط تک تیراندازان به قتل رسیدند و عده ی زیادی از جوانان نقص عضو شدند*.
بنابراین شکل مبارزه دلبخواهانه نیست و هر جریان دیگری غیر از حماس، کما این که جبهه خلق برای آزادی فلسطین نیز در این عملیات شرکت داشته، مجبور است به گروگان گیری و عملیات نظامی روی بیاورد. از این رو، با عرض معذرت، نتیجه ی اتخاذ مواضع پاسفیستی در شرایط مشخص جنگ نابرابر اسرائیل-غزه، به گونه ای که شما می گویید "سیاست های جنگ طلبانه و میلیتاریستی از هر سوی را محکوم کنیم، و برای برقراری عدالت، آزادی و صلحی پایدار و کلیه ملزومات آن بکوشیم" قرارگیری در صف اسرائیل و ناتو است. ملزومات برقراری عدالت، آزادی و صلحی پایدار در جهان و مخصوصا خاورمیانه نابودی اسرائیل هم چون دژ ارتجاع است.
آقای سعیدی با شما موافقم که نه دولت های اسرائیل و آمریکا دلشان به حال مردم ایران و منطقه سوخته و نه جمهوری اسلامی دلسوز واقعی مردم فلسطین است. بسیار خوب. با این حساب باید روشن باشد که وظیفه این دلسوزی واقعی برای مردم فلسطین به دوش کیست. شاید خودتان متوجه نباشید. اما شما با این ارزیابی بار سنگینی را بر دوش هم خودتان و هم کل طبقه ما قرار می دهید. کسی که تا این حد در انتقاد به دولتهای متخاصم جلو میرود که کار هیچ کدامشان را نه در دفاع از مردم فلسطین بلکه علیه آنان ارزیابی می کند، قاعدتاً باید این عمل را برای آن انجام دهد که خلاء ناشی از آن را پر کند و مردم و رفقای خودش را به فعالیت بیشتر در این جهت فرا بخواند. اما اگر پشت بند آن دلسوزی یا صلح طلبی بیفتد و میلیتاریسم اشغالگر و اشغال شده، ستمگر و ستمدیده را یک جا و فله ای محکوم کند، در حقیقت کنار ستمگر قرار گرفته است و آن دلسوزی اشک تمساحی بیشتر نیست. امیدواریم که شما اینطور نباشید. و بدانید که این حرفها از دید دور نمی ماند.
شهرام فلاح
۵ آذر ۱۴۰۲
۲۶ نوامبر ۲۰۲۳
* https://al-shabaka.org/op-eds/the-world-would-rather-show-solidarity-with-our-corpses-than-honor-our-resistance/
سیستم ارسال دیدگاه توسط CComment