کمونیست های اوکراین "رودرروی فاشیسم قرن 21"

نوشتۀ: ویکتور شاپینوف
Write a comment

همچنین- ما توان اثر گذاریمان را در این زمان امتحان می کنیم و این فقط در مورد منطقه دونتسک و لوگانسک نیست. این مسئله مربوط به حد اقل یک پنجم اوکراین، و شاید تمام آن باشد.

مافکر نمی کنیم اوکراین، حتی قسمت شمال غربی، باید در زیر قدرت الیگارشها، ناسیونالیستها و فاشیستها باشد. مردم نباید مجبور باشند با این رژیم زندگی کنند، حتی اگر اکنون تا درجه ای از حمایت توده ای هم برخوردار باشد. این برای تمام اوکراین بسیار بد است. آنها وضعیت اقتصادی و رفاه مردم را درغرب و هم چنین در کی یف به نابودی می کشند.


مصاحبه با ویکتور شاپینوف رهبر بوروتبا

ترجمه: تحریریه امید

By Greg Butterfield on October 21, 2014

 

بخش 1

کریمه، سیمفروپول- در 22 سپتامبر، "جهان کارگران" مصاحبه مفصلی با ویکتور شاپینوف، هماهنگ کننده و رهبر تئوریک سازمان مارکسیستی اتحاد بوروتبا ( مبارزه) اوکراین، انجام داد. شاپینوف اکنون با بقیه فعالان بوروتبا بخاطر خطر دستگیری توسط رژیمی که با کودتا و حمایت آمریکا بر سرکار آمده، در کریمه در تبعید بسرمیبرد. بخش های بعدی این مصاحبه در هفته های آینده منتشر خواهد شد.

جهان کارگران: نقش امپریالیسم آمریکا امروز در اوکراین چیست؟

ویکتور شاپینوف: این نقش خیلی قابل توجه است، و جنبش میدان آنرا نشان داد.{ میدان جنبش هوادار امپریالیسم آمریکا است که نام خود را از میدادن مرکزی در کی یف پایتخت اوکراین گرفت، جایی که محل برگزاری تظاهرات  در اواخر 2013 و اوایل 2014 بود.ستون اصلی این جنبش، که مبالغ هنگفتی کمک مالی وحمایت سیاسی از دولت آمریکا گرفت، گروه های نئونازی واحزاب سیاسی بودند. - جهان کارگران}

{ اوج جنبش میدان که به بر کناری دولت انتخابی رئیس جمهور ویکتور یانوکوویچ در فوریه انجامید. باعث به قدرت رسیدن متحدان ثروتمند اولیگاریشی، سیاست مداران نئولیبرال و فاشیست ها که جنگ خونینی را برعلیه طبقه کارگر، و جمعیت روس زبان منطقه دنباس و ضد فاشیست ها در سراسر اوکراین براه انداختند.}

قبل از میدان، ما فکر نمی کردیم که نقش آمریکا این قدر در کشوری مثل اوکراین مهم باشد. بعضی اوقات ما به تئوری های توطئه می خندیدیم که می گفت همه چیز زیر سر وزارت امور خارجه آمریکا، سیا و بقیه است.

البته آن حقیقت ندارد، برای اینکه ریشه واقعی بحران سرمایه داری است. اوکراین فقط یک حلقه ضعیف در زنجیره کشورهای اقمار شوروی سابق است. اینجا تضاد های زیادی هست. قدرت های مختلف امپریالیست و حتی نیروهای غیرامپریالیست، قصد بهره برداری از این موقعیت را برای مقاصد خود دارند. بهرحال، امپریالسم آمریکا بهترین ابزار را در این شرایط دارد.

برای مثال، در عالم سیاست اوکراین، امپریالیسم آمریکا تنها به یک کار گزار و مآمور مستقیم و سیاستمداری که هوادار غرب باشد خود را محدود نکرده است.  در گوشه وکنار، آنها زمینه های دوستی و اتحاد با سازمان های غیر دولتی (ان جی او ها) و سازمان های حقوق بشری دارند. این ها همیشه مستقیم از آمپریالیسم آمریکا حمایت نمی کنند. اما در زمان های حساس – برای مثال، زمانی که میدان شروع شد – در آن موقعیت، همین ها دستور گرفتند که به آن جا بروند و آنها رفتند. 

ما از همان اول رفتیم تا اوضاع میدان را برسی کنیم ( در نوامبر 2013). ما فقط حدود 1000 نفر را دیدیم، که بیشترشان از ان جی او ها، سازمان های حقوق بشری و از این قبیل بودند. ما تعداد زیادی از آنها را شناختیم  و تعدادی را شخصا، برای این که وقتی شما فعال سیاسی باشید با این جور آدمها آشنا می شوید.

از دید سیاسی و مکانیسم مالی، اوکراین بطور کامل جذب سیستمی ایست به رهبری آمریکا. اولیگارشی اوکرائینی ها پول شان، حساب های بانکی شان را در اروپا و آمریکا دارند. آنها وابستگی نزدیکی به سرمایه های امپریالیستی دارند.

ما هم چنین مشاوران سیاسی مثل پل منفورت ( لابی گر آمریکایی و مشاور انتخاباتی چندین رئیس جمهور جمهوری خواه) داریم. او از محارم  رئیس جمهورسابق یانوکوویچ بود. اما تمام سیاست مداران اوکرائینی به توصیه های او گوش میدادند. این عادت خوبی برای آنها بود که از او در مورد چگونگی انجام هرکاری بپرسند. این یکی از راههای اثر گذاری در حوادث، برای واشینگتن بود. این آشکارا صورت نمی گرفت: این راه ارتباطی بود برای سیاستمداران اوکرائینی با نیروهایی در آمریکادر مورد این که در عالم سیاست اوکراین چگونه کارها انجام شود.

یکی دیگر از این مکانیسم ها، اعتبارات صندوق بین المللی پول است ( IMF). تمام دولت های قبلی اوکراین ( از زمان تقسیمات شوروی در 1991) وابسته به اعتبارات IMF بودند. مقدار بدهی ها همیشه در حال افزایش بود، و این اجازه می داد که غرب شرایط خودش را تحمیل کند: برای مثال، از بین بردن سیستم بیمه های عمومی و یا برای ازدیاد قیمت گاز برای عموم مردم.

جهان کارگران: نظرشما در مورد مذاکرات توافق آتش بست کنونی در مینسک چیست؟ { پیمان نامه مینسک مذاکراتی بود به ابتکار سازمان همکاری و امنیت اروپا (به نمایندگی از طرف اتحادیه اروپا) و فدراسیون روسیه. آن توافق نامه، که در5 سپتامبر امضاء شد قرار بود جنگ داخلی بین اوکراین و جمهوری های خلقی نو بنیان دونتسک و لوگانسک درمنطقه معدنی دنباس در جنوب شرقی را پایان دهد. در 16 سپتامبر، پارلمان اوکراین قانونی را گذاراند که به "بعضی از مناطق دونتسک و لوگانسک" اختیارات ویژه ای را به  مدت 3 سال می داد.}

ویکتور شاپینوف: آنجا هیچ وقت یک آتش بست واقعی وجود نداشت.  حملات ارتش اوکراین حتی برای یک روز هم متوقف نشد.

بعد از آن توافق در منیسک، ما شاهد خشن ترین حملات ارتش  به شهر دونتسک، حتی بیشتر از اوج روزهای جنگ بوده ایم. ما فکر می کنیم که مذاکرات پشت پرده ای بین امپریالیسم آمریکا ، اتحادیه اروپا و رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین بر سر چگونگی آرامتر کردن اوضاع، تا توافق مورد قبول همه طرف ، در جریان است.

جمهوری های خلقی دونتسک ولوگانسک فقط یک وسیله ای در این بازی بزرگ هستند. این باعث تأسف است اما حقیقتی بیش نیست. جمهوری خلقی مجبور است این توافق نامه ها را امضاء کند چون اکنون بدون کمک های انسان دوستانه روسیه نمی توانند زندگی کنند.

ما فکر می کنیم که دلیل این که ایگور استرلوکف (وزیر سابق دفاع دونتسک ورهبر میلیشیا) برکنار شد این بود که او در این جنگ کوتاه نمی آمد حالا ما میبینیم که بیشتر فرماندهان از این پیمان حمایت نمی کنند.  قبل از مینسک، میلیشیای مردمی در حال پیشروی بود، ارتش اوکراین سرخورده و درزمانی نزدیک به شکست بود.

یک علتی که میلیشیا از این پیمان صلح حمایت نمی کند این است که در این تحولات فقط تکه کوچکی از سرزمین در این قرارداد در نظر گرفته شده است. در این صورت جمهوری خلقی، یا نوا روسیا (روسیه جدید)، نمی تواند به حیات خود ادامه دهد مگر این که کاملأ وابسته به روسیه شود. آنها خواهان ایجاد کشوری هستند که کاملأ مستقل باشد. البته، آنها خواهان رابطه دوستانه با روسیه اند، اما دست نشاندگی را نمی پذیرند.

همچنین- ما توان اثر گذاریمان را در این زمان امتحان می کنیم – این فقط در مورد منطقه دونتسک و لوگانسک نیست. این مسئله مربوط به حد اقل یک پنجم اوکراین، و شاید تمام آن باشد.

مافکر نمی کنیم اوکراین، حتی قسمت شمال غربی، باید در زیر قدرت الیگارشها، ناسیونالیستها و فاشیستها باشد. مردم نباید مجبور باشند با این رژیم زندگی کنند، حتی اگر اکنون تا درجه ای از حمایت توده ای هم برخوردار باشد. این برای تمام اوکراین بسیار بد است. آنها وضعیت اقتصادی و رفاه مردم را درغرب و هم چنین در کی یف به نابودی می کشند.

جهان کارگران: چگونه بوروتبا مسئله جدائی و خود مختاری دیگر مناطق اوکراین، مثل اودسا، جایی که نئونازی ها در 2می 48 از فعالان را قتل عام کردند را مطرح می کند؟

ویکتور شاپینوف: بعد از کودتای میدان، بوروتبا فعالانه سازمان دادن جنبش مقاومت در شهر هایی مثل خارکف و اودسا را شروع کرد.

حالا، در تبعید در کریمه، ما کمک کردیم به تشکیل کمیته آزادی سازی اودسا، که تشکیل شده است از بعضی از اعضای پارلمان منطقه اودسا، نمایندگان انجمن شهرو فعالان سیاسی. ما خواهان آن شدیم که  دولت اوکراین خواسته هایی را به پیمان نامه لوگانسک و دونتسک اضافه کند، حق خود گردانی، وچیز های دیگر مثلا میلیشیای محلی که میلیشیای مردمی بتواند با مقداری تغییراتی قانونی حق نگه داشتن اسلحه را برای خود داشته  باشد. همچنین حق مردم در تدریس به زبان محلی شان.

ما فکر می کنیم این اولین قدم برای توقف جنگ داخلی است، که هم اکنون نه تنها در دونباس، بلکه در اودسا و خارکف نیز ادامه دارد. نه بصورت مبارزه مسلحانه، بلکه به شکل مبارزات پارتیزانی و و تظاهرات مردمی که سرکوب می شوند. اما هنوز، مردم به خیابان آمده و خواسته های خودشان را مطرح میکنند. ترور های راست افراطی بر علیه فعالان سیاسی هم همه جا هست. تعداد زیادی زندانی سیاسی اند، بعضی از آنها بوسیله نئونازی ها لت و پار و بعضی کشته شدند، بعضی از آنها مثل اعضای ما مجبور به فرار از اوکراین شدند که اکنون در کریمه زندگی می کنند.

یکی از اولین قدم ها برای توقف جنگ داخلی  می تواند شامل کردن موقعیت استثنایی دونتسک و لوگانسک به تمام بخش جنوب شرقی باشد. ما سعی خواهیم کرد بزودی تظاهراتی در اودسا برای حمایت ازاین در خواست براه بیندازیم.ناسیونالیست های دست راستی هم اکنون از این مطالبات ما به خشم آمده اند برای این که، از طرف ما، این قدم سازنده ای خواهد بود. آنها نمی توانند بگویند "آنها تروریست اند. آنها جدایی طلب اند."

ما می گوئیم " بسیار خوب، شما این قانون موقعیت ویژه را تصویب کردید، بنا بر این ما آنرا برای منطقه خودمان هم می خواهیم." برای این که همین حالا  این مناطق مستقیمأ بوسیله آدمهای منتصب کی یف اداره می شود که هیچ ریشه ای در آن مناطق ندارند. آنها دسته جات شبه نظامیان ناسیونالیست را سازمان می دهند که در زمان های بحرانی از آنها دفاع کنند. به همین علت این یک رژیم اشغالگر است. این موقعیت ویژه اولین قدم بطرف دولت خود گردان خواهد بود.

اما این فقط یک تاکتیک است برای این که از همان روز اول جنگ داخلی ما گفتیم، تنها زمانی صلح ممکن است که خونتای کی یف را شکست بدهیم. سرشت طبقاتی و اجتماعی این خونتا براه انداختن جنگ برعلیه تمام مردم و گروه هاست. این تنها راه حفظ قدرت توسط آنهاست. به این علت است که ما معتقد نیستیم اقدامات تاکتیکی، مثل آتش بس و حتی براه انداختن سیستم موقعیت ویژه برای جنوب شرقی، می تواند راه حلی برای اوکراین باشد.

نیروئی که در میدان بیدار شد بسیار خطرناک و مخرب برای جامعه است. ما رو در روی فاشیسم در قرن 12 هستیم. این به آن علت نیست که آنها عکسهای استفان بندرا (اوکراینی عامل نازی ها) را به دست میگیرند و یا این که مثل نازی های آلمانی فریاد میزنند "اوکراین بالاتر از هر چیز Ukraine über alles". سرشت فاشیسم این است که قدرت مستقیم دولتی سرمایه بزرگ است که از مقداری حمایت طبقه متوسط و دیگر گروه ها برای در هم شکستن خشونت بار هر گونه اپوزیسیون سیاسی استفاده میکند. این جوهر فاشیسم است.

آنها می گویند " ما دمکرات هستیم، ما لیبرال هستیم" اما آنها این ساختار سیاسی را پایه گذاری کرده اند. حالا، اگر شما در اوکراین مخالفت سیاسی کنید، آنها بر علیه شما از خشونت استفاده می کنند. این می تواند خشونت پلیس باشد به بهانه جدایی طلب و یا تروریست:، ویا اگر آنها نتوانند از پلیس ویا نیروی امنیتی اوکراین استفاده کنند، از دسته جات نئونازی که می توانند براحتی شما را بکشند ویا کتک بزنند ویا خانواده شما را تهدید کنند و مجبور تان کنند که شهر ا ترک کنید.

پایان قسمت اول، ادامه دارد...

منبع:

Ukraine communists ‘face to face with 21st century fascism’

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر