آنجلا دیویس مایه سرور فرج سرکوهی شد

نوشتۀ: بهمن شفیق
Write a comment

"دود از کنده بلند شد". راست میگوید. آنجلا دیویس کنده است. کنده ای از نوع فرج سرکوهی و سردبیر محترم اخبار روز

سایت اخبار روز ظفرمندانه از یک پیروزی بزرگ خبر داد. آنجلا دیویس امضای خود را از نامه اعتراضی تحت عنوان "نامه در اعتراض به امپریالیسم آمریکا" پس گرفت. پیش درآمد این اقدام نامه ای بود که از جانب خانمی به نام زهره خیام به ایشان نوشته شده بود و در آن نویسندگان نامه را به لابی گری برای جمهوری اسلامی متهم کرده بود.

اقدام خانم زهره خیام را البته نمی توان اقدامی منفرد به شمار آورد. می توان با یقین گفت که در مدت چند روز اخیر لابی آیپکی در چپ ایران به طرق مختلف آنجلا دیویس را تحت فشار قرار دادند تا به این خروجی مطلوب خویش دست بیابند. شادی و سرور این چپ نیز کاملا قابل فهم است. و فرج سرکوهی نیز گمگشته دوران جوانی اش را دوباره باز یافت. او که پس از انتشار نامه با حسرت از این سخن گفته بود که آنجلا دیویس در دوران جوانی محبوب وی بوده و آنچنان اندوهگین شده بود که حتی کار تحلیلی اش را به دلیل این اندوه به تعویق انداخت و نوشت " اما اکنون غم دیدن نام آنجلا دیویس، که از چهره‌های محبوب جوانی من بود، در کنار مشاطه‌گران ستم اسلامی رخصت نمی‌دهد." حال و با پس گرفتن امضای خانم دیویس به وجد آمده و نوشت: " دود از کنده بلند شد و روسیاهی ماند برای ذغال‌های مدافع جمهوری اسلامی."

"دود از کنده بلند شد". راست میگوید. آنجلا دیویس کنده است. کنده ای از نوع فرج سرکوهی و سردبیر محترم اخبار روز. از نسل چپی که دوران خوش رادیکالیسمش را در همان دهه های شصت و هفتاد قرن بیستم پشت سر گذاشت و همراه با چپ دوران پسا جنگ سردی عطای مبارزه با سرمایه داری و امپریالیسم را به لقای مبارزه برای اقلیتها بخشید. چپی که مبارزه طبقاتی را با مبارزه برای فمینیسم رادیکال و رفع نژادپرستی و حفظ محیط زیست طاق زد و هر جا که تحقق این اصول مقدس را امکانپذیر دانست به راحتی منافع اکثریت توده زحمتکشان را نادیده گرفت و به همان راحتی هم پشت سر هر متجاوز جنگ طلبی هم صف کشید که جندر پالیسی را بر پرچم خود نوشته بود. از چنین کنده هائی باید هم چنین دودهائی بلند می شد و سرکوهی حق داشت که سرخورده شود.

راسستش این فقط سرکوهی نبود که از آمدن اسم آنجلا دیویس پای آن بیانیه حیرت زده شده بود. من نیز تعجب کرده بودم. تعجب من اما از نوع دیگری بود. برایم عجیب بود که آنجلا دیویس بتواند چنین موضع محکمی بر علیه امپریالیسم دولت خودی اش اتخاذ کند. و تعجب من البته بی دلیل نبود. آنجلا دیویس در سالهای اخیر، اینجا و آنجا، در گوشه ای از رادار به چشم می خورد و همان گوشه ها کافی بود که جهتگیری وی را نشان دهند. و البته معلوم بود که آنجلا دیویس قرن بیست و یکم همان آنجلا دیویس دهه شصت و هفتاد قرن پیش نبود. همچنان که یوشکا فیشر و خاویر سولانا هم آدمهای آن دوران نیستند. کارکرد این چپ، آنجائی که در اپوزیسیون است، چیزی نیست جز صف کشیدن پشت سر کسانی که از نظر آنان نماینده های بهتری در مبارزه بر علیه راسیسم و سکسیسم اند. در ایران این می تواند خاتمی باشد – همچنان که زمانی برای سرکوهی بود – و در آمریکا اوباما و هیلاری:

"من ماه آینده پای صندوق رأی می روم تا بر علیه دونالد ترامپ رأی دهم. من مشکلاتی جدی با طرف مقابل [یعنی هیلاری] دارم اما انقدر خودشیفته نیستم که بگویم نمی توانم خودم را برای رأی دادن به او قانع کنم".

بیانی است آشنا. بسیار آشنا. و چه کسی است که در ایران این را از زبان چپها هنگام رأی دادن به خاتمی و حتی روحانی نشنیده باشد. حقیقتا برایم تعجب انگیز بود که چنین کسی پای آن نامه را امضاء کند که با همه ایرادهایش برشی از مشی جنگ طلبانه ای را به نمایش می گذارد که مشخصۀ سیاست ورزی چپ دوران پسا جنگ سردی بود. این سوء تفاهم برطرف شد. اکنون با قطعیت بیشتری می توان گفت که از دل آن چپ هیچ چیز مثبتی تراوش نخواهد کرد.

کنده ها را باید گذاشت بپوسند. جوانه ها در حال رویشند.

19 آذر 98

10 دسامبر 2019

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.