وقایع اوکراین الگوئی برای استراتژی مقابله با بحران امپریالیسم – سخنرانی در سمپوزیوم استانبول

نوشتۀ: ویکتور شاپینوف
Write a comment

کودتای 2014 باید بر زمینه بحران گلوبالی بررسی شود که سرمایه داری جهانی در نیمه دوم دهه نخست قرن 21 وارد آن شد. من نمی خواهم در پرداختن به دلایل و جهت بحران توقف کنم. برای فهم بحران اوکراین فهم این مهم است که امپریالیسم دیگر نه می خواهد و نه می تواند منافع خود را با الیت سرمایه دار کشورهای پیرامونی تقسیم کند. آنچنانکه در سالهای پیش از آن انجام میداد.

توضیح: انتشار مقاله حاضر به معنای تأئید کلیه نظرات رفیق شاپینوف نیست. ما در موارد دیگر نیز به اختلافات دیدگاه خویش با رفقای بوروتبا اشاره کرده ایم. اما انتقاد به دیدگاههای نظری به معنای نفی ارزیابی عمیقا درست این رفقا از تحول سرمایه داری در نیمه دوم دهه اول قرن حاضر و جهتگیری درست این رفقا در عرصۀ پراتیک مبارزه طبقاتی در دنباس و اوکراین نیست.

تحریریه امید

 **********************************

ویکتور شاپینوف

سخنرانی در هفتمین سمپوزیوم بین المللی ضد امپریالیستی در استانبول، 16 آوریل 2016

رفقای عزیز،

به نام کمونیستهای اوکراین و دنباس که امروز به یکی از جبهه های اصلی مبارزه با امپریالیسم و فاشیسم تبدیل شده اند، به همۀ شرکت کنندگان در سمپوزیوم درود می فرستم. فرصت حاضر را غنیمت شمرده و از همۀ رفقا دعوت میکنم تا در کنفرانس بین المللی ضد فاشیستی که در روز 7 مه در شهر کراسنودون در جمهوری لوگانسک برگزار می شود شرکت کنند.

در فوریه 2014 کودتائی در اوکراین با مشارکت مستقیم اتحادیه اروپا و امپریالیسم آمریکا به وقوع پیوست و در آن بلوکی از نیروهای نئولیبرال افراطی و فاشیست به قدرت رسید. این کودتا آغازگر جنگ داخلی ای بود که بیش از دو سال است ادامه دارد.

من در صحبتهایم سعی میکنم به دو پرسش در رابطه با بحران اوکراین پاسخ دهم.

نخست، چرا امپریالیسم نیاز به دست زدن به یک کودتا در اوکراین و سر کار آوردن رژیمی داشت که ما آن را به عنوان نوع جدیدی از فاشیسم یا فاشیسم قرن 21 خصلت نمائی می کنیم؟

دوم، این فاشیسم نوین با بررسی موردی اوکراین چیست؟

کودتای 2014 باید بر زمینه بحران گلوبالی بررسی شود که سرمایه داری جهانی در نیمه دوم دهه نخست قرن 21 وارد آن شد. من نمی خواهم در پرداختن به دلایل و جهت بحران توقف کنم. برای فهم بحران اوکراین فهم این مهم است که امپریالیسم دیگر نه می خواهد و نه می تواند منافع خود را با الیت سرمایه دار کشورهای پیرامونی تقسیم کند. آنچنانکه در سالهای پیش از آن انجام میداد.

به همین دلیل رژیمهای نسبتا مستقل در کشورهای پیرامونی، حتی آنهائی که تمام تحت تسلط مرکز امپریالیستی قرار داشتند، به مانعی بر سر راه سرشکن کردن هزینه های بحران به کشورهای پیرامونی بدل شدند.

در مورد اوکراین رژیم تماما پروغربی و پرو آمریکائی پرزیدنت یانوکوویچ به مانعی بر سر راه طرح امپریالیسم آمریکا برای تجدید سازمان اقتصاد جهانی در جریان بحران بدل گردید. این تجدید سازمان، آنچنانکه می دانیم شامل ایجاد پیمان همکاری تجاری و سرمایه گذاری ترانش آتلانتیک (TTIP) و پیمان همکاری ترانس پاسیفیک (TPP)، یعنی دو سیستم از همکاریهای اقتصادی است که توسعه یافته ترین مناطق اقتصادی پیرامونی را به درجه ای حتی بیش از این به اقماری از ایالات متحده تبدیل می کند.

در اینجا امپریالیسم با دو آلترناتیو عمده در استراتژی تجدید سازمان جهانی اش مواجه است. نخست امکان توسعه همکاریهای اقتصادی بین اتحادیه اروپا و روسیه و دوم طرح چین برای ایجاد "جادۀ ابریشم" جدید. نصب یک رژیم به شدت افراطی ناسیونالیست و تماما تحت کنترل امپریالیسم در اوکراین و آغاز جنگ داخلی موانعی جدی در مقابل این استراتژیهای آلترناتیو ایجاد کردند.

وضعیت کریمه و دنباس نقطه پایانی بر امکان مشارکتهای استراتژیک بین روسیه و اتحادیه اروپا گذاشتند. رژیم تازه در کی یف به همکاری با چین که در دوران حکومت یانوکوویچ آغاز شده بود و می توانست اوکراین را به بخشی از "جاده ابریشم" بدل کند، خاتمه داد. همچنین قطع رشته های روابط اقتصادی و سیاسی بین اوکراین و روسیه توسط رژیم تازۀ اوکراین، امیدها برای شکلگیری یک مدل آلترناتیو ادغام اقتصادی در یوراسیا را متلاشی نمود.

برای دستیابی به این اهداف، نیاز به یک رژیم عروسکی کاملا وابسته و از نظر سیاسی ضعیف احتیاج بود. چنین رژیمی است که در فوریه 2014 در اوکراین ظهور کرد. این چه نوع رژیمی است و چرا ما از آن به عنوان نوع جدیدی از فاشیسم نام می بریم؟

این رژیم با تمام شاخصهایش یقینا با تعریف کلاسیک فاشیسم به عنوان دیکتاتوری آشکار تروریستی سرمایه مالی خوانائی دارد. سازمانهای چپ و ترقیخواه ممنوع شده اند، ایدئولوژی کمونیسم ممنوع است، زندانها از رقم تخمینی 2 تا 4 هزار زندانی سیاسی پر شده اند، اعدام خارج از مجاری حقوقی با استفاده از نیروهای شبه نظامی و گروههای نئونازی عملی می شود.

اما همزمان، این دقیقا همان فاشیسم دهه 1930 در اروپا به نظر نمی آید. نهادهای رسمی دمکراتیک باقی مانده اند و حزب فاشیستی توده ای و یک رهبر هم در کار نیست. اما فاشیسم جدید لازم نیست همان فاشیسم آلمان یا ایتالیای دهه 1930 باشد.

"فاشیسم کلاسیک" سالهای 1930 واکنشی بود در برابر بحران جهانی کاپیتالیسم. جوهر بحران گذار از سرمایه داری انحصاری به سرمایه داری انحصاری دولتی بود و از همین رو نیز کیش ستایش دولت جلوۀ بارز این فاشیسم بود. با فاشیسم جدید که ما در اوکراین با آن روبروئیم، کیش ستایش دولت موضوعیتی ندارد به این دلیل که دیگر گذار به سرمایه داری انحصاری دولتی موضوعیتی ندارد. برعکس، کارکردی که تأمین می کند نه مثل نازیهای قرن بیستم [کارکرد] دولت بلکه تخریب دولت ملی در جهت منافع امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا و نئولیبرالیسم است.

فاشیسم بحران سیادت سیاسی است. فاشیسم سالهای 1930 پاسخی بود به جوشش سیاسی توده ها، به رشد احزاب توده ای. شکل احزاب فاشیستی عمدتا کپی برداری از احزاب توده ای کارگری بود (سوسیال دمکراتها و کمونیستها). فاشیسم مدرن که ما در اوکراین با آن روبروئیم، اشکال مسخ شده ای از خود سازماندهی را کپی می کند. ابزار ترور مستقیم تبدیل به شبکه ای از گروههای شبه نظامی فاشیستی و همچنین ارگانهای اجرائی و نیروهای ویژه می شود. فاشیسم جدید مانند حزب نازی آلمان احزاب توده ای نمی سازد بلکه باعث میشود که سیاستمداران نئولیبرالی مثل پوروشنکو و یاتسنیوک و غیره ایدئولوژی افراطی ناسیونالیستی اختیار کنند.

به همان اندازه که نیروهای فاشیست برای تحولات در خلال بحران اوکراین آماده بودند، به همان اندازه نیروهای مقاومت فاقد چنین آمادگی ای بودند. بعد از کسب قدرت توسط دست راستی ها در فوریه 2014 جنبش اعتراضی بی برنامه ای اساسا در جنوب شرقی آغاز به شکل گرفتن کرد. در ابتدا شعارهای آنان بسیار معتدل بود و خواهان حد معینی از خودمختاری نسبت به دولت مرکزی در کی یف بودند که کاراکتر هر چه بیشتر فاشیستی به خود میگرفت. به محض این که رژیم کی یف ثبات خود را تأمین کرد، فشار بر جنوب غربی را از طریق حملات شبه نظامیان که توسط گروههای نئونازی انجام میگرفت افزایش داد و این نیز مقاومت را رادیکالیزه کرد. این نیز به نوبه خود به موفقیت برآمد در دونتسک و لوگانسک انجامید در حالی که شورش در ادسا و خارکف شکست خورد.

به علت پراکندگی نیروهای مقاومت، قیامها فاقد ایدئولوژی مشترک و هدفی مورد پذیرش عمومی بودند. اما طپش ضد فاشیستی و ضد الیگارشی به طور کلی سالم بود و ترکیب طبقاتی پرولتاریائی و نیمه پرولتاریائی مقاومت را منعکس می کرد. متأسفانه نیروهای چپ اوکراین قادر نبودند پیشروی فاشیسم جدید را متوقف کنند. عطف توجه ما به تحول دراز مدت بحران بود در حالی که موقعیت سیاسی سریعا به جنگ انجامید و اگر نیروهای دست راستی با حمایت و هدایت امپریالیسم برای آن آماده بودند، متأسفانه نیروهای چپ نبودند.

من از تمام رفقا در جنبش بین المللی آنتی امپریالیستی میخواهم از تجربه و اشتباهات ما بیاموزند، چرا که تحولات اوکرائین مدلی برای به کارگیری استراتژی امپریالیسم در بحران هستند. 

 

http://redstaroverdonbass.blogspot.ca/2016/04/victor-shapinov-events-in-ukraine-are.html

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر