جمعه, 18 بهمن 1398 21:48

این چنین اتحادیه ای به نفع چه کسی است؟

نوشتۀ: سویتبرت کچورا
Rate this item
(0 votes)
Write a comment

پیشنهاد اتحادیۀ فلز کاران آلمان برای دور جدید مذاکرات دستمزدها: "پیمانی برای آینده"

اتحادیه فلزکاران آلمان IGM [بزرگترین و قدرمندترین اتحادیۀ کارگری آلمان] برای دور آتی مذاکرات پیرامون دستمزدها در سال 2020 به کارفرمایان پیشنهاد "پیمانی برای آینده" را می دهد و از طرح خواسته تنظیم تعرفه دستمزدها صرفنظر میکند. و بدینوسیله اعلام می نماید، که با توجه به "تحول" اقتصاد در واقع نمی خواهد مبارزه صنفی افزایش تعرفه ی دستمزد را رهبری کند. و بجای آن باید "مهلت برای تحولی منصفانه" صورت گیرد. از آنجا که این اتحادیه نمی خواهد بعنوان اتحادیه ای برای افزایش دستمزدها و مسائل صنفی وا بدهد، کاریکاتوری از آمادگی برای مبارزه را به نمایش می گذارد: این اتحادیه با طرح اولتیماتومی به کارفرمایان، به آن ها تا سوم فوریه[چند روز قبل] برای واکنش به این پیشنهاد وقت می دهد. کارفریان باید متعهد شوند که برای تک تک واحد ها قراردادهای  تعرفه ای جدید را منعقد کنند.

افکار عمومی پیام این پیشنهاد اتحادیه به کارفرمایان را به این معنا دریافت کرد، که در جریان مذاکرات آتی با کارفرمایان مسئله حقوق و دستمزدها هیچ نقشی بازی نمیکنند- که یکبار دیگر باید ثابت کند که چقدر به شاغلین رشته های برق وماشین سازی آلمان خوش می گذرد. عجیب تر آن است، که طی هفته های قبل تمامی مطبوعات و رسانه آلمان مملو از اخبار وحشتناک درمورد وضعیت زندگی در آلمان بودند. این اخبار حاکی از آن هستند، که بطور روزافزونی تعداد زیادی از مردم آلمان امکان تامین هزینۀ مسکن و کرایه خانه را از محل درآمد و دستمزدهای خود ندارند، و کمرشان زیر بار گرانی حاملهای انرژی در حال شکستن است، و امکان تحمل فشار بیشتر مالیاتی بمنظور تامین هزینه های سرمایه گذاری برای  "تحول اقتصادی سبز" را ندارند. به این موضوع نیز بایستی سقوط بهرۀ سپرده های بانکی را افزود، که در سابق از قِبَل این سودها تعداد زیادی از بازنشستگان بخشی از هزینۀ لازم برای تامین هزینۀ زندگی خود دردوران بازنشستگی را تامین میکردند. با سقوط نرخ بهره ها نیز بازنشستگان مجبورند با فقر روزافزون دوران بازنشستگی را سپری کنند.

اتحادیه خود اولین کسی است، که وجود این وضعیت بحرانی زندگی را تائید میکند، اما مهم نیست: با توجه به تهدید از دست رفتن مشاغل، حفظ آن ها برای اتحادیه اولویت دارد. آنچنان که به نظر می رسد، برنامه اتحادیه اطلاعاتی درباره آماده سازی دور جدیدی از مذاکرات دستمزد می دهد. مذاکراتی که در کار نخواهد بود.

"عهدنامه برای تحولی منصفانه"

نقطۀ عزیمت اتحادیه های کارگری برای دور آتی مذاکرات پیرامون دستمزدها، موقعیت اقتصادی آلمان است، که ظاهرا در برابر چالشهای مربوط به دیجیتالی کردن صنعت و انتقال به الکتروموبیل ها قرار دارد. اتحادیه از این نقطه حرکت میکنند، که هم منافع کارفرماها و هم امکان کسب درآمد از جانب کارگران در معرض خطر قرار دارند. بنابراین – وضعیت درک ارجحیتی است فراتر از منافع یک طبقۀ معین. چالشی است برای هر دو طرف و کل جامعه، و پاسخگوئی به آن امری "مشترک" است.

این واقعیت که مشکلات ناشی از این تحولات برای دو سوی درگیر عواقب بمراتب متفاوتی با خود بهمراه خواهند داشت، بایستی بفراموش سپرده شود. در یک سو صاحبان سرمایه در صنایع اتومبیل سازی، فلز و برق قرار دارند. آنها می خواهند موقعیت رقابتی و سودهی یا بازده خود در بازارهای جهانی را تضمین کنند؛ آن ها دچار مشکل فروش کالاهای خود هستند، که خود را ر کاهش مقدار سفارش ها نشان می دهد و همزمان تلاش میکنند با عرضۀ کالاهای جدید و شیوه های جدید تولیدی چشم انداز اقتصاد خود را بشکل مثبتی شکل دهند. برای تحقق این اهداف مقولات "دیجیتالزه شدن و الکتریزاسیون" عنوان میشود که اتحادیۀ کارگری آنرا بعنوان محدودیتی اقتصادی در نظر می گیرد، و برای آن اصطلاح " تحول" را خلق میکند. او نمی خواهد طوری رفتار کند که گویی این، از قرار جبری اقتصادی است.

در طرف دیگر همکاران محترم اتحادیه، یعنی اعضای اتحادیه قرار دارند، که برای دفاع از منافع خود در این اتحادیه ها جمع شده اند: مخاطراتی که آنها را تهدید میکند از نوع دیگری است. وضعیت معیشت آنها بستگی به آن دارد، که تا چه حد و موقعی حضور آنها در رشته های تولیدی لازم باشد. اینکه آنها درآینده بتوانند چه کاری را و در چه سطحی انجام دهند، تنها به حساب و کتاب کارفرمایان بستگی دارد. برای تحقق این حساب و کتاب، اتحادیه مایل است در شکل شراکت عمل کند. با این کار اتحادیه بار دیگر ثابت میکند، که حفظ منافع خانواده های پییچ و پورشه (پورشه وآئودی) ، کوانت و کلادِن (کلان سرمایه داران دوران نازی و صاحبان کنونی بی ام و و صنایع باطری سازی آلمان)، صاحبان زیمنس و شیخهای قطری، یا سرمایه گذاران بلاک راک برای او در مقابل تضمین سطح معیشت کارگران و اعضای اتحادیه از الویت برخوردار است. موفقیت محاسبه این سود و زیان بستگی بدان دارد که آیا و تا کجا اعضای اتحادیه- و نه فقط آنان [بلکه کارگران دیگر هم] می توانند از عهده تامین معاش خود برآیند.

اتحادیه دقیقا از این نقطه حرکت می کند که تضمین آیندۀ "موقعیت صنعتی آلمان" بقیمت حذف برخی از مشاغل تمام می شود - نهایتا شرکتها هم اکنون این را اعلام کرده اند- بنابراین اتحادیه خود را  در چالش می بیند. و به همین دلیل هم بسته مهلت[قرارداد فوق ذکر] را با بسته ای رنگی از خواسته ها پیوند می زند.

"پیمانی برای آینده"

براساس این طرح میبایستی با عقد قراردادهایی با کارفرمایان، اشتغال تضمین شود، و کارفرمایان متعهد شوند، از اخراجها، برون سازی، بستن برخی از مراکز تولیدی موجود و انتقال خطوط تولید به جاهای دیگر خودداری ورزند. علاوه بر آن بایستی کارفرمایان به سرمایه گذاری و آموزش برای کارگران موظف شوند. در مقابل اتحادیه ها نیز متعهد میشوند، در بحث افزایش حقوقها (بدون نامیدن رقم مورد نظر این مورد) واقعبینانه همکاری نمایند. این تغییرات باید در حدی باشند، که قدرت خرید کارگران دچار آسیبهای جدی نشود. بالعکس باید حتی المکان با تقویت هدفمند قدرت خرید در کل جامعه  در شرایط نامساعد اقتصادی  به اقتصاد ملی  کمک نمایند. علاوه برآن اعضای اتحادیه فلز باید یارانه هائی مجزا برای استفاده از وسایل نقلیۀ عمومی و شارژ کردن اتوموبیلهای برقی خود دریافت کرده و بتوانند دوچرخه های برقی خریداری کنند. واقعا دست مریزاد با این لیست خواستها !

اتحادیۀ فلز با  این لیست مطالباتی در حقیقت راه حلهایی را بازنویسی کرده است که چگونه دستمزدها کاهش یابد و با آن سوددهی کارفرمایان بهتر شود. در صدر تمام این اقدامات بیکارسازی قرار دارد، آنهم تا آن حدی، که میتواند منجر به تعطیلی کل واحد شود. فعالیت واحدها می تواند به پیمانکارانی واگذار شود که دستمزدهای بمراتب کمتری نسبت به شرکت اصلی می پردازد، یا تولید ممکن است به کشورهای دیگر منتقل شود که دستمزد به سطح پایین تری سقوط کند. این به خوبی نشان می دهد که دستمزدها و حقوق ها به عنوان هزینه در مقابل سود قرار دارند. اینها گامهائی ضروری برای تولید ثروت هستند. سقف دستمزدها اما بر حجم سودآوری کارفرمایان  تاثیر می گذراد و به این دلیل همیشه سعی می شود، که این بخش از هزینه کاهش داده شود.

اتحادیه هم قصد جلوگیری از آن را ندارد بلکه می خواهد کاهش هزینه را طوری سازمان دهد که کسی نتواند ادعا کند، کارگران از منبع درآمد خود محروم شده اند. اتحادیه فلز در این راه حتی به روی مبارک خود نمی آورد، که براحتی ایدئولوژی خود را بدور بریزد. او در واقع سالهای طولانی [به فریب] ادعا می کرد که انعطاف پذیرکردن روزکار در خدمت استقلال کاری کارگران است که خودشان باید بتوانند تعیین کنند که کی بیشترکار می کنند و کی بیشتر فراغت دارند. اما این اتحادیه حالا خود به بهانۀ تلاش برای جلو گیری از حذف مشاغل، طرح ایجاد "حساب های ساعات کار" را مطرح کرده و بدین ترتیب برملا میکند، که بنیان این طرح بر چه چیزی استوار است: اتحادیه با انعطاف پذیر کردن ساعات کار برای شرکت ها این آزادی عمل را ایجاد می کند که زمان کار را تماما بر اساس جریان کار و کسب تعیین و تنظیم کنند؛ و کارگران را مجبور به انجام اضافه کاری بدون پرداخت مزایای ویژه کرده وهر موقع که تشخیص دهند، آنها را مرخص کرده و ایام تعطیلی را نه بر حسب خواست و نیازهای کارگران [بطور مثال تمایل به حضور درکنار خانواده و...] بلکه برحسب موقعیت کسب و کار تعیین کنند.

ای برای اتحادیه هم محرز است که توسل به حساب های ساعت کار برای جلوگیری از جریان اخراج پرسنل کافی نیست، به همین دلیل هم او به سیاست متوسل می شود تا به اقتصاد در رابطه با استخدام های موقت، موضعی و متغیر آزادی عمل بیشتری را میسر سازد. بدین وسیله اتحادیه همزمان مطالبه دیگرش را رد می کند که بایستی "در شرایط کاهش حجم کار برای گروه های معینی از تولید.... در درجه اول حجم کار بدون تنزل حقوق کاهش یابد". نهایتا کار موقتی محدود حقوق کمتری را بدون جبران کسری آن از طریق اداره کار شامل می شود. اتحادیه این چنین می خواهد شغل اعضایش را حفظ کند، اگر هم آن ها به طور کامل مورد نیاز نباشند؛ او اما قبل از هرچیز با این کار برای کارفرمایان دسترسی آزاد و انعطاف پذیر به نیروی کار را تضمین می کند. و آن ها را از بازخرید یا استخدام دوباره خلاص می کند.

اما اتحادیه خوب از این آگاه است که خلاقیتش مانع نمی شود که نیروی کار از عواقب تغییرات بازار کار در امان بماند - حتی تا آن جا که منبع درآمدش یعنی محل کارش را هم از دست بدهد. دست اندکاران اتحادیه به خوبی تفاوت بین اخراج توسط شرکت و اخراج با مشارکت و همکاری اتحادیه یا شورای کارگاه را با یک برنامه اجتماعی، - که از آن طریق اخراج شدگان اگر از درآمد و نان خوردن بیافتند باید کاهش خسارتی دریافت کنند- می دانند. اتحادیه در واقع اخراج را فقط چنین در نظر می گیرد که بدون برنامه اجتماعی صورت پذیرد- و فقط باید از از این نوع از اخراج جلوگیری کرد. بنابراین [اخراج از طریق] تعطیلی محل های کار و شرکت ها و برون سپاری بخش هایی از تولید قابل تصور و امکان پذیر هستند. وقتی اتحادیه از این صحبت می کند که "در صورت امکان" باید اجتناب شوند، بدین معناست که روی این موارد شدیدا حساب باز کرده و آن ها را راه حل هایی ممکن فرض کرده است. و اگر همه موارد را در نظر نگرفته است، به این دلیل است که اتحادیه نمی خواهد راه [راه اخراج] را مسدود کند.

اتحادیه قصد عقد قراردادهای مجزای "تضمین آینده" کاری با یکایک واحد های تولیدی را دارد. با این قراردادها اتحادیه خود را وارد رقابتی از شرکت ها می کند، که در آن هر بازیگری علیه بازیگر دیگر اساسا حول قیمت ها رقابت می کند و بدین وسیله با در نظر گرفتن ترکیب هزینه هایش خود را در برابر هزینه نیروی کار مصون نگه می دارد[راه را برای رقابت واحد های مختلف علیه همدیگر باز کرده و به آنها اجازه میدهد که با مخفی شدن پشت استدلال "قیمت ارزانتر تمام شدۀ محصولات در واحدهای رقیب"، اهرمی نیرومند علیه کارگران برای تحمل شرایط منفی کاری و کاهش درآمدهای آنان را در دست گرفته و با آزادی کامل عمل کند]. از جملۀ سرمایه گذاریهای جدید کمک می کنند که از طریق به کارگیری تکنولوژیهای جدید مراحل کار و با آن نیروی کار به مازاد تبدیل شود و بنابر این به صرفه جویی در هزینه دستمزد کمک کند. اینکه به همین دلیل اخراج ها صف بسته اند برای اتحادیه هم بدیهی و آشکار است. به همین دلیل او خواهان ارتقاء سطح آموزش اعضایش است تا بتوانند در مشاغل جدید استخدام شوند، حالا یا در محل کار کنونی اشان که دچار تحول شده است، یا در جای جدیدی که باید جستجو کنند.

" همبستگی اجتماعی دقیقا در چنین روزهائی لازم است !!"

اتحادیه با علم به این واقعیت که عواقب این تحولات اقتصادی بر دوش کارگران سنگینی خواهد کرد- چرا که هیچ تضمینی برای ادامۀ سودآوری تا کنونی وجود ندارد- در مقابل از جامعه همبستگی اجتماعی را طلب میکند، و از کارفرمایان میخواهد با بکار گیری عقلانیت خود سهم خود را ادا کنند. معنی این عقلانیت هم بنظراتحادیه ها در توجه و تلاش کارفرمایان برای تعدیل عواقب مضراتی است که بر زندگی کارگران وارد خواهند شد. برای خود نیز اتحادیه دراین میان نقش مرهم و آرام بخش [کارگران] را تعریف میکنند.

برای اینکه این دست آورد اتحادیه را بخوبی درک کنیم، باید به این امر توجه کنیم که اوضاع ممکن است بدتر از این که هست بشود. خوب، طرح  آزادی عمل و اختیار نامحدود کارفرمایان  بر "حساب زمان کاری" بهتر از کارهای موقتی و چند ساعته است؛ کار موقت و چند ساعته هم بمراتب بهتر از اخراج است؛ و اخراج با یک طرح [کمک] اجتماعی هم بارها بهتر از یک اخراج خشک وخالی است. با نگاهی اینگونه به قضیه لیست دست آوردهای اتحادیه بسیار مفصل و طولانی بوده ودر نهایت به درک یک واقعیت ختم میشود که: چقدر نا امن و پا درهواست زندگی و موقعیت کارگران ومزد بگیران به عنوان شاغلین وابسته، و اینکه چقدر طرف مقابل[سرمایه داران] از آزادی و اختیارات در مواجهه با نیروی کار برخوردار است.

از دیدگاه اتحادیۀ فلز سیاست نیز باید در این روند دخالت کرده و با تغییر قوانین مربوط به کارهای موقت و کوتاه، دوره های آموزشی و دخالت در برنامه ریزی طرح های اجتماعی نقش خود را ایفا کند. مجموعۀ این اقدامات میبایستی با مشارکت اتحادیه و کارفرمایان صورت گیرد، تا اتحادیه با آزادی عمل کامل توان سازماندهی وکنترل مضرات وارده بر جامعۀ کارگری را داشته باشد. و بدین ترتیب به عنوان لابی گر کارفرمایان پا به میدان می گذارد. و کسانیکه قرار است بعنوان سیاهی لشکر در صحنه باشند، اعضای اتحادیه هستند. نقش آنها هم نقش عناصر وابسته ای است، که در محاسبات کارفرماها [با اتحادیه] بعنوان موضوع زیان های بزرگ مورد ارزیابی و بررسی قرار می گیرد. حال اگر این کارگران بجای اخراج و یا بجای دریافت حکم اخراج با طرح اجتماعی تنها امکان "کار موقت وکوتاه" را داشته باشند، باید شکر گزار اتحادیه باشند.

تمام این ها خیلی فاصله دارد با سازماندهی اعضای اتحادیه برای ایجاد همبستگی و حذف رقابت با یکدیگر برای مقابله با قدرت سرمایه. زمانی همبستگی معنای دیگر داشت و امروزه تنها زمانی اتحادیه از آن سخن میگوید، که از کارگران خواست چشم پوشی را داشته باشد، مثلا موقع اجرای اخراج ها که برای حفظ مشاغل لازم هستند. آنگاه همه طرفین باید متحد شوند.

امروزه تنها وظیفۀ اعضای اتحادیه پرداختن حق عضویت، و بازی کردن نقش سیاهی لشکر در تظاهرات یل اعتصاب و در پای صندوقهای رای برای انتخاب شوراهای کارخانجات است. در غیر اینصورت کارگران باید بقیه کارها را به کاربه دستان و مقامات خود واگذار کنند، که به عنوان همکاران صالح مدیریت و سیاستمداران اقتصادی بخوبی میدانند اقتصاد به چه چیزی نیاز دارد. بنابراین افزایش احتمالی دستمزدها هم نباید به سادگی برای منفعت کسانی صورت گیرد که اتحادیه برای آن ها ایجاد شده است، بلکه باید برای افزایش مصرف و بنابراین رونق اقتصاد انجام شود.

البته برای اینکه کارگران به این انجمن بپیوندند(و باز هم حق عضویتهای قابل ملاحظه را پرداخت کنند)، اتحادیه برای دور جدید مذاکرات خواست پرداخت بن هایی را به کارگران عضو اتحادیه مطرح کرده است، تا کارگران بتوانند در آینده هم مابه التفاوت هزینه اضافی رفت و برگشت به محل کار و محملهای سوختی را دریافت کنند. زیرا یک چیز آشکار است که افزاش مورد نظر دستمزدها همچون سال های گذشته تضمین نمی کند که مثلا چگونه افزایش هزینه های مسکن که بخش فزون یافته ای از دستمزد را در برمی گیرد، باید جبران گردد. بدین ترتیب ما برعکس وضعیتی را تجربه می کنیم که این نیازهای اساسی، سقفی بالای سر داشتن، به "مشکل اجتماعی بزرگ" زمان ما تبدیل شده است!(نقل قول از زیهوفر وزیر کشور آلمان). و اینهم نتیجۀ 150 سال مبارزۀ اتحادیه ای و بزک کردن های منفعت طلبانه ی کارگزاران اتحادیه!

سویتبرت کچورا (Suitbert Cechura)

ترجمه سعید عطاپور

منبع

https://www.heise.de/tp/features/Wem-nutzt-eine-solche-Gewerkschaft-4650879.html?fbclid=IwAR0UsY_o9b9mj35fyTr6xvTouZxoH7X0HZP6sFIsYRrkKJBVl8kSc3R-IcQ

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر