بریکس و ترانس آتلانتیک هر دو ضد کارگرند.

نوشتۀ: نوید پایور
Write a comment

 این آن زبان آشنا و مشترک سرمایه است که با آهنگی یک نواخت در همه جا شنیده می شود. آقای همه صندوق بین المللی پول است. حتی اگر مثل دولت چین در رأس بلوکی قرار داشته باشند که در جدال با همان صندوق بین المللی پول نیز قرار دارد، باز سیاست همانی است که این صندوق به عنوان مرکز فرماندهی لیبرالیسم بازار آزادی تجویز می کند.

 

 

رویارویی دو کمپ اقتصادی، یکی بریکس BRICS (برزیل، روسیه، هندوستان، چین و آفریقای جنوبی) و دیگری بلوک غرب به رهبری آمریکا مهم ترین تحولی است که در صحنۀ سیاست بین المللی در حال وقوع است. این رویاروئی تا امروز در اروپا (اوکراین) و در خاورمیانه  (سوریه) به طور غیر مستقیم  به صورت جدال خونینی بین روسیه و غرب در آمده است و زمزمه های بر خورد مستقیم نظامی و آمادگی برای آن شنیده می شود. در خاور دور نیز آمریکا را وادار به نقل و انتقال عمده  نظامی و بستن شماری از پایگاههای خود در اروپا و انتقال آنها به شرق آسیا برای مقابله با " توسعه طلبی " چین، کرده است. امری که از آن به عنوان تغییر سیاست به "محور آسیا" نام برده می شود. این یک رویاروئی جدی است با مخاطراتی عظیم برای بشریت.  اما زمانی که پای اقتصاد و رابطۀ بین کار و سرمایه به میان می آید، همه این اختلافات  بی رنگ شده و سیاست های صندوق بین المللی پول  به زبان مشترک همه دولت های سرمایه داری با رژیم های گاها متضاد تبدیل میشود. به این ترتیب بلوکی که ظاهرا پرچمدار مبارزه بر علیه امپریالیسم متجاوز ترانس آتلانتیک است، خود در تقابل با طبقۀ کارگر دقیقا دست به اجرای همان پلاتفرمهائی می زند که کمپ رقیب آن با صندوق بین المللی پول پرچم آن را به دست دارد.

نمونه های روشنی از این اشتراک طبقاتی را خبرگزاری رسمی چاینا دیلی China Dailyاخیرا به نمایش گذاشته است. چاینا دیلی با چاپ دو مقاله یکی در مورد افزایش سن باز نشستگی در چین (1) و دیگریدر مورد لزوم ادامه ریاضت اقتصادی درصورت پیروزی حزب چپگرای سیریزا یونان (2)، به ترویج دوسیاست عمده صندوق بین المللی پول پرداخته است.

چرا صندوق بین المللی پول خواهان  افزایش سن بازنشستگی است؟

امروزه اساسا بعلت پیش رفت علم پزشگی و پیشرفت تکنولوژی، که اینها هم از قبل کار و ارزش اضافی تولید شده توسط کارگران امکان پذیر شده است، میانگین سن بالا رفته است. به بیان دیگر کارگران امکان یافته اند که چند سالی بیشتر زنده بمانند و از پس انداز باز نشستگی (صندوق بازنشستگی) خود استفاده ببرند. تازه منبع مالی همین صندوق هم بجای این که تماما از سود سرمایه داران تامین شود، با کلک، طی سالهای کار کارگر به نسبت زیادی از حقوق او کسر میشود. هر چند که کارگران  تامین کننده گان و صاحبان اصلی این صندوق اند اما اداره و سازمان این صندوق یا در دست دولت سرمایه داری است و کارگران هیچ نقشی در آن ندارند و یا حتی از طرق متفاوت به صندوقهای بورس بازی و معاملات سهام متصل است و تأمین کنندۀ سرمایه مورد نیاز بورس بازان است.

از آنجا که سوخت اصلی سود آوری سرمایه کار کارگر (نیروی کار) است، بنا بر این استفاده تا آخرین قطره از این نیرو از ملزومات سود دهی سرمایه است. کاری که نه تنها با افزایش بهره وری تولید و کاهش سهم کار کارگر در تأمین معاش خود با افزایش ارزش اضافه نسبی دنبال می شود، بلکه همچنین در شرایط ضعف مبارزاتی طبقه کارگر با افزایش ساعات و یا زمان مطلق کار کارگر و در نتیجه افزایش مطلق ارزش اضافه نیز دنبال می گردد. با طولانی تر شدن سن، طبیعتآ مدت زمان کار مفیدی که سرمایه دار برای سود بدنبال آن است بیشتر می شود. بنا بر این سرمایه که به دنبال استفاده کار مصرف نشده و باقی مانده  در بدن کارگر است با ازدیاد سن باز نشستگی، در پی تصاحب آن (توان و شیره عمر کارگر) است.

در اینجا نیز همان وارونگی حاکم است که مشخصۀ سرمایه داری است. همینطورکه پیشرفت تکنولوژی در سرمایه داری هرگز به تقلیل ساعات کار منجر نخواهد شد، ازدیاد میان گین سن هم به طول زمان باز نشستگی منجر نخواهد شد. برعکس، برای سرمایه دار امکان آن را فراهم می کند که مدت زمان بیشتری کارگر را به کار بگیرد.

این آن سیاستی است که صندوق بین المللی پول برای سود دهی پیش پای دولت های سرمایه داری  با هر رژیمی که اداره شود می گذارد و در سالهای اخیر با قدرت تمام در صدد تحمیل آن به دولتهای مختلف برآمده است.

حال چاینا دیلی (1) هم خواهان اجرای افزایش سن باز نشستگی شده است. نویسنده به روشنی توضیح می دهد که با پیشرفت علم پزشکی تعداد آدم های  باز نشسته در چین زیاد شده و باعث خرج زیادی برای دولت (سرمایه داران) شده اند بنا بر این باید به آرامی سن باز نشستگی را از 60  به 65 سال بالا برد. در استدلال چاینا دیلی نیز نه خبری از پیشرفت بارآوری تولید است و نه اثری از ارتش ذخیره رو به افزایش کارگران و نه بحثی در این باره صورت میگیرد که اتفاقا کاهش رادیکال ساعت و زمان کار است که می تواند راه حلی برای این معضلات باشد. چاینا دیلی نیز دقیقا به همانگونه استدلال می کند که شاگردان میلتون فریدمن و فریدریش فن هایک در غرب و در جمهوری اسلامی و در هر نقطۀ دیگری از جهان می کنند. استدلال های این روز نامه چینی را با کمی اختلاف فرهنگی و سازمان اقتصادی، از زبان صابرشیبانی استاد دانشگاه شهید بهشتی در صفحه خبر گزاری جمهوری اسلامی هم (2) میتوان شنید. البته این استاد دانشگاه برای بازنشستگی راه حل دارد اما در مقابل برای بیکاری معتقد است که "برای بحران بیکاری باید چاره ای دیگر اندیشید". در ایالات متحده آمریکا هم به دلیل قدرت رسانه ای بورژوازی و ضعف "چپ " به راحتی و بی درد سال به سال سن باز نشستگی افزایش میابد (3).

چرا صندوق بین الملی پول خواهان سیاست "ریاضت اقتصادی" است؟

این یکی از سیاست های اساسی صندوق بین المللی پول برای اعطای وام به دولت های مقروض و ورشکسته سرمایه داری است. سرمایه برای سازمان دادن تولید و در نتیجه سود توسط دولت خود، متحمل مخارجی میشود که برایش اجتناب ناپذیر است. مثلا سیستم بیمه های در مانی، آموزش و پرورش، حمل و نقل عمومی، محل سکونت، غذا، آب و برق، سوخت و........ هر چند که در کشور های مختلف بنا به ساختار سیاسی اقتصادی جامعه و اگاهی طبقاتی و تشکل یابی کارگران و تهیدستان جدال بر سر این امکانات از بدو تولد سرمایه موضوع مذاکره تا نبرد خیابانی و انقلاب بوده است. اما بنا به ماهیت کار کرد سرمایه که زمانی به ناچار سیرنزولی سود آن آغاز میشود (بحران)، یکی از راههای برون رفت از آن کاستن و قطع مخارجی ( ریاضت اقتصادی) است که به دولت سرمایه  تحمیل شده است. صندوق بین المللی پول درمقابل دادن وام (پول) به دولت هایی که با سیاست های "غیر ارزش زا " در مخارج عمومی قادر به ادامه کارسازمان دادن بهره وری سرمایه نیستند، خواهان اجرای  ریاضت اقتصادی از طرف این دولت هااست. یعنی قطع سوبسید ها (در کشور هایی مثل ایران، یونان، اسپانیا و....) خصوصی کردن بیمه های در مانی، قطع کامل و یا کم کردن خدمات بنا شرایط کشورهای مختلف و...... است. که این دولت ها را قادر سازد بتوانند بدهی های خارجی خود را به وام دهندگان قبلی (که همین صندوق بین المللی پول را خودشان راه انداخته اند)، با سود های کلان بپردازند.

در این مورد هم روز نامه چاینا دیلی (4) در مقاله ای نگران تراز سرمایه داران عمدتآ طلب کار آلمانی که نگران انتخاب حزب "چپ" سیپراس در یونان هستند، پیشا پیش به "چپ" ها رهنمود می دهد که درصورت پیروزی در انتخابات، دراز مدت بصلاحشان است که به همان سیاست های نئولیبرالی صندوق بین المللی پول ادامه دهند و به باز پرداخت وام های خود متعهد بماند. این روز نامه به "چپ" گوشزد می کند که اگر بخواهند به شعار های انتخاباتی شان عمل کنند و وام هایشان را سر موقع نپردازند سرمایه داران و بانکها از کشور فرار کرده که تاثیرات بدی بر اقتصاد جهانی خواهد داشت.

این آن زبان آشنا و مشترک سرمایه است که با آهنگی یک نواخت در همه جا شنیده می شود. آقای همه صندوق بین المللی پول است. حتی اگر مثل دولت چین در رأس بلوکی قرار داشته باشند که در جدال با همان صندوق بین المللی پول نیز قرار دارد، باز سیاست همانی است که این صندوق به عنوان مرکز فرماندهی لیبرالیسم بازار آزادی تجویز می کند. فرش قرمز از پکن، مسکو، تهران، دهلی نو تا نیویورک برای سیاست های آن پهن است. مهم نیست رژیم در قدرت این کشورها مائوئیستی است، چریکی است، خروشچفی است، اسلامی شیعه است، گاو پرست است، سکولاراست، نظامی است و یا دمکراسی است. همه در پی بهره کشی از کارگرانند بسته به این که چه سیاستی قادر به سازمان دادن کما کان بهتر استثمار در کشور معینی باشد.

کارگران و کمونیست ها اختلاف و تضاد منافع بین جناحهای سرمایه داری را می بینند و از آن استفاده هم می برند اما در توضیح این سیاست ها هیچ موقع به توجیه آنها و طرفداری از یکی بنفع دیگری نمی پردازند.

 

نوید پایور

9 بهمن 1393

30 ژانویه 2015

 

1-      http://www.chinadaily.com.cn/opinion/2015-01/13/content_19302230.htm

2-      http://www.irna.ir/fa/News/81272420/%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D8%BA%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86/%D8%B3%D9%86_%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%D8%B4%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C_%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF_%D8%A8%D9%87_%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA_%D8%AA%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%AC%DB%8C_%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%AF

3-      http://www.ssa.gov/pressoffice/IncRetAge.html

4-      http://www.chinadaily.com.cn/opinion/2015-01/13/content_19303053.htm

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر