قرارداد ایران و چین تمام ظرفیت ارتجاع منحط پروامپریالیستی در ایران را فعال کرده و به رؤیت درآورده است. منحط ترین، مبتذل ترین و وقیحانه ترین پروپاگاند ابزارهایی اند که توسط این نیروی منحط پروامپریالیستی به کار گرفته شده اند تا مانع از خروج ایران از مدار بلوک ترانس آتلانتیک شوند. و محمود احمدی نژاد در این تحول نقشی چشمگیر ایفا نمود. کاربری در توئیتر رشتوی زیر را در باب این رویکرد احمدی نژاد نوشته است. با این ارزیابی نویسنده نمی توان موافق بود که موضعگیری احمدی نژاد سبب ایجاد این موج سنگین نفرت پراکنی علیه چین و قرارداد مزبور شده است. او فقط به خوش رقصی زودهنگام برای نیروهائی پرداخت که در سال 88 و در تظاهرات خیابانی جنبش سبز هنگام آوردن نام او صدای میمون از خود در می آوردند و احمدی نژاد اکنون بیش از یک دهه است که قصد جلب محبتشان را دارد. با این حال او در شمار نخستین کسانی بود که علیه این قرار داد پا به میدان گذاشت و حقیقتا مجرای مناسبی در اختیار رسانه های برانداز برای ورود به موضوع قرار داد. هم با ادعاهای کذب و تکرار تبلیغات سیا ساخته رسانه های غربی درباره "قتل عام" اویغورها توسط دولت چین و هم به ویژه با بهانه گرفتن عدم شفافیت در انعقاد قرارداد و علم عثمان کردن آن.
رشتوئی که جان مطلب را نه فقط درباره فضاحت احمدی نژاد بیان می کند، بلکه همچنین با قرار دادن تفاهم نامه مزبور در کانتکستی جهانی-تاریخی و عطف توجه به لبنان و عراق و بولیوی درک درستی از مناسبات جهانی و موقعیت بورژوازی ایران را نیز به نمایش می گذارد. به ویژه با این نتیجه گیری نویسنده که انتقاد او نه مسأله ای کارشناسانه و فنی، بلکه انعکاس صدای مرتجعین جنگ طلبی از قبیل منوچین و پمپئو است فقط می توان کاملا موافق بود.
دایره نقد #احمدي_نژاد به تفاهمنامه اقتصادی ایران و چین
درلبنان جریان غربگرای ۱۴مارس نگران همکاری اقتصادی لبنان وچین است و آن را اهرمی می کندعلیه حزب الله درعراق تفاهم اقتصادی عبدالمهدی با چین خشم عریان آمریکای اشغالگر را برانگیخت وآتشی شد که او و توافق را با هم سوزاند. دربولیوی اپوزیسیون آمریکایی مورالس آنقدربه تفاهم اقتصادی چین و بولیوی حساس بود که دست به کودتا بزند.
احمدی نژادعضومجمع تشخیص مصلحت نظام است،جایی که تصمیم گیری درموردالحاق به کنوانسیون های CFTوPalermo ماهها به درازاکشید. کنوانسیون هایی که نه تنها«بدون درنظرگرفتن خواست و اراده ملت» بلکه به یقین «برخلاف منافع کشور و ملت» بود. این کنوانسیون درحالی ادعای «مبارزه با تامین مالی تروریسم» را دارد که ناظر قدرتمندش،آمریکا، بخش مهمی ازنیروی دفاعی کشوررا «تروریسم» می نامد و گروههای تروریستی مهاجم مثل «الحواز» را احتمالا «مبارزان آزادی». مقدمه مهمی برای #برجام ۲ و ۳ که دولت تمام توان رسانه ایش را صرف تحققش کرد. #احمدي_نژاد اما از آخرین جلسه تصمیم گیری در خصوص آن غیبت کرد. در تمام این ماههای طولانی کلامی در خصوص ماهیت استعماری و امپریالیستی این کنوانسیون ها نگفت و فریاد «شفافیت» سر نداد.
احمدی نژاد هنوز که هنوز است به مردم ایران در مورد اقدامات «مخفیانه»ی دولتش در برقراری کانال های ارتباطی با آمریکا و ابتکارات احتمالی رحیممشایی و «مذاکرات عمان» گزارشی نداده است . مذاکراتی که هم «محرمانه و دور از چشم مردم» بود و هم به گواهی میوه اش #برجام «خلاف منافع کشور و ملت». #احمدي_نژاد به مردم ایران توضیح نداد که چرا در دولت او ایران باید سرمایه اش را در نهاد نواستعماری صندوق بین المللی پول افزایش می داد. امروزامادرمقابل تفاهمنامه کلی اقتصادی با #چین حساسیت مردمی رئیس جمهور سابق برانگیخته شده است. این حساسیت راسخت بتوان «مطالبه شفافیت» قلمداد کرد.
این واقعیت که یک سخنرانی رئیس جمهور سابق چنین موجی از مطالبه عمومی «شفافیت» ایجاد می کند مسئولیت او را در قبال همه آن مواردی که نسبت به آن ها سکوت کرده دوچندان می کند. همکاری اقتصادی بولیوی، لبنان، عراق یا ایران با چین به عنوان یک (و نه لزوما بهترین) تمهید نیروهای ضدآمریکایی برای گشودن راه تنفسی ازخفگی تحریمهای اقتصادی آمریکا است.ازاینروست که حمله به این همکاریها فارغ از محتوای فنی یا نیات چین انعکاس صدای منوچین وپمپئو است. چنین رویکردی در این مقطع نه کارشناسانه و فنی است و نه خواهان شفافیت، بلکه موضعی سیاسی است در دایره ای از پیش رسم شده.
15 فروردین 1400
4 آوریل 2021
دیدگاهها
مواضع بزرگتران لیبرال و بعضا اصلاحطلب ایشان در دولت روحانی، خزندگان در اتاق بازرگانی ایران و تهران و ایران-چین و...و چرایی آن معیار نسبتا عینی تری است. مهره های ارشد این جریانها همگی از امضا تفاهم استقبال کرده اند.
دلایل آنها نیز هم تاکتیکی است و هم استراتژیک. لیلاز بارها در روزنامه شرق بروشنی گفته استکه گسترش روابط با چین کلید پیوستن ایران به اقتصاد جهانی ، نزدیکی به اروپا و آمریکاست و معتدل کردن سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه را باعث خواهد شد. دیگر بزرگان اعتدال و توسعه، و برخی گرایشات اصولگرا نیز چنین موضعی دارند. همینها و گلشیفته ها از برجام نیز به همین دلایل دفاع کردند. و دایره مدافعان برجام پامپئو و اسراییل و اپوزیسیون وابسته را دربر نمیگرفت.
اصولا هیچ دایره ای بدون در نظر گرفتن اقتصاد سیاسی قرارداهای ناشی از این تفاهم عینی نیست. آقای صمدی خود در زمینه اقتصاد سیاسی کشور بررسیهای خوب و آموزنده ای داشته اند. و رابطه اقتصادیکه عمدتا میان بخش خصوصی ایران و چین خواهد بود (شاید غیر از خام فروشی نفت که فعلا بیشتر دولتی است) میباید بر همان بستر ارزیابی گردد.
محور دوم بررسی انگیزه چین است. برخیها به نادرستی چنین میاندیشند که چین کشوری سوسیالیستی است و با انگیزه های مثلا انترناسیونالیستی و صلح دوستی (حمله نظامی به ویتنام، کمک به ضد انقلاب در آنگولا، افغانستان آفریقای جنوبی و پینوشه و...و...از یاد نرود)...برای گسترش نیروهای مولده در کشورهای پیرامونی سرمایه گذاری میکند. و یا اینکه خواهان رهبری مقاومت ضد امپریالیستی است. در اینمورد بهتر است به سخنان آقای وانگ یی در اتاق بازرگانی امریکا در نیویورک رجوع کرد. و از خود نیز پرسید، که «کارخانه جهان» چکونه ایجاد شد، و برای کارخانه ماندن به چه چیزهایی نیاز دارد و اصلا این کارخانه دار خواهان ایجاد کارخانه های رقیب در دیگر کشورها خواهد بود.؟...سخن کوتاه، گربه چینی حال و هوای موش دارد...مگر اینکه کسی به ژنتیک بودن امپریالیسم باور داشته باشد.
2- این عکس ها و یادداشت به هیچوجه چیزی درباره ضد امپریالیست بودن چین یا کسانی که با چین قراداد بسته اند نمی گوید و موضع ما هم طی مقالات متعدد درباره امپریالیسم و مبارزه ضد امپریالیستی روشن شده است. اتفاقا این تشخیص شماست که دچار مشکل است که از عکس عادل عبدالمهدی با رییس جمهور چین نتیجه می گیرید که ضد امپریالیست بودن چین القا شده است.
3- برداشت شما از عکس ها یا از یادداشت فوق نشان می دهد که یا از کمپین گسترده و حتی شبه راسیستی ای که علیه چین توسط جریانات معلوم الحال به راه افتاده خبر ندارید و یا خودتان هم در همین کمپین مشارکت دارید. برای اطلاع شما، این کمپین برای مبارزه با امپریالیسم چین یا غیر چین سازمان داده نشده و اقشاری که در آن شرکت دارند ضد امپریالیست نیستند. این کمپین واکنشی است از سوی اپوزیسیون برانداز و منحط و طبقه متوسط و سلبریتی های پروغرب ایران که به سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه جمهوری اسلامی امید بسته بودند. و حالا که ناامید شده اند و تفاهم نامه با چین را راه فراری از این فشار حداکثری و تحریم ها می بینند مثل گلشیفته وطن پرست شده و به کمپین ضد چینی دست زده اند.
4- یکی از واکنش های معقول یک دولت بورژوایی که تحت فشار بلوک جهانی مسلط برای تسلیم شدن قرار دارد، نزدیک شدن به بلوک رقیب است. امروز حتی بخش های پروغرب اما دوراندیش بورژوازی ایران نگاه به شرق را در چارچوب منافع ملی و مقاومت در برابر پروژه های مخرب و کمرشکن غرب و در عین حال باز شدن راه تعامل با غرب قلمداد می کنند.
5- این ما نیستیم که با افشای این کمپین در کنار بیت رهبری یا لیلاز و عبدی یا سرمایه داری ایران ایستاده ایم. آش آنقدر شور است که بسیاری از جریانات چپ برانداز پروغرب هم از همراهی علنی با این کمپین ابا دارند. این شمایید که با حساسیت نسبت به افشای ماهیت پروپاگاند بی بی سی و ایران اینترنشنال و احمدی نژاد و مرتجعین پروغرب جای خودتان را در صحنه سیاست جهانی تعیین کرده اید.
این اپوزیسیون ایران است که به بن سلمان و نتانیاهو و آمریکا دخیل بسته. احمدی نژاد هم برای جلب توجه طبقه متوسط و سلبریتی های ضد چین از آن ها پیروی می کند.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا