بحران ونزوئلا از دید کمونها

نوشتۀ: فدریکو فوئنتس
Write a comment

اما برای ما روشن است که ما آن چیزی را که به عنوان کمونها انجام می دهیم با این دولت می توانیم انجام دهیم. با یک دولت دیگر ما چنین امکانی را نمی داشتیم تا چه رسد با یک دولت راست افراطی که گوایدو با کودتایش به دنبال آن است

توضیح سایت:

سالهاست که دست راستی ترین مبلغان و بلنگوهای تبلیغاتی بورژوازی به طور متوالی و در فرصتهای متعدد ناقوس مرگ دولت بولیواری در ونزوئلا را به صدا در می آورند. نه فقط در غرب طلائی بلکه همچنین در ایرانی که زمانی رئیس جمهورش همراهی با چاوز را افتخاری برای خود می دانست و اکنون حواریون همان رئیس جمهور از هیچ فرصتی برای بازتاب موفقیتهای کودتاچیان دست نشانده ضد چاویسم کوتاهی نمی کنند و میانه روهای برجامی آشکارا از کودتا به عنوان جنبشی برای آزادی نام می برند.

ایدئولوگها بورژوازی در هر مقاله و سخنرانی و "بررسی و تحقیق" فرزانه وار به طرح این سؤال می پردازند که چه شد که ونزوئلای ثروتمند به چنین فلاکتی دچار شد تا بعد هم با چند آمار و نمودار صندوق بین المللی پول به این نتیجه داهیانه برسند که علت همانا تبعیت نکردن از قوانین زیبای بازار آزاد است. اما هیچ کدام از این ایدئولوگها و مبلغین حتی ذره ای هم نمی توانند این واقعیت زمینی ونزوئلا را درک کنند که جنبش رهائی بخش شان همراه با رهبر دلقکش از کمترین حمایت توده ها محرومی برخوردار است که حضرات ظاهرا برایشان دل می سوزانند. آمارهای آنها درباره رشد و تورم ذره ای آنها را قادر به فهم این واقعیت نمی کند که اکثریت بزرگ مردم ونزوئلا در مقابل هجوم این نخبگان از همین دولت موجود چاویستی به دفاع بر می خیزند. "مطالعات" آنها ذره ای هم به آنان کمک نمی کند که مقاومت مردم ونزوئلا را درک کنند. در مقابل پرسش این که "چه شد ونزوئلا به این روز افتاد؟"، بهتر است به این پرسش پاسخ دهند که راز مقاومت ونزوئلا در مقابل این فشار سنگین و همه جانبه ارتجاع جهانی و کشوری چیست؟

مقاله حاضر تصویری از روندهائی به دست می دهد که در حیات اجتماعی ونزوئلا و زیر نمای ظاهر در رسانه جریان است. ما نه می توانیم تمام اصلاعات نویسنده را تأئید کنیم و نه می توانیم با تمام  مواضع وی موافق باشیم. اما همین تصویر به اندازه کافی گویای آن جریان پر شور گرمی است که در عمق جامعه ونزوئلا در تکاپوست و این جامعه را برای تمام انقلابیون کمونیست جهان اینچنین عزیز و برای مرتجعین اینچنین منفور جلوه گر می کند.

بحران ونزوئلا از دید کمونها

هفت شورای محلی به کمون آلتوس دلیسید در ناحیه لا پاستورا در کاراکاس تعلق دارند.

 

خوان گوایدو رهبر اپوزیسیون برای روز 30 آوریل به تظاهرات خیابانی برای حمایت از کودتای نظامی اش بر علیه پرزیدنت مادورو فراخوان داده بود. تنها چند ساعت بعد هوادارانش به مقر اصلی کمون ایندیو کاروکائو در جنوب غربی کاراکاس حمله کرده و آن را به آتش کشیدند. این ساختمان برای تشکیل مجامع منطقه مورد استفاده قرار می گرفت و یک تولیدی پارچه متعلق به کمون را نیز در خود جا داده بود که درآمد آن صرف پروژه های محله می شود.

آتنه آ خیمنز از شبکه کشوری کموناردها (Red Nacional de Comuneras y Comuneros) در این باره گفت: "یک بار دیگر حملات فاشیستی به کمونها شروع می شود. البته او با عطف توجه به ماجرای دستگیری ده نفر از اشعالگران یک کارخانه دولتی تولید فرآورده های برنجی در روز 11 فوریه [1] به این نیز اشاره کرد که "کموناردها از سوی بخشهای دولتی هم تحت تعقیب قرار می گیرند". این افراد در جریان اعتراضی به این دستگیر شده بودند که مدیریت خصوصی کارخانه از همکاری با تولید کنندگان محلی خودداری می کرد. وی سپس می پرسد: "خوب چرا این اتفاق می افتد؟" و خود پاسخ می دهد: "برای این که کمون تنها مکانی است که قدرت را به چالش می کشد و یکی از معدود فضاهای واقعی ساختمان دمکراسی از پائین است". 

قدرت از پائین

کمونها تلاش می کنند شوراهای هم محلی ها (Consejos Comunales) را شکل دهند که در شهرها بین 200 تا 400 و در روستاها بین 20 تا 50 خانوار را در بر می گیرند. هدف از این کار این است که در سطح محلی مسائل مربوط به مسکن، آموزش، بهداشت و دستیابی به خدمات پایه ای حل شوند. تصمیمات درباره اولویتها و چگونگی انجام کارها در مجامع عمومی ساکنین اتخاذ می شوند.

ایده کمونها این است که  محله های همسایه مشترکا پروژه های بزرگتری را در دست گرفته و به یمن مؤسساتی که توسط خودشان اداره می شود و به خودشان تعلق دارند، خودکفا شوند. برای هوگو چاوز کمونها اساس یک دولت متکی بر دمکراسی محلی و مشارکتی را تشکیل می دادند.

بر اساس اطلاعات وزارتخانه کمونها هم اکنون 47.000 شورای محلی و تقریبا 3.000 کمون به ثبت رسیده اند. اما بسیاری از فعالینی که من در طول اقامتم در ماه مارس با آنان برخورد داشتم از رقم کمتری صحبت می کنند. خیمنز می گوید: "جنبش کمونهائی را در بر می گیرد که در مدت ده سال اخیر خود را تثبیت کرده اند. در این مدت کمونهای جدیدی به وجود آمده و پیشرفتهای هیجان انگیزی به دست آمده اند. اما طبیعتا بعضی از کمونها هم انحلال یافته اند. اما کمونها همچنان فعال باقی می مانند و به سطح قابل توجهی از ثبات سیاسی و ایدئولوژیک و آمادگی برای ادامه کار دست یافته اند".

خودگردانی

خسوس گارسیا، از کمون سوسیالیستی آلتوی دلیدیس که هفت شورای محلی را در ناحیه لا پاستورا در کاراکاس در بر می گیرد توضیح می دهد که کمونها به این دلیل شکل گرفتند که شوراهای محلی متوجه شدند که مسائل مشترکی را دارند که به تنهائی قادر به حل آنها نیستند". وی اضافه کرد که "در کمونها موضع صرفا حل مسائل مشترک نیست. ما فراتر از آن برای دستیابی به خود حکومتی هم تلاش می کنیم".

در حالی که گارسیا تأئید می کند که کمونها از دل چاویسم بیرون آمده اند، کمون آلتوس دلیدیس اعضائی نیز دارد که مخالف مادورو هستند: "خیلی ها ناراضی اند و مخالفت زیاد است. اما آنها وارد دینامیسم کمونها می شوند. کمونها را پس نمی زنند بلکه می پذیرند و رفته رفته به این پی میبرند که ما مشترکا دستاوردهای بیشتری خواهیم داشت. آنها می بینند که اگر ما با هم متحد نشویم، همه ما دچار عذاب خواهیم شد. به همین خاطر ما باید صبور بمانیم و یکدیگر را بفهمیم. میزان این صبر مرا متعجب کرده است. من فکر می کنم هر کشور دیگری با وقایعی شبیه اینجا در امسال و سال گذشته تا حالا منفجر شده بود".

در منطقه شهری نزدیک آنجا، منطقه 23 ده انرو، کمون پانال 2021 هست که هشت محله را با حدود 3.600 خانوار در بر می گیرد و نمونه ای است از خودگردانی که بسیاری از کموناردها برای دستیابی به آن تلاش می کنند. کوکاراچو، یک فعال پانال 2021 که کمون کارش را با آن شروع کرد که فعالینش با تومبالا و فعالیتهای مشابه به جمع آوری پول پرداختند. کمون برای مدتی در پروژه های دولتی اشتراک مدیریت داشت و اکنون خود گردان است.

پانال 2021 نانوائی های خودش را دارد، یک شرکت بسته بندی البسه و شکر و همچنین یک انبار و مرکز توزیع مواد غذائی دارد. درآمدهای این شرکتهای محلی وارد بانک محلی می شوند و مجمع اعضاء درباره تأمین مالی پروژه ها با این پول تصمیم می گیرد.

مثل بیشتر کمونهای موجود، قابلیت کسب درآمد برای پانال 2021 در تثبیت موجودیتش تعیین کننده بود. با شروع بحران اقتصادی دولت حواله های پولی خود به اجتماعات محلی را در سطح وسیع متوقف کرده بود.

برای خولیان از "جریان انقلابی بولیوار و زامورا" (Corriente Revolucionaria Bolívar y Zamora, CRBZ) [2]، یک جنبش رادیکال مقاومت که با حزب حاکم سوسیالیست ونزوئلا مرتبط است، این سازماندهی پایه ای در این تأثیر داشت که: "هنگامی که دولت پروژه ها را تأمین مالی می کرد، انتظارات معینی را هم به وجود آورد و مشارکت را تقویت کرد برای این مردم فکر می کردند که مسائلشان می توانند حل شوند. اما بر متن فرهنگ شدیدا رایج رانتی همان چیزی واقع شده که خیلی ها می گفتند: «اگر ما چیزی دریافت نکنیم کاری هم نمی توانیم بکنیم». در چنین مواردی شوراهای محلی عمدتا خود را به تقسیم خدمات وارده دولتی مثل توزیع کپسولهای گاز محدود می کردند. اشتباه در این بود که در ابتدا ثقل کار بیشتر روی مشارکت گذاشته شده بود و نه روی توسعه قابلیت جماعتها برای خود سازمانیابی. امروز کمونهائی بیشترین فعالیت را دارند که کمتر با دوسلت سر و کار دارند و از سوی حزب سوسیالیست کنترل نمی شوند".

تنش ها

تولید و توزیع مواد غذائی در زمان بحران برای بسیاری از کمونها در اولویت قرار دارد. در کاراکاس هم.

پانال 2021 با کمونهای روستائی ارتباط برقرار کرد تا غذا وارد شهرها کنند و بسیار ارزانتر از سوپرمارکتهای خصوصی به فروش برسانند. آتنه آ خیمنز می گوید خیلی از کمونهای دیگر هم همین کار را کردند: "این سیستمی از مبادله غذا و خدمات بین کمونها است که با تفاوتهائی خوب کار می کنند اما در حال بهتر کردن خودشان هستند".

علیرغم – و یا شاید به علت – اهمیتشان، تولید و توزیع مواد غذائی عرصه ای متشنج در رابطه بین دولت و جنبش کمونی است.

سالها پیس شبکه کشوری کموناردها پیشنهاد تأسیس یک شرکت کشوری کمونها برای تولید و توزیع مواد غذائی را ارائه داد. ایده این بود که اعضاء کمونها و دهقانان تولیداتشان را از طریق شرکتی مبادله کنند که تحت کنترل خودشان است و نه توسط معامله گرهای واسطه، تا این را تضمین کنند که مواد غذائی ارزان قیمت به دست کسانی که بدان نیاز دارند برسد. خیمنز گفت: "چشم انداز ما از این شرکت این بود که هر چیزی که در روستا تولید می شود توزیع هم بشود و از دست نرود تا این که ما بعد مجبور شویم همان چیزهائی را وارد کنیم که خودمان می توانیم تولید کنیم – نه این که برعکس آن باشد".

اما دولت کار کمیته های تأمین مواد غذائی (Comités Locales de Abastecimiento y Producción, Clap)  را شروع کرد. خیمنز می گوید که "علیرغم حرف P برای Producción [تولید] در اسم این کمیته ها آنهائی که تولید کنندگان واقعی اند، یعنی دهقانان و کموناردها در این کار دخالت داده نشدند". در عوض بیشتر این کمیته ها از سوی مقامات رسمی حزب سوسیالیست کنترل می شوند و "همه آن چیزهائی را که کلپ Clap [نام برنامه توزیع مواد غذائی دولت] توزیع می کند وارداتی است". برای خیمنز این به آن سمت می رود که "سازمانهای موجود را کنار بزند، برای این که کنترل آنها دشوارتر است. به این علت که در یک کمون هر پیشنهادی باید در مجمع عمومی مورد بحث قرار بگیرد در حالی که در کلپ خیلی ساده به آدمها می توانی بگوئی که چکار کنند".

خولیان می گوید در عمل این کمیته هار در بسیاری نقاط بر کمونها به عنوان مرکز سازماندهی جمعی سایه انداخته اند: "نه این که ساختارهای دیگر وجود ندارند، اما کلپ از ساختار پویاتری برخوردار است زیرا که غذا در اولویت اصلی قرار دارد. در مواردی کلپ ها کمونها را تضعیف کرده اند و من فکر می کنم این تعمدی بود. به این علت که کمیته ها به حزب پاسخگو هستند اما کمونها نه".

"حزب، به استثناء مواردی معدود، هیچگاه در تقویت کمونها و شوراهای محلی نقشی کلیدی ایفا نکرد و خود را بیشتر بر انتخابات و کار دولتی متمرکز نمود. به علت دینامیک ویژه کمونها که بر مبنای ایده خودگردانی قرار دارد، این تلقی مسلط است که کموناردها در یک مجادله دائمی با حزب، شهرداران و یا فرماندار قرار دارند".

"کموناردها واگذاری مسئولیتها از سوی شهرداری ها به کمونها را تبلیغ می کردند تا امکان شروع خود سازماندهی را برای مردم فراهم کنند. این به تنشهائی بین جنبش کمونی از یک طرف و حزب و مقامات اداری محلی  از طرف دیگر انجامید که حاضر به واگذاری مسئولیتهائی مثل جمع آوری آشغال نیستند که اغلب با آن تجارت می کنند".

"من فکر میکنم که حزب در قضیه کلپ ها به این نتیجه گیری رسید که آنها را ایجاد و کنترل کند. حزب نمی توانست کمونها را به علت رویکرد دمکراتیک، چالشی و مجادله ای شان کنترل کند اما می توانست تعیین کند که چه کسانی هدایت کمیته های کلپ را در دست می گیرند. فرهنگ رایج رانتی و پارتی بازی این نتیجه را داشت که مردم به کلپ تحت حمایت دولت گرایش پیدا کنند که در بسیاری از نقاط به مرکز سازماندهی تبدیل شده اند".

رابطه عشق و نفرت

خسوس گارسیا اذعان می کند که: "دولت در هرج و مرج کنونی امکان حل همه مشکلات را ندارد اما تلاش می کند برای هر چیزی راه حلی پیدا کنند. با این همه یکی از بزرگترین مشکلات دولت این است که برایش سنگین است که اختیاراتش را واگذار کند، افسارها را شل کند تا خود مردم به سراغ حل مشکلات بروند".

"یعنی یک رابطه عشق و نفرت بین دولت و کمونها برقرار است. اما با تمام ضعفها و اشتباهات: این دولت ماست. و در عین حال ما در رابطه ای قرار داریم که باید مبارزه کنیم. نمی توان این را منکر شد. چیزهائی هست که ما که باید مواد غذائی تولید کنیم دریافت نمی کنیم. آن هم در شرایطی که که ما تقریبا تمام مواد غذائی را وارد می کنیم. اما دولت به جای کمک به ما همه جور موانع بوروکراتیک را در مقابلمان قرار می دهد. آن هم مائی که همه تلاشمان این است که به مردم برای تهیه غذا یاری برسانیم و با مشکل کودکان دچار کمبود تغذیه روبرو شویم".

"اما برای ما روشن است که ما آن چیزی را که به عنوان کمونها انجام می دهیم با این دولت می توانیم انجام دهیم. با یک دولت دیگر ما چنین امکانی را نمی داشتیم تا چه رسد با یک دولت راست افراطی که گوایدو با کودتایش به دنبال آن است".

خولیان فکر می کند هر چه هم از این به بعد در ونزوئلا اتفاق بیفتد سازماندهی نیرومند جماعتها در دو دهه اخیر به همین سادگی محو نمی شود: "هنوز توانائی بسیاری وجود دارد و سطح بالائی از سازماندهی. به هر طرف که نگاه کنی یک کمون می بینی، یک تعاونی،شکلی از کمیته یا سازمان. اگر دولت سقوط کند، این سازمانیابی هنوز هست. برای یک دولت بعدی دشوار خواهد بود که آنها را از بین ببرد".

 

فدریکو فوئنتس

ترجمه تحریریه سایت

زیرنویسها:

[1] ده عضو دستگیر شده کمون در ایالت پورتوگوئسا بعد از دو ماه حبس در پایان ماه آوریل آزاد شدند. آنها در جریان یک مناقشه بر سر خصوصی سازی یک مؤسسه تولید فرآوردهای برنج به نام پیریتو متعلق به شرکت دولتی آروز دل آلبا دستگیر شده بودند.

[2] جریان انقلابی بولیوار و زامورا بزرگترین و رادیکالترین سازمان پایه کشوری در ونزوئلا است. سازمان دهقانی فرنته کامپسینو، سازمان کشوری جبهه محلی سیمون بولیوار، جنبش قدرت کارگران، مرکز آموزش و مطالعات اجتماعی سیمون رودریگز و همچنین چندین شورای شهری و محلی در این جریان متشکلند.

 

https://amerika21.de/analyse/226391/venezuela-krise-aus-sicht-der-kommunen

https://www.greenleft.org.au/content/venezuela-crisis-view-communes

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر