فاشیستها سربازان پیاده نظام خونتای اوکراین - قسمت سوم مصاحبه با ویکتور شاپینوف

نوشتۀ: ویکتور شاپینوف
Write a comment

اما بعد از این، وقتی که نیروی میدان به قدرت رسید، ما دیدیم بسرعت همه زوایای اجتماعی نظامی شد. حتی زمانی که یاکونوویچ هنوز در قدرت بود، ما می دانستیم که آنها در میدان اسلحه و بمب داشتند. همه این را می دانستند. اما یاکونوویچ از قدرت های غربی ترسید. آنها به او اخطار دادند که اگر از پلیس بر علیه میدان استفاده کند، به او حمله و مثل قذافی { رهبر قبلی لیبی } نابودش خواهند کرد. او ترسید و در نتیجه آن همه چیز را ازدست داد.

 

 By Greg Butterfield on October 31, 2014

مصاحبه با ویکتور شاپینوف رهبر بورتبا

ترجمه: تحریریۀ امید

قسمت سوم

کریمه، سیمفروپول- در 22 سپتامبر، "جهان کارگران" مصاحبه مفصلی با ویکتور شاپینوف، هماهنگ کننده و رهبر تئوریک سازمان مارکسیستی اتحاد  بوروتبا ( مبارزه) اوکراین، انجام داد. شاپینوف اکنون با بقیه فعالان  بوروتبا بخاطر خطر دستگیری توسط رژیمی که با کودتا و حمایت آمریکا بر سرکار آمده، در کریمه در تبعید بسرمیبرد. بخش های بعدی این مصاحبه در هفته های آینده منتشر خواهد شد.

 

جهان کارگران:

نظر بورتبا در مورد جنبش میدان که به برکناری رئیس جمهور ویکتور یاکونوویچ در فوریه انجامید چیست؟ واشینگتن و رسانه های انحصاری به کارگران آمریکا گفتند که آن یک جنبش دمکراتیک بزرگی بود که با سرکوب یک دیکتاتور ستمگر روبرو شد. { "میدان" نام خود را از میدان مرکزی، در کی یف پایتخت اوکراین گرفت، جایی که محل برگزاری تظاهرات  در اواخر 2013 و اوایل 2014 بود. – جهان کارگران}

ویکتور شاپینوف:

قبل از کودتای میدان، اوکراین کشوری بود که ارتش مهمی نداشت. اوکراین دشمن واقعی در اطراف خود نداشت، بنا بر این طبقه حاکم فقط به ایجاد سازمان پلیس پرداخت. ارتشی هم بنا به قانون درست شده بود که برای فساد و رشوه خواری مورد استفاده قرار می گرفت. خلبانان ارتش اوکراین حتی ساعت پرواز کافی برای خلبان بودن را هم نداشتند.

اما بعد از این، وقتی که نیروی میدان به قدرت رسید، ما دیدیم بسرعت همه زوایای اجتماعی نظامی شد. حتی زمانی که یاکونوویچ هنوز در قدرت بود، ما می دانستیم که آنها در میدان اسلحه و بمب داشتند. همه این را می دانستند. اما یاکونوویچ از قدرت های غربی ترسید. آنها به او اخطار دادند که اگر از پلیس بر علیه میدان استفاده کند، به او حمله و مثل قذافی { رهبر قبلی لیبی } نابودش خواهند کرد. او ترسید و در نتیجه آن همه چیز را ازدست داد.

البته، ما ناراحت از رفتن یاکونوویچ نیستیم. اما شما میتوانید دخالت امپریالیسم، و نیروی مغناطیسی اش را ببینید. شما می توانید همه چیز را در زیر کنترل خود داشته باشید - نیروی امنیتی، پلیس – اما نمی توانید از آن استفاده کنید اگر امپریالیسم غرب گفت، " استفاده نکن."

استخوان بندی میدان از باند های شبه نظامی تشکیل شده بود، بیشتر آنها نئونازی ها و ناسیونالیست های افراطی بودند. بعضی از آنها خود را " مدافعان میدان" می نامیدند.

یک دسته دیگر " جوانان طلائی" – مردان جوان ثروتمندان و متعلق به طبقه متوسط بودند که ماشین های لوکس سوار می شدند و با خود اسلحه حمل می کردند. آنها از کسانی که متهم به حمایت از یاکونوویچ بودند متنفر بودند، برای اینکه، بنا به گفته آنها، این ها فقیر و احمق  بودند؛ یک گله حیوان انسانی. بنظر آنها سیاست فقط باید برای اهل بیزینس باشد.

این دو جریان ایدئولوژیک در میدان بهم پیوست و یک دشمن مشترک برای خود ساخت: مردم دنباس { منطقه معدنی جنوب شرقی دنباس}.

آنها مردم دنباس را برای این که بیشترشان روسی صحبت می کردند و عده ای از آنها هوادار روسیه بودند را بد می دانستند. این باعث می شد که فاشیست ها، بخش ناسیونالیست میدان آنها را دشمن خود بدانند. مردم دنباس فقیرند، بیشتر آنها معدنچی و کارگرند، این باعث می شود که "جوانان طلائی" آنهارا دشمن خود بدانند. آنها می گویند کارگران شهروندان دست دوم اند، نباید رای بدهند و در سیاست دخالت کنند.

بنابر این، آن فقط یک مسأله ملی و یا مربوط به زبان نبود، بلکه یک مسأله اجتماعی و طبقاتی هم بود. آنها فقط ایده های ضد روسی نداشتند، بلکه همچنین یک نوع نژادپرستی طبقاتی بر علیه مردم دنباس به مثابه " احشام" را با خود حمل می کردند. اشراف لهستانی ها این اصطلاح را برای رعایا بکار می بردند، و حالا میدان آنرا برای مردم دنباس بکار می برد.

جهان کارگران:

بعد از بر کناری یاکونوویچ این گروها چکار می کنند؟

ویکتور شاپینوف:

بعد از کودتا، آنها دست به ایجاد بریگادهای نظامی و باندهای شبه نظامی زدند و شروع کردند به تظاهرات بر علیه مخالفان سیاسی.

بوروتبا رودررو با آنها شد. ما یکی از اولین گروههایی بودیم که مورد حمله قرار گرفت. درست بعد از پیروزی میدان به دفتر ما آمدند.

آنها قصد کشتن ما را داشتند. آنها شعار می داند، " کمونیست ها را به شاخه درختان،"  یعنی کمونیست ها را دار بزنید. این از جنبش استفان بندرا { هوادار فاشیست ها که بر علیه ارتش سرخ شوروی در زمان اشغال نازی ها جنگید} گرفته شده بود.

بنا بر این ما رفقایمان را خارج کردیم. وقتی که فاشیست ها به دفتر ما رسیدند چیزی جز اطاق خالی گیرشان نیامد. تنها کاری که می توانستند بکنند این بود که با چاقو مقداری از پوستر ها را پاره کنند.

در این شرایط ما نمی توانستیم فعالیت سیاسی مان را در کی یف ادامه دهیم. ما به خارکف { دومین شهر بزرگ اوکراین در جنوب شرقی} نقل مکان کردیم. اودسا و خارکف مهم ترین مرکز سازمان ما در دوران جنبش ضد میدان بود.

ناسیونالیست ها و اولیگارشی ها باند های شبه نظامی خود را به جنوب شرقی فرستادند.  نام آنها را " قطار های دوستی" گذاشتند که خیلی سخره آمیز بود. برای این که آنها می خواستند مخالفانشان را کتک بزنند. آنها گفتند، " ما بشما یاد خواهیم داد تا اوکراین را دوست بدارید."

اول آنها به دونتسک رفتند، اما مردم آنجا بر علیه شان جنگیدند و شکست شان دادند. بعد از آن، اولین میلیشای مردمی در نتیجه آن شکل گرفت.

قبل از آن، جنبش مقاومت دونتسک صلح آمیز بود. البته که بعضی از مردم تفنگ داشتند، برای اینکه مردم در میدان هم تفنگ داشتند، اما آن یک جنبش مسلحانه نبود. آنها مثل میدان تظاهرات بر پا می کردند، اما در جهت مخالف سیاسی.

شبه نظامیان همچنین به خارکف هم آمدند که به مقداری درگیری هم انجامید. در یک نبرد، دوتا از رفقای عضو جوخه دفاع خارکف بوسیله فاشیست ها کشته شدند. یک گروه آشکارا نئونازی بود بنام " لشگر انسان گریز." آنها ویدئوهایی از خودشان گرفتند که می گفتند، " ما از مرگ نمی ترسیم، برای اینکه ما پیشوا { آدولف هیتلر، دیکتاتور آلمان نازی ار 1934 تا1945} را در مهمانی خدا ملاقات خواهیم کرد."

اوج این بر خورد ها در 2 می در اودسا بود. فاشیست ها خیلی سازمان یافته بودند، آنها چندین هزار نفرات شبهه نظامی را به همراه داشتند، آنها معترضان میدان کولیکوو [در مقابل ساختمان اتحادیه کارگری] را بخاطر مخالفت شان با میدان، قتل عام کردند.

بعد از این که کی یف جنگ خودش را در دنباس شروع کرد، بیشتر این آدمها به این به اصطلاح گردانهای منطقه ای پیوستند. اینها باند های شبه نظامی مسلح شده بوسیله دولت به اسلحه دستی و توپخانه بودند، اما نه در ساختار رسمی ارتش اوکراین، ونه زیر فرمان وزارت داخلی. بعضی مواقع آنها فقط یک باند خصوصی اند، مثل شبه نظامیانی که  مستقیمأ بوسیله  اولیگارش ایگور کولومویسکی مسلح شده اند.

این اوضاع دقیقآ مشابه شرایط فاشیسم کلاسیک آلمان و یا ایتالیا نیست. بیشتر مثل شبه نظامیان هوادار فاشیست سالهای 1970 و 1980 در آمریکای لاتین است. اولیگارشها شبهه نظامیان را بوجود آوردند تا برای مسلط کردن ترور از آنها استفاده کنند.

حتی عفو بین المللی، که بوسیله آمپریالیست آمریکا حمایت میشود، گزارشی را مبنی بر جنایاتی جنگی که بوسیله یکی از همین باند ها انجام شده رامنتشر کرد، همان گردان آدار، متهم به غارت، چپاوول، ترورو کشتن مردم در دنباس.

منبع:

http://www.workers.org/articles/2014/10/31/ukraine-juntas-fascist-foot-soldiers/

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر