نامه به کارگران و دهقانان اوکرائین بمناسبت پیروزیهای حاصله بر دنیکین

نوشتۀ: ولادیمیر ایلیچ لنین
Write a comment

همین قدر که در مبارزه علیه یوغ سرمایه و در راه دیکتاتوری پرولتاریا وحدت باشد، کمونیستها دیگر نباید در مورد مرزهای ملی و رابطه فدراتیوی یا رابطه ایی از نوع دیگر بین کشورها اختلاف نظر داشته باشند. در بین بلشویکها عده ایی طرفدار استقلال کامل اوکرائین، عده ایی طرفدار برقراری ارتباط فدراتیو کم و بیش محکم و عده ایی طرفدار یکی شدن اوکرائین و روسیه هستند. 


 

توضیح:

بحران اوکراین نه تنها به یکی از مرکزی ترین وقایع ژئوپلیتیک جهانی تبدیل شده است، بلکه یک بار دیگر و با تمام قدرت به جدالی ایدئولوژیک پیرامون نقش و جایگاه انقلاب اکتبر نیز دامن زده است. ایدئولوگهای دست راستی بورژوازی کشورهای ترانس آتلانتیک در تبیین تحولات اوکراین با برجسته کردن نقش روسیه به عنوان امپریالیسم متجاوز و تداوم مستقیم ارتجاع تزاری، اوکراین را به عنوان قربانی تجاوزات پی در پی روسیه معرفی نموده و در این رهگذر انقلاب اکتبر و دولت بلشویکی برخاسته از این انقلاب را نیز دولتی متجاوز به حقوق خلقها معرفی و در بطن جدال جاری بر تبلیغات آنتی کمونیستی خویش افزوده اند. در جدال با عروج سرمایه داری رقیب روسیه و بلوک در حال شکلگیری یوراسیا، یک بار دیگر کمونیسم نیز آماج تهاجم این ایدئولوگهای مرتجع و پادوهای آنان در چپ پروامپریالیست – از لیبرالهای گلوبالیست جنگ طلبی مثل ژیژک گرفته تا انواع آنارشیستها و چپ سوسیال دمکراتیک و چپ سابقا انقلابی و اکنون نادم از گذشته – قرار گرفته است. این دیگر فقط جدالی بر سر تحولات امروز اوکراین و موضعگیری در قبال آن نیست. ابعاد این جدال از وقایع اوکراین فراتر رفته و پرسش در قبال کمونیسم و تاریخ آن را در مرکز مجادلات قرار می دهد. این جدالی است بین کمونیسم پرولتری و تمام انواع خرافات بورژوائی و خرده بورژوائی.

انتشار مقالۀ حاضر از لنین تلاشی است برای مقابله با تحریف تاریخ، به ویژه توسط چپ پرو امپریالیست پادوی بورژوازی. ما در فرصتهای آتی این تلاش را ادامه خواهیم داد.

متن مقاله در منتخب آثار لنین از انتشارات حزب توده ایران به چاپ رسیده و توسط ما بازنویسی، با متن آلمانی مقایسه و در مواردی معدود ویرایش شده است.

تحریریۀ امید

 

نامه به کارگران و دهقانان اوکرائین بمناسبت پیروزیهای حاصله بر دنیکین

رفقا! چهار ماه پیش در پایان اوت 1919 من امکان یافتم بمناسبت پیروزیهای حاصله بر کلچاک نامه ای خطاب به کارگران و دهقانان بنویسم.

اکنون بمناسبت پیروزیهای حاصله بر دنیکین من این نامه را دوباره برای کارگران و دهقانان اوکرائین تماما به چاپ میرسانم. واحدهای ارتش سرخ شهرهای کی یف، پالتاوا و خارکف را تصرف نمودند و پیروزمندانه بسوی رستف پیش میروند. در اوکرائین قیام بر ضد دنیکین در غلیان است. باید تمام قوا را متجمع نمود تا کارِ در هم شکستن واحدهای ارتش دنیکین را، که می کوشند قدرت ملاکین و سرمایه داران را احیا کنند، به پایان رسانند. باید دنیکین را نابود ساخت تا خود را از کوچکترین امکان تهاجم جدید مصون داشت.

کارگران و دهقانان اوکرائین باید با آن درسهائی که تمام دهقانان و کارگران روس ضمن تجربۀ حاصله از تصرف سیبری توسط کلچاک و رهائی سیبری بدست واحدهای ارتش سرخ پس از ماه های متمادی ستمگری ملاکین و سرمایه داران، گرفته اند، آشنا گردند.

در اوکرائین نیز تسلط دنیکین به همان اندازه تسلط کلچاک در سیبری، آزمایش شاقی بود. شکی نیست که درسهای این آزمایش شاق موجب می شود که کارگران و دهقانان اوکرائین نیز- مانند کارگران و دهقانان اورال و سیبری – وظایف حکومت شوروی را به نحوی روشنتر درک نمایند و با عزمی جزم تر از آن دفاع کنند.

در سرزمین ولیکاروس زمین داری ملاکین بکلی از بین رفته است. در اوکرائین نیز باید همین کار را کرد و حکومت شوروی کارگران و دهقانان اوکرائین باید نابودی کامل زمین داری ملاکین و رهائی کامل کارگران و دهقانان اوکرائین را از قید هر گونه ستمگری ملاکین و از قید خود ملاکین تامین نمایند.

ولی علاوه بر این وظیفه و وظایف دیگری که به نحوی یکسان در برابر توده های زحمتکشان ولیکاروس و اوکرائینی قرار داشت و قرار داد، وظایف خاصی نیز برای حکومت شوروی در اوکرائین وجود دارد. یکی از این وظایف خاص در حال حاضر شایان توجه فوق العاده ایست. این وظیفه عبارتست از مسئلۀ ملی یا این مسئله که آیا اوکرائین باید جمهوری شوروی سوسیالیستی مجزا و مستقل اوکرائین بوده و از طریق اتحاد  (فدراسیون) به جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی روسیه مربوط باشد یا اینکه اوکرائین و روسیه باید در جمهوری شوروی واحدی با یکدیگر در آمیزند. همه بلشویکها، همه کارگران و دهقانان آگاه باید به دقت روی این مسئله فکر کنند.

استقلال اوکرائین چه از طرف کمیتۀ اجرائی مرکزی جمهوری فدراتیو شوروی سوسیالیستی روسیه و چه از طرف حزب کمونیست بلشویک روسیه  به رسمیت شناخته شده است. بدین جهت به خودی خود مبرهن و کاملا بر همه معلوم است که فقط خود کارگران و دهقانان اوکرائین در کنگره کشوری شوراهای اوکرائین می توانند مسئله را حل کنند و حل خواهند کرد که آیا اوکرائین با روسیه یکی شود یا اینکه به صورت جمهوری مستقل و غیر وابسته باقی ماند و در صورت اخیر چه رابطۀ فدراتیوی باید بین این جمهوری و روسیه برقرار گردد.

حالا ببینیم این مسئله را از نقطه نظر مصالح زحمتکشان و از نقطه نظر موفقیت مبارزه آنان در راه رهائی کامل کار و زحمت از قید سرمایه چگونه باید حل کرد؟

اولا مصالح کار ایجاب می کند که بین زحمتکشان کشورهای گوناگون و ملل مختلف کاملترین اعتماد و محکم ترین اتحاد وجود داشته باشد. هواداران ملاکین و سرمایه داران یا بورژوازی سعی دارند کارگران را از هم جدا کنند و نفاق و خصومت ملی را تشدید نمایند تا کارگران را ناتوان سازند و قدرت سرمایه را تحکیم نمایند.

سرمایه نیرویی بین المللی است. برای غلبه بر آن اتحاد بین المللی کارگران و برادری بین المللی آنان لازم است.

ما دشمن خصومت ملی، نفاق ملی و جدائی ملی هستیم. ما بین المللی و انترناسیونالیست هستیم. ما در راه اتحاد محکم و آمیختگی کامل کارگران و دهقانان کلیه ملل جهان در یک جمهوری شوروی جهانی واحد مجاهدت می ورزیم.

ثانیا زحمتکشان نباید فراموش نمایند که سرمایه داری، ملل را به مشت کوچکی ملل ستمگر و عظمت طلب (امپریالیست) و کامل الحقوق و ممتاز و اکثریت عظیمی ملل ستمکش و وابسته و نیمه وابسته و نا متساوی الحقوق تقسیم کرده است. جنگ کاملا تبهکارانه و کاملا ارتجاعی سالهای 1914 – 1918 این تقسیم بندی را بیش از پیش شدت داد و خشم و کین را در این زمینه حدت بخشید. قرن هاست که تنفر و بی اعتمادی ملل غیر کامل الحقوق و وابسته نسبت به ملل عظمت طلب و ستمگر و از آن جمله تنفر و بی اعتمادی مللی نظیر ملت اوکرائین نسبت به مللی نظیر ملت ولیکاروس، روی هم انباشته شده است.

ما خواستار اتحاد داوطلبانه  ملل هستیم،- اتحادی که هیچگونه اعمال قهری را از طرف یک ملت نسبت به ملت دیگر جایز نشمرد،- اتحادی که بر کامل ترین اعتماد، بر درک روشن وحدت برادرانه و بر موافقت کاملا داوطلبانه مبتنی باشد. چنین اتحادی را نمی توان فورا عملی ساخت؛ به چنین اتحادی باید با نهایت شکیبائی و حزم دست یافت تا کار را خراب نکرد و موجب بی اعتمادی نگردید و امکان داد تا روح بی اعتمادی که در نتیجۀ قرنها ستمگری ملاکین و سرمایه داران، مالکیت خصوصی و خسومت به خاطر تقسیم و تجدید تقسیم بر جای مانده است، از بین برود.

بدین جهت ما، در حالی که به نحوی پیگیر در راه وحدت ملل مجاهدت می ورزیم و علیه تمامی آنچه که آنها را از یکدیگر جدا می سازد بی امان مبارزه می کنیم، باید بسیار محتاط و شکیبا و نسبت به بقایای بی اعتمادی ملی با گذشت باشیم. ما باید نسبت به تمامی آن چیزهایی بی گذشت و آشتی ناپذیر باشیم که در مبارزه به خاطر رهایی کار از قید سرمایه، با مصالح کار تماس دارد. و حال آنکه مسئله تعیین مرزهای کشور اکنون تا مدت زمان معینی (زیرا ما در راه محو کامل مرزهای بین کشورها مجاهدت می ورزیم) مسئله ایست غیر اساسی، غیر مهم و درجه دوم. در مورد این مسئله می توان صبر کرد و باید صبر کرد، زیرا بی اعتمادی ملی توده های وسیع دهقانان و خرده مالکین اغلب بی نهایت ریشه دار است و ناشکیبائی در این باره ممکن است آن را شدید تر سازد یعنی به امر وحدت کامل و نهائی زیان برساند.

تجربه انقلاب کارگری-دهقانی در روسیه یعنی انقلاب اکتبر- نوامبر سال 1917، تجربه پیکار پیروزمندانۀ دوساله علیه تهاجم سرمایه داران بین المللی و روسی مثل روز نشان داد که سرمایه داران موفق شدند تا مدتی از بی اعتمادی ملی دهقانان و خرده مالکین لهستانی و لاتوی و استونی و فنلاندی نسبت به ولیکاروسها استفاده نمایند، تا مدتی بین آنها و ما بر زمینه این بی اعتمادی تخم نفاق بیفشانند. تجربه نشان داد که این بی اعتمادی بسیار بطئی بر طرف می گردد و از میان میرود و هر جه ولیکاروسها، که مدت مدیدی ملت ستمگر بوده اند، بیشتر احتیاط و شکیبائی نشان می دهند، به همان نسبت این بی اعتمادی بهتر از میان می رود. همانا با شناسائی استقلال کشورهای لهستان،لاتوی، لاتونی، استونی و فنلاند است که ما با کندی، ولی به نحوی پیگیر، اعتماد عقب مانده ترین توده های زحمت کش کشورهای کوچک همسایه را، که بیش از همه دست خوش فریب و مطیع سرمایه داران بوده اند، جلب می نمائیم. همانا از این راه است که ما به مطمئن ترین نحوی آنها را از زیر نفوذ سرمایه داران ملی «آنان» بیرون می کشیم و به بهترین نحوی آنها را به اعتماد کامل و به جمهوری واحد شوروی بین المللی آینده می رسانیم.

تا زمانی که اوکرائین کاملا از قید دنیکین رها نگشته است، دولت آن تا تشکیل کنگرۀ شوراهای سراسر اوکرائین، کمیتۀ انقلابی سراسر اوکرائین است. در این کمیته انقلابی در کنار کمونیست های بلشویک اوکرائین- کمونیست های باروتبیست اوکرائینی نیز به عنوان اعضاء دولت کار می کنند. یکی از وجوه تمایز باروتبیست ها با بلشویکها این است که آنها از استقلال بی چون و چرای اوکرائین دفاع می نمایند. بلشویکها این موضوع را وسیله اختلاف و جدایی قرار نمی دهند و این امر را  هیچگونه مانعی برای کار پرولتری متفقانه نمی دانند. همین قدر که در مبارزه علیه یوغ سرمایه و در راه دیکتاتوری پرولتاریا وحدت باشد، کمونیستها دیگر نباید در مورد مرزهای ملی و رابطه فدراتیوی یا رابطه ایی از نوع دیگر بین کشورها اختلاف نظر داشته باشند. در بین بلشویکها عده ایی طرفدار استقلال کامل اوکرائین، عده ایی طرفدار برقراری ارتباط فدراتیو کم و بیش محکم و عده ایی طرفدار یکی شدن اوکرائین و روسیه هستند.

اختلاف نظر بر سر این مسائل جایز نیست. این مسائل را کنگره شوراهای سراسر اوکرائین حل خواهد کرد.

اگر کمونیست ولیکاروس روی یکی شدن اوکرائین و روسیه اصرار ورزد، اوکرائینی ها به آسانی می توانند مظنون شوند که دفاع او از این سیاست بنا بر ملاحظات وحدت پرولترها در مبارزه علیه سرمایه نبوده، بلکه بنا بر خرافات ناسیونالیسم قدیمی ولیکاروس و امپریالیسم است. چنین عدم اعتماد طبیعی و تا حدود معینی ناگذیر و مشروع است، زیرا ولیکاروس ها تحت ستمگری ملاکین و سرمایه داران قرنها با خرافات ننگین و پلید شوینیسم ولیکاروسی تغذیه کرده اند.

اگر کمونیست اوکرائینی روی استقلال دولتی بی چون و چرای اوکرائین اصرار ورزد، می توان مظنون شد که دفاع او از این سیاست از نقطه نظر مصالح موقت کارگران و دهقانان اوکرائین در مبارزه شان علیه یوغ سرمایه نبوده، بلکه در نتیجۀ خرافات ملی خورده بورژوا منشانه و خرده مالکانه است. زیرا تجربه صدها بار بما نشان داده است که چگونه «سوسیالیستهای» خرده بورژوای کشورهای گوناگون،-همۀ به اصطلاح سوسیالیست ها اعم از لهستانی، لاتوی، لتونی و منشویک های گرجی و اس ارها و سایرین – صرفا به منظور اینکه سیاست سازشکارانه با بورژوازی ملی«خود» را علیه کارگران انقلابی از راه فریب عملی سازند، خود را به رنگ هواداران پرولتاریا در می آورند. بهنگام حکومت کرنسکی یعنی در فوریه-اکتبر سال 1917 ما در روسیه ناظر این امر بودیم و اکنون در کلیه کشورهای دیگر ناظر آن هستیم.

بدینطریق کمونیست های ولیکاروس و اوکرائین خیلی زود نسبت به یگدیگر بی اعتماد می شوند. چگونه علیه این بی اعتمادی مبارزه کرد؟ چگونه باید بر این بی اعتمادی فائق آمد و اعتماد متقابل به دست آورد؟

بهترین وسیلۀ حصول این مقصود عبارتست از کار مشترک برای حفظ دیکتاتوری پرولتاریا و حکومت شوروی در مبارزۀ علیه ملاکین و سرمایه داران کلیه کشورها. علیه تلاش آنان برای احیاء قدرت مطلقۀ خود. این کار مشترک در جریان عمل به نحوی روشن نشان خواهد داد که حل مسئله استقلال دولتی یا مرزهای کشور به هر نحوی انجام گیرد، کارگران ولیکاروس و اوکرائینی حتما باید با یکدیگر اتحاد نظامی و اقتصادی محکم داشته باشند، زیرا در غیر این صورت سرمایه داران«آنتانت» یا «اتفاق» در ثروتمند ترین کشورهای سرمایه داری یعنی انگلستان، فرانسه، امریکا، ژاپن و ایتالیا، ما را یک یک در هم کوفته و خفه خواهند ساخت. نمونۀ مبارزه ما علیه کلچاک و دنیکین، که سرمایه داران آنها را از لحاظ پول و اسلحه تامین می کردند، این خطر را به نحو روشنی به ما نشان داد.

کسی که وحدت و اتحاد کاملا محکم کارگران و دهقانان ولیکاروس و اوکرائینی را نقض می نماید، به کلچاک ها و دنیکین ها و سرمایه داران درندۀ کلیۀ کشورها کمک می کند.

بدین جهت ما کمونیست های ولیکاروس باید در محیط خود بر ضد کوچکترین تجلی ناسیونالیسم ولیکاروسی با نهایت سختگیری مبارزه نمائیم، زیرا این تجلیات که اصولا خیانت نسبت به کمونیسم است، بزرگترین زیان ها را به ما می رساند و ما را از رفقای اوکرائینی جدا می کند و بدینسان به نفع دنیکین و باند دنیکین تمام می شود.

بدین جهت ما کمونیست های ولیکاروس باید در اختلاف نظرهای خود با کمونیست های بلشویک و باروتبیست های اوکرائینی، در مواردی که این اختلاف نظرها به استقلال دولتی اوکرائین و شکلهای اتحاد آن با روسیه و به طور کلی به مسئلۀ ملی مربوط باشد، با گذشت باشیم. گذشت ناپذیری و آشتی ناپذیری همۀ ما کمونیست ها اعم از کمونیست های ولیکاروسی، یا اوکرائینی و یا هر ملت دیگری باید در مورد آن مسائل اساسی و حیاطی باشد که برای کلیۀ ملل یکسانند یعنی مسائل مربوط به مبارزۀ پرولتاریا، مسائل دیکتاتوری پرولتاریا و مسائل مربوط به جایز نبودن سازشکاری با بورژوازی و جایز نبودن تفرقۀ نیروهائی که ما با آنها در مقابل دنیکین به دفاع بر میخیزیم.

پیروزی بر دنیکین، نابودی وی، محال ساختن تکرار چنین تهاجمی- چنین است منافع حیاتی کارگران و دهقانان خواه ولیکاروسی و خواه اوکرائینی. این مبارزه طولانی و دشوار است، زیرا سرمایه داران سراسر جهان به دنیکین کمک می کنند و به انواع دنیکین ها کمک خواهند کرد.

در این مبارزۀ طولانی و دشوار ما کارگران ولیکاروس و اوکرائینی باید با یکدیگر محکمترین اتحاد را داشته باشیم، زیرا به طور تک تک محققا از عهده بر نخواهیم آمد. مرزهای بین اوکرائین و روسیه هر طور باشد و شکلهای مناسبات متقابل بین دو کشور به هر نحوی که باشد آنقدرها اهمیت ندارد، در این مورد میتوان و باید به گذشت تن در داد، در این مورد می توان، هم این راه حل، هم آن یکی و هم سومی را مورد آزمایش قرار داد،-مطلوب کارگران و دهقانان و امر پیروزی بر سرمایه داری در نتیجه این موضوع تباه نخواهد شد.

ولی اگر ما نتوانیم اتحاد کاملا محکمی را بین خود، بر ضد دنیکین و سرمایه داران و کولاکهای کشورهای خود و کلیه کشورها حفظ کنیم، آنگاه مطلوب کار محققا برای سالهای مدیدی تباه خواهد شد، بدین معنی که سرمایه داران در چنین صورتی خواهند توانست هم اوکرائین شوروی و هم روسیه شوروی را در هم کوبند و مختنق سازند.

هم بورژوازی کلیه کشورها و هم انواع احزاب خرده بورژوائی، یعنی احزاب«سازش کار»، که اتحاد با بورژوازی را بر ضد کارگران جایز می شمارند، بیش از هر چیز کوشیده اند تا کارگران ملیت های مختلف را از هم جدا سازند و بی اعتمادی را در میان آنان دامن زنند و اتحاد محکم بین المللی و برادری بین المللی کارگران را بر هم زنند. هنگامی که بورژوازی بدین امر توفیق یابد، مطلوب کارگران تباه است. پس بگذار کمونیست های روسیه و اوکرائین توفیق یابند با کار مشترک صبورانه و مصرانه و سرسخت خود بر دسائس ناسیونالیستی هر نوع بورژوازی و انواع خرافات ناسیونالیستی فائق آیند و به زخمت کشان سراسر جهان نمونه ایی از اتحاد واقعا استوار کارگران و دهقانان ملل مختلف را در مبارزه به خاطر حکومت شوروی و به خاطر نابودی ستمگری ملاکین و سرمایه داران به خاطر جمهوری جهانی فدراتیو شوروی نشان دهند.

 

ن.لنین

28 دسامبر 1919.

«پراودا» شماره 3 ، مورخه شماره ژانویه سال 1920.

و. ای. لنین، کلیات آثار،

چاپ چهارم روسی، جلد 30،

ص-273-267

 

متن فارسی برگرفته از منتخب آثار لنین به زبان فارسی، انتشارات حزب توده، ص 723- 726

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر