در شهامت رویارویی با تند پیچ تاریخ

نوشتۀ: زینب منصوری، یحیی ناصری
Write a comment

وضعیت بسیار تیره، مبهم، شکننده، وقیح و واژگونه است. به نام حقوق‌بشر، تجاوز می‌کنند. به نام دفاع، نسل‌کشی و پاکسازی بر پا می‌دارند. به نام آزادی، جنایت و سرکوب می‌کنند و به نام عدالت، دروغ می‌گویند. صدای فاشیسم، سیرن‌وار از حلقوم رسانه‌ها و سخنگویان بورژوازی به گوش می‌رسد. مسأله اما این است که نارضایتی ما با نارضایتی آنها یکی نیست. آزادی آنها بازآرایی مجددشان برای انقیاد و استثمار ماست. در این لحظات داشتن شجاعتِ به‌کارگیری فهم طبقاتیمان بسیار حیاتی است

۱: رادیکال بودن لیست کردن معضلات و نارضایتی‌ها نیست، چه از این لحاظ صهیون‌اینترنشنال از همه رادیکال‌تر است منتها همه می‌دانند که این رسانه در اجارهٔ کیست و قرار است این فهرستها چه سفارشی را ثبت کنند.

۲: چه کسی؟ از چه جایگاهی؟ چگونه؟ و برای چه چیزی؟ به اندازهٔ «امر گفته شده» و چه بسا بیشتر اهمیت دارند.

۳: لیست مشکلات و مصائب، داده‌ها و عینیت‌های خامی نیستند و پیشتر کدگذاری طبقاتی شده‌اند. نزد هر طبقه‌ای مشکلات مشخصی برجسته‌تر است. برای طبقه کارگر مسائلی مطرح است که در جنبشهای خرده‌بورژوایی اخیر نه‌تنها مطرح نشده‌اند بلکه با مطالبات و مسیرهای ابلهانه منحرف و مصادره به مطلوب شده‌اند.

۴: «نه غزه نه لبنان ...» تقریبا همان مرگ بر فلسطین، لبنان، افغانستان و سلام بر غرب و اسراییل است. دست‌کم «مرگ بر»های سمبلیک نماز جمعه علیه کشورهای امپریالیستی مسلط است و این مرگ بر ها علیه مستعمره‌ها و ستمدیدگان...

۵: مفاهیم و نظریات، پرداختهایی خنثی به واقعیت نیستند و دلالت‌هایی سیاسی دارند. مفهوم توتالیتاریسم از همان ابتدا به منظور جدا کردن پیوند میان فاشیسم با استعمار و امپریالیسم مطرح شد و برای تخریب شوروی و کمونیسم ترویج شد. سیا به شکل مشخص به ترویج امثال هانا آرنت و ریمون آرون در مقابل سارتر و دوبوار می‌پرداخت. توتالیتاریسم تعبیریست برای قرار دادن کمونیسم و «دیگری‌های غرب» در تیم فاشیسم. به تعبیر رانسیر استبدادِ لیبرال‌دموکراسی را در چنین لحظاتی باید دید. از دل مفهوم توتالیتاریسم تبرئهٔ امریکا، اروپا و البته «تنها دموکراسی خاورمیانه» صادر می‌شود و حکم ارتداد و تجاوز به سایرین. از یاد نبریم که به اروپای زمان نازیسم، به تقلید از «هند بریتانیا»، «هند آلمان می‌گفتند؛ به این معنی که استعمار اروپا این بار دامن خودشان را گرفته. منتها بواسطهٔ مفاهیمی چون توتالیتاریسم، دستگاه نظری فرانکفورتی‌ها و خرافه‌های فرنچ‌تئوری پیوند بین استعمار و امپریالیسم با فاشیسم ماله‌کشی شد تا اینک هم اسراییل را نه پادگان و «هند امریکا» بلکه یک کشور/دولت/ملت مانند دیگران تعریف کنند. هرچند لازم به ذکر است حتی طبق همین مفهوم کذایی توتالیتاریسم هیچ حکومتی در سطح جهان به اندازهٔ امریکا توتالیتر نبوده و هیچ دینی به اندازهٔ سرمایه‌داری، ایدئولوژیک و خواستار صدور خود نیست.

۶: تعریف کردن ج.ا به مثابه حکومتی استثنایی و سپاه بسان نیرویی تروریستی را عطف به این جریانات باید خواند. تبرئهٔ اسراییل که حقیقتا «استثنای جهش‌یافتهٔ قاعدهٔ حاکم بر جهان» است و آدرس غلط دادن به سمت دیگر ماجرا! ج.ا دقیقا مانند سایر دولتها «دیکتاتوری بورژوایی» است؛ حاکمیتی مبتنی بر قداست مالکیت خصوصی و برقراری کار مزدی به منظور استثمار کارگران به نفع طبقهٔ سرمایه‌دار. این فرمول کلّیِ همهٔ دولتهای بورژوایی است، ورای تفاوتهایشان. کادری درست برای مواجهه‌ای رادیکال‌تر و ریشه‌ای تر با ستمهای مختلف.

۷: براندازان، آزادیخواهان! و شیفتگان ارزشها و حکومتهای غربی، از سلطنت‌طلبان که نفهمترین‌هایشان هستند تا چپهای بورژوایی که با توسل به نظریه‌بازی‌های خط آلتوسر، دلوز فوکو، لکان و هارت و نگری و فدریچی و فرانکفورتیها به انفعال، اختگی و حمایت از غرب ظاهری پرطمطراق می‌دهند، بر سر همه‌چیز فحاشی و نق‌وناله می‌کنند و درسگفتار‌فروشی راه می‌اندازند، الا اصولی که حاکمیت بورژوایی را رقم زده و نگه داشته است. ائتلاف احمق‌ها، بنگیون و هپروتی‌ها. محور مقاومت نیز در همین مسأله است که با براندازها به اشتراک می‌رسد، دفاع از جامعه‌ای که مانند سایر جوامع، نظم طبقاتی نیروی محرکه و قوام‌بخش آن است و منافع طبقهٔ بورژوا که ماحصل استثمار کارگران است را به عنوان منافع ملی جا می‌زند. همهٔ آنان در قبال ریشه‌های ستم و روابط تولید بورژوایی ساکت، منفعل و در نتیجه تأییدگر آن‌اند.

۸: اگر که سرنگونی‌طلبان و چپهای به قول ایگلتون نیچه‌ای/پنتاگونی از سر شرارت و بلاهت دست نابودگر امپریالیسم غرب، که از آستین اسراییل مشغول نابودی تمام و کمال در خاورمیانه است را نمی‌بینند و حتی حمایت هم می‌کنند، خصلت بورژوایی محورمقاومتی‌ها نیز در انکار این است که قدرت و ثروت جوامع را نیروی کار کارگران ساخته و به تملک طبقات مرفه درآمده. حتی خوش‌خیم‌ترین آنها نیز صرفا در پی بازتوزیع خیرات‌گونه‌اند و نه بیشتر از آن و تغییر بنیانهای نظم بورژوایی.

۹: طبقهٔ کارگر نباید سرنوشتش را جدای از دیگر کارگران خاورمیانه بداند و رنج آنان را جدای از رنج خود. امری ضروری و انسانی است که کارگران خود را با مردمان ستمدیده هم‌سرنوشت و همسنگر بدانند. جنگ و ویرانی، تخریب ماحصلِ کار آنان است و ارزانی دستمزد، ارزانی جانِ آدمیان و کشتار آنان است. طبقهٔ کارگر نباید اجازه دهد که اعتراضاتش آسیاب جنبشهای خرده‌بورژوا/فاشیستی کنونی را بچرخاند. امری که با اتحاد طبقاتی میسر می‌شود و نه وحدت با کسانی که خواستار همین مناسبات‌ موجوداند با مقداری آزادی‌های حقیر و تغییر کارگزاران سرمایه. دشمن طبقهٔ کارگر نه صرفا حاکمیت سیاسی بلکه همبسته و ریشه‌ای‌ترِ آن یعنی مناسبات اقتصادی و طبقهٔ مسلط اقتصادی است.

۱۰: وضعیت بسیار تیره، مبهم، شکننده، وقیح و واژگونه است. به نام حقوق‌بشر، تجاوز می‌کنند. به نام دفاع، نسل‌کشی و پاکسازی بر پا می‌دارند. به نام آزادی، جنایت و سرکوب می‌کنند و به نام عدالت، دروغ می‌گویند. صدای فاشیسم، سیرن‌وار از حلقوم رسانه‌ها و سخنگویان بورژوازی به گوش می‌رسد. مسأله اما این است که نارضایتی ما با نارضایتی آنها یکی نیست. آزادی آنها بازآرایی مجددشان برای انقیاد و استثمار ماست. در این لحظات داشتن شجاعتِ به‌کارگیری فهم طبقاتیمان بسیار حیاتی است. ما از منظر خودمان و برای منافع طبقاتی خودمان و با هم‌طبقه‌ای های خودمان دست می‌دهیم، نه با کسانی که فقط استثمارکنندگان ما را عوض کنند و استثمار را دست نخورده باقی بگذارند.

۱۱: جنایات اسراییل به سرحداتی رسیده که نه فقط انسانها را بلکه خود انسان و پیوندهای انسانی را به قتل می‌رساند، نیرویی خون‌آشام و ویرانگر که «سلاخ بشریت» است. رفقا «...غزه گرهگاه خونبار سرمایه‌داری معاصر است و فلسطین امروز نه فقط برای نجات خود، بلکه برای نجات ما و جهان ما مبارزه می‌کند» هیچ دست زحمت‌کش و قلب شریفی نمی‌تواند صدای فلسطین را نشنود و پاسخ ندهد. ما نمی‌توانیم بشریت را در این پیکار علیه بربریت تنها بگذاریم. اگر که فلسطین برای ما می‌جنگد و تکه‌های بدنش را در تمام دنیا پراکنده ساخته، بر ماست که ما نیز برای آن به مبارزه برخیزیم.

زینب منصوری، یحیی ناصری

۵ آبان ۱۴۰۳

۲۶ اکتبر ۲۰۲۴

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

سیستم ارسال دیدگاه توسط CComment

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

صدا و تصویر