قانون اساسی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی روسیه (10 ژوئن 1918)

نوشتۀ: کنگرۀ شوراهای تمام روسیه
Write a comment

گروههای انسانی زیر ... حق انتخاب کردن و انتخاب شدن ندارند: الف- اشخاصی که برای کسب سود از کار مزدی استفاده می کنند ب- اشخاصی که از درآمدهای ناشی نشده از کار زندگی می کنند (به طور مثال از بهره سرمایه، ... درآمدهای ناشی از ثروت و غیره)... د- کشیشان و خدمۀ روحانی کلیساها و کیش های مذهبی

یادداشت:

با انتشار مطلب حاضر کار مجموعۀ مطالب مربوط به صدمین سالگرد انقلاب اکتبر به پایان می رسد بی آنکه کار مباحثه در مورد انقلاب اکتبر به پایان رسیده باشد. در آغاز انتشار مجموعۀ حاضر گفتیم که هدف این مجموعه نه فقط بزرگداشت این واقعۀ تاریخی-جهانی، بلکه همچنین و در درجۀ اول تلاشی برای ارائۀ تبیینی کمونیستی از روش برخورد به آن نیز هست و برای این تبیین بیش از آن که به بازگوئی و یا روایت مجدد مباحثات رایج در چپ نیاز باشد و بیش از آن که نیاز به بررسی مشی بلشویستی در انقلاب اکتبر باشد، نیاز به شناختن ابعاد این انقلاب و پاسخگوئی به این پرسش است که چه چیز آن انقلاب یک قرن پیش را در جهان معاصر هنوز به موضوعی مورد مجادله و مناقشه بدل می کند.

ارجاع این امروزی بودن مجادله بر سر انقلاب اکتبر به نفس انقلاب بودن آن کافی نیست. این در مقام مقایسه با انقلاب فرانسه روشن تر نیز می شود. انقلاب فرانسه نیز،  به عنوان یک انقلاب در درون خود بورژوازی همواره مورد مناقشه بوده و هنوز هم هست. اما هیچ درجه ای از مناقشه در مورد انقلاب فرانسه در برخورد به مسائل جهان معاصر چنان بازتابی نمی یابد که طرفین مجادله را در دو سوی یک صف بندی قرار دهد. برعکس، محافظه کار ترین نظریه پردازان و سیاستمداران بورژوازی، همۀ آنهائی که با هر گونه تحول انقلابی مخالفند و از این زاویه انقلاب فرانسه را نیز مورد انتقاد قرار می دهند، در عرصۀ سیاست و ایدئولوژی در جهان معاصر در کنار رادیکالترین نمایندگان لیبرالیسم "انقلابی" قرار می گیرند. مشکل بتوان در جهان امروز تفاوتی بین لردهای محافظه کار مجلس اعیان انگلیس و لیبرالهای آتشین مجلس فرانسه و اردولیبرالهای پارلمان آلمان و یا نئوکانها و لیبرالهای جنگ طلب آمریکا قائل شد در حالی که در ارزیابی از انقلاب به طور کلی و انقلاب فرانسه به طور مشخص، تمام اینان به دو اردوگاه کاملا متفاوت تقسیم می شوند. آن موضعگیری اما در حد اختلافی آکادمیک باقی می ماند.

مورد انقلاب اکتبر اما چنین نیست. این که کسی له یا علیه این انقلاب موضع بگیرد، بلاواسطه در جهان امروز وی را در دو قطب متقابل قرار می دهد. نه این که همه طرفداران انقلاب اکتبر در صف واحدی قرار دارند و یا مخالفین آن با هم متحد باشند. بسیارند کسانی که منتقد آن انقلابند اما مخالف آن نیستد و در میان مخالفین نیز نقطۀ عزیمت الزاما یکسان نیست. در هر دو سو حاشیه هائی نیز یافت می شوند که استثناهائی را تشکیل می دهند. اما این استثناها تأئیدی اند بر قاعده. چپهای رادیکالی که انقلاب اکتبر را ستایش می کنند اما در اردوی بورژوازی ترانس آتلانتیک قرار دارند و مخالفین مرتجعی از انقلاب اکتبر که در صفوف مبارزان جهان چند قطبی و در مقابل اردوی مسلط بر جهان سرمایه داری قرار گرفته اند. شاید بارزترین نمونه این استثناها را در برخی از سران جریان جنگ طلب نئوکان در آمریکا با پیشینه تروتسکیستی بتوان سراغ گرفت. اما گرایش اصلی هر کدام از این دو رویکرد در جهان معاصر به سوی جهتگیری سیاسی معینی نیز معطوف است. قاعدتا کسی که از انقلاب اکتبر دفاع می کند امروز نیز –لااقل در حرف – جانبدار یک تحول سوسیالیستی است و مخالف آن نیز مخالف هر گونه ایده عدالتخواهی و برابری طلبی. گذشت صد سال از انقلاب اکتبر هنوز نتوانسته است جوهر طبقاتی این انقلاب را محو و آن را از حافظۀ تاریخی بشریت بزداید. دقیقا در همین جوهر طبقاتی است که پرسش طرح شده در انقلاب اکتبر هنوز هم پرسشی تازه است. اکتبر نیز در صدد براندازی همین نظمی بود که امروز نیز بر جهان حاکم است و همین نیز تجربۀ تاریخی اکتبر را به تجربه ای جهانی و امروزی بدل می کند.

سند حاضر متن نخستین قانون اساسی مصوب دولت کارگری "جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی" در سال 1918 است. این قانون اساسی بعدها با قانون اساسی مصوب 1924 "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" جایگزین شد. سند بیان روشنی است از جوهر طبقاتی انقلاب. شفافیت، تیزی و قاطعیتی که در متن به چشم میخورد، چنان با خرافات مسلط عقل سلیم مسلط بر جهان معاصر در تضاد است که گوئی از سیاره دیگری نشأت گرفته باشد. سند، سخنرانی یا مقاله تئوریک این یا آن رهبر انقلاب اکتبر نیست. خود آن انقلاب است که در هیأت کنگره شوراهای تمام روسیه و در نقطۀ اوج آن انقلاب سخن می گوید. نقطه ای که هنوز انقلاب ناچار نشده است رویکرد انقلابی خود را با رویکردی پراگماتیستی برای بقا در جهانی متخاصم جایگزین کند. زمانی که انقلاب هنوز به نیروی خویش باور دارد و همۀ دورنمای تاریخی اش را بی کم و کاست طرح می کند. از این نقطه نظر شاید این دور ترین نقطه ای باشد که انقلاب اکتبر بدان دست یافت. درست مانند ماهواره ای که به فضا رها شده باشد و به دورترین نقطه رسیده باشد، تصویری که از آن نقطه مخابره می شود بیش از هر تصویر دیگری دوردستهای ناشناخته را روشن می کند. سند حاضر نیز از این نوع است. دوردست ترین نقاطی را به تصویر می کشد که سفینۀ انقلاب تاریخی پرولتاریای روسیه بدان دست یافت. و مشاهده این تصویر هم الهام برانگیز است و هم ادعانامه ای است بر علیه پوسیدگی جهان معاصر و تأکیدی است بر ضرورت گریزناپذیر رزم برای نابودی نظم مسلط بر جهان.

آنچه سند در زمینه اجتماعی ترسیم می کند، مایۀ شرم پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری معاصر است. خارجیانی که بدون هیچ گونه مقررات بوروکراتیک می توانند شهروند روسیه انقلابی باشند، پذیرش کلیه کسانی به عنوان پناهنده که در هر نقطه ای از جهان مورد تعقیب و آزار سیاسی و مذهبی قرار گرفته باشند، ارجگذاری روشن سند بر کار خانگی و بسیاری موارد دیگر، سیلی محکمی بر گوش سرمایه داری هومانیست امروزی است که بر دریائی از ثروت لمیده است اما حتی تعهد خویش به خرده پاره ای از هر کدام از اینها را نشانه ای از عطوفت و سخاوت خویش معرفی می کند. بزرگواری پرولتاریای بیچیز روسیه صد سال قبل فقط می تواند مایۀ شرمساری مدافعان هومانیست سرمایه داری امروز باشد. آن پرولتاریای فقیر اما انقلابی می دانست که اینها در زمرۀ بدیهی ترین امور یک جامعۀ انسانی مبتنی بر عشق و همبستگی قرار دارند.

اما سند در عین حال تصویری بغایت گویا از دیکتاتوری پرولتاریا به دست می دهد که آن نیز رسوا کننده نه تنها مدافعان چپ دمکراسی یلکه بیش از آن ریاکارانی است که خود را به آن میراث منتسب می کنند اما در عین حال به تخطئه دیکتاتوری پرولتاریا به عنوان دیکتاتوری حزبی می نشینند و یا دیکتاتوری ای را که قرار است سلطۀ طبقات تحت ستم بر طبقات ستمگر را تأمین و موجبات رهائی تودۀ کار و زحمت را فراهم کند به لفاظی پوچ و توخالی بدل نموده و با مضامینی از قبیل "حق شهروندی" و "آزادی بی قید و شرط بیان" و "حقوق پایه ای بشر" و امثالهم آن را لوث می کنند. برای پرولتاریای انقلابی روسیه، موضوع بسیار روشن بود. دیکتاتوری آنان دیکتاتوری زحمتکشان محروم بر صاحبان همۀ امکانات اجتماعی، طبقات حاکم پیشین بود و جز این هم نمی توانست باشد. این دیکتاتوری نمی توانست برابری حقوقی صوری جهان بورژوازی و شاه بیت آن یعنی حق رأی همگانی را نقض نکند. کسی که از نیروی کار دیگران ارتزاق می کرد نمی توانست حق رأی داشته باشد؛ اسقف و کشیش و طلبه هم همینطور. در مقابل خارجی ای که از قبل نیروی کار خود زندگی می کرد می توانست شهروند روسیه انقلابی شود و از تمام حقوق آن و از جمله حق حکومت کردن برخوردار باشد. بورژوای روس حق رأی نداشت اما پرولتر ایرانی و افغانی مقیم باکو می توانست شهروند روسیه انقلابی شود و رأی بدهد. پرولتاریای انقلابی روسیه می دانست که مطبوعات و رسانه ها باید از دست صاحبان قدرتمند سرمایه ها خارج شوند و در این زمینه کمترین تردیدی به خود راه نمی داد. این چهرۀ انقلابی دولت جوان کارگری برآمده از انقلاب اکتبر است که در سند حاضر به بهترین وجهی رخ می نماید.

سند همچنین تمام پروپاگاند ضد کمونیستی و افسانه هائی را برملا می کند که در مورد خصومت بلشویسم و شوراها منتشر می شوند و دولت برآمده از انقلاب اکتبر را به عنوان یک دیکتاتوری حزبی معرفی می کنند. فقط کینه جو ترین آنتی کمونیستها می توانند منکر تعهد عمیق سند به قدرت شوراهای برآمده از انقلاب شوند. برای کسی که صد سال پس از اکتبر خود را در پرسش بنیادی آن انقلاب شریک می داند، مطالعۀ سند تنها می تواند به کنکاش دقیق تر و عمیق تر در آن تحول تاریخی و چگونگی تطور آتی آن تا پایان منجر شود. کنکاشی که نه فقط باید به این پرسش پاسخ دهد که چرا آن انقلاب نهایتا در برقراری نظم پایدار جامعۀ نوین موفق نشد، بلکه همچنین به این پرسش که چه چیز از آن انقلاب باقی مانده است که هنوز هم یاد آن شورانگیز است و هنوز هم پرچمهای به جا مانده از آن انقلاب در گوشه و کنار جهان برافراشته می شوند.

همۀ این موارد مواردی اند که کمونیسم معاصر باید بتواند در تبیین هویت خویش به آنها اتکا کند. اینها پیشرفته ترین دستاوردهای طبقۀ کارگر جهانی اند و برنامۀ پرولتاریای امروز نمی تواند این دستاوردها را نادیده بگیرد. امیدوارم که کنفرانس بعدی ما بتواند هم ارزیابی روشنی از نقش تاریخی انقلاب اکتبر ارائه دهد و هم بر مبنای دستاوردهای برنامه ای آن تجربه تاریخی قادر گردد تصویر روشن تری از مضمون اجتماعی انقلاب آتی پرولتاریا ارائه دهد.

کار ترجمه با دشواریهای کمی روبرو نبود. به ویژه در قسمت مربوط به موضوعات اداری و تقسیم بندی های کشوری کار به سختی به اتمام رسید و می دانم که در مواردی ناقص و نارسا و چه بسا نادرست هم باشد. چاره ای نمی ماند جز آن که از کسانی یاری بخواهم که با تقسیم بندی های روسیه آن دوران و به ویژه با زبان روسی آشنائی و به اصل روسی سند دسترسی دارند. اما نه فقط در این موارد، بلکه در کل ترجمه نیز امیدوارم علاقمندان به انقلاب اکتبر و امر پرولتاریا موارد احیانا نا روشن یا نادرست در ترجمه را به ما اطلاع دهند و در تصحیح و بهبود آن مشارکت کنند.

ترجمه سند باید در سال گذشته منتشر می شد که وقایع سیاسی ایران آخرین عامل تأخیر چند روزه ای بود که انتشار آن را به سال جدید انداخت. در پایان متن توضیحاتی در زمینه برخی موارد ترجمه اضافه شده اند.

بهمن شفیق

دی 1396، ژانویه 2018

 

قانون اساسی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی روسیه (10 ژوئن 1918)

تأئید شده در کنگرۀ شوراهای تمام روسیه در تاریخ 10 ژوئیه 1920

 

بیانیه تصویب شدۀ حقوق زحمتکشان و خلق استثمار شده در کنگرۀ سوم شوراهای تمام روسیه همراه با قانون جمهوری شوروی، تصویب شده در کنگرۀ پنجم شوراهای تمام روسیه، قانون اساسی واحد جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی روسیه را تشکیل می دهد.

این قانون اساسی از روز انتشار نسخه نهائی آن در اخبار کمیتۀ مرکزی اجرائی شوراها (ایزوستیا) معتبر تلقی می شود؛ همۀ ارگانهای محلی قدرت شوروی باید از آن اطلاع رسانی کنند و در تمام نهادهای شوروی در مکانی قابل رؤیت نصب کنند.

پنجمین کنگرۀ شوراهای تمام روسیه به کمیساریای آموزش و پرورش خلق مأموریت می دهد بدون استثناء در تمام مدارس و مراکز آموزشی جمهوری روسیه آموزش اصول پایه ای هادی مندرج در این قانون اساسی و همچنین توضیح و تبیین جزئیات آن را در دستور کار قرار دهند.

بخش اول:

تبیین حقوق زحمتکشان و خلق استثمار شده

فصل 1

اصل 1

روسیه به عنوان "جمهوری نمایندگان شوراهای کارگران، سربازان و دهقانان" اعلام می گردد. تمام قدرت دولتی و محلی به این شوراها تعلق دارد.

اصل 2

جمهوری شوروی روسیه بر مبنای ائتلاف آزادانۀ ملتهای آزاد، به مثابۀ فدراسیون جمهوریهای ملی شوروی برپا می گردد.

فصل 2

اصل 3

سومین کنگره شوراهای نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان تمام روسیه که وظیفۀ اصلی خود را در محو هرگونه استثمار انسان از انسان، در رفع کامل تقسیم جامعه به طبقات، در سرکوب قاطعانه مقاومت استثمارگران، در بنا کردن یک سازمان سوسیالیستی جامعه و در پیروزی سوسیالیسم در تمام کشورها می بیند، علاوه بر این تصویب می کند:

الف – برای تحقق اجتماعی کردن زمین مالکیت خصوصی بر زمین لغو می گردد. تمام زمین مالکیت تمام مردم اعلام می گردد و بدون هیچگونه پرداختی بر مبنای استفاده از زمین در اختیار زحمتکشان قرار می گیرد.

ب – تمام جنگلها، منابع زمینی و آبهای دارای اهمیت برای کل دولت و همچنین تمام موجودی زنده و مرده، تمام مزارع و واحدهای کشاورزی نمونه به عنوان اموال ملی اعلام می گردند.

ج – به عنوان اولین گام در گذار کامل کارخانه ها، واحدها، معادن، راههای آهن و سایر ابزارهای حمل و نقل و تولی به مالکیت دولت شورائی جمهوری کارگران و دهقانان قوانین صادره از سوی شوراها در زمینه کنترل کارگری و در زمینه عالیترین شورای اقتصاد خلقی با هدف تأمین قدرت خلق زحمتکش بر استثمارگران مورد تأئید قرار می گیرند.

د – سومین کنگره شوراهای تمام روسیه قانون شوروی الغاء (اعلام بی اعتباری) اوراق قرضه ای را که توسط دولتهای تزاری، زمینداران و بورژوازی در تملک قرار گرفته اند به عنوان اولین ضربه بر سرمایه بانکی و مالی بین المللی تلقی نموده و اطمینان دارد که قدرت شوراها در این راه تا پیروزی قیام بین المللی کارگران بر علیه یوغ سرمایه قاطعانه به پیش خواهد رفت.

ه – انتقال تمام بانکها به مالکیت دولت کارگران و دهقانان به مثابۀ یکی از پیش شرطهای رهائی توده های زحمتکش از یوغ سرمایه مورد تأئید قرار می گیرد.

و – برای محو اقشار انگلی جامعه و سازماندهی اقتصاد کار اجباری عمومی برقرار می گردد.

ز – برای تأمین قدرت بیقید و شرط توده های زحمتکش و برای از میان بردن امکان احیاء مجدد قدرت استثمارگران، تسلیح تمام زحمتکشان، ایجاد یک ارتش سرخ سوسیالیستی کارگران و دهقانان و خلع سلاح کامل طبقات دارا مقرر می شود.

فصل 3

اصل 4

سومین کنگره شوراهای تمام روسیه قاطعیت تزلزل ناپذیر خویش برای خلاص کردن انسانها از چنگال سرمایه مالی و امپریالیسم را اعلام می کند که در این جنایتکارانه ترین جنگ از میان جنگها سیل خون بر زمین جاری ساخت و موافقت خود را با سیاست اجرا شدۀ قدرت شوروی مبنی بر پاره کردن تمام قراردادهای سری، سازماندهای وسیعتری برادری بین کارگران و دهقانان ارتشهای در حال جنگ با یکدیگر اعلام می کند و تلاش همراه با اقدامات انقلابی تحت هر شرایطی برای دستیابی به یک صلح دمکراتیک بین زحمتکشان، صلحی بدون الحاق و باج خواهی بر مبنای حق آزادنۀ تعیین سرنوشت ملتها را مورد تأئید قرار می دهد.

اصل 5

به همین منظور سومین کنگرۀ شوراهای تمام روسیه بر گسست کامل از سیاست بربرمنشانه تمدن بورژوائی پافشاری می کند که رفاه استثمارگران معدودی از ملتهای برگزیده را بر بردگی صدها میلیون از زحمتکشان آسیا، در مستعمره ها و به طور کلی در کشورهای کوچک بنا نموده است.

اصل 6

سومین کنگره شوراهای تمام روسیه از سیاست شورای کمیسرهای خلق استقبال می کند که استقلال کامل فنلاند را اعلام نموده، خروج قوا از ایران را آغاز و حق آزادانۀ تعیین سرنوشت ارمنستان را اعلام کرده است.

فصل 4

اصل 7

سومین کنگره شوراهای نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان تمام روسیه بر آن است که اکنون در لحظۀ نبرد تعیین کننده پرولتاریا بر علیه استثمارگرانش، در هیچ یک از ارگانهای قدرت نمی تواند جائی برای استثمارگران باشد. قدرت باید کاملا و منحصرا به توده های زحمتکش و نمایندگان صاحب اختیار آنان – شوراهای نمایندگان کارگران، سربازان و دهقانان – تعلق داشته باشد.

اصل 8

همزمان سومین کنگره شوراهای تمام روسیه خود را در تلاش برای دستیابی به یک اتحاد واقعی و داوطلبانه و از همین رو به همان نسبت نزدیکتر و محکم تر طبقات زحمتکش تمام ملیتهای روسیه به خویشتنداری [متعهد می داند] و این را به کارگران و دهقانان هر ملیتی واگذار می کند که در کنگرۀ شوراهای نمایندگان خودشان مستقلا در این باره تصمیم بگیرند که آیا و بر اساس چه مبانی ای در دولت فدراتیو و سایر نهادهای فدراتیو شوروی مشارکت خواهند نمود.

بخش دوم:

قواعد عمومی قانون اساسی جمهوری فدراتیو شورائی سوسیالیستی روسیه

فصل 5

اصل 9

وطیفۀ اصلی قانون اساسی لحظۀ کنونی گذار در جمهوری فدراتیو شوراهای روسیه در برپا کردن دیکتاتوری پرولتاریای شهری و روستائی و فقیرترین دهقانان در شکل قدرت شورائی نیرومند تمام روسیه برای منکوب نمودن بورژوازی، محو استثمار انسان توسط انسان و برپائی سوسیالیسم است که در آن نه تقسیم به طبقات وجود خواهد داشت و نه قدرت دولتی.

اصل 10

جمهوری روسیه یک جامعۀ آزاد سوسیالیستی تمام زحمتکشان روسیه است. تمام قدرت در مرزهای جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی به تمام جمعیت کارکن کشور تعلق دارد که در شوراهای شهر و روستا متحد شده است.

اصل 11

شوراهای مناطقی که با شیوۀ زندگی ویژه و ترکیب ملی خصلت نمائی می شوند می توانند در اتحادیه های منطقه ای متشکل شوند که در رأس آنها – مانند همۀ اتحادهای منطقه ای که می توانند شکل بگیرند – کنگرۀ شوراهای منطقه و ارگانهای اجرائی آن قرار خواهند داشت.

اتحادهای خودمختار منطقه ای بر مبنایی فدرالی به جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی تعلق دارند.

اصل 12

بالاترین قدرت در جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی به کنگرۀ شوراهای تمام روسیه تعلق دارد و در زمانهای بین برگزاری جلسات به کمیتۀ اجرائی تمام روسیه ای شوراها تعلق دارد.

اصل 13

برای تأمین آزادی واقعی عقاید برای زحمتکشان کلیسا از دولت و مدارس از کلیسا جدا خواهند شد؛ آزادی تبلیغات مذهبی و ضد مذهبی برای کلیه شهروندان به رسمیت شناخته می شود.

اصل 14

برای تأمین آزادی واقعی بیان برای زحمتکشان جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی وابستگی مطبوعات به سرمایه را لغو نموده و تمام ابزارهای تکنیکی و ماتریال برای انتشار روزنامه ها، بروشورها، کتاب و همۀ محصولات چاپی دیگر را در دستان طبقۀ کارگر و دهقانان فقیر قرار داده و توزیع آن در تمام کشور را تضمین می کند.

اصل 15

برای تأمین آزادی واقعی تجمعات برای زحمتکشان جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی حق شهروندان برای برگزاری مجامع آزاد، میتینگها، تظاهرات و غیره را به رسمیت می شناسد و همۀ مکانهای مناسب برای برگزاری تجمعات خلقی، از جمله ابزارهای تأسیساتی، نورپردازی و گرمائی را در اختیار طبقۀ کارگر و دهقانان فقیر قرار می دهد.

اصل 16

برای تأمین آزادی واقعی تشکل برای زحمتکشان جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی که قدرت اقتصادی و سیاسی طبقۀ دارا را درهم شکسته و به این وسیله همه آن چیزهائی را از میان برده است که تاکنون در جامعۀ بورژوائی مانع کارگران و دهقانان در راه استفاده از آزادی تشکل و عمل بود، هر گونه حمایت مادی و غیره را برای متشکل شدن و سازمانیابی در اختیار آنان قرار می دهد.

اصل 17

برای این که راه دستیابی زحمتکشان به دانش واقعا تضمین شود جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی تأمین کامل و رایگان آموزش برای کارگران و دهقانان فقیر را وظیفۀ خود تلقی میکند.

اصل 18

جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی کار را به منزلۀ وظیفۀ تمام شهروندان تلقی می نماید و این شعار را اعلام می دارد: "کسی که کار نمی کند، نباید هم بخورد!".

اصل 19

به منظور دفاع همه جانبه از دستاوردهای انقلاب بزرگ کارگران و دهقانان جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی دفاع از سرزمین پدری سوسیالیستی را وظیفۀ همۀ شهروندان تلقی می کند و خدمت وظیفۀ همگانی را مقرر می دارد. حق شرافتمندانۀ دفاع از انقلاب با سلاح در دست تنها برای زحمتکشان به رسمیت شناخته می شود. به عناصر دیگر انجام سایر وظایف نظامی محول خواهد شد.

اصل 20

با عزیمت از همبستگی زحمتکشان تمام ملتها، جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی برای خارجیانی که در قلمرو جمهوری روسیه زندگی می کنند و به انجام کاری مشغولند که به طبقۀ کارگر تعلق دارد و یا به دهقانانی که از کار دیگران استفاده نمی کنند، تمام حقوق سیاسی شهروندان روسی را به رسمیت می شناسد و به شوراهای محلی این اختیار را واگذار می کند که تابعیت روسی را بدون هر گونه فرمالیتۀ مشکل سازی به این خارجیان اعطا کنند.

اصل 21

جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی به تمام خارجیانی که به علت اقدام سیاسی یا مذهبی تحت تعقیب قرار گرفته باشند، حق پناهندگی اعطا می کند.

اصل 22

جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی برای تمام شهروندان، صرفنظر از تعلق آنان به یک نژاد و ملیت، حقوق برابر را به رسمیت می شناسد و اعلام می دارد که هر گونه در نظر گرفتن و یا اعطای امتیاز یا حق تقدم ناشی از تعلق به یک نژاد یا ملیت و همچنین هرگونه سرکوب اقلیتهای ملی یا ایجاد محدودیت در برابرحقوقی آنا در تضاد با قوانین پایه ای جمهوری قرار دارد.

اصل 23

جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی با عزیمت از منافع طبقۀ کارگر در کلیت آن، از افراد و یا گروههای منفرد حقوقی را سلب می نماید که از سوی آنان به زیان منافع انقلاب سوسیالیستی مورد استفاده قرار می گیرند.

بخش سوم

ساختار قدرت شوروی

الف: سازمان قدرت مرکزی

فصل 6

درباره کنگره تمام روسیه ای نمایندگان شوراهای کارگران، دهقانان، ارتش سرخی ها و قزاقان

اصل 24

کنگره تمام روسیه ای شوراها بالاترین قدرت جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی است.

اصل 25

کنگره تمام روسیه ای شوراها متشکل از نمایندگان شوراهای شهری (یک نماینده در ازاء هر 25000 رأی دهنده) و از نمایندگان کنگرۀ شوراهای ایالتی (یک نماینده در ازاء هر 125000 نفر از اهالی).

تبصرۀ 1- چنانچه کنگرۀ شوراهای یک ایالت پیش از کنگرۀ شوراهای تمام روسیه واقع شود، ارسال نمایندگان به آن مستقیما از سوی کنگره های نواحی صورت میگیرد.

تبصرۀ 2- چنانچه شورای یک ناحیه مستقیما پیش از کنگرۀ شوراهای [تمام روسیه] واقع شود، نمایندگان می توانند از سوی کنگرۀ شوراهای ناحیه نیز ارسال شوند.

اصل 26

کنگرۀ شوراهای تمام روسیه از سوی کمیته اجرائی مرکزی شوراها حداقل دو بار در سال فرا خوانده می شود.

اصل 27

کنگرۀ فوق العادۀ شوراهای تمام روسیه یا به ابتکار کمیته اجرائی مرکزی شوراها یا بنا بر خواست شوراهای نواحی که لااقل در برگیرندۀ یک سوم کل جمعیت جمهوری باشند فرا خوانده می شود.

اصل 28

کنگرۀ شوراهای تمام روسیه کمیته اجرائی مرکزی شوراها را انتخاب می کند که از حداکثر 200 نفر تشکیل می گردد.

اصل 29

کمیته اجرائی مرکزی شوراها در مقابل کنگرۀ شوراهای تمام روسیه مسئول است.

اصل 30

در فاصلۀ زمانی بین کنگره ها کمیته اجرائی مرکزی شوراها عالیترین قدرت جمهوری است.

فصل 7

دربارۀ کمیته اجرائی مرکزی شوراها

اصل 31

کمیته اجرائی مرکزی شوراها عالیترین ارگان قانونگذاری، دارای اختیار و کنترل کنندۀ جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی است.

اصل 32

کمیته اجرائی مرکزی شوراها جهتگیری عمومی فعالیت دولت کارگران و دهقانان و تمام ارگانهای قدرت شوروی در کشور را تعیین می کند؛ کار قانونگذاری و هدایت را متحد و هماهنگ می کند و بر اجرای قانون اساسی شوروی و همچنین مصوبات کنگره های شوراهای تمام روسیه و ارگانهای مرکزی قدرت شوروی نظارت می کند.

اصل 33

کمیته اجرائی مرکزی شوراها طرحهای ارائه شدۀ دستورالعملها و سایر پیشنهادات شورای کمیسرهای خلق و یا از سوی نهادهای منفرد دیگر را بررسی و تأئید می کند و دستورالعملها و مقررات خود را اعلام می دارد.

اصل 34

کمیته اجرائی مرکزی شوراها کنگرۀ شوراهای تمام روسیه را فرا می خواند که نسبت به فعالیت خود به آن پاسخگو خواهد بود و درباره سیاست عمومی و همچنین موضوعات منفرد گزارش ارائه خواهد نمود.

اصل 35

کمیته اجرائی مرکزی شوراها شورای کمیسرهای خلق را برای هدایت امور جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی و شعبه های آن (کمیساریاهای خلقی) را برای هدایت شاخه های مختلف اداری تشکیل می دهد.

اصل 36

اعضاء کمیته اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسه در شعبه ها (کمیساریاهای خلقی) فعالیت می کنند و مأموریتهای ویژۀ کمیته اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه را انجام می دهند.

فصل 8

درباره شورای کمیساریاهای خلقی

اصل 37

وظیفۀ هدایت عمومی امور جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی بر عهدۀ شورای کمیساریاهای خلقی است.

اصل 38

شورای کمیساریاهای خلقی برای تحقق وظایف خویش دستورالعملها، مقررات و رهنمودهایی را صادر نموده و کلا تمام اقداماتی را که برای روال صحیح و سریع حیات دولت لازمند انجام می دهد.

اصل 39

شورای کمیساریاهای خلقی بلافاصله کمیتۀ اجرائی مرکزی تمام روسیه را در جریان مصوبات و تصمیمات خود قرار می دهد.

اصل 40

کمیتۀ اجرائی مرکزی تمام روسیه مجاز است هر مصوبه و یا هر تصمیم شورای کمیساریاهای خلقی را ملغی نموده و یا معلق نماید.

اصل 41

تمام مصوبات و تصمیمات دارای اهمیت بزرگ و عمومی شورای کمیساریاهای خلقی برای بررسی و تأئید به کمیتۀ اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه ارائه می شود.

تبصره: اقداماتی که فورا لازم الاجرا هستند می توانند از سوی شورا بلاواسطه عملی شوند.

اصل 42

اعضاء شورای کمیساریاهای خلقی در رأس کمیساریاهای منفرد قرار دارند.

اصل 43

18 کمیساریای خلقی تشکیل می شود. از قرار زیر:

-          برای امور خارجی

-          برای امور نظامی

-          برای نیروی دریائی

-          برای امور داخلی

-          برای قضا

-          برای کار

-          برای تأمین اجتماعی

-          برای آموزش و پرورش

-          برای پست و ارتباطات

-          برای امور ملیتها

-          برای مالیه

-          برای حمل و نقل

-          برای کشاورزی

-          برای تجارت و صنعت

-          برای امور تغذیه

-          برای حسابرسی دولتی

-          بالاترین شورای اقتصاد کلان

-          برای حفاظت از سلامت

اصل 44

نزد هر کمیساریای خلق و تحت هدایت وی هیأت همکاران تشکیل می شود که اعضاء آن توسط شورای کمیساریا های خلق تأئید می شوند.

اصل 45

کمیسار خلق مجاز است با مسئولیت شخصی در تمام مسائلی که به حیطۀ اختیار کمیساریای مربوطۀ خلق مربوط است تصمیم بگیرد؛ او در این باره هیأت همکاران را در جریان قرار می دهد. چنانچه هیأت همکاران با این یا آن تصمیم کمیسار موافقت نداشته باشد، می تواند بر علیه آن نزد شورای کمیساریاهای خلقی یا نزد هیأت رئیسۀ کمیتۀ اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه شکایت کند بدون آن که اجرای تصمیم مربوطه ملغی شود.

اعضاء منفرد هیأت همکاران نیز از این حق شکایت برخوردارند.

اصل 46

شورای کمیساریاهای خلقی در مقابل کمیتۀ اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه تماما مسئول است.

اصل 47

کمیسارهای خلقی و هیأتهای همکاران کمیساریاهای خلقی در مقابل شورای کمیسارهای خلقی و کمیتۀ اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه تماما مسئولند.

اصل 48

عنوان کمیسار خلقی منحصرا شامل اعضاء شورای کمیسارهای خلقی است که امور عمومی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی را هدایت می کند و نمی تواند به هیچ نمایندۀ دیگری از قدرت شوروی نه در مرکز و نه در حوزه های محلی اعطا شود.

فصل 9

در زمینه حیطۀ اختیارات کنگره های شوراهای تمام روسیه و کمیتۀ اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه

اصل 49

تمام مسائل دارای اهمیت عمومی در حیطۀ اختیارات کنگره های شوراهای تمام روسیه و کمیتۀ اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه قرار دارند. از قبیل:

الف – تأئید، تغییر و تکمیل قانون اساسی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

ب- هدایت عمومی کل سیاست خارجی و ادخلی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

ج- تعیین و تغییر مرزها و همچنین واگذاری بخشهائی از قلمرو جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی و یا حقوق درخور آنها

د- تعیین مرزها و حدود اختیارات اتحاد شوراهای نواحی متعلق به جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی و همچنین وساطت در حال اختلافات فی مابین آنها

ز- پذیرش اعضاء جدید جمهوری شورائی در جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی و به رسمیت شناختن خروج بخشهای منفرد از فدراسسیون روسی

ح- تعیین ساختار عمومی اجرائی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی و تأئید اتحادیه های نواحی

ط- تعیین و تغییر نظام اندازه گیری، توزین و ارزی در قلمرو جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

ی- روابط با دولتهای خارجی، اعلام جنگ و عقد صلح

ک- پذیرش وامها، انعقاد قراردادهای گمرکی و تجاری و همچنین توافقنامه های مالی.

ل- تبیین اصول و برنامۀ عمومی کل اقتصاد ملی و شاخه های منفرد آن در قلمرو جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

م- تأئید بودجه جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

ن- تعیین مالیاتهای مربوط به کل دولت

س- تعیین اصول سازمانی نیروهای مسلح جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

ع- قانونگذاری عمومی دولتی، قانونگذاری سازمان قضائی و کل روال محاکمات، قانونگذاری مدنی و جزائی

ف- انتصاب و برکناری اعضاء منفرد شورای کمیسارهای خلقی و همچنین کل شورای کمیسارهای خلقی و همچنین تأئید رئیس شورای کمیسارهای خلقی

ص- صدور قواعد عمومی در زمینه کسب و یا سلب حقوق شهروندی روسیه و حقوق خارجیان در قلمرو جمهوری

ق- حق عفو عمومی یا خصوصی*

اصل 50

جدا از موارد نامبرده کلیه مسائلی که کنگره شوراهای تمام روسیه و کمیته اجرائی مرکزی تمام روسیه خود را مسئول آنان معرفی می کنند در حیطۀ اختیارات آنان است.

اصل 51

در شمار حق انحصاری کنگره شوراهای روسیه اند:

الف- تعیین، تکمیل و تغییر اصول پایه ای قانون اساسی شوروی

ب- رسمیت بخشیدن به قراردادهای صلح

اصل 52

تصمیمگیری درباره مسائلی که در اصل 49 بندهای ج و ز ذکر شده اند تنها در صورتی در حیطۀ اختیارات کمیتۀ مرکزی اجرائی شوراها قرار دارد که فراخوان به کنگره شوراهای تمام روسیه امکانپذیر نباشد.

ب: سازمان قدرت شورائی در حوزه های محلی

فصل 10

درباره کنگره های شوراها

اصل 53

کنگره های شوراها از ترکیب زیر تشکیل می شوند:

الف- کنگره های شوراهای نواحی متشکل از نمایندگان شورای شهری و کنگره های شوراهای حومه ها (یک نماینده در ازاء هر 25000 نفر) و شهرها (یک نماینده در ازاء هر 5000 رأی دهنده)، اما نه با بیش از 500 نماینده برای کل منطقه ویا از نمایندگان کنگره های شوراهای فرمانداری ها که در صورتی که کنگره بلاواسطه پیش از کنگره شوراهای ناحیه برگزار شود، بر اساس همان موازین انتخاب می گردند

ب- کنگره های شوراهای فرمانداری ها متشکل از نمایندگان شورای شهری و کنگره های حوزه های شهرستانی (یک نماینده در ازاء هر 1000 نفر) و شهرها (یک نماینده در ازاء هر 2000 رأی دهنده)، اما در هر صورت نه بیشتر از 3000 نماینده برای کل فرمانداری (کل شهرستان و حومه)، و در صورتی که انتخابات کنگره شورای شهرستان بلاواسطه پیش از کنگره شورای فرمانداری برگزار شود، انتخابات بر اساس همان موازین نه توسط کنگره شورای تقسیمات اداری شهرستان و حومه بلکه توئسط کنگره شورای شهرستان برگزار می گردد

ج- کنگره شورای شهرستان* متشکل از نمایندگان شورای ده (یک نماینده در ازاء هر 1000 نفر)، اما نه بیش از 300 نماینده برای کل شهرستان

د- کنگره شورای تقسیم بندی اداری شهرستان متشکل از نمایندگان تمام شوراهای دهات حوزه اداری مربوطه (یک نماینده در ازاء هر 10 عضو شورا)

تبصره 1- در کنگره های شوراای شهرستان نمایندگان شوراهای شهرهای با کمتر از 1000 نفر شرکت می کنند؛ شوراهای روستاهای مناطق با کمتر از 1000 نفر جمعیت برای انتخابات نمایندگان شورای شهرستان با یکدیگر تجمیع می کنند

تبصره 2- شوراهای روستائی با کمتر از 10 عضو هر کدام یک نماینده به کنگره شورای تقسیم بندی اداری شهرستان ارسال می کنند.

اصل 54

کنگره های شوراها توسط ارگانهای اجرائی قدرت شوروی موجود در قلمرو مربوطه (کمیته های اجرائی) با تشخیص خودشان یا بنا به درخواست شوراهای محل که حداقل یک سوم کل جمعیت ناحیه مربوطه را تشکیل می دهند، فرا خوانده می شوند، اما حداقل دو بار در سال در ناحیه، یک بار در سال در فرمانداری و در حوزه های شهرستان و حومه و یک بار در ماه در تقسیم بندی اداری شهرستان*.

اصل 55

کنگره شورا (کنگره شورای ناحیه، فرمانداری، شهرستان و حومه و تقسیم بندی اداری شهرستان) ارگان اجرائی اش – کمیته اجرائی- را انتخاب می کند که تعداد اعضاء ان بیشتر نباید باشد از:

الف- 25 نفر در ناحیه و فرمانداری

ب- 20 نفر در شهرستان و حومه

ج- 10 نفر در شهرستان

کمیته اجرائی در مقابل کنگره شورائی که آن را انتخاب کرده است مسئول است.

اصل 56

کنگره شورا در چهارچوب اختیاراتش (کنگره شورای ناحیه، فرمانداری، شهرستان و حومه و تقسیم بندی اداری شهرستان) بالاترین ارگان قدرت قلمرو مربوطه است؛ در فاصلۀ بین کنگره ها بالاترین ارگان قدرت کمیته اجرائی است.

فصل 11

درباره شوراهای نمایندگان

اصل 57

شوراهای نمایندگان از قرار زیر تشکیل می گردند:

الف- در شهرها – یک نماینده در ازاء هر 1000 نفر، اما حداقل 50 و حداکثر 1000 عضو

ب- در نواحی روستائی (قصبه ها، دهات، پستهای مرزبانی، بادیه نشین ها و شهرهای با کمتر از 1000نفر جمعیت، در آئول ها و خوتور ها* و غیره) یک نماینده در ازاء هر 100 نفر، اما حداقل 3 و حداکثر 50 نماینده برای هر آبادی*

وکالت نمایندگان به مدت سه ماه اعتبار دارد.

تبصره: در آبادی های روستائی که در آنها این قابل اجرا باشد، مسائل مربوط به رهبری از طریق مجمع عمومی انتخاب کنندگان آبادی مربوطه به طور مستقیم تصمیم گرفته می شود.

اصل 58

شورای نمایندگان برای امور جاری از دل خود ارگان اجرائی (کمیته اجرائی) را انتخاب می کند که در مناطق روستائی از حداکثر 5 نفر تشکیل می گردد؛ در شهرها در ازاء هر 50 عضور شوراها یک نفر، اما نه کمتر از 3 و نه بیشتر از 15 نفر (در پطرزبورگ و مسکو نه بیشتر از 40 نفر) برای کمیته اجرائی انتخاب میگردد. کمیته اجرائی در مقابل شورائی که آن را انخاب کرده است مسئول است.

اصل 59

شورای نمایندگان از طرف کمیته اجرائی بنا بر تشخیص آن و یا بان به درخواست حداقل نیمی از اعضاء شوراها، اما لااقل یک بار در هفته در شهرها و دو بار در هفته در مناطق روستائی فراخوانده می شود.

اصل 60

شورا در چهارچوب اختیاراتش – یا مورد مجمع عمومی انتخاب کنندگان پیش بینی شده در اصل 57 (تبصره) – بالاترین ارگان قدرت قلمرو مربوطه است.

فصل 12

درباره اختیارات قدرت شورائی در حوزۀ محلی

اصل 61

در حیطۀ فعالیت ارگان ناحیه، فرمانداری، شهرستان و حومه و تقسیم بندی اداری شهرستان قدرت شوروی و همچنین نمایندگان شوراها است:

الف- اجرای کلیه دستورالعملهای ارگان بالاتر مربوطه قدرت شوروی

ب- دست زدن به کلیه اقدامات [لازم] برای بالا بردن سطح فرهنگی و اقتصادی قلمرو مربوطه

ج- تصمیم گیری در کلیه مسائل منحصرا محلی (برای قلمرو مربوطه)

د- هماهنگی بین کلیه فعالیتهای شوراها در درون قلمرو مربوطه

اصل 62

کنگره های شوراها و کمیته های اجرائی آنها حق دارند فعالیت شوراهای محلی را کنترل کنند (یعنی کنگره های ناحیه ها و کمیته های اجرائی آنها حق کنترل بر کلیه شوراهای ناحیه مربوطه را دارند، کنگره های شوراهای فرمانداری ها و ارگانهای اجرائی آنها حق کنترل بر کلیه شوراهای فرمانداری مربوطه را دارند به غیر از شوراهای شهری ای که به کنگره شوراهای شهرستانها تعلق ندارند و غیره)؛ کنگره های شوراهای ناحیه و فرمانداری ها و ارگانهای اجرائی آنها علاوه بر آن حق دارند مصوبات شوراهای فعال در مناطق آنان را لغو نمایند که از آن میان موارد مهم را باید به قدرت شورائی مرکزی گزارش کنند.

اصل 63

برای انجام وظایف محوله از سوی ارگانهای قدرت شورائی در شوراها (ی شهری و روستائی) و در کمیته های اجرائی (کمیته های اجرائی نواحی، فرمانداری ها، شهرستانها و حوزه های اداری شهرستانی) بخشهای مناسب را تشکیل همراه با مسئولین بخش در رأس آن تشکیل دهند.

بخش چهارم

حق رأی فعال و منفعل

فصل 13

اصل 64

گروههای ذیلا نامبردۀ شهروندان جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی که در روز رأی گیری به سن 18 سالگی رسیده باشند، از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برای شوراها مستقل از عقاید، ملیت، محل سکونت و غیره برخوردار خواهند بود:

الف- تمام آنهائی که معاش خود را از ظریق کار مولد و مفید اجتماعی تأمین می کنند و همچنین اشخاصی که در خانه داری فعالند و از آن طریق کار مولد را امکانپذیر می سازند؛ اینها شامل کارگران و کارمندانی می شود که در همه انواع و دسته بندیهای صنعت، تجارت، کشاورزی و غیره اشتغال دارند و دهقانان و قزاقهای کشاورزی که از کار مزدی برای دستیابی به سود استفاده نمی کنند

ب- سربازان ارتش و نیروی دریائی شوروی

ج- شهروندانی که در دسته بندی های الف و ب اصل حاضر قرار می گیرند اما توانائی به کار خود را بخشا یا تماما از دست داده اند

تبصره 1- شوراهای محلی می توانند با تأئید قدرت مرکزی حد سنی مندرج در این اصل را کاهش دهند

تبصره 2- از میان اشخاصی که شهروند روسیه نیستند، اشخاص مشمول اصل 20 (بخش دوم، فصل 5) از حق رأی فعال و منفعل برخوردارند

اصل 65

گروههای انسانی زیر حتی اگر به یکی از دسته بندیهای بالا تعلق داشته باشند، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن ندارند:

الف- اشخاصی که برای کسب سود از کار مزدی استفاده می کنند

ب- اشخاصی که از درآمدهای ناشی نشده از کار زندگی می کنند (به طور مثال از بهره سرمایه، درآمدهای از واحدهای تولیدی، درآمدهای ناشی از ثروت و غیره)

ج- تاجران خصوصی، واسطه های تجاری و بانکی

د- کشیشان و خدمۀ روحانی کلیساها و کیش های مذهبی

ح- کارمندان و جاسوسان پلیس سابق، واحدهای ویژۀ ژاندارمری و بخشهای Ochrana و همچنین اعضاء خانوادۀ حاکم سابق روسیه

و- اشخاصی که پس از بررسی های معین بیمار روانی و یا دارای اختلا روانی تشخیص داده می شوند و همچنین اشخاصی که تحت قیمومیت دیگران هستند

ز- اشخاصی که به علت جنایتی که به نیت استفاده شخصی و یا با انگیزه های منفور مرتکب شده باشند محکوم شده باشند در مهلت تعیین شده از سوی قانون یا حکم قضائی.

فصل 14

درباره برگزاری انتخابات

اصل 66

انتخابات مطابق عادات رایج در روزهای فراخوانده شده از سوی شوراهای محلی برگزار می شوند

اصل 67

انتخابات در حضور کمیسیون انتخابات یا یک نماینده از سوی شوراهای محلی برگزار می گردد

اصل 68

در مواردی که حضور یک نماینده قدرت شوروی به دلایل فنی امکانپذیر نباشد، رئیس کمیسیون انتخابات به جای او حاضر می شود و اگر او نیز حضور نداشته باشد رئیس مجمع انتخاباتی جای او را می گیرد.

اصل 69

درباره روال و نتیجۀ انتخابات پروتکلی با امضاء اعضاء کمیسیون انتخابات و نماینده شوراها تهیه می گردد

اصل 70

روال دقیق برگزاری انتخابات و همچنین شرکت اتحادیه ها و سایر سازمانهای کارگری در انتخابات از سوی شوراهای محلی متناسب با دستورالعملهای کمیته اجرائی مرکزی تمام روسیه تعیین می گردد.

فصل 15

درباره بررسی انتخابات و اعلام بی اعتباری آن و برکناری نمایندگان

اصل 71

کلیه اسناد برای برگزاری انتخابات در اختیار شورای مربوطه قرار می گیرد

اصل 72

شورا برای بررسی انتخابات یک کمیسیون نظارت تشکیل می دهد

اصل 73

کمیسیون نظارت نتیجۀ بررسی را به شورا گزارش می کند

اصل 74

شورا درباره تأئید نمایندگان مورد مناقشه تصمیم می گیرد

اصل 75

در صورتی که یک نماینده معین مورد تأئید قرار نگیرد، شورا انتخابات تازه برگزار می کند

اصل 76

اگر انتخابات کلا مخدوش هستند، در این صورت ارگان بالاتر قدرت شوروی در باره بی اعتباری انتخابات تصمیم می گیرد

اصل 77

مرجع نهائی برای ابطال انتخابات شوراها کمیتۀ اجرائی مرکزی شوراها خواهد بود

اصل 88

رأی دهندگانی که یک نماینده را به شورا فرستاده اند هر زمان مجازند او را برکنار کنند و مطابق اصول پایه ای عمومی انتخابات تازه برگزار کنند

بخش پنجم

حقوق مالیه

فصل 16

اصل 79

سیاست مالی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی در دورۀ گذار کنونی دیکتاتوری زحمتکشان این هدف را دنبال میکند: سلب مالکیت از بورژوازی و تدارک شرایط برابری عمومی شهروندان جمهوری در قلمروز تولید و توزیع کالاها. برای این منظور این وظیفه را برای خود مقرر می دارد که تمام امکانات لازم برای تأمین نیازهای محلی و سراسری دولتی جهموری شوروی را در اختیار ارگانهای قدرت شورائی قرار دهد بدون این که از دست بردن به حق مالکیت خصوصی خودداری کند.

اصل 80

درآمدها و هزینه های دولتی جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی در یک بودجۀ عمومی گردآوری خواهند شد.

اصل 81

کنگره شوراهای تمام روسیه یا کمیته اجرائی مرکزی شوراهای تمام روسیه تعیین می کنند که کدام نوع از درآمد و هزینه وارد بودجه عمومی خواهند شد و کدام یک در اختبار شوراهای محلی قرار خواهند گرفت و بالاترین حد مالیات را نیز مقرر خواهند کرد.

اصل 82

شوراها ارزیابی های مالیاتی و عوارض را برای نیازهای اقتصاد محلی تعیین می کنند. نیازهای سراسری دولتی از محل امکانات خزانه دولتی برطرف می شوند.

اصل 83

برای هر هزینه کردی که از محل خزانۀ دولتی باید انجام شود، می بایستی یک پست برای آن در دفتر محاسبات درآمدها و هزینها منظور شده باشد و یا مصوبۀ ویژه ای از سوی قدرت مرکزی اتخاذ شده باشد.

اصل 84

برای تأمین نیازهائی که از اهمیت عمومی برای دولت برخوردارندريال از سوی کمیسارهای خلق حواله های لازم از محل خزانۀ دولتی در اختیار شوراهای محلی قرار داده خواهند شد.

اصل 85

کلیه حواله هائی که از محل خزانۀ دولتی در اختیار شوراها قرار گرفته اند و همچنین حواله های مبتنی بر بندهای بودجه برای نیازهای محلی، می بایست از سوی آنها در چهارچوب بند مربوطه بودجه (پاراگراف و اصل) برای منظوری که تعیین شده اند هزینه شوند و مجاز نیستند بدون مصوبه ویژه ای از سوی کمیته اجرائی مرکزی شوراها و یا شورای کمیسارهای خلقی برای رفع نیازهای دیگری به کار گرفته شوند.

اصل 86

شوراهای محلی تخمینهای نیم ساله و سالانه ای از درآمدها و هزینه ها برای نیازهای محلی را تهیه می کنند. تخمین بودجه شوراهای روستا و شهرستان و شهرهائی که در کنگره های شوراهای شهرستانها شرکت می کنند و همچنین تخمینهای بودجه ارگانهای شهرستانی قدرت شوروی از سوی کنگره های فرمانداری ها و نواحی یا کمیته های اجرائی آنان تأئید می شوند. تخمینهای بودجه ارگانهای شهر، فرمانداری و نواحی قدرت شوروی از سوی کمیته اجرائی مرکزی تمام روسیه و شورای کمیسارهای خلقی مورد تأئید قرار می گیرند.

اصل 87

برای هزینه هائی که در تخمینها در نظر گرفته نشده اند و همچنین در مواردی که درآمدهای حواله شده در تخمینهای بودجه کفایت نکنند، شوراها از کمیساریاهای خلقی تقاضای حواله های بیشتری را می کنند.

اصل 88

در صورتی که امکانات محلی برای تأمین نیازهای محلی کافی نباشند، از سوی شورای کمیسارهای خلقی برای تأمین مالی هزینه های غیر قابل تعویق، پرداختهای اضافی لازم و یا وام از محل خزانۀ دولتی در اختیار گذاشته می شود.

بخش ششم

درباره نشان و پرچم جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

فصل 17

اصل 89

نشان جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی از یک داس و چکش به رنگ طلائی در تقاطع بایکدیگر با دسته های رو به پائین محاط در درون خوشه های گندم بر یک زمینه قرمز زیر تشعشع خورشید با عبارات زیر تشکیل می شود:

الف- جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی

ب- پرولترهای همۀ کشورها متحد شوید!

اصل 90

پرچم تجاری، دریائی و جنگی جمهوری فدراتیو سوسیالیستی روسیه از یک پارچه قرمز (ارغوانی) که در گوشه چپ بالای آن در کنار دستۀ پرچم با حروف به رنگ طلائی رونوشتۀ RSFSR یا جمهوری فدراتیو سوسیالیستی شوروی نقش بسته است.

 

توضیحات مربوط به ترجمه:

-          در اصل 49 از عفو عمومی و teilweisen Amnestie سخن به میان می آید که من آن را "عفو خصوصی" ترجمه کرده ام. واژه مناسبتری برای آن پیدا نکردم.

-          در اصل 53 از شورای Rayon اسم برده می شود که نوعی تقسیم بندی بزرگتر از شهر باید باشد. در ویکی پدیای آلمانی جمهوری فعلی آذربایجان از "یک جمهوری خودمختار، 11 شهر و 59 رایون" تشکیل شده است. معادل دقیق فارسی آن بر من شناخته نیست.

-          در اصل 54 از Amtsbezirk سخن به میان می آید که در آلمانی به شهرستانهای کوچک و روستاها و شهرکهای حومه تحت اداره آن اطلاق می شود. در شهرهای بزرگ Amtsbezirk می تواند بخشی از یک شهر باشد. من آن را به "تقسیم بندی اداری شهرستان" ترجمه کرده ام که میدانم دقیق نیست.

-          در اصل 57 از Weilern, Dörfern, Stanizen, Flecken یاد می شود که بعنوان " قصبه ها، دهات، پستهای مرزبانی، بادیه نشین ها" ترجمه شده اند. همچنین از Auls, Chutors یاد می شود که با همان عناوین آئول و خوتور ترجمه شده اند. آئولها قصبه ها یا دهکده های کوچک مناطق آسیای مرکزی بودند و خوتور ها املاک بزرگی که در آنان جمعیتی چند صد نفره زندگی می کردند. واژۀ آبادی نیز به جای Ortschaft به کار گرفته شده است.

 

http://www.verfassungen.net/rus/rsfsr18-index.htm

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر