شاید عجیب به نظر برسد که یک اتحادیه کارگری به جای تقاضای کاهش ساعات کار یا کاهش سن بازنشستگی، افزایش آنها را به بهانه حمایت از امنیت و معیشت کارگران مطالبه کند. این درست اتفاقی است که این روزها در کره جنوبی می افتد و احتمالا دامن دیگر دموکراسی ها که از موهبت اتحادیه هایی همچون کره جنوبی برخوردارند را هم خواهد گرفت.
در حالی که همین چند ماه پیش شورش ها و اعتصابات کارگری در اعتراض به لایحه ی افزایش سن بازنشستگی دولت ماکرون جامعه فرانسه را به عرصه مبارزات طبقاتی و خیابانی کشاند، در کره جنوبی چند اتحادیه کارگری به منظور افزایش سن بازنشستگی فراخوان به اعتصاب و اعتراض داده اند.
به گزارش سایت اخبار اقتصادی آلمان، فدراسیون اتحادیه های کارگری FKTU یکی از دو اتحادیه بزرگ در کره جنوبی، خواستار افزایش سن بازنشستگی برای تضمین ثبات شغلی و دستمزد مناسب برای افراد مسن و جلوگیری از فقر در دوران سالمندی شده است. علاوه بر اتحادیه 11 هزارنفری فولاد، اتحادیه 44 هزارنفری خودروسازی هیوندای هم مطالبه افزایش سن بازنشستگی را مطرح کرده است. اتحادیه اخیر خواهان افزایش سن بازنشستگی از 60 به 64 سال شده است.
بنابه آمار موجود نرخ فقر در میان افراد مسن در کره جنوبی سه برابر بیشتر از میانگین کشورهای صنعتی متحد در OECD است. طبق پیش بینی ها تا سال ۲۰۲۵ بیش از یک پنجم از جمعیت کره جنوبی بیش از ۶۵ سال سن خواهد داشت. و این در حالی است که بنا بر این گزارش سهم حقوق بازنشستگی کارگران در کره جنوبی که در سال ۱۹۹۸ معادل ۷۰ درصد دستمزد دوران فعالیت کاری بوده است، روند کاهشی می پیماید و تا سال ۲۰۲۸ احتمالا به ۴۰ درصد می رسد. این امر باعث شده که خطر فقر مطلق در دوران پیری، بازنشستگان را وادار به جستجو برای کار دوم بنماید. همان امری که در ایران و حتی در کشورهای اروپای غربی هم رخ داده است. با این تفاوت که یافتن کار برای بازنشستگان در اروپای غربی و به خصوص در آلمان به سختی ممکن است.
اتحادیه های کارگری مزبور در کره جنوبی نیز با این ادعا که میخواهند جلوی افتادن افراد مسن را به فقر مطلق و تباهی بگیرند، یا به تعبیر بهتر این تباهی را چند صباحی و شاید تا لحظه مرگ به عقب بیاندازند، خواهان افزایش سن بازنشستگی شده اند. امری که با مقاومت دولت و کارفرماها مواجه شده است. بنابه نظر گروه اخیر افزایش سن بازنشستگی منجر به کاهش فرصت شغلی برای جوانان و نیروی کار تازه نفس خواهد شد. این موضعِ ظاهرا عجیب از این رو اتخاذ میگردد که دولت هیچ تعهدی نسبت به تامین اجتماعی بازنشستگان ندارد و حقوق بازنشستگی آنان نیز آنقدر ناچیز است که هزینه ای برای دولت و کارفرمایان در بر نخواهد داشت. به خصوص که همین دستمزد رو به کاهش هم فقط از جیب صندوقهای بازنشستگی پرداخت میشود و نه توسط کارفرمایان.
مطالبه و استدلال این اتحادیه ها زمانی مضحک تر می شود که این سؤال مطرح شود که پس برای فقر پس از ۶۴ یا ۶۵ سال چه راه حلی دارید. در پاسخ به این تناقض شاید بهتر باشد که اتحادیه های مزبور برای اینکه هر چهار سال یکبار برای افزایش سن بازنشستگی فراخوان به اعتصاب ندهند، از کارگران عضو خود بخواهند که یکبار برای همیشه لغو بازنشستگی پیش از مرگ را مطالبه کنند.
البته دهه هاست که اتحادیه های کارگری، دیگر ارگان مبارزه طبقاتی نیستند. اینها ارگانهایی بورژوایی هستند که در خدمت تثبیت نظم موجود و برقراری سازش طبقاتی اند. این خصلتِ نه فقط اتحادیه های کارگری کره جنوبی بلکه تقریبا همه اتحادیه های کارگری عصر حاضر است که به جای آنکه کارگران را برای برهم زدن بازی سرمایه و عقب راندن طبقه حاکم فرا بخوانند، برای تثبیت و تداوم این مناسبات و تبدیل کارگران به شهروندان یک جامعه مدنی و کور کردن غریزه طبقاتی آنان تلاش می کنند. با وجود این تاکنون این اتحادیه ها حداقل برای حفظ ظاهر و حفظ باقیمانده ی اعضای خود هم که شده هر از چندی به چانه زنی با کارفرمایان برای افزایش سطح دستمزد و یا بهبود شرایط کار دست میزدند و اگر برای کاهش سن بازنشستگی هم مبارزه نمی کردند حداقل در مقابل افزایش آن به مقاومت فرا می خواندند و افزایش مزایای بازنشستگی را مطالبه می کردند. این دیگر یک "شاهکار" است که اتحادیه های کارگری کره جنوبی و شاید هم به زودی اتحادیه های کارگری دیگر نقاط جهان به کارگران می قبولانند که نه برای کاهش بدبختی مطلق خود بلکه برای چند صباحی عقب انداختن آن، از کارفرمایان و دولت آنها التماس کنند، که از آنها تا دم مرگ کار بکشند. کارگران باید بیشتر کار کنند، کمتر دستمزد بگیرند و دیرتر بازنشسته شوند. این اتحادیه های مدنی قرار نیست برای نجات از شر عواقب شوم انباشت سرمایه کارگران را به هجوم به طبقه و مناسبات حاکم فرا بخوانند، از دید این آن ها قرار نیست از سهم سود صاحبان سرمایه کم شود و نرخ انباشت کاهش یابد، این کارگرانند که به جای مبارزه برای بهبود شرایط کار باید از سرمایه داران بخواهند که آنها را بیشتر استثمار نمایند.
دهه هاست که از سوی اساتید دانشگاهی چپ بر سر اعتبار مبحث فقر مطلق در تبیین مارکس از سرمایه داری سخن میرفت. شرایط امروز سرمایه داری حتی در کشورهای توسعه یافته و صنعتی که برای چپ و راست اپوزیسیون ایران هم الگوی مقایسه با جمهوری اسلامی محسوب می شدند، اعتبار این مفهوم مارکسیستی را بار دیگر اثبات می کند. سرمایه برای حفظ خود بیش از پیش زندگی طبقه ای را که بر کار آن استوار است، به تباهی میکشاند. اجبار سرمایه به افزایش نرخ استثمار، چه با افزایش ارزش اضافی مطلق، و چه با افزایش ارزش اضافی نسبی، صورت گیرد برای کارگران نتیجه ای ندارد به جز فرو بردن آنان به گرداب فقر و بیکاری و تبدیل دوران بازنشستگی آنان به عذابی الیم.
در ایران هم مدتهاست که شاهد اعتراضاتی به خاطر فقر در دوران بازنشستگی و تقاضای افزایش حقوق بازنشستگی سالمندان هستیم. بی تردید شرایط زندگی کارگران بازنشسته در ایران هراس انگیز است. و حالا که فرد پس از دورانی طولانی از کار، باید سالهای پایانی زندگی خود را با آرامشی درخور طی کند، تازه با جهنمی از فقر و نگرانی و تحقیر و شرمندگی از بی خاصیت بودن مواجه می شود.
برای مبارزه با فقر در دوران بازنشستگی نباید همچون اتحادیه های سرسپرده به بورژوازی در کره جنوبی خواهان افزایش سن بازنشستگی شد، بلکه باید در گام اول خواهان لغو تفکیک بین حقوق دوران فعالیت و حقوق دوران بازنشستگی که کسری از آن را تشکیل می دهد شد و این مطالبه را مطرح کرد که حقوق و مزایای فرد پس از بازنشستگی هم به طور کامل پرداخت گردد.
بنیان نظام کار مزدی در سرمایه داری بر جدائی تولید کننده از ابزار تولید و محصول تولید قرار گرفته است. این جدائی زندگی انسان را به دو بخش تقسیم کرده و آن را دوپاره کرده است. زمان کار او که باید بهترین زمان زندگیاش را تشکیل دهد متعلق به خود او نیست و در زمان فراغتی که متعلق به خود اوست باید خود را برای زمان کار، یعنی زمانی آماده کند که به او تعلق ندارد. این تقسیم فقط تقسیم در زندگی روزانه نیست. در کلِ عمر کارگر نیز این تقسیم خود را در دو دورانِ عمر مفید و عمر غیر مفید، دوران کار و دوران بازنشستگی، متبلور می سازد. جامعه کمونیستیِ انسانهای آزاد، علاوه بر تقسیم بین کار یدی و فکری، و بین شهر و ده؛ باید تقسیم بین روز کار متعلق به دیگران و فراغت متعلق به خود، و تقسیم عمر مفید و عمر غیر مفید را نیز رفع کند. و تا زمان تحقق نیافتنِ عملیِ این رفع تقسیمات و در درون همین نظام مسلط، هر گونه مبارزه برای بهبود وضعیت زندگی توده کارگران باید معطوف به این هدف نهائی صورت گیرد. نه افزایش زمان بازنشستگی و نه کاهش سن بازنشستگی هیچکدام گامهائی در این مسیر نیستند. با مزد برابر برای دوران بازنشستگی است که اولین گام در جهت رفع این تقسیم اسارت آور بین عمر مفید و عمر غیر مفید برداشته می شود.
وحید صمدی
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
۷ سپتامبر ۲۰۲۳
https://deutsche-wirtschafts-nachrichten.de/705629/bald-auch-in-deutschland-koreaner-fordern-anhebung-des-renteneintrittsalters