قطعی گسترده آب و برق در هفته های اخیر یک بار دیگر به مباحثه درباره علل و راهکارهای مقابله با آن منجر شده است. دو یادداشت زیر توسط رفقایی ارسال شده است که هر یک با دیدی متفاوت به موضع پرداخته و البته به نتایج متفاوتی نیز منجر می شوند. هر دو یادداشت البته در حد یادداشت هستند و تنها میتوانند تحلیلهایی مقدماتی یا مشاهداتی قابل اتکا به شمار آیند و نه تحلیلهایی جامع تر. دو سویه متفاوت رویکرد دو رفیق نیز کاملاً روشنند. در یادداشت اول تأکید بیشتر بر ساختگی بودن بحران برای دامن زدن به نارضایتی های اجتماعی در جهت دستیابی به اهداف سیاسی معین در برقراری رابطه با غرب است و در سویه تحلیلی یادداشت دوم روند غارتگرانه توسعه سرمایه داری در دوران جمهوری اسلامی و تخریب منابع طبیعی مورد تأکید قرار گرفته است. یادداشت رفیق سهراب (یادداشت دوم) البته به موضوع برق نمی پردازد و تنها در مورد بحران آب صحبت میکند.
پرسش اما این است که آیا نمی توان حقیقت را در هر دو سویه تحلیلی جست؟ آیا تلقی کردن انباشت هار سرمایه و بهره برداری بیرحمانه از منابع طبیعی به عنوان دلیل اصلی بحران حاضر ناقض تمایل گرایشاتی در طبقه حاکمه برای دامن زدن به بحران است؟ به نظر میرسد که چنین نیست. در مورد کمبود برق موضوع شاید روشن تر باشد. امتناع دولت روحانی از ساخت نیروگاه گازی در چهارچوب تعهدات کنفرانس اقلیمی پاریس همراه با رشد روزافزون مصرف برق کشور نمونه بارزی از نقش دولت در ایجاد بحران کنونی است. بویژه این که دولت کنونی هم امتداد همان دولت روحانی است. به این میتوان سیاستهایی از قبیل صادرات برق را نیز اضافه کرد که ترکیبی است از سیاستگذاری دولتی و منافع فراکسیونهای قدرتمند درون طبقه سرمایه دار حاکم. با این حال این سطح از اشارات کلی هنوز اصلاً برای یافتن یک پاسخ همه جانبه تر کافی نیست. بهویژه این که در مورد مصرف آب دو جنبه متفاوت نیز در هم ترکیب می شوند. بهره برداری گسترده و فاقد هر گونه ضابطه ای از منابع زیرزمینی با میلیونها چاه آب و فقدان سیستمهای حفاظت و ذخیره آب باران از یک سو همراه با مصرف آب توسط ثروتمند جامعه، ترکیبی از انباشت سرمایه و استفاده غیر مولد و انگلی از آن را به نمایش میگذارند.
امیدواریم یادداشت دو رفیق بتواند به دامن زدن مباحثه ای عمیق تر یاری برساند. از هر دو رفیق تشکر می کنیم و از رفقای دیگر نیز میخواهیم در غنای مباحثه شرکت کنند.
(اسامی دو رفیق واقعی نیست، انتخاب ماست)
تحریریه سایت
۳ مرداد ۱۴۰۴
۲۵ ژوئیه ۲۰۲۵
یادداشت اول: نادر
قطعی نوبتی برق و آب و گاز این روزها اصلا عادی نیست. داد مردم کم کم داره در میاد. زندگی روزمره مختل شده و پدر کسب و کارهای خرد هم درآمده. در حال حاضر حتی بیشتر از اسرائیل مردم از انرژی حرف میزنند و از خرابی وسایل برقی و خساراتی که در نتیجه این قطعیها می بینند.
یادمه یکبار و در دوره اولیه قطعیهای برق مربوط به چند ماه قبل حمله اسرائیل به ایران رفیق بهمن گفتند که علت این قطعیها فقط کمبود انرژی و مسائل تکنیکی (اینکه سیاست بورژوازی بخواهد گرایشی دیگر را در حوزه تامین انرژی در پیش بگیرد) نیست، بلکه سیگنالی است که دولت برای مذاکره با ترامپ ارسال میکند. آنوقت برای من یکی، کمی این اظهار نظر زمخت بنظر میرسید و حتی تا حدی که یادم است خود رفیق بهمن هم با «فکر میکنم» جمله شون رو شروع کردند. امری که الان بنظرم کاملا بدیهی بنظر میرسه.
در کل ۱۲ روز جنگ، حتی یک ثانیه هم قطعی نداشتیم. حتی یادمه وزیر نیرو در طول جنگ گفت که خدارو شکر، هیچ کمبودی نداریم. الان آب هم اضافه شده، صف های بنزین هم از حالت عادی دارن خارج میشن.
امروز آقای پزشکیان در مورد وضعیت انرژی فرمودند: باید به فکر آیندگان باشیم. و کمی هم در ضرورت محافظت از محیط زیست حرف زدند.(یه چیزی در این مایه ها: ما هر اختیاری به استاندار میدم الا تخریب محیط زیست). نسل آینده و محیط زیست سیگنالهایی بودند در کنار دستگاه فعال وزارت خارجه اش به روشنی به طرف مقابل مذاکره ارسال میشد.
مورد دیگری هم که متمایز از دوره قطعیهای قبلی است، تا آنجا که مشاهدات محدود من میگه، طبقاتی بودن قطعی هاست. بعضی جاها اصلا مشکل آب ندارن، برقها هم فقط در یک تایم ۲ ساعتها میره، عوضش جورش افتاده به مناطق حاشیه نشین یا نسبتا حاشیه نشین که به شدت مشکل آب دارن و حتی تا ۳ بار در شبانه روز هم قطعی برق دارن!
اونطور که من میدونم، در روزهای منتهی به انقلاب، کارگران ادارات برق و آب، انرژی ادارات دولتی رو قطع میکردند و اینگونه به انقلاب می پیوستند. الان حاکمیت انرژی رو قطع میکنه که جامعه و مردمش رو در برابر مذاکرات به زانو دربیاره. بنظرم این قصه سر درازی خواهد داشت. تا همین الان هم توی چند تا از شهرها و دیروز و پریروز، البته بطور جزئی چند تا اعتراض از نانوائیها و کسبه داشتیم.
یادداشت دوم: سهراب
سلام
قطعی نوبتی برق و آب و .....
تحلیل نویسنده دراین یاداشت کاملا اشتباس و توطئه ای از طرف اصلاح طلبان در کار نیست قضیه کاملا واقعیست.
من بواسطه شغلم در انتهای دهه ۸۰ دبی رودخانه های غرب کشور را کنترل می کردم ،پس از چند سال متوجه شدم سالانه ۶ الی ۱۳ درصد از دبی رودخانه ها کم می شود." گرمایش زمین "
مثل روز برایم روشن بود که داریم وارد بحران ابی می شویم ، به همین دلیل سال ۹۵ محل زندگیم را از تهران به شمال بردم ( کارگر مستاجر راحت جابجا می شود )
که البته اطرافیان از این تصمیم من در حیرت بودند چرا که ما هیچ یک از بستگانمان در مقصد نبود و اساسا من در مقصد کار هم نداشتم
ولی می دانستم تهران در اینده نزدیک نه مرکزی اقتصادی خو اهد بود ( میزان دستمزد ها حکایت از این داشت که سرمایه دیگه نیاز به کارگر ماهر ندارد )و نه اب و برق خو اهد داشت
این حکومت سر گرم دزدی باندیست نه کار علمی کردن
بعنوان مثال با امدن رفسنجانی ، معاونتی که من در ان استخدام بودم و دبی سنجی می کردم با عجله و یک شب در راستای سیاستهای تعدیل منحل و ادغام شد،
و منم بیکار شدم
ان همه امار را روی دیسکت به خانه بردم فکر می کردم در زمان تسویه حساب ، آن امار ها را از من مطالبه کنند و ممکن است به درد سر بیفتم ، زهی خیال باطل
اصلا کسی نگفت این چند سال برای چی من حقوق گرفتم و چکار کردم
چند سالی هم آن امار را حفظ کردم ولی هیچ کس دنبال انها نیامد .
رفیق ، شما در ایران نیستی تا درک کنی ، گرمایش زمین و این حکومت بورژوا کار داده دست اب ،
تمام رودخانه ها خشک شدند ویا تبدیل به جویباری در شرف خشک شدن .
در زادگاه من در غرب کشور ، متوسط عمق برداشت از ۸ متر به ۸۰ رسیده
شما خودتان بارها اذعان داشتید که در روزگار فعلی ، شتاب تحولات سیاسی اجازه نفس کشیدن به آدم نمیدهد پس چرا فکر نمی کنید همین حقیقت بر تخریب محیط زیست هم حاکم است ، یعنی شتاب تخریب بسیار بالا ست که صد البته مطابقت کامل با تکامل سرمایه داری دارد و هیچ تناقضی نیست .
از ۹ سال پیش به اطرافیانم می گفتم " جمهوری اسلامی " از دست هر چیزی در برود از دست این دو حرفی " آ ، ب " جان سالم بدر نمی برد
چون این بحران همزمان درتمام کشور سر باز می کند از خرمشهر تا مشهد و از چابهار تا تبریز ، چه شهر چه روستا و پاسخ به این موضوع در این گستره جغرافیایی حتی بر ای کشوری مانند چین مقدور نیست .
رفقا این یک ابر بحران است
در پایان نقل قولی از مارکس
سرمایه دو چیز را به مسلخ سود می برد
۱ محیط زیست
۲ انسانیت


دیدگاهها
فقدان یک بوروکراسی منطقی و منظم در ایران کاملا مشهود است. از یکسو بحران آب داریم و از سوی دیگر جزو بزرگترین تولیدکنندگان تجهیزات آبیاری هستیم. اما ۸۰ الی ۹۰ درصد این تجهیزات صنعتی صادرات میشوند؛ به جای حل کردن مشکل! طوری که آدم گمان میکند ۸۰ الی ۹۰ درصد کارمندان ادارات در خدمت امپریالیسماند.
دربارهی برق هم اوضاع به همین منوال است. اگر فرض کنید پیک مصرف ایران ۷۰ مگاوات است شاید به خوبی متوجه مناسبات امپریالیستی نشوید. ابتدا باید بپرسید خود این رقم پیک ۷۰ مگاواتی از کجا آمده؟ این رقم فقط مادامی صحیح است که ما خام فروشی کنیم. اما در صورتی که بخواهیم به خودکفایی برسیم و زنجیرهی تولید ارزش را در کشورمان کامل کنیم آنگاه پیک مصرف ۷۰ مگاوات نخواهد بود؛ بلکه طبق برآوردهای اولیه پیک ایران صنعتی باید بین ۴۰۰ الی ۵۰۰ مگاوات در نظر گرفته شود. وقتی این مقدار برق نباشد دیگر خبری از تولید آلیاژها و پلیمرها و قطعهها نیست. معنای رقم ۷۰ مگاوات همانا اکتفا به تولید فولادهای غیرآلیاژی و محصولات بالادستی پتروشیمی و عدم توسعه صنعتی است.
بحث کمبود و بحران مطمئنا طبیعی نیست. این وضع نتیجه نفوذ امپریالیسم در ساختار اقتصادی ایران است. اما این کمبود یک کمبود واقعی است و نباید آن را تقلبی و دروغ بپنداریم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا