اجلاس سازمان جهانی کار، یک انتقاد و موضع ما

نوشتۀ: تحریریه سایت
Write a comment

شرکت در اجلاس سازمان جهانی کار اکنون سیاستی است مسلط بر جنبش کارگری. اما تسلط این سیاست خود بازتابی است از تسلط سیاست طبقاتی معطوف به وفاق اجتماعی که با برجسته کردن مطالبات انتگرال و به فراموشی سپردن امر انقلاب اجتماعی مشخص می شود. منتقدین این سیاست نمی توانند به روشهای مبارزه منتقد باشند و در اهداف آن شریک

برگزاری اجلاس سالانۀ سازمان جهانی کار طبق معول روال هر سال به تحرکاتی در میان مجموعۀ معروف به "فعالین کارگری" و تشکلهای کارگری و حامیان آنان منجر شده است. این تحرکات امر تازه ای نیستند و در تمام سالهای لااقل 15 سال گذشته به همان اندازه در جریان بوده اند که همراه با آن و به موازات آن انتقادهای مختلفی هم طرح شده اند. انتقادهایی که محور آنان بر بورژوائی بودن و رسمی بودن این ارگان وابسته به سازمان ملل تکیه داشتند و از جوانب مختلف به نقد سیستم سه جانبه گرائی حاکم بر این سازمان پرداخته و می پردازند. یک روی دیگر این انتقادات نیز معطوف به مؤثر بودن یا نبودن چنین اقداماتی بود و هست.

هر دو این انتقادات در یادداشتی که رضا رخشان نیز اخیرا به این مناسبت نوشته است منعکس شده اند. رخشان می نویسد:

"تلاش جهت شرکت در اجلاس ای ال او با چه هدفی صورت می گیرد؟در سالیان اخیر طیف مختلفی از فعالین داخلی وخارجی ،سعی نموده اند تا در اجلاس ای ال او شرکت کنند.دامنه این خواست ،حتا شامل افراد سوپر انقلابی چپ که کلا با این سازمان بین المللی مخالفند هم میشود.من نمی دانم دلیل دخیل بستن این عده ،به سازمان جهانی کار چیست؟و اصولا ازین نهاد بین المللی آنهم در زمانه اقتدار مناسبات سرمایه داری ،چه انتظاری میتوان داشت؟ ایا درین سازمان راست کارگری ،مبتنی بر اصل سه جانبه گرایی ، کسی به یک یا دو کارگر اعزامی از ایران بهایی می دهد؟ یعنی از هیئت های دولتها وسرمایه داران که در کشورهای متبوع خودشان ،حقوق کارگران رعایت نمیشود و استثمار سرمایه داری بشدت در جریانست قرار است که برای طبقه کارگر در ایران چه دلسوزی و پیامهای حمایتی صادر کنند؟ و این دلسوزی چه بدرد ما می خورد؟ از هیئت های کارگری که وابسته به اتحادیه های بزرگ کارگری که درین اجلاس حضور دارند کاری برنمی اید چه برسد به حضور یکی دو نفر.بنظر من نفس اعلام چنین حرکتی ،هم از جنبه تبلیغاتی صورت می گیرد وهم بحثهای قدیمی هژمونی کارگری که عده ای درین رابطه علاقه وافری به آن دارند مطرح میباشد. در شرایطی که از پراتیک کارگری،کسانی  فقط به بخش خبری ورسانه ای آن(بخوانید واویلا کردن در مورد زندگی کارگری در ایران ) علاقه دارند چنین تلاشهایی را میتوان درین رابطه ارزیابی کرد. وگرنه از دیگ ای ال او قرار است که چه چیزی به نفع کارگران درآن بجوشد؟دنیای عجیبیست.از تمامی حرکتها و پراتیکهای کارگری در زندگی مادی ما ،فقط نقشی مانده است که بیشتر نمایشی ست تا واقعیت زندگی کارگران. گاهی وقتها ،دنیا و خواسته های کارگران در ایران ، بسیار دورتر از حرکتهای برخی از فعالین کارگریست.کارگر ایرانی نمی داند که آی ال او چی هست و بدرد چی می خورد. زندگی آنها مبتنی بر مولفه های عینی و واقعیست و کار خودشان را انجام می دهند.از آی ال او کاری ساخته نیست. کسانی که درین وادی حرکت می کنند جدا از میزان وفاداری به ارمانهای طبقه کارگر،آب در هاون می کوبند.ای ال او ،خودش در جایگاه متهم ایستاده است".

محور این انتقادات نیز همانهائی است که بالا طرح کرده ایم. صرفنظر از جزئیات یادداشت رضا رخشان که حتی می توانند مورد تأئید باشند، پرسشی که پیش از ورود به چنین انتقادی لازم است به آن پاسخ داده شود نه مقدمتا تأثیرگذاری چنین اقداماتی، بلکه موضع خود منتقد است.

ما با چنین انتقاداتی نمی توانیم همراه باشیم. نه با انتقاد به سه جانبه گرائی از این موضع و نه به عدم کارآئی سازمان جهانی کار به طور کلی و فقدان تأثیرگذاری چنین اقداماتی به طور مشخص. پرسش اساسی این است که آیا اتخاذ چنین سیاستی با مضامین سیاسی و طبقاتی طرفداران حضور در چنین مجامعی خوانائی دارد یا نه. اگر چنین است، یعنی اگر تلاش برای حضور در سازمان جهانی کار و نهادهای مشابه در راستای تأمین اهداف سیاسی و طبقاتی نیروهای مشوق چنین روشهائی است، انتقاد به این روشها و تاکتیکها فاقد موضوعیت است. حقیقتا نیز اگر نهایت هدف کسانی را آزادی تشکیل سازمانهای کارگری، تأمین حداقل دستمزد مناسب برای یک زندگی "شرافتمندانه"، لغو قراردادهای سفید امضاء و جلوگیری از تخریب بیمه های اجتماعی و بازنشستگی و حقوق برابر در ازای کار برابر برای زنان و مردان و ممنوعیت کار کودکان و مواردی مشابه اینها تشکیل می دهد، شرکت در اجلاسهای سالانۀ سازمان جهانی کار نه تنها اقدام مذمومی نیست، بلکه تاکتیکی است درست و در راستای تأمین چنین اهدافی. همۀ این مجموعۀ خواسته ها مطالباتی ادغام کننده جنبش کارگری در نظم مسلط، مطالباتی "انتگرال" هستند و نه تنها در چهارچوب نظم حاضر قابل تحققند بلکه به طور معمول تحقق آنان خود در عین ایجاد بهبودی موقت در معیشت کارگران، عاملی خواهد بود در تحکیم و تداوم مبانی نظم مبتنی بر کار مزدی و تقویت بندهای انقیاد طبقۀ کارگر. تنها در شرایطی "غیر عادی"، یعنی در شرایط وجود تهدید یک انقلاب اجتماعی است که تحقق چنین مطالباتی می تواند به گسلهایی در نظم سرکوبگر مسلط منجر شود. از این نقطه نظر هیچ انتقادی به فعالین و "فعالین" کارگری موافق شرکت در چنین اجلاسهائی نیست و نمی تواند باشد. هدف آنان تحقق همین مطالبات انتگرال است و روششان نیز متناسب با آن. بر عکس، این منتقدین چنین سیاستهائی هستند که باید مبانی انتقاد خود را روشن کنند.

هم رسمی بودن سازمان جهانی کار به عنوان زیر مجموعه ای از سازمان ملل و هم ساختار سه جانبه گرایانۀ آن، بازتاب نظم معینی هستند که در مناسبات بین کار و سرمایه در سطح جهانی برقرار شده اند و در تأمین کارکرد نظم مسلط نقش ایفا می کنند. ایجاد تعدیل در مناسبات سرمایه داری روح حاکم بر چنین مناسباتی است و همین نیز در ساختارها و روشهای کار سازمان جهانی کار منعکس می شود. کسی که هدف اعلام شده و سیاست تعریف شده اش (نه نیات پس کله اش. نیت خوانی جایگزینی برای سیاست عملی نیست.) بر مبنای همین تعدیل مناسبات از طریق برآوردن مطالبات طرح شده در بالا تبیین می شود، نه تنها نباید منتقد شرکت در چنین مجامعی باشد، بلکه باید در جهت شرکت در آن و بالابردن چشم اندازهای موفقیت چنین تاکتیکی مبارزه کند. برای تحقق آن مطالبات انتگرال البته اتحادیه لازم است، اما نه نیازی به انقلاب اجتماعی است و نه نیازی به حزبی که بخواهد برای تدارک، سازماندهی و تحقق آن مبارزه کند. نه تنها این، بلکه منطق خود آن مطالبات انتگرال به همان اندازه که ضرورت سازماندهی و مبارزه برای دستیابی به آنها در قالب اتحادیه ها و سندیکاها را نشان می دهد به همان اندازه نیز بر توافق طرف مقابل، یعنی طبقۀ حاکم و دولت آن، استوار است. نمی شود از یک سو مطالباتی را به میان کشید که در چهارچوب نظم مسلط قابل تحققند و تحقق آنان نیز وفاق اجتماعی معینی با طبقۀ حاکم را الزامی می کند و از سوی دیگر همه و همۀ روشهای "غیر انقلابی" مبارزه برای دستیابی به آنها را محکوم و بر روشهای انقلابی تأکید نمود. چنین تأکیداتی بیش از آن که بیانگر رادیکالیسم منتقدین باشد، بیانگر انفعال آنان است.

شرکت در اجلاس سازمان جهانی کار اکنون سیاستی است مسلط بر جنبش کارگری. اما تسلط این سیاست خود بازتابی است از تسلط سیاست طبقاتی معطوف به وفاق اجتماعی که با برجسته کردن مطالبات انتگرال و به فراموشی سپردن امر انقلاب اجتماعی مشخص می شود. منتقدین این سیاست نمی توانند به روشهای مبارزه منتقد باشند و در اهداف آن شریک. این روشها متناسب با همان اهدافند. پرسشی که در مقابل منتقدین به این سیاست، و از جمله رضا رخشان، باید قرار داد این است که سیاست طبقاتی متمایز آنان در کجا تبلور یافته است؟ کدام مطالبات را به میان می کشند و کدام سازماندهی و سازمانیابی طبقاتی را فراتر از افقهای سندیکائی به جنبش کارگری توصیه می کنند. مادام که به این پرسشها پاسخ داده نشود، انتقاد مزبور در بهترین حالت نقشی جز اپوزیسیونی درونی برای مشی بورژوائی مسلط بر جنبش کارگری نخواهد بود.

تحریریۀ سایت

24 خرداد 96

14 ژوئن 2017

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر