این کالبد به نفسی مسیحائی نیاز دارد: به مناسبت روز جهانی کارگر

نوشتۀ: تدارک کمونیستی
Write a comment

کمونیسم جنبشی برای ایده های انتزاعی و زیبا نیست. این جنبشی است در حال شدن. جنبشی است برای ایجاد تغییر واقعی در جهان و این تغییر واقعی در جهان می تواند و باید در دستور کار هر کارگر شاغل و بیکاری قرار بگیرد. همۀ الزامات چنین تغییراتی در جهان حاضر به وفور آماده اند

اول ماه مه را به همه رفقای کارگر و خانواده هایشان تبریک می گوئیم و یک بار دیگر رهائی تمام کارگران جهان را با صدای بلند آرزو می کنیم. از فلزکار و تراشکار کارخانه های صنعتی تا نی بر و چایکار مزارع و تا کودکان سنگ کار معادن و پرستاران و نظافتچی ها و رفتگران شریف و سرانجام تا خیل انبوه زاغه نشینان ارتش ذخیرۀ کارگران.

روز جهانی کارگر را تبریک می گوئیم و همزمان به رفقای کارگرمان یادآوری می کنیم که وضعیت کارگران در جهان امروز از وضعیت آنان در سال 1886، سال کشتار کارگران شیکاگو در تظاهراتشان برای برقراری روز کار 8 ساعته، به مراتب بدتر است. کارگران شیکاگو در نبرد جان باختند. آنها بخشی از ارتشی بزرگ و در حال رزم بودند و آن نبرد تنها صحنه ای از جنگی به مراتب وسیع تر بود. کارگران شیکاگو انسانهائی امیدوار به آینده بودند. همچنان که کل طبقه کارگر دهه های پایانی قرن نوزده و دهه های آغازین قرن بیستم با امید به آینده می نگریست. آنها می توانستند بجنگند و در جنگهایشان دستاوردهای بزرگی نیز کسب کردند. کارگران جهان امروز اما به سربازان لشگر شکست خورده ای شباهت دارند که در حال فرار است. نبردهای امروز کارگران در این یا آن گوشه از جبهه وسیع جنگ طبقاتی، نبردهائی برای بقا هستند و نه برای آینده ای بهتر. در همه جا این ارتش قهار خصم طبقاتی است که دست به حمله می زند و گردانهای ارتش در هم شکستۀ کارگران را به نبردهائی نابرابر وادار می کنند.

روز جهانی کارگر را تبریک می گوئیم و همزمان به رفقای کارگرمان یادآوری می کنیم که این روز فقط برای آن روز جهانی کارگران اعلام نشد که در آن بخشی از فرزندان این طبقه در میدان رزم به خاک افتادند. کارگران بیشماری پیش از واقعه کشتار شیکاگو در میدانهای رزم با سرمایه به خاک افتادند و کارگران بیشمارتری قربانی جنگ روزمره و بی سرو صدای سرمایه بر علیه کارگران شدند. آنچه واقعه شیکاگو را متمایز می کرد این واقعیت ساده بود که آنها در نبردی به خاک افتادند که نوید دستیابی به یک زندگی بهتر را با خود حمل می کرد. بزرگداشت کارگران به خاک افتاده شیکاگو تنها بزرگداشت شهدا نبود، این بزرگداشت بیش از آن تأکید بر امر مبارزه برای در هم شکستن زنجیرهای انقیاد سرمایه بود. ارج و قرب گذاشتن بر مبارزه ای جاری و در حال وقوع بود. مبارزه ای که در جهان سرمایه داری آن دوران چشم اندازهای نوینی را در مقابل تودۀ انبوه کار و زحمت قرار می داد. جان باختن کارگران در مقابله با سرمایه امری هر روزه است که در پهنه ای به وسعت کل جهان سرمایه داری واقع می شود. آنچه امروز واقع نمی شود آن مبارزه ای است که نوید به آینده ای روشن را با خود همراه داشته باشد.

روز جهانی کارگر را تبریک می گوئیم و همزمان به رفقای کارگرمان یادآوری می کنیم که آروزی یک زندگی شیرین و بی دغدغه در جهانی که میزان نکبت و سعادت انسانها در آن بر اساس میزان تملکشان بر ابزارهای تولید و تصاحب ثروت ناشی از کار تعیین می شود، برای انبوه میلیاردی توده های کار و زحمت، همۀ آنانی که جز نیروی کارشان، این شیرۀ شیرین جانشان، چیزی برای امرار معاش ندارند، توهمی بیش نیست. کافی است کسی فقط چشمهای خود را نبسته باشد تا ببیند که هر چه بر ثروت ناشی از کار جوامع افزوده می شود به همان نسبت خود تولید کنندگان واقعی ثروت بیشتر به قعر جامعه فرو می روند. به هر میزان که یک کارگر تولید بیشتری را به جامعه تحویل می دهد، به همان نسبت بخشهای وسیعتری از فرزندان طبقه خود او هستند که از چرخۀ هر گونه حیات اجتماعی به بیرون رانده می شوند و در شکل انبوهی از جمعیت مازاد نمودار می گردند. انبوهی از جمعیتی که جز تباهی و فلاکت سرنوشتی در انتظار آنان نیست. امید بستن به مصلحین اجتماعی و "سیاستمداران لایق و کاردان" و "دولت خدمتگزار" و "مدیریت شایسته و با صلاحیت" و همه و همه راهکارهائی که آیندۀ بهتری در همین چهارچوب نظم کنونی را وعده می دهند تنها بستن طناب دار به گردن خویش است.

روز جهانی کارگر را تبریک می گوئیم و همزمان به رفقای کارگرمان یادآوری می کنیم که نه فخر فروشی به افتخارات و حماسه های گذشته و نه عبارت پردازی های پر طمطراق و توخالی اندر باب سوسیالیسم و کمونیسم هیچ کدام راه نجات کارگران و بشریت از فلاکتی که در آن غوطه می خورد نیستند. واعظانی که به مناسبت اول ماه مه با شکوه فراوان از ضرورت براندازی سرمایه داری سخن سر می دهند و همزمان در عرصۀ عمل مشخص جنبش کارگران را به مبارزه برای حداقل دستمزدی بیش از حداقل دستمزد تعیین شده و به پرداخت حقوقهای معوق مانده و تأمین بازنشستگی محدود و یا به سیاهی لشگر دمکراسی خواهی مبدل می کنند، به مراتب از کارگران سال 1886 شیکاگو عقب ترند. آنها در تعرض به نظم سرمایه در تکاپوی پیشروی بودند، اینان هنرشان در آن است که کارگران را به مبارزه ای تدافعی فرا بخوانند که خود کارگران ناخواسته درگیر آنند. آن کارگران با مطالبه ای پا به میدان رزم گذاشته بودند که در چهارچوب سرمایه داری هار آن دوران گامی بلند به جلو به شمار می رفت. این موعظه خوانان اما در عین عبارت پردازیهای رادیکال در عمل کارگران را به تمکین و سر فرود آوردن به سلطۀ طبقات حاکمه فرا می خوانند. اینان رامشگران تخدیر طبقه کارگرند و نه بیدار کنندگان آن.

روز جهانی کارگر را تبریک می گوئیم و همزمان به رفقای کارگرمان یادآوری می کنیم که کمونیسم جنبشی برای ایده های انتزاعی و زیبا نیست. این جنبشی است در حال شدن. جنبشی است برای ایجاد تغییر واقعی در جهان و این تغییر واقعی در جهان می تواند و باید در دستور کار هر کارگر شاغل و بیکاری قرار بگیرد. همۀ الزامات چنین تغییراتی در جهان حاضر به وفور آماده اند. آمار و ارقام طبقات سلطه گر و شکوه و شکایت آنان از بحران و وضعیت "دشوار صنایع" و امثالهم بیش از تعزیه ای محقر برای فریب توده های انبوه کارگران و تحمیل اسارت بیشتر بدانان نیست. واقعیت ساده این است که علیرغم همه نوحه خوانی های طبقات حاکمه در تمام جهان، هر روز بر میزان تجمل و رفاه و ثروت اقلیت حاکم افزوده و اکثریت عظیم توده های انسانی در فلاکت بیشتری فرو می روند. واقعیت این است که حتی در بحران زده ترین کشورهای جهان معاصر نیز تأمین یک زندگی شاد و سعادتمند با ظرفیتهای عظیم تولیدی بشر امروز به ساده ترین وجهی امکانپذیر است. این قوۀ قاهرۀ طبقۀ حاکم و دم و دستگاه سرکوب فیزیکی و اداری و ایدئولوژیک آن است که در مقابل تحقق چنین جهانی قرار گرفته است. این قوۀ قاهره را می توان و باید به مصاف طلبید و گام اول برای چنین مصافی ترک میدان نبردی است که طبقات حاکمه آن را به ما تحمیل کرده اند. تودۀ طبقۀ کارگر تنها به شرطی می تواند به رهائی خویش و مآلا رهائی بشریت امید داشته باشد که جبهه های نبرد خود را باز کند و هیچ چیز ساده تر از باز کردن این جبهه ها نیست. برای این امر کافی است که توهمات را به دور ریخت و واعظان دروغین رهائی را کنار زد و چکامۀ مبارزه را از خود زندگی گرفت.

و همین زندگی واقعی به اندازه کافی نشان می دهد که بخشی از طبقه کارگر زیر فشار کار در حال له شدن است در حالی که بخش وسیعی از همان طبقه در فلاکت و تباهی روزمره اش به همان وضعیت استثمار شدن نیز حسرت می خورد. این زندگی در هر لحظه وارونگی اش را به فرزندان ما در مدارس محقر شان و یا حتی به فرزندانی که امکان رفتن به همان مدارس محقر را نیز ندارند نشان می دهد در حالی که فرزندان طبقات حاکمه در بهترین مدارس برای به دست گرفتن سکان این نظم وارونه در آینده آموزش می بینند. همین زندگی روزمره در هر وضعیت بیماری هر عضوی از خانواده کارگری به بیرحمانه ترین وجهی چهره خشن نظامی را در مقابل چشمان ما آشکار می کند که در آن علم شریف پزشکی نیز به ملعبه دست صاحبان سهام شرکتهای داروسازی و صاحبان بیمارستانهای خصوصی و به ابزاری برای ثروت اندوزی غولهای سرمایه داری از طریق بیمه های درمانی بدل شده است. می توان و باید چالش واقعی با نظم حاکم را از همین جا شروع کرد. می توان و باید اموری را که امروز به مثابه بدیهیاتی در مقابل ما جلوه گر می شوند به چالش کشید و چشم اندازهای نظم انسانی آینده را ترسیم نمود.

رفقا، جنبش ما به این روح تازه نیازمند است. این جنبش اکنون به کالبد بیروحی بدل گردیده است که نشاط زندگی در آن نیست. این نشاط را باید به آن بازگرداند و این نیز تنها با به میان کشیدن عملی آرزوهای برخاسته از دل خود زندگی امکانپذیر است. این پرچم را باید از هم اکنون برداشت. در غیر این صورت حتی در بر همین پاشنه هم نخواهد چرخید، بدتر نیز خواهد شد.

حداکثر در آمد نباید بیش از 5 برابر حداقل دستمزد باشد

30 ساعت کار هفتگی با حفظ همه مزایا

آموزش رایگان و ممنوعیت کامل مدارس و دانشگاههای خصوصی باصطلاح غیر انتفاعی

بهداشت رایگان و ممنوعیت کامل پزشکی خصوصی

 

روز جهانی کارگر بر همه شما مبارک باد

تدارک کمونیستی – جنبش برای سازمانیابی حزب پرولتاریا

9 اردیبهشت 97

29 آوریل 2018

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر