یا سلام متقابل. خیلی کوتاه و تلگرافی در مورد نکاتی که طرح کرده اید.
اول ضمن این که می توان در مورد ویژگی های بورژوازی ایران و تاریخ تحول آن به مباحثه ای مفصل پرداخت، تمرکز بیش از حد بر ضعفهای این بورژوازی قبل از هر چیز به معنای نادیده گرفتن قدرت آن است. تا جائی که به مراحل اولیه رشد مناسبات سرمایه داری باز می گردد، اتکا به قدرت دولتی به مثابه عصائی برای راه رفتن فقط منحصر به بورژوازی ایران نبود و نیست. در همه جای جهان این واقع شده است. بارزترین نمونه های متأخر آن را در ژاپن و کره جنوبی می توان مشاهد کرد. پیش از آن در آلمان نیز تنها به اتکاء دولت مقتدر یونکری چنین رشدی صورت گرفت. رابطه دولت و طبقه رابطه ای خطی نیست و همین الآن نیز حتی در پیشرفته ترین اقتصادهای دنیا بدون دولت انباشت سرمایه یک شبه فرو خواهد پاشید. بحث مفصل تر بماند برای بعد.
دوم موقعیت ویژه بورژوازی ایران در منطقه و در سطح جهانی مانع از مشاهده روندهائی پایه ای تر است. پرسش این نیست که آیا این نظم کنونی "توانایی حفظ وضع موجود با حمایت بورژوازی را دارد" یا نه و یا آن که این وضع به فشار برای فراتر رفتن از وضع موجود منجر خواهد شد یا نه. این دومی به هر صورت در مواجهه با هر مشکلی واقع خواهد شد. تا جائی که به ایران باز می گردد مسأله این است که بورژوازی ایران در شرایط کنونی قالب دیگری در اختیار ندارد جز دستگاه دولتی حی و حاضری که نام جمهوری اسلامی بر خود نهاده است. خارج از این دستگاه چیزی برای آن متصور نیست زیرا که عملی نیست. اما فراتر از این، پرسش مربوط به "توانائی حفظ وضع موجود" دیگر پرسشی ویژه ایران نیست. در جهان سرمایه داری امروز همین پرسش با همین صلابت و خوف در مقابل بورژوازی آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه هم قرار دارد. این پرسشی است مربوط به سطح تکامل سرمایه داری و انکشاف تضادهای درونی آن. در این مورد هم ناچاریم در فرصتهای دیگر بحث کنیم. اگر به قول مذهبی ها "خدا بخواهد".
سوم این را که چه شعارهائی تعمیم می یابند و منافع کدام طبقات را تأمین می کنند بیش از آن که از تبیین کلی موجودیت اجتماعی طبقات مزبور بتوان نتیجه گرفت، باید از دل شرایط مشخص ظهور آن شعارها تبیین نمود. یک مثال: ماجرای معروف دریفوس در فرانسه که ظاهرا هیچ ربطی به هیچ طبقه ای نداشت منجر به وسیعترین جنبش اجتماعی رادیکال در فرانسه شد. به همین ترتیب جنبش ضد جنگ ویتنام در دهه شصت قرن میلادی گذشته که در فرانسه به وسیع ترین اعتصابات کارگری هم انجامید.
شعار "رضا شاه روحت شاد" از یک سو همراه با شعارهائی سر داده می شد که در تمام جنبشهای خیابانی سالهای پیش از آن نیز به طرح می شدند و نقد سیاست منطقه ای نظام را هدف قرار می دادند: "نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران" و "پولهای ما کجا میره عراق یمن یا سوریه" و شعارهای ضد فلسطینی دیگر. اما همزمان شعارهای دیگری نیز به میان کشیده شدند که در جنبشهای پیش از آن اثری از آنان نبود: "یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه"، "مرفهین بی درد مایه ننگ ملت" و یا شعار "مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر" که البته بیشتر در حرکات خیابانی کارگران در ماههای منتهی به دی 96 به گوش می خورد.
در سطح سیاسی شعار "رضا شاه روحت شاد" همراه با شعارهای دیگر طرفداری از نظام سلطنتی و مخالفت با جمهوری اسلامی، در مقطعی ظاهر می شد که چند ماه پیش از آن جمهوری اسلامی توانسته بود با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تأمین مشارکتی گسترده در آن به موفقیتی بزرگ دست یابد. آنچه در آن فاصله اتفاق افتاد فلج سیاسی-اقتصادی ناشی از توازن قوای درون جمهوری اسلامی از یک سو و بین کلیت جمهوری اسلامی و غرب از سوی دیگر بود. این فلج بود که به سرعت نیاز به دولتی مقتدر را در جامعه گسترش می داد و تبدیل به خواستی همگانی می شد. این که چه کسانی این شعار را طرح کردند و ربط آن به مثلا "کشف مومیائی رضا شاه" درست در همان مقطع زمانی چه بود، نقش چندانی ایفا نمی کند. از نظر عینی، کسانی که این شعار را سر می دادند خواستار اقتداری بودند که ظرفیت اعمال آن عملا فقط در خود جمهوری اسلامی یافت می شد. از یک سو این اقتدار با رضا شاه تعریف می شد و از سوی دیگر با شعاری مثل "ولیعهد کجایی به داد ما بیایی" در شاهزاده پهلوی جستجو می شد. اما این ولیعهد فقط تا آنجائی می توانست طرح باشد که حقیقتا آن اقتدار را متجسم کند و اگر خرده بورژوازی این را نداند بورژوازی ایران به خوبی می داند که چنین اقتداری را در شاهزاده خوشگذران پهلوی نمی تواند بیابد. تناقضی که در نهایت اقتدار گرا ترین نیروهائی را تقویت می کرد که در دل همان نظام سیاسی مسلط موجود عمل می کردند. این روندی است که پس از فروکش کردن آن جنبش نیز ادامه یافت و امروز به صف بندی جدیدی منجر می شود که اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه شاه به دفاع از اقتدار جمهوری اسلامی بر می خیزد و در مطلب هم به آن پرداخته ایم.
پرداختن به طور مفصل تر به این نکات در حوصله این کامنت نیست و امیدوارم لااقل به بخشی از این موضوعات در چند روز آینده بیشتر بپردازیم.