واشنگتن یا ونزوئلا، سرمایه داری وحشی یا سوسیالیسم: مصاحبه با لوئیس بریتو گارسیا

نوشتۀ: لوئیس بریتو گارسیا
Write a comment

من فکر می کنم که برای ما هیچ راهی برای خروج فوری از بحران بدون پیشروی در انقلاب وجود ندارد و این همچنین کلید رفتن به جلو در زمانی است که ما دوباره توانستیم خود را بازسازی کنیم

یادداشت سردبیر:

پنج سال پیش و در جریان برگزاری کنفرانس مؤسس تدارک کمونیستی در بیانیه ای خطاب به کارگران ونزوئلا از جمله نوشتیم:

"پرسش اساسی در مقابل وضعیت موجود این است که چگونه چنین نیروهائی قادرند 16 سال پس از وقوع پایه ای ترین تحول سیاسی دوران معاصر در ونزوئلا و خلع قدرت از الیگارشی فاسد اقلیت، هر بار قویتر و متشکل تر از پیش قد علم کنند و به تهدید همۀ دستاوردهای شما بپردازند؟ دولت بولیواری این باور را اشاعه می دهد که با پایبندی به موازین سوسیالیسم دمکراتیک قادر به عقب راندن و مهار این ارتجاع خواهد بود. این بزرگترین توهمی است که می تواند سرنوشت شما و نسلهای آینده ونزوئلا را به تباهی بکشاند. تمام تاریخ معاصر نشان می دهد که دستیابی به تغییر پایدار در زندگی اکثریت قاطع توده های کارگران و زحمتکشان با حفظ پایه های اصلی سرمایه داری و بر مبنای  این پایه ها، یعنی مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و دولت دمکراتیک پارلمانی، غیر ممکن است. این پایه ها سکوی رشد و قوام طبقۀ صاحب سرمایه اند که در اشکال مختلف به بازسازی قدرت خویش خواهد پرداخت و سرانجام همۀ حشو و زوائد دست و پاگیر بر سر راه انباشت سرمایه را کنار خواهند زد و قهر عریان سرمایه را بر زندگی کارگران و زحمتکشان حاکم خواهند نمود. نگاهی به قدرتگیری طبقات صاحب سرمایه و ثروت در همین ونزوئلای تحت قوانین دولت بولیواری و علیرغم حاکمیت قوانینی که آشکارا به نفع زحمتکشان وضع شده اند، به خوبی این واقعیت را ثابت می کند. رشد ارتجاع دست راستی فقط محصول توطئۀ مراکز قدرت بین المللی و داخلی نیست. زمین مساعد این رشد را همان مبانی مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید و کار مزدی و اشکال روبنائی آن یعنی دمکراسی پارلمانی و حقوق بشر و اصالت آزادیهای فردی تشکیل می دهد. این زمین را باید خشک نمود. بنیان مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید را باید برانداخت و کار مزدی را باید ریشه کن نمود و برای همۀ اینها نخست باید دستگاه دولتی مبتنی بر اصالت فرد و دمکراسی پارلمانی و مطبوعات و رسانه های خصوصی حرفه ای را از میان برداشت. انجام همۀ اینها نیز چیزی نیست به جز جایگزینی روابط قدرت مبتنی بر مناسبات سرمایه دارانه با قدرت توده های متشکل کارگران و زحمتکشان.

رفقا،

کشور شما اکنون به یکی از کانونهای اصلی مبارزۀ طبقاتی در جهان بدل شده است. چشم تمام توده های کار و زحمت در جهان به کشور شماست. پیروزی ارتجاع بورژوائی در کشور شما ضربه ای سنگین بر مبارزۀ عدالتخواهانۀ تمام کارگران جهان نیز خواهد بود. همانطور که عقب راندن این ارتجاع و فراتر رفتن از دولت بولیواری به سمت یک دولت سوسیالیستی طبقاتی پیروزی بزرگی برای کارگران سراسر جهان به شمار خواهد آمد و منبع الهام تمام کمونیستها و سوسیالیستهای درون طبقۀ کارگر خواهد بود. شما از موهبت بزرگ حق تشکل یابی برخوردارید. موهبتی که خود در مبارزات قهرمانانه بدان دست یافته اید. شما می توانید از این امکان به عنوان اهرمی  برای ممانعت از تغییرات ارتجاعی و انجام تحول آینده ساز انقلاب اجتماعی استفاده کنید. این شانسی است که برادران و خواهران شما در کشورهای مشابه شما – از جمله در کشور ما ایران – از آن برخوردار نیستند و هنوز باید برای آن مبارزه ای سخت را سازمان دهند. پیشروی شما در مبارزۀ طبقاتی و عقب راندن سنگر به سنگر بورژوازی ارتجاعی و فرا رفتن از دولت بولیواری، موقعیت کارگران کشور ما را نیز در مبارزه با فراکسیونهای مختلف ارتجاع بورژوائی در حاکمیت و اپوزیسیون آن تسهیل خواهد کرد."

زمانی که سطور بالا را می نوشتیم خیابانهای شهرهای ونزوئلا صحنه شدیدترین درگیری های خونین بود و باندهای ترور اپوزیسیون از دست زدن به هیچ گونه اعمال قهری برای به اختلال کشاندن کل امور روزمره حیات اجتماعی خودداری نمی کردند. از ایجاد باریکادها بر سر راه کارگران عازم به کار و ممانعت از حضور آنان در محل کارشان تا به آتش کشیدن زنده زنده فعالین چاویست در محلات. دولت چاویستی آن زمان قادر شد با پرداخت بهائی سنگین آن شورش ارتجاعی را مهار کند. اما یک سال پس از آن همان اپوزیسیون آتش بیار باندهای ترور در انتخاباتی "آزاد" قادر شد اکثریت کرسی های مجلس ملی را به خود اختصاص دهد تا بلافاصله و به اتکاء موقعیت جدید دولت چاویست را در کوتاهترین مدت سرنگون کند. نه کودتای 2002 و نه شورشهای سالهای بعد هیچکدام نتوانستند در پایبندی دولت چاویستی به خرافه دمکراسی و انتخابات آزاد خللی ایجاد کنند. خرافه ای که با یک خرافه بزرگتر تکمیل می شد و یا به عبارتی بهتر خود بازتاب آن خرافه بزرگتر است: تقدس مالکیت خصوصی.

و به این ترتیب چاویسم در تمام سالهای حکومتش به بند بازی شبیه بود که بر ارتفاعی بلند و بدون هیچگونه تور حفاظتی بالانس خود را باید حفظ می کرد. بهای این بندبازی را توده محرومین و زحمتکشان پرداخته اند که هر بار با فداکاری بزرگتری به میدان می آمدند تا مانع احیاء نظم ارتجاعی الیگارشی کلان سرمایه داران و کلان زمیندارانی گردد که هنوز هم از تمام مواهب "آزادی" برخوردارند و به یمن همان مواهب نیز خود را قهرمان مبارزه با "دیکتاتوری" جا می زنند.

اکنون و به شکرانۀ کودتای 23 ژانویه، نشانه های تغییر این اوضاع پدیدار می شوند. جدال در درون خود چاویسم بالا می گیرد و پایه توده ای و رادیکال چاویسم به چاویستهای دست راستی اعلام جنگ می کند (نگاه کنید به اظهارات خوزه دوکوئه در "نبرد کاراکاس، آپدیت 8" و همچنین مقاله کوتاه "ونزوئلا: لحظات سرنوشت ساز در کودتای جاری") و مباحثه بر سر تعمیق انقلاب بولیواری به سمت یک انقلاب سوسیالیستی از توانمندی بیشتری برخوردار می گردد. اظهارات لوئیس بریتو گارسیا در مصاحبه حاضر با پرتال ونزوئلا آنالیز، شفاف تر و صریح تر از مباحث کنونی هم بر ضرورت فرا رفتن از سرمایه داری می پردازد و هم با اشاره به رادیکالیسم سیمون بولیوار در برخورد به دشمنان توده مردم، اقدامات رادیکالی را در تعرض به حدود مالکیت خصوصی به میان می کشد. پاسخ وی هنوز فاصلۀ بسیاری با دیکتاتوری پرولتاریا دارد، اما آشکارا عنصر قهر در برابر طبقات صاحب امتیاز و از نظر اقتصادی مسلط را در بر دارد.

سیر وقایع ونزوئلا را نمی توان پیش بینی کرد. اما شاید کوبا یک بار دیگر در حال تکرار شدن است. انقلاب کوبا نیز انقلابی سوسیالیستی نبود. این تعرض وحشیانه امپریالیستی بود که کوبا را به سمت اتخاذ سیاستی سوسیالیستی سوق داد.

این نبردی است شایسته بیشترین حمایتها.

 

لوئیس بریتو گارسیا

ترجمه نوید پایور

لوئیس بریتو گارسیا یکی از سرشناس ترین روشنفکران جامعه ونزوئلا است. به عنوان حامی جدی پروسه بولیواری، او چندین نمایشنامه، رمان، تحقیقات تاریخی و فیلم نامه نوشته است. وی همچنین یک مفسر صاحبنظر در مورد سیاست در منطقه است.

خیلی ها از زاویه چپ از دولت نیکولاس مادورو انتقاد می کنند ولی این انتقاد هیچ ربطی به علاقه برای پیوستن به صفوف مخالفان دست راستی و حامیان خارجی شان ندارد. در مقابل حمله امپریالیستی کنونی به ونزوئلا ما باید از کشور دفاع و در مقابل دخالتگری بایستیم . آیا شما موافقید؟

من بارها گفته ام که زمانی که هر دو نیروی ارتجاع داخلی و خارجی متحدا به کشورما حمله کنند – و از منابع قانونی و حتی غیر قانونی که در اختیار دارند استفاده کنند – ما باید متحدانه به دفاع از ونزوئلا و دفاع از حاکمیت و ائتلاف سیاسی بپردازیم که آنها را قانونا در قدرت نگهداشته است.

ممکن است اختلافات و مباحثات درونی وجود داشته باشند، ولی زمانی که با این آلترناتیو سروکار داریم نباید تردیدی به خود راه دهیم: یا واشنگتن یا ونزوئلا، اشغال یا حق حاکمیت، سرمایه داری وحشی یا سوسیالیسم.

 

طرحی از از طراحان گرافیک مردمی ونزوئلا. کوماندو های خلاق Comando Creativo

شما در مورد سیمون بولیوار نوشته اید و اشاره کرده اید که چطور مثال او امروز هم اهمیت دارد. اگر بولیوار امروز می بود چه کار می کرد؟  به عنوان بولیوار ها، ما باید در حال حاضر چه بکنیم؟

درست می گوئید. من بررسی دقیقی هم از ایده های بولیوار و هم از اقدامات او در ارتباط با جامعه و اقتصاد در کتابم اندیشه نجات دهنده : اقتصاد و جامعه ] 2010 [، ودر مقالات متعدد و کار های دیگری را انجام داده ام . اگر بولیوارامروز اینجا در میان ما بود، همان کاری که آن موقع کرد انجام می داد: قبل از هرچیز، به هر ترتیبی تلاش میکرد از حق حاکمیت ونزوئلا دفاع (در صورت لزوم مسلحانه) کند: حق مردمش در انتخاب دولت خودشان.

او تلاش میکرد آمریکای لاتین و مردم منطقه کارائیب را برعلیه سلطه امپریالیستی سازماندهی و متحد کند. همچنین، در عرصه اقتصاد، بولیوار تردیدی در بزرگترین مصادره اموال در تاریخ ونزوئلا نکرد. او تمام املاک سلطنت طلبان را چه در شکل زمین و یا کالا مصادره و در بین سربازان میهن پرست، به تناسب خدماتی که انجام داده بودند، تقسیم کرد (که البته می شد اشتراکی هم از آن استفاده کرد).

بولیوار گفت که ملت حق مالکیت به مواد معدنی زیرزمینی اش را دارد. اصلی که هنوز هم معتبر است و باید به هر قیمتی از آن  دفاع شود. در سال 1814، خیلی قبل تر از سفرش به هائیتی، بولیوار شروع به ریشه کن کردن بردگی کرد. او همچنین علیه تبعیض نژادی مبارزه کرد، در همراهی با وی در " سخنرانی در شهر آنگوستورا " اعلام این که در ونزوئلای معاصر "هیچکس نباید به خاطر رنگ پوستش مورد بدرفتاری قرار بگیرد." اگر ما امروز می گوییم برده کسی است که فقط برای زنده ماندن تلاش میکند – درآمد تنها تا اندازه ای که زنده بماند - پس مبارزه بولیوار امروز برای غلبه بر فقر مطلق و فقر نسبی می بود.

 

سیمون بولیوار فرمان "جنگ تا مرگ" را در 15 ژوئن 1813 امضا کرد. این سند بیان داشت که اگر اسپانیایی ها به مبارزه برای استقلال نپیوندند، همه  خواهند مرد، در حالی که کسانی که در مستعمره متولد شده اند، حتی اگر از قدرت استعماری جانبداری کنند، عفو خواهند شد.

 

برای انجام این اقدامات، بولیوار تردیدی در برداشتن گامهای رادیکال و افراطی نکرد (امروز هم بولیواری ها نباید تردیدی برای این نوع اقدامات بکنند). بگذارید بیانیه "جنگ تا مرگ " او را بیاد بیاوریم. بولیوار امروز به پروژه آمریكای لاتین و یک پارچگی کارائیب ادامه می داد، همانطور که او با کنگره اتحاد همسایگان در پاناما در صدد آن بود. جایی که ایالات متحده توانست فقط  با کمک نفوذ فرانسیسکو پائولاسانتاندرز [از رهبران استقلال طلبان کلمبیا] در آن شرکت کند. هر فردی که خود را بولیواری می نامد امروز باید در عمل  فکر بولیوار را دنبال و در صورت امکان گسترش دهد. اگر ما این کار را نکنیم، دوباره مستعمره خواهیم شد.

شما پاسخ جهانی به حمله ی امپریالیستی که امروزه در حال تجربه آن هستیم را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا ما می توانیم گسیختگی های هژمونی ایالات متحده و شواهدی از جهان جدید چند قطبی را ببینیم؟

به نظر من شکاف قابل توجهی در هژمونی ایالات متحده بوجود آمده است. ایالات متحده صنایع خود را به خارج از کشور منتقل کرد تا بتواند از کار ارزان قیمت استفاده کند. با انجام این کار در کشور صنعت زدائی کرد و و کارگران خودش را به فلاکت نشاند. چین امروزه قدرت اقتصادی پیشرو در جهان است. روسیه بعد از عقب رفتی که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کرده بود، خود را به عنوان یک قدرت بزرگ باز سازی کرد. اروپا تلاش میکند مستقل شود، علیرغم اینکه از میانه قرن توسط شبکه ای از پایگاه های ناتو اشغال شده است. خاورمیانه دیگر زیرکنترل آمریکا نیست، [آنجا] پس از چند دهه مداخله، ایالات متحده تنها موفق به ایجاد هرج و مرج شده است.

من به این اشاره کرده ام که تاریخا انقلاب ها همیشه در شکاف های ایجاد شده توسط برخورد قدرت های هژمونیک در هر زمان به وقوع می پیوندند. ایالات متحده با بهره گیری از درگیری بین انگلیس، فرانسه و اسپانیا عروج کرد. اتحاد جماهیر شوروی از جنگ قدرت های اروپایی در جنگ جهانی اول استفاده کرد. همین امر برای جمهوری خلق چین نیز صادق است، که از درگیری جنگ جهانی دوم بهره مند شد. یعد ها، کوبا از تقابل بین آمریکا و شوروی استفاده کرد. امروز، مبارزه هژمونیک بین ایالات متحده، روسیه و چین فرصتی برای تقویت حاکمیت ونزوئلا فراهم می کند.

پس از برخورد با این حمله امپریالیستی و تلاش برای کودتا، که فوری ترین مسئله ما است، دولت مادورو باید در میان مدت و درازمدت چه کار کند؟

من فکر می کنم که برای ما هیچ راهی برای خروج فوری از بحران بدون پیشروی در انقلاب وجود ندارد و این همچنین کلید رفتن به جلو در زمانی است که ما دوباره توانستیم خود را بازسازی کنیم. یعنی این که ما تنها زمانی می توانیم امپریالیسم را زمین بزنیم که توانسته باشیم بر اولیگارشی محلی تشکیل شده توسط یک دوجین شرکت های وارد کننده که انحصار ورود کالاهای اساسی کشور را در دست خود دارند غلبه کنیم. و ما باید آن معدود گردانندگان قاچاق نفت و کسانی که درگیر نفوذ شبه نظامی اند را منکوب کنیم.

زمانی که توانستیم این تئاتر داخلی را با کنترل کامل دستگاه اداری – در تمام سطوح عملیاتی - از میان برداریم و یک شبکه جامع کنترل کامپیوتری قیمت ها و هزینه های عملیات اقتصادی در زمان واقعی را نصب کنیم، آنگاه قادر به مقابله با تهدید خارجی هم خواهیم شد. ما باید جلو هر فسادی را بگیریم و شرکت ها و تمام اداراتی را که در آنها این کار بصورت عادی در آمده است پاکسازی کنیم. با این اقدامات حمایت توده ای از پروژه سوسیالیستی غیرقابل شکست خواهد بود. از طرف دیگر، اگر این اقدامات انجام نشود، باید ترسید که جنگ اقتصادی این حمایت را از بین ببرد، حمایتی که اکنون خودش را فقط با فداکاری های بزرگ سرپا نگه داشته است.

 

https://venezuelanalysis.com/analysis/14300

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر