یک روزنامه اسرائیلی به نام اسرائیل حیوم از طرحی خبر داد که طی آن قرار است شهرکی به مساحت دوازده کیلومتر و به نام دونالد ترامپ در قدس اشغالی تأسیس شود. از آن سر دنیا برای مردم خاورمیانه تصمیم میگیرند اما اسمش را دیکتاتوری نمینهند. تمامی سرمایهداران در کابینهٔ دولت امریکا جمع شدهاند، اما این فقط روسیه است که الیگارشی دارد. ترامپ بسیار واضح نام خلیجها را عوض میکند، میخواهد کانادا، پاناما و گرینلند را صاحب شود اما کسی از ماجراجوییهای ارتش آمریکا در منطقه و جهان سخنی به میان نمیآورد.
حتی اسلام هم فقط وقتی که علیه امریکا و نیروهایش در خاورمیانه بایستد، بنیادگرایی دینی و فاشیسم اسلامی میشود، اما اگر متحد اسرائیل و ترکیه باشد، میتوان با کت و شلوار و کراوات و پیرایش، آنان را منادیان آزادی و حقوق بشر دانست. اگر حکومتهای داخلی برای شما تصمیم بگیرند نامش را میگذارید استبداد، دیکتاتوری و توتالیتاریسم، اما هنگامی که حکام آمریکا و اروپا برای شما و منطقهتان تصمیم میگیرند نامش را چه چیز میگذارید؟!
یحتمل دموکراسی به معنی تصمیمگیری آزادانه آمریکا و اروپا برای ما و جهان و گردش نخبگان و متمولان غرب است. اینکه ترامپ خود را مأمور خدا میداند و برای دست زدن به چنین جنایاتی خیز بر میدارد، یا اسرائیل پاکسازی و نسلکشی در پیش گرفته، ایدئولوژیک و بنیادگرایی مسیحی و یهودی و فاشیسم مسیحی و یهودی نیستند. اینکه حماس دست به مقاومت در برابر فاشیسم صهیونیستی میزند بنیادگرائی اسلامی است.
اما فراتر از تمام این مشبثات، واقعیت این است که هفت اکتبر نه تنها مسأله زدایی از فلسطین را متوقف کرد بلکه با مسألهمند کردن آن، بر چنین حقایقی نور تاباند و دومینووار سایر قطعات پازل را کنار هم قرار داد تا ما طرح واضحتری از جهان داشته باشیم. پس از آن اکتبر ماهیت اسرائیل، به عنوان نشانگان نظم لیبرالدموکراسی جهان وضوحی انکار ناشدنی یافت. خط و ربطهای اوکراین با اسرائیل و ناتو با ترکیه و گروههای تکفیری به میزانی عیان شد که فقط جامعهٔ مدنی ایران که خود همیار چنین نیروهایی است از فهم آن عاجز است.
طوفان الاقصی مشخص ساخت که چگونه لیبرالیسم و فاشیسم پلیس خوب و بدی هستند که هر دو در خدمت کاپیتالیسماند. سالها نقد ایدئولوژی و تبیین نظری این نسبتها نمیتوانست چنین دستاوردهایی داشته باشد. بیراه نبود که مارکس برای تغییر آگاهی، بیشتر از منازعهٔ ایدئولوژیک بر تغییر واقعیت وارونهای تأکید داشت که آن آگاهیهای وارونه بیان وارونهٔ آناند.
پس از هفت اکتبر واقعیات چنان درخششی یافتهاند که پلیس بد مجبور شده است که وارد عمل شود و نه در لفافهٔ دموکراسی و حقوق بشر بلکه به عریانی هرچه تمامتر از شهرک سازی در اسرائیل، تا مصادره کردن شهرها و کشورها بدون هیچ دستاویز ایدئولوژیکی سخن بگوید.
جرقههای روشنایی زده شده. اینکه بتوان از آن آتشی و نوری و گرمایی گیراند، این به ما بستگی دارد. از مارکس آموختهایم که رادیکال بودن یعنی بازگشت به ریشهها و ریشهها چیزی نیستند جز انسانها.
راوی
۳ بهمن ۱۴۰۳
۲۲ ژانویه ۲۰۲۵
سیستم ارسال دیدگاه توسط CComment