پس از موشک باران، عراق به صحنه نبرد تبدیل می شود

نوشتۀ: تام لوآنگو
3 Comments

سؤال بزرگ بعد از این حمله این است که آیا سیستم دفاع هوائی آمریکا در پایگاه عین الاسد در غرب رمادی فعال بود یا نه. اگر فعال بود، پس نشستن ترامپ بعد از حملات هوائی همان چیزی را نشان می دهد که پاتریک هنینگسن عنوان می کند که یک خاورمیانه جدید در حال شکلگیری است

یادداشت سردبیر:

مقاله کوتاه حاضر به برخی از زمینه های ژئوپلیتیک وقایع هفته های اخیر در عراق، ترور قاسم سلیمانی و حمله موشکی ایران به پایگاههای عین الاسد و اربیل می پردازد. ارزیابی نویسنده از توازن نیروها در داخل عراق چندان دقیق نیست اما رویکرد وی نسبت به زمینه های ژئوپلیتیک وقایع به اندازه کافی اهمیت این وقایع و ابعاد آن را بازگو می کند. بویژه پرسشهای وی درباره حمله موشکی ایران به خوبی بی اعتباری پروپاگاند اپوزیسیون ستون پنجمی ایران مبنی بر نمایشی بودن این حملات را برملا می کند.

تام لوآنگو از فعالان رسانه ای متعلق به جریان لیبرتارین است که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 دقیقا به خاطر مخالفت ترامپ با جنگ عراق و سیاست رژیم چنج در شمار حامیان سرسخت ترامپ قرار داشت و با موضعگیری های بعدی ترامپ در جهت اجرای سیاستهای لابی اسرائیلی و نئوکانها از سیاستهای وی فاصله گرفته و به صف منتقدین او پیوست.

عباراتی که در [] قرار گرفته اند از سوی ما اضافه شده اند.

پس از موشک باران، عراق به صحنه نبرد تبدیل می شود

 

آینده حضور آمریکا در خاورمیانه در عراق تعیین می شود. تبادل خصومت بین آمریکا و ایران تماما در خاک عراق صورت گرفت و عراق تبدیل به عرصه ای شد که جنگ در آن ادامه خواهد یافت.

متعاقب بمباران میلیشیای شیعه مستقر در نزدیکی مرز بوکمال واقع بین سوریه و عراق توسط پرزیدنت ترامپ، اسرائیل همچنان بر تلاشهایش علیه ایران خواهد افزود. آمریکا واسرائیل مصممند که این مرز را بسته نگه دارند و اکنون نشان داده اند که تا کجا حاضرند جلو بروند تا مانع از جریان کالا و انسان از طریق این مرز شوند. متحدین منطقه ای ایران باید ضعیف نگه داشته شده، تجزیه و مداوما مورد آزار قرار بگیرند.

عراق از آن رو به صحنه نبرد تبدیل شده است که آمریکا سوریه را باخته است. علیرغم حضور سربازان آمریکائی که روی منابع نفتی سوریه در منطقه دیرالزور جا خوش کرده اند و یا سربازانی که در بیابانهای مرزی سوریه با اردن مستقر شده اند، روسها، حزب الله و نیروهای قدس ایرانی به تلاشهایشان برای تسخیر مجدد مناطقی که از دست دولت سوریه خارج شده اند ادامه می دهند.

حالا با انتقال سلفیستهای سر ببر از ادلیب به لیبی توسط ترکیه برای مبارزه با نیروهای ژنرال حفتر برای مشروعیت بخشیدن به ادعاهای خویش بر منابع گازی شرق مدیترانه، بازسازی تمامیت ارضی سوریه در غرب فرات تقریبا کامل شده است. مدافعان سوریه می توانند – اگر به آنان امکان داده شود - به زودی به بازسازندگان آن تبدیل شوند. و آنها این کار را به تنهائی انجام نمی دهند. در تمام این مدت آنها با چین یک شریک بی سر و صدا نیز داشتند. و اگر من بخواهم منصفانه موقعیت را ترسیم کنم این بیرون آمدن چین از سایه ها بود که این فصل از تحولات را در عراق رقم زد.

حرکت چین به سمت انعقاد یک قرارداد 10 میلیارد دلاری با دولت عراق برای بازسازی صنعت ویران شده نفت و گاز آن در ازاء نقت عراق از اهمیتی حیاتی برخوردار است. این اقدام سرمایه گذاری چین در عراق را مضاعف نموده و مانع نفوذ آمریکا و دستیابی اش به این پولها خواهد شد.

همه اینها بعد از آن واقع شد که یک معامله 53 میلیارد دلاری بین اکسون موبیل و پتروچینا پس از سرنگون کردن پهپاد گلوبال هاوک توسط ایران در ماه ژوئن تعلیق شد [قرار دادی که دولت عراق در نظر داشت مشترکا با اکسون آمریکائی و پتروچینا منعقد نماید و بعد از سرنگونی پهپاد آمریکائی توسط آمریکا به حالت تعلیق درآمد].

با پس زدن معامله بزرگ اکسون-پترو چینا توسط دولت آمریکا، نخست وزیر عراق عادل عبدالمهدی قرار داد جدید را در ماه اکتبر با چین امضا نمود. مهدی در نشستی از پارلمان که به تصویب قانون خروج کلیه نیروهای خارجی از عراق منجر شد چگونگی این جریان را توضیح داد.

آیا ترامپ  علنا مهدی را در مورد این معامله تهدید نمود؟ آیا آمریکا اعتراضات بغداد را به راه انداخت تا نارضایتی از حضور ایران در عراق را تقویت کند؟ و اگر او این کار را نکرد، آیا این تهدیدها توسط افراد رده های پائین تر (پمپئو، اسپر، یا یک دیپلمات) اظهار شده اند؟ تاریخ عملیاتهای آمریکا در رژیم چنج به خوبی مستند شده است. تاکتیکهای به خوبی آموزش داده شده انقلاب رنگی که به گونه ای موفقیت آمیز در جاهائی مثل اوکراین که در آن تک تیراندازانی به کار گرفته شده بودند که هم معترضین و هم پلیس را هدف قرار می دادند تا به خشونت بین آنان دامن بزنند، در موقعیتهای مناسب در بغداد نیز به نمایش درآمدند.

مهدی علنا ترامپ را متهم نمود که وی را تهدید کرده است اما بیشتر به نظر میرسد که او از روال استیضاح کنونی ترامپ استفاده کرده است تا چهره تاریک وی را برملا کند و روایت خود را به فروش برساند. این به آن معنا نیست که من فکر نمی کنم که ترامپ قادر به چنین کاری باشد. اما من فکر نمی کنم که او تا این حد احمق باشد که علنا در یک مکالمه دست به چنین کاری بزند. ترامپ قادر است به طور خودانگیخته دست به خیلی کارها بزند اما تهدید آشکار برکنار کردن یک نخست وزیر منتخب در شمار این کارها نیست.

عبدالمهدی از زمانی که در اواخر سال 2018 روی کار آمد زیر آتش آمریکا قرار داشت. او کسی بود که دعوت احضاریه ترامپ در جریان بازدید کریسمس وی از عراق [در پایگاه عین الاسد] به یک دیدار مخفیانه در سفارت آمریکا را رد کرد و خواهان آن شد که ترامپ به دیدار وی به عنوان یک رئیس دولت برابر با خودش برود. او کسی بود که آسمان عراق را پس از حملات هوائی اسرائیلی ها به مواضع حشدالشعبی بست. و او همان کسی بود که ترامپ همزمان از وی تقاضا کرد به عنوان میانجی بین عربستان سعودی و ایران برای گفتگوهای صلح در یمن وارد عمل شود.

هر چه بیشتر به اوضاع نگاه می کنیم به همان میزان بیشتر روشن می شود که عبدالمهدی اولین نخست وزیر پس از تهاجم سال 2003 آمریکا است که در جهت استقلال بیشتر عراق اعمال قدرت کرده است و به عنوان چهره ای کلیدی در در تحولی ظاهر می شود که به ترور ژنرال سلیمانی و عملیات انتقام متقابل ایران منجر شد.

این روشن است که ترامپ خواهان جنگی با ایران در درون ایران نیست. او خواهان آن است که آنها به خواسته های غیر معقول وی تن بدهند و مذاکراتی برای یک پیمان هسته ای جدید را آغاز کنند که به طور قطعی امکان توسعه سلاح هسته ای را از آنها سلب کند. آنچنانکه پاتریک هنینگسن از سنتری وایر 21 فکر می کند که: "ترامپ خواهان یک توافق جدید است که یک ممنوعیت توسعه موشکهای میان برد برای ایران را در بر بگیرد" و بعد از وقایع این هفته روشن است که چرا. ضربه موشکی روز چهارشنبه ایران نشان می دهد که آمریکا دیگر نمی تواند تا زمانی که ایران قادر است توان بازدارندگی اش را به سمت غرب، سوریه، اسرائیل و به سمت جنوب به سوی شبه جزیره عربستان گسترش دهد در منطقه دست به عمل بزند. و این شامل تمام تأسیسات آمریکائی واقع در این شعاع عمل می شود.

عراق خواهان آن نیست که به آن میدان نبرد تبدیل شود و ایران با دو حمله موشکی اش این پیام را داد که حضور آمریکا در عراق پایدار نیست و هر گونه تفکری در این باره که به مناطق خودمختار کردستان پیرامون اربیل عقب نشینی کند نیز بی معنی است.

سؤال بزرگ بعد از این حمله این است که آیا سیستم دفاع هوائی آمریکا در پایگاه عین الاسد در غرب رمادی فعال بود یا نه. اگر فعال بود، پس نشستن ترامپ بعد از حملات هوائی همان چیزی را نشان می دهد که پاتریک هنینگسن عنوان می کند که یک خاورمیانه جدید در حال شکلگیری است. اما اگر سیستمهای دفاعی فعال نبودند، پرسش بعدی این است که چرا؟ برای این که به ایران امکان وارد آوردن ضربه ای برای حفظ آبرو پس از به قتل رساندن سلیمانی توسط ترامپ را بدهند؟

من در لحظه حاضر قادر به باور کردن یک چنین چرند ترامپیستهای توطئه گر نیستم. بلکه بیشتر امکان آن وجود دارد که شبح جنگ الکترونیک و فریب رادار روسها پشت قضیه خوابیده باشد و آمریکا اکنون حقیقتا پس از دومین مورد از مواجهه با تکنولوژی موشکی ایران خود را با یک جنگ 360 درجه در حال شکلگیری در منطقه روبرو می بیند. این به معنای آن است که تهدیدهای ایران نسبت به شهرهای دبی و حیفا واقعی بودند.

به طور خلاصه این آن معناست که آینده حضور آمریکا در عراق امری مربوط به چند ماه است و نه چند سال. چرا که هم چین و هم روسیه آماده تقویت مواضع خود در یک عراق به تازگی متحد شده از جمعیت شیعی است. عبدالمهدی اکنون خواهان خرید سیستم دفاع موشکی اس 300 [یا اس 400؟] از روسها است که به او اجازه خواهند داد که نیازهای خود را بر فراز آسمان عراق متحقق کند.  

مقتدی صدر در حال بسیج ارتش مهدی اش است تا آمریکا را از عراق بیرون براند. عراق اکنون کلید حضور آمریکا در منطقه است. بدون عراق موضع آمریکا در سوریه پایدار نخواهد بود.

اگر آمریکا بخواهد به قلمرو کردها عقب نشینی کند و مجدداد مسعود بارزانی و پیشمرگهایش را برای اعلام استقلال تحت فشار قرار دهد، آنگاه اردوغان به سیم آخر خواهد زد. و می توان تصور کرد که او تهدید خود مبنی بر بستن پایگاه هوائی اینجیرلیک و سایر گره گاههای حساس لجیستیکی برای اعمال قدرت آمریکا در منطقه را عملی کند.

اما همه اینها با اقدامات عبدالمهدی و عراق در هفته های آینده روشن تر خواهد شد. اما از آنجا که ترامپ به درستی از تصعید بیشتر اوضاع پرهیز می کند و تهدیدهای عجیب خویش بر علیه ایران را دنبال نمی کند، احتمال آن هست که ما به پایان این وضعیت غیر قابل حل پات بین طرفین نزدیک می شویم.

من در ماه ژوئیه گفته بودم که ایران توان وارد شدن به یک جنگ نامتقارن با آمریکا را دارد. نه از طریق یک تقابل مستقیم نظامی بلکه از طریق عواقب یک دوره کوتاه خشونت بار جنگ که در آن کل داشته های آمریکا، اسرائیل و عرب در خاورمیانه از هر سو زیر آتش قرار بگیرند. هنگامی که ایران به تانکرهای نفتی حمله کرد همین پیام را ارسال نمود که انتقال نفت را ناممکن و بیمه نشدنی می کند. نتایج مترتب از این در بازارهای مالی به ورطه ای از زیانها، ارزش زدائی از دارائی ها، فروپاشی بانکها و دولتها منجر خواهد شد.

ترامپ هیچ آلترناتیو واقعی ای غیر از مذاکره ندارد در حالی که عراق فشار داخلی اش بر او برای ترک خاک عراق را افزایش خواهد داد و روسیه و چین وارد می شوند تا حمایتهای لازم اقتصادی و نظامی را در اختیار عبدالمهدی برای طی مسیر مورد نظرش در راه بازگرداندن نمائی از استقلال به کشورش در اختیار او قرار دهند.

نوشته تام لوآنگو

ترجمه تحریریه سایت

منبع:

https://tomluongo.me/2020/01/10/after-missiles-fly-iraq-becomes-battleground/

 

  • Add to Phrasebook
     
    • No word lists for English -> German...
       
    • Create a new word list...
  • Copy
Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.
  • This commment is unpublished.
    وحید صمدی · 4 years ago
    رفیق عزیز علی، در تکمیل نکات طرح شده در پاسخ بهمن شفیق. همان طور که در مورد فراخوان پنجم دی توسط اپوزیسیون گفتیم، تظاهرات دو روزه اخیر هم خصلتی ارتجاعی دارد. این را می توان هم در شعارها، هم در مضمون و هم در ترکیب تظاهرات کنندگان مشاهده کرد. به نظرمن هرچند حس نفرت و انزجار نسبت به حرکات جمهوری اسلامی در میان اقشار وسیعی از جامعه تلنبار شده، ولی سرنگونی یک هواپیمای مسافربری به دست پدافند سپاه نمی تواند برای طبقات پایین انگیزه ای برای شورش باشد. به نظر من کمونیست ها باید به شکلی سازمان یافته همین را به توده ها توضیح دهند و خصلت ارتجاعی چنین تجمعاتی را متذکر شوند. تا هم حتی الامکان مانع بازیچه شدن زحمتکشان در دست ستون پنجم شوند، و هم از قرار گرفتن آنان در معرض سرکوب جلوگیری نمایند. کمونیست ها باید از انفعال خارج شوند، نیروی خود را متمرکز کنند و از نظاره وقایع به سمت مداخله در آن حرکت کنند.
    پروژه رژیم چنج یا حتی تجزیه و انهدام اجتماعی از دستور کار کنار نرفته، بلکه توان غرب، امکانات آن برای اجرای آن - با توجه به دوران جدید و تغییرات موازنه قدرت در جهان- به شدت کاهش یافته است. آن گفتمانی که تحت نام لیبرال دموکراسی و حقوق بشر و غیره عمل می کرد، امروز به طور جدی ترک برداشته و حتی در خود غرب هم رو به افول و در حال از دست دادن اعتبار است. در مقابل جنبشی از لایه های پایین اجتماع و در مرکز آن طبقه کارگر در حال نطفه بستن است که در محتوا با آن پروژه ها همخوانی ندارد و اساسا در تضاد با خواست اقشار و طبقاتی است که زمینه ساز اجرای آن پروژه ها هستند. این هنوز به معنای قرار گرفتن در شرایط انقلابی و بروز انقلابات کمونیستی نیست ولی به معنای عدم توانایی جریانات ارتجاعی خارج از حاکمیت در ایجاد وفاق برای پیشبرد آن پروژه هاست.
    کار کمونیست ها نه کنار کشیدن از جنبش گرسنگان، از ترس نفوذ عناصر اپوزیسیون و سرنگونی طلب بلکه سازمان دادن آن، چه در کارخانه و چه در خیابان و محله و ایضا افشای جریانات و خطراتی است که مبارزه طبقاتی را تهدید و تحدید می کنند.
  • This commment is unpublished.
    بهمن شفیق · 4 years ago
    رفیق عزیز علی، با نظرتان درباره اعتراضات مربوط به سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین موافقیم. صاف و ساده کار ستون پنجم است. پرسش اصلی اما ماهیت رژیم چنجی اعتراضات نیست. این روشن تر از آن است که نیاز به مباحثه داشته باشد. پرسش اصلی که به مباحث ما در این زمینه نیز باز می گردد این است که آیا یک جنبش رژیم چنج شانس موفقیت دارد یا نه؟
    در این باره باید بگویم که ما در مباحثمان هیچگاه نگفتیم جریان حامی رژیم چنج تمام شد و رفت. آنچه ما درباره پایان دوران رژیم چنج گفتیم همیشه این بود که چنین جنبشی دیگر شانسی برای موفقیت ندارد، امکان بسیج توده ای و ایجاد اجماعی در درون طبقه حاکم را ندارد و قادر به بسیج توده های کار و زحمت نیز نخواهد بود. نه این که اصلا وجود ندارد. در مورد حاضر نیز همین خواهد شد. کسی که در بطن جدال سنگین ایران و آمریکا و ورود آن به فاز جنگی شعار می دهد "دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست" دارد به بهترین وجهی خودش را ایزوله می کند و در صف مقابل قرار می گیرد.
    آنچه ما دربیانیه فتح خیابان گفتیم ناظر بر اعتراضات اجتماعی حول امر طبقاتی بود و نه اعتراضات خیابانی رژیم چنجی ها. از جمله ملزومات فتح خیابان یکی هم این است که اعتراضات خیابانی بورژوا زاده ها و نوچه های آنان را رسوا نمود. اعتراضات خیابانی رژیم چنجی را باید رسوا نمود. با آن "رزمنده مبارزی" که به فراخوان سلبریتی ها به خیابان سرریز می شود باید به عنوان پادوی بورژوازی برخورد کرد.
    درباره تحولات روزهای اخیر حتما نظرات خود را اعلام خواهیم کرد.
  • This commment is unpublished.
    علی · 4 years ago
    رفقا درباره‌ی اعتراضات این دو سه روزه در ایران نظرتان را بنویسید.
    ماهیت این اعتراضات تا حد زیادی برای من مشخص است، از حضور سفیر انگلیس تا توئیت‌های فارسی ترامپ و قشون‌کشی سلبریتی‌های اصلاح‌طلب. حتی شعارها هم بوی مجاهد-پهلوی-سبز می‌داد. مشخص است که کل اپوزیسیون از مجاهد و سلطنت‌طلب تا چپ‌های سرنگونی‌طلب و حتی اصلاح‌طلب‌ها در پروژه‌ی واحدی که امپریالیسم غرب تعریف کرده دارند بازی می‌کنند و هر کدام هم پیگیر منافع خودشان‌اند. آیا به نظرتان رژیم چنج ممکن نیست؟ یا امپریالیسم غرب سیاست رژیم چنج را از دستور کار خارج کرده؟ (تا جایی که در این مطالب اخیرتان دیده‌ام به نظر می‌رسد نظر شما این است که سیاست رژیم چنج از دستور کار امپریالیسم غرب خارج شده است.)
    این اعتراضات دیروز در شهرهای بزرگ صورت گرفت (و معدود شهرهای کوچک)، در صورتی که اعتراضات آبان در شهرهای کوچک برد زیادی داشت.
    آیا غرب می‌تواند شهرهای کوچک را هم (مانند آبان) در پیوند با شهرهای بزرگ قرار دهد؟ اگر بتواند، هسته‌ی محور مقاومتی جمهوری اسلامی چه مواجهه‌ای خواهد کرد؟
    نقش ما کمونیست‌ها در این میان چیست (وظیفه‌ی عملی‌مان)؟ آیا معتقدید که همان توصیه‌هایتان در آبان اینجا هم کارآمد است (با وجود تفاوت ماهوی اعتراضات)؟
    درباره‌ی اینکه سیر رویدادها به چه سمتی دارد می‌رود باید صحبت کرد. سیر رویدادها از ترور سلیمانی تا الان طوفانی بوده.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر