"سوسیالیسم راستین روژآوا" یا لولای اتصال چپ به آمریکا؟ مورد حکمتیستها

نوشتۀ: نوید پایور
Write a comment

  بنا بر این بر خلاف چیزی که سیف خدایاری القا می کند، حزب حکمتیست نیز مانند سایر نیروهای چپ در حمایت از روژآوا و پید و یپگ هیچ تبصره و مرزی نداشت. در هیچ کدام از انتشارات حکمتیست ها به جز حمایت بی چون و چرا و پنهان کردن نقش حمایتی ناتو از روژاوا دیده نمی شود. اما چرا ناگهان پید "ماهیت ارتجاعی " پیدامی کند؟! این فقط مربوط به انتشار همان مصاحبه صالح مسلم توسط تدارک کمونیستی و جریانات بعد از آن است که آقای سیف خدایاری مجبور به موضعگیری می شود.

 انتشارترجمه یک مصاحبه از صالح مسلم درسایت امید ، ارگان تدارک کمونیستی، مشکلات نظری و عملی متعددی را برای چپ پروغرب بوجود آورده است. در این مصاحبه که که در 2 سپتامبر 2015 ( یک سال پیش) با انستیتوی کردستان واشینگتن انجام گرفته، صالح مسلم از جمله گفته است:

" آمریکا یک قدرت برترجهانی است که دمکراسی را در سراسر جهان تقویت می کند و سعی در ایجاد و گسترش آن در سراسر جهان دارد، و مردم آمریکا معیارها و اصول خود را برای دمکراسی دارند. پرزیدنت آمریکا، روزولت اصول دمکراسی را زمانی که یک شهروند بود و قبل از این که رئیس جمهور شود، داشت. پیغام من به دولت و مردم آمریکا این است که مردمان کردی در خاورمیانه هستند که سعی در حفظ وجود خودشان و محکم کردن همان حقوق دمکراتیکی دارند که مردم آمریکا به آن معتقدند. این مردم کرد قادر به پیروزی بر نیروهای تروریست و متعصبی شدند که ارزش های انسانی را تهدید میکردند، و آنها مدافعان نیرومندی از ارزشهای دمکراتیکی که مردم آمریکا در سراسر دنیا منتشر می کنند هستند. به همین دلایل ما باید رابطه خودمان را با مردم و دولت آمریکا محکم کنیم. مردم کرد به عنوان پیش گامان دمکراسی برای این امر آماده اند."

سیف خدایاری عضوکمیته مرکزی حکمتیست ها بخش رحمان حسین زاده نیز اخیرا در نوشته ای به نام نقاب دروغین "سوسیالیسم"منتشرشده در اواخر آگوست 2016 با نقل کردن فقط همین یک جواب از ترجمه مصاحبه صالح مسلم بدون هیچ اشاره ای به منبع آن در نقش منتقد ( طلب کار) " اکثریت قریب به اتفاق چپ در ایران" قرار گرفته و می گوید:

" مصاحبه صالح مسلم با يكى از نهادهاى "فرهنگى" ناسيوناليسم كرد در پايتخت "تمدن و دموكراسى" آب پاکی روى دست همه متوهمان به "سوسياليسم روژآوا" ريخته است. در دو- سه سال گذشته اكثريت قريب به اتفاق چپ در ايران - هر يك با فرمولبندى و تحليل خاص، اما نه چندان متمايز- هر چه در توان داشتند در حمايت از اتفاقات كردستان سوريه صرف كردند. نگاهى به پشت سر به منظور درس گرفتن از تجاربى مشابه براى كمونيستها از ضروريات عاجل است. "

پائین خواهیم دید که چرا خدایاری فقط به همین یک جواب صالح مسلم ایراد گرفته است. او به سرزنش احزاب چپ ادامه می دهد و به تفاوتهائی اشاره می کند که قاعدتا باید با مسئولیت حزب او را کمی کمتر کنند. او می نویسد:

" احزاب و جريانات مختلف چپ از اتفاقات منطقه کردنشین سوریه و مشخصا مقاومت کوبانی حمايت كامل نمودند، اما روشن است كه تفاوتهايى در ارزيابى آنها وجود داشت كه جدا از تفاوتهاى سياسى آنها و به بيان بهتر جدا از تعلق طبقاتى آنان نيست، اما آنچه در برخورد بیشتر جريانات چپ مشترك بود، پرهيز از تحليل طبقاتى و واكاوى صفبنديهاى طبقاتى است و برهمين اساس خواسته يا ناخواسته به زائده يك ائتلاف ارتجاعى و بورژوايى تبديل شدند."

در این که چپ ایران از پید (PYD) و روژآوا حمایت کرد شکی نیست. خدایاری نیز همین واقعیت را تکرار می کند اما اظهار میدارد که در ارزیابی نیروهای مختلف چپ تفاوتهائی وجود داشت که نهایتا " جدا از تفاوتهاى سياسى آنها و به بيان بهتر جدا از تعلق طبقاتى " شان نیست. او توضیح نمی دهد که این تعلق طبقاتی متفاوت در کدام موضعگیری های متفاوت منعکس می شد. اما روشن است که با تأکید خدایاری بر " تحليل طبقاتى و واكاوى صفبنديهاى طبقاتى " او انتقاد را متوجه کسانی می داند که از چنین روشی پیروی نکرده اند. اما ببینیم این بخش از حکمتیست های متمایل به ادغام با جریان حمید غلیون جزو آن " اکثریت قریب به اتفاق چپ در ایران "  بودند یا نه.

حکمتیستها ی شاخه رحمان حسین زاده تنها تشکیلات چپی است که از همان اوان تشکیل روژاوا به حمایت فعال و بدونه چون چرا و بدون " تحليل طبقاتى و واكاوى صفبنديهاى طبقاتى " ، و همه جانبه از آن برخاست. مروری بر موضعگیریهای این حزب امروز و بعد از طشت رسوائی حزب پید، لازم است.

در 10 اکتبر 2014 در ویژه نامه کوبانی درکمونیست هفتگی شماره 253حمایت همه جانبه ای را بدون اشاره  به ماهیت پید ( PYD ) از طرف رهبران این جریان می بینیم. آنجا میخوانیم: "حزب کمونیست کارگری حکمتیست با هر آنچه در توان دارد، همچنان برای یاری رساندن به مقاومت توده ای مردم کوبانی و گسترش صف حمایت سیاسی و عملی از آن تلاش می کند و همه مردم آزادیخواه را به همبستگی با آن فرا میخواند."

در همان شماره این نشریه، کمونیست هفتگی از فاتح شیخ سوال می کند که " آیا حملات هوایی آمریکا و متحدانش ( ناتو و کشورهای عربی) به ادامه مقاومت کمکی میکند؟ و فاتح شیخ با صراحت تمام و باز هم بدون هر گونه " تحليل طبقاتى و واكاوى صفبنديهاى طبقاتى " جواب می دهد " واضح است که حملات هوایی علیه مواضع داعش در کوبانی بنفع جنبش مقاومت است. دستکم از جنبه روانی که یک جنبه مهم هر جنگی است حملات هوایی علیه داعش به نفع مقاومت کوبانی است وبه زیان داعشیهاست."( پرانتز ها از ماست) البته جنایت کار بودن داعشیها برای این چپ پروغرب به خاطر حمله به کوبانی است، نه ماهیت خود این ها. زمانی که همین داعشیها مشغول سر بریدن نیروهای دولتی و هر مخالفی در سوریه بودند این چپ با آنها مشکلی نداشتند برای همین هم حملات هوایی روسیه را به داعشها و شرکای میانه روآنها را محکوم میکنند ولی حملات هوایی آمریکا و ناتو برای این چپ خوشایند شان است.

 در24 اکتبر 2014 در کمونیست هفتگی شماره 255 با زهم از فاتح شیخ سوال می شود که :" حزب حکمتیست از ابتدا از مقاومت توده ای کوبانی قاطعانه حمایت کرده است. در هفته های اخیر تغییراتی در سیاست آمریکا و موئتلفینش در قبال کوبانی رخ داده است. حملات هوایی ائتلاف به نیروهای داعش در اطراف کوبانی، فشار آمریکا به دولت ترکیه برای تغییر سیاست اش در مورد کوبانی، ارسال هوایی محموله اسلحه و امکانات داروئی و پزشکی و اظهارات اخیر مقامات دولت آمریکا در مورد توانائی مقاومت نیروهای کوبانی ازاین جمله اند. آیا این تحول در قبال مسئله کوبانی تغییری در سیاست حزب حکمتیست و حمایت از مقاومت توده ای میدهد یا نه؟ چرا؟ "

و فاتح شیخ جواب می دهد :

" به هیچ وجه ! تغییرات بعضی معادلات حول کوبانی هیچ تغییری در سیاست حزب حکمتیست و حمایت ار مقاومت توده ای کوبانی نمیدهد. چرا باید بدهد؟ و در پایان می گوید:

" سیاست حزب حکمتیست در حمایت از این مقاومت توده ای سیاستی قاطعانه و پایدار است، همچنانکه خود مقاومت توده ای کوبانی علیه توحش داعش قاطعانه و پایدار ادامه دارد. "

دقت در این لازم است که موضوع سؤال مربوط به حمایت فعال آمریکا از روژآوا و حزب پید است. در اینجا نیز خبری از " تحليل طبقاتى و واكاوى صفبنديهاى طبقاتى " نیست. فاتح شیخ به بررسی این نمی پردازد که آیا این حمایتها ما به ازائی هم دارند یا نه؟ برعکس او تأکید می کند که تغییرات "بعضی معادلات" تغییری در سیاست حزب حکمتیست و حمایت از "مقاومت توده ای کوبانی" نمی دهد. او کمترین اشاره ای هم به رهبری این مقاومت توده ای، یعنی حزب دمکراتیک پید نمی کند. علت آن هم معلوم است چیست. مدت کمی بعد، در28 نوامبر2014 حکمتیست ها برای بدست گرفتن رهبری حمایت از پید در چپ ایران به دیدار صالح مسلم می روند. حزب حکمتیست میخواهد تا تنور داغ است نان را بچسباند. اینجا دیگر انتقاد از جزئیات بی اهمیتی مثل رابطه با آمریکا و تعهدات متقابل به آن جائی ندارد.

در 30 ژانویه 2015 در کمونیست 269 رحمان حسین زاده در نوشته " پیروزی کوبانی: پیروزی انسانیت بر سیاهی"  ضمن حمایت کامل حمایت آمریکا و ناتو را از "مقاومت مردمی" را جزو " پیروزی انسانیت " میگذارد:

"  مقاومت کوبانی و فشار افکار عمومی باعث شد که دولت اقلیم کردستان عراق نیز از سیاست نظاره گری سقوط کوبانی دست بردارد و از مقطعی و سمبولیک در هماهنگی با آمریکا و ترکیه نیروی محدودی به کوبانی اعزام کند. " حسین زاده تاکتیک ساده رایج در چپ را به کار می گیرد و وانمود میکند که مقاومت کوبانی و فشار افکار عمومی باعث شده است که نیروهائی مثل آمریکا و حتی ترکیه به کوبانی نیرو اعزام کنند. آنها هنوز امیدوارند که بتوانند بند و بستهای پنهانی پید و آمریکا را مخفی نگه دارند.

( تعدادی از نیروهای عملیات مخصوص ارتش آمریکا و انگلیس مشغول تعلیم نیرو های YPG)

این حمایتهای متکی بر " تحليل طبقاتى و واكاوى صفبنديهاى طبقاتى " با قاطعیت تمام ادامه می یابد و در تاریخ 28 فوریه 2015 در کمونیست هفتگی 275 حزب آقای سیف خدایاری به گنگره سوم حزب پید شاخه سوئد پیام می فرستد که:

" عزیزان!

شما در این نبرد تنها نبودید، جهان آزادیخواه در کنارتان بود. در آینده هم تنها نخواهید ماند، عدالت خواهان سراسر جهان در کنارتان خواهند بود. " و مدتی بعد تصاویری از برخی از این عدالتخواهان منتشر شد.

" عدالت خواهان سراسر جهان " !!

بخشی از حمایتهای " جهان آزادی خواه " از روژاوا!!

بنا بر این بر خلاف چیزی که سیف خدایاری القا می کند، حزب حکمتیست نیز مانند سایر نیروهای چپ در حمایت از روژآوا و پید و یپگ هیچ تبصره و مرزی نداشت. در هیچ کدام از انتشارات حکمتیست ها به جز حمایت بی چون و چرا و پنهان کردن نقش حمایتی ناتو از روژاوا دیده نمی شود. اما چرا ناگهان پید "ماهیت ارتجاعی " پیدامی کند؟! این فقط مربوط به انتشار همان مصاحبه صالح مسلم توسط تدارک کمونیستی و جریانات بعد از آن است که آقای سیف خدایاری مجبور به موضعگیری می شود. بعد از انتشار مصاحبه بهرام رحمانی تکذیبیه ای از سوی صالح مسلم منتشر نمود که در مطلب (صالح مسلم و محللش) کذب آن افشا شد. خدایاری نیز مثل بهرام رحمانی فقط در همان یک "پاراگراف " مصاحبه است که ایراد می گیرد. او می گوید:

" اين پاراگراف از اظهارات صالح مسلم و ساير اظهارات مشابه چكيده ماهيت ارتجاعى اين جريان است كه چپ تا جايى كه توانسته است آن را ناديده گرفته است و در جايى هم تلاش كرده است براى آن "تكذيبيه" بگيرد و نيز چپ جهد وسيعى مى كند كه بين شاخه هاى مختلف جريان ارتجاعى پ. ك . ك تمايزى ساختگى قائل شود تا جاييكه پيام سرتاسر ارتجاعى پژاك به مناسبت عيد فطر امسال را كه از مكتب ايدئولوژيك اوجالان بيرون آمده است را صرفا "اشتباه" پژاك بنگرد و صفبندى سياسى - نظامى اين دستگاه را كه با مهارت خاصى چيده شده است ناديده بگيرد. "

ایراد خدایاری فقط به همین یک پاراگراف از گفته های صالح مسلم است اما حزب ایشان با توجه به حمایت های بی دریغ تاکنونی و سکوت در مقایل اظهارات فراوان پید در ستایش و تمجید از دمکراسی غرب (  هافینگتون پست "  آمریکا نباید مردم روژآوا را نادیده بگیرد".  نیویورک تایمز "   دمکراسی در سرما رها شده است".  بنیاد کارنگی "  بر هر دری میزنیم".) باید نشا ن بدهد که "تعلق طبقاتی " و " تحلیل طبقاتی" شان کجا ست. او در نوشته اش کوچکترین اشاره ای به سیاستهای مخرب پید و اقدامات عملی آن در پیوند با آتش بیاران جنگ سوریه نمی کند.

خدایاری به برخوردهای گذشته چپ با روژاوا انتقاد می کند. امروز که خیلی چیزها درباره این جریان روشن شده است خدایاری نیز فرصت را غنیمت می شمرد و به انتقاد از پید دست می زند تا کارنامه حزب خود را هم کمی پاک کند. اما حال ببینیم که این جریان فکری در آخرین "تحلیل طبقاتی اش" از این "جریان ارتجاعی " PYD " چه نظری دارد. در آخرین شماره کمونیست هفتگی 351 رحمان حسین زاده  در " علیه لشگرکشی برکیه به کانتونهای کردستان سوریه " می گوید:

" رهبری کانتونهای کردستان سوريه و هر جريان سياسی و از جمله حزب اتحاد دمکراتيک چنانکه بر اعمال فشار آمريکا و غرب برای سد کردن توطئه گريهای ترکيه سرمايه گذاری کند، مرتکب اشتباه جدی خواهد شد. در همين وقايع اخير ديدار جو بايدن از آنکارا و اعمال فشار بر يگانهای مدافع خلق از جانب آمريکا که به "شرق فرات برگردند"، بارديگر نشان داد آمريکا در راستای منافع آنی و آتی خود، به هر چرخش و مانوور و سياست ارتجاعی دست ميزند. به ويژه با چشم انداز اينکه داعش در سوريه شکست خواهد خورد و جنگ با داعش در قالب امروزی نخواهد ماند، همسويی آمريکا با يگانهای مدافع خلق کمرنگ و يا باقی نخواهد ماند، در چنان موقعيتی آمريکا و غرب حمايت از ترکيه عضو ناتو را بر هر نيروی همسوی مقطعی ترجیح خواهد داد."

آقای حسین زاده به این جریان "ارتجاعی" می گوید روی حمایت آمریکا از خودتان حساب نکنید مگر نمی بینید که جو بایدن   گفته است کرد ها باید به شرق رورد فرات بروند!! ضمنا او می گوید که آمریکا برای منافع خودش ممکن است از سیاست انقلابی اش در حمایت از شما به چرخشی ارتجاعی دست بزند و شما را رها کند. او می گوید جنگ دارد به شکست داعش نزدیک میشود و بعد از آن آمریکا دیگر به شما کمکی نخواهد کرد و ترکیه عضو ناتو را به شما ترجیح خواهد داد. و سرانجام این که این ناپیگیری آمریکا در همسوئی با روژاوا است که مورد انتقاد قرار می گیرد اما کلمه ای در مورد همسوئی روژاوا با آمریکا بر زبان نمی آید.      

رهبران پید به خوبی می دانند چه می کنند و در بیان آن با مصاحبه های متعدد به روشنی و مشتاقانه خواست خود را در  پیوستن به دمکراسی غربی بیان کرده اند و قول قرار هایشان را در واشینگتن  گذاشته اند، اما اگر رفقای چپ شان کمک کنند ممکن است در روژاوا چیزی شبیه کیبوتص های اسرائیل درست  کنند.

آقای حسین زاده ادامه می دهد:

" تجربه پیروزی در منبج نشان داد، که همکاری و همگامی یگانهای مدافع خلق با نیروهای سیاسی ونظامی مترقی ( از جمله 300 تا 400 نفر از نیرو های ویژه آمریکا که نقش بارزی در بمباران داعش داشتند) در بقیه مناطق و سراسری سوریه بسیار حیاتی است. " ( پرانتز ها از ماست)

در پایان پیام آقای حسین زاده به نیرو های چپ این است:

" کانتونهای کردستان سوريه با شرايط جديد و با مخاطرات جديد روبرو هستند. ادامه حمايت از مبارزات و ايستادگی کانتونها و تجربه مثبت مبارزات مردم کردستان سوريه در سطح بين المللی و منطقه ای کماکان يک وظيفه مهم نيروهای چپ و مترقی و آزاديخواه است که لازم است بيش از پيش به آن توجه کرد و عمل کرد. "

به بهانه عشق به کانتون ها سیاست همکاری کردن با یک نیروی " ارتجاعی" آن محملی است که این جریان در پی آن است

در خاتمه توجه خوانندگان را به دیدن ویدئوی زیر جلب می کنم در این ویدئو به روشنی نشان می دهد که چگونه نیروهای ویژه آمریکا به همراه PYD در خط مقدم جبهه راه را با بمباران دقیق برای رزمندگان خلق قهرمان کرد باز می کنند. همین ویدئو به تنهائی یاوه گویی هایی مثل بی اثر بودن حمایت آمریکا و پنهان کردن نقش مؤثر ناتو در باز پس گیری منبج را نشان می دهد.

هواپیمای A-10  آمریکا مخصوص هدف گیری نیروهای زمینی از ارتفاع کم که در این ویدئو زیر می بینید.

 

 

نوید پایور

10 سپتامبر 2016

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر