آیا گانگستریسم اقتصادی در بیابان عراق به ته خط میرسد؟

نوشتۀ: تام لوآنگو
Write a comment

اهمیت عراق بسیار بیشتر از فقط محافظت از دلار های نفتی برای ایالات متحده است. عراق مرکز ثقلی است که تمام دفاع ایالات متحده بر علیه ادغام اوراسیا در آن مستقر است. کل منطقه در حال لغزش از زیر چترایالات متحده است.

یادداشت سردبیر:

پیشتر ما مقاله دیگری از تام لوآنگو با عنوان "پس از موشک باران، عراق به صحنه نبرد تبدیل می شود" را در سایت درج کردیم. درج نوشته حاضر از او نیز هم به دلیل آشنائی با نگاهی از درون آمریکا به تحولات منطقه خاورمیانه صورت می گیرد که در خود آمریکا اکنون با توان بیشتری طرح می شود و دامنه گستردگی آن از دو طیف اصلی سیاسی آمریکا فراتر می رود و هم به این دلیل که لوآنگو – همانطور که پیشتر توضیح دادیم – خود از طرفداران ترامپ و مخالفان هیلاری به شمار می آمد که دقیقا به دلیل اعلام مخالفت با توسعه طلبی جنگی و سیاست رژیم چنجی دوران پسا جنگ سردی آمریکا توانست طیف گسترده ای از رأی دهندگان خسته از جنگ آمریکائی را به دور خود جمع کند.

مقاله پیش از انتخاب علاوی به نخست وزیری عراق نگاشته شده است.

*****************************

در پس کشته شدن ژنرال سپاه پاسداران ایران قاسم سلیمانی سوالات زیادی بدون جواب مانده است. سوال بزرگ برای من این بود: "چرا حالا ؟"

از زوایای متعددی میتوان به این سوال پاسخ داد. بسیاری از آنها توسط نخست وزیر موقت عراق عادل عبدالمهدی داده شده اند که سعی کرد از طریق کانال های رسمی (و غیر رسمی) دنیا را از وسعت فشارهایی که از سوی ایالات متحده به وی وارد شده بود مطلع کند.

به طور خلاصه ، پرزیدنت ترامپ ماهها مشغول کارهایی بود که به بهترین وجه می تواند به عنوان گانگستریسم اقتصادی در تعیین جهت مسیر توسعه اقتصادی و سیاسی آینده عراق توصیف شود.

گزارش اولیه من در این مورد را در بهترین حالت باید به عنوان حدس و گمان هایی مبنی بر اطلاعات در نظر گرفت.

همان طور که من در پادکستم طرح کردم  آیا ترامپ آشکارا مهدی را نسبت به این توافق تهدید کرد؟ آیا آمریکا تظاهرات در بغداد را راه انداختند تا  نارضایتی ها در مورد افزایش نفوذ ایران در این کشور را تقویت کنند؟

و اگر اینطور نبود ، آیا این تهدیدها به سادگی توسط مهره هایی رده پائین تر (پمپئو، اسپر، یک دیپلمات) القا یا به عمل آمده بودند؟ همانطور که تاریخ آمریکا در رژیم چنج ها به خوبی ثبت شده است. تاکتیکهای به دقت مطالعه شده های انقلاب رنگی که در مکان هایی مانند اوکراین با موفقیت اجرا شد که در آن تک تیراندازها برای شلیک به معترضین و پلیس به منظور ایجاد خشونت بین آنها در زمان مناسب مستقرشده بودند، در بغداد نیز به نمایش درآمد. مهدی آشکارا ترامپ را متهم کرد که او را تهدید می کند، اما بیشتر به نظر می رسد که وی با استفاده از روند استیضاح فعلی به شرارت ترامپ استناد می کند تا خودش را موجه جلوه دهد.

نه این که فکر کنیم ترامپ قادر به چنین تهدیداتی نیست اما من فکر نمی کنم که او به آن اندازه احمق باشد که آنها را در تماس تلفنی اعلام کند.

اما به نظر می رسد که حدس و گمان های من بسیار دقیق تر از آن چیزی بود که حتی فکرش را می کردم. ویتنی وب گزارشگر شبکه خبری مینت، مقاله خارق العاده جدیدی منتشرکرده که جزئیات دقیق تری مربوط به اتفاقات که به احتمال زیاد افتاده است را پوشش می دهد، و منابع اصلی این گفته های مهدی را نیز که در تفسیرش منتشر شده است دنبال می کند:

" بعد از آنکه پرداختها قطع شد، نمایندگان مجلس حاضر در جلسه اظهارات عبدالمهدی را نوشتاری کرده و پس از آن به خبر نامه عربی اضائات دادند. طبق آن متن، عبدالمهدی  اظهار داشت:

" آمریکایی ها کسانی هستند که کشور را تخریب و تبدیل به ویرانه کردند. آنها از اتمام کار ساخت سیستم برق و پروژه های زیر ساختاری خود داری کرده اند. آنها در مقابل نوسازی عراق 50% از صادرات نفت عراق را در خواست کردند. من هم امتناع کردم و تصمیم گرفتم به چین بروم و یک توافق مهم و استراتژیک با آن منعقد کردم. امروز، ترامپ سعی میکند این توافق مهم را باطل کند."

عبدالمهدی سخنان خود را ادامه داد و خاطرنشان كرد كه فشارهای دولت ترامپ بر سر مذاكرات وی و معامله های بعدی با چین با گذشت زمان به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت و حتی منجر به تهدید به مرگ برای خود او و وزیر دفاعش شد.

گزارش وب بسیار بیشتر پیش می رود همان طور که اظهارات مهدی در مورد میزان تهدیدات ایالات متحده جلوتر می رود. این گزارش نه تنها با حرکت چین در صنعت نفت عراق ارتباط برقرار می کند بلکه به ما زمینه ای را برای فهم تهدیدات مکرر علیه فراهم می کند.

همانطور که گفتم، من حقیقتا شک دارم ترامپ آنقدر احمق باشد که مهدی را شخصا این طور تهدید کند ولی ثانیه ای اعتقاد ندارم که کابینه اش تمایل به این کار نداشت.

این اصلی ترین شیوه ای است که ایالات متحده طی دهه ها سیاست خارجی خود را عملیاتی کرده است. با استفاده  ترکیبی از جنگ اقتصادی و روانی در یک کشور برای تضعیف دولت آن و بر انگیختن انقلابات علیه آن و آموزش رادیکال ها برای شروع جنگ علیه آن ، کشور را به آشوب فرو می برد.

در واقع من فکر می کنم گانگستریسم اقتصادی توصیف خوبی برای آن است.

من به یاد دارم اولین بار نویسنده اعترافات یک هیت من اقتصادی Confessions of an Economic Man ، جان پرکینز، را که شنیدم، که بیشتر از یک دهه قبل صحبت میکرد چشمانم را به عمق این حقیقت باز کرد که دولت آمریکا حاضر است برای رسیدن به اهدافش تاچه عمقی برود.

با کشوری مثل عراق با چنین اهمیت استراتژیک مهمی برای اهداف سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، آیا واقعاً تصور این جدول زمانی از وقایع که عبدالمهدی بیان می کند، دشوار است؟

اهمیت عراق بسیار بیشتر از فقط محافظت از دلار های نفتی برای ایالات متحده است. عراق مرکز ثقلی است که تمام دفاع ایالات متحده بر علیه ادغام اوراسیا در آن مستقر است. کل منطقه در حال لغزش از زیر چترایالات متحده است.

و این با شروع ورود موفقیت آمیز روسیه به سوریه در 2015 آغاز شد. ما اکنون که نقش ها روشن شده اند ونشان داده شد که چقدر زشت اند، ته این ماجرا هستیم.

تاکتیک های زمخت و گانگستری  ترامپ در عراق، ونزوئلا ، بولیوی و به میزان کمتری در سوریه نمی تواند در پشت پرده دروغین خود آرایی اخلاقی و اشارات فضیلت گونه در مورد آوردن دمکراسی به این مناطق عقب افتاده پنهان شود.

هر چه این وضعیت در خاور میانه بیشتر ادامه یابد، فساد و شرارت آن بیشتر نمایان میشود. شرم آور است که باید این چیزها را بگویم. به یاد داشته باشید، این چیزها به نام ما ، با پول ما و وقت ما انجام می شوند.

اما امتناع از رویارویی با آنها باعث نمی شود آنها از بین بروند. این که آنها توسط شخصی حمایت میشود که ممکن است ما از او حمایت کرده باشیم یا نه بطور جادویی آنرا صحیح نمی کند. این خط مشی سیاسی با اوباما فرقی ندارد. لفاظی اش زمخت تر است، اما تاکتیکها و اطوارها با یکدیگر تفاوت ندارند.

آنچه با روسیه ، ایران ، حزب الله و چین در کنار آنها در سوریه شروع شد و با هم ایستادند و گفتند "نه"، امروز در عراق ادامه دارد. تا این لحظه ایران بازیگر اصلی بوده است. فردا روسیه ، چین و هند خواهد بود.

و این همان چیزی است که در نهایت مورد بحث است، توانایی ایالات متحده برای به کار بردن گانگستریسم اقتصادی در منطقه خاورمیانه و تثبیت آن.

ترامپ و دستیارانش هنوز هم فکر می کنند که " رقیبان " ما در این مبارزه فکر نمی کنند که ما به اندازه کافی سر سخت هستیم که ریسک ضربه زدن و درد کشیدنشان را بالا ببریم. هنوز هم ترامپ طوری وانمود میکند که گوئی کارت هایی در دست دارد که معادل سلاحهای اتمی  نیستند که باعث وحشت جهان و فروپاشی بازارهای جهانی شوند.

اما او چنین کارتهائی ندارد. ایران اکنون دو بار این درس را به او آموخته است.

سرانجام به او گفته شد دهنه اش را در رابطه با چین افسار بزند. این علتی بود که فاز یک پیمان تجاری [با چین] امضا شد. و به همین دلیل است که بسیار مبهم، بی شکل و درنهایت بی معنی است.

حالا که راه او در [قضیه] چین بلوکه شده، قصد دارد که تلافی آن را با مسدود کردن حساب بانک مرکزی عراق ضعیف دربیاورد؟

آیا او فکر می کند که این باعث می شود او مانند رهبر مسئول جهان آزاد به نظر برسد؟ اما این او را شبیه یک لات بی سر و پا میکند. و گرچه بسیاری از آمریکایی ها ممکن است به چنین چیزهایی اهمیتی ندهند ولی بهتر است شروع کنند [به آن فکر کنند]. به ابن علت که جهان، مخصوصا روسیه، چین، ایران، ترکیه و هندوستان دارند نظاره می کنند.

و چه دوست داشته باشید یا نه آنها نماینده جمعیتی بسیار بیشتر و امکانات سرمایه ای بیشتر ازما هستند.

یعنی این که در حال حاضر تهدیدات ما تنها به آن اندازه قدرتمند است که توله سگهای بی بضاعت در اروپا را به دنبال خود بکشاند. آنجلا مرکل توان پرداخت 25% تعرفه بر اتومبیل های آلمان را ندارد، بنا بر این او جلو تهدیدات ترامپ زانو زد  و هر آنچه از برجام باقی مانده بود را ار بین برد.

اما با هر تهدید، ترامپ ایالات متحده را حتی بیشتر منزوی می کند. با هر اعمال فشار برای نگهداشتن کسانی که می خواهند از مدار ما بیرون روند- در این مورد عراق- کسان بیشتری راه های دیگری برای تجارت بدون ما پیدا خواهند کرد.

اول سوریه، سپس ترکیه، حالا عراق، بزودی هندوستان. تا 2024 آنها در صد بیشتری از تجارتشان را بدون دلار انجام خواهند داد. آنها بدهی های دلاری خود را پرداخت کرده و زنجیره هایی از تأمین نیازهایشان ایجاد می کنند که مراکز ترخیص دلار را دور می زنند.

و وقتی که ترامپ همه آنهای دیگر را بر سر S-400 و خط لوله ها تهدید کرد، تمام دنیا خوشحال خواهد شد که با یوآن یا روبل بجای دلار تجارت کند.

عراق اکنون رسما خواهان خروج ما از آنجاست. ما میگوئیم  ما " نیروی برای خیر آنجا هستیم" چیزی برای دادن. اما نگه داشتن سربازان و پایگاههای ما در آنجا بسیار گرانتر شده است.

ما در اینجا در ایالات متحده ممکن است نخواهیم باور نکنیم که رهبری ما این قدر وحشتناک است و اینکه حتما توجیهی برای این اقدامات وجود دارد اما در آنجا قضیه اینگونه درک نمی شود. و آنجا است که سربازان ما هستند. در آنجاست که زد و خوردها و در گیری ها واقع می شوند، بمب های کنار جاده ها قرار می گیرند و به پرسنل ما فحش می دهند و به آنها تف میکنند. آنجا است که شرکت های ما دیگر تجارت نخواهند کرد.

و این جایی است که ما بعد از تریلیون ها دلار خرج کرده و میلیون ها زندگی بر باد رفته، بهای آنرا خواهیم پرداخت.  کانگستر های واشنگتن و بازار بورس به آن مخارج اهمیتی نمی دهند، مهم نیست که چه می گویند تا خود را از گناه مبرا کنند.

تام لوآنگو، 19 ژانویه 2020

ترجمه تحریریه سایت

 

https://tomluongo.me/2020/01/19/does-gangster-economics-iraqi-desert/

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر