سحرگاه روز 30 آوریل خوان گوایدو با حضور در میان تعدادی از نظامیان آغاز مرحله جدیدی از کودتای ارتجاعی – امپریالیستی در ونزوئلا را کلید زد.
آپدیت 9- خوان چلبی
حال و روز کودتاچیان ونزوئلا تماشائی است. سران کودتاچی به هذیان گوئی افتاده اند و پایه هایشان در حال شورشند. نه بر علیه مادورو، بلکه بر علیه سرانشان. فراخوان گوایدو برای تظاهرات گسترده در شنبه پیشین به جای آن که با استقبال "مردم" غیور محلۀ مرسدس مواجه شود با موجی از تویترهای خشمگین طرفداران سرخورده کودتا روبرو شد. عده ای از "آرتیستها" آشکارا از این سخن گفتند که گوایدو میخواهد آنها را گوشت دم توپ کند و عده ای دیگر از "هفته ای ترسناک" صحبت کردند و این که کلکتیوو ها و میلیشیای چاویست روزهای بدی را برای آنها رقم زدند. کلکتیووها همان کمونهای محلی اند که در دولت ترامپ از مدتی قبل بحث بر سر وارد کردن نام آنان در لیست تروریسم در جریان است.
صرفنظر از هذیانات پمپئو و بولتون مبنی بر این که کار تمام شده بود اما پوتین با یک تلفن به مادورو به او دستور داد که فرار نکند و یا این که روسیه و کوبا و یا حتی ایران باید از ونزوئلا خارج شوند، خود گوایدو در روزهای اخیر از یک پریشان گوئی به یک پریشان گوئی دیگر افتاده است. در تازه ترین اظهارات وی مردمی را سرزنش می کند که قرار بود به فراخوان او جواب دهند اما از این کار خودداری کردند. برتولت برشت در این مورد گفته بود که بهتر است حاکمان مردم خود را عوض کنند و مردمی دیگر انتخاب کنند.
اخبار جزئیات منتشر شده از روز کودتا نشان می دهد که چه افتضاحی صورت گرفته است و روشن می کند که چه چیزهائی باعث شدند تا گوایدو و لوپز به همراهی یک دوجین سرباز- که آنها را نیز با فریب به میدان آورده بودند – و مشتی مزدور کلمبیائی آغاز قیامشان را اعلام کردند. از قرار معلوم کودتا بازی ترامپ و بولتون و پمپئو با گوایدو و لوپز و متخصصشان در آمریکای لاتین، الیوت آبرامز، در حد دردناکی آماتوری بود. رسانه های آمریکائی جزئیاتی باور نکردنی از بلاهت این متخصصان را منتشر کرده اند.
به گزارش خبرگزاری بلومبرگ کار تدارک مقدمات کودتا از مدتی قبل با برقراری تماس بین گوایدو و سران ارتش آغاز شده بود. تیم گوایدو با فرماندهان مختلف ارتش و مقامات عالیرتبه دیگر تماسهای متعددی برقرار نموده و ضمن وعده پست و مقام و رشوه برنامه ای 15 ماده ای برای دولت آینده پس از برکناری مادورو را آماده نمود که ظاهرا با توافق نظامیان مربوطه همراه بود. طبق این نقشه قرار بود مادورو به طرز آبرومندانه ای از قدرت برکنار شده و راهی کوبا شود.
منابع خبری بلومبرگ از این گفته اند که تماسها با تعداد زیادی از مقامات عالیرتبه نظامی صورت گرفته بود، بدون آن که هیچ مرجعی آنها را هماهنگ کرده باشد. مرجع معمولی اینگونه هماهنگی ها برای کودتا و رژیم چنج، یعنی سفارت آمریکا در ونزوئلا، مدتی قبل بسته شده بود و "دیپلماتها"ی آمریکائی یا همان جاسوسهای سیا خاک این کشور را ترک کرده بودند. به جای آن سفارت کلمبیا نقش هماهنگی را بر عهده گرفته بود. نتیجه این که هیچ کس نمی دانست افراد دیگر چه قول و قرار هائی با نظامیان گذاشته اند. با این حال تمام محاسبات بر این بنا شده بود که قول و قرارها معتبرند و مادورو در روز قیام قهرمانانه خوان گوایدو با سورپرایز کامل روبرو شده و چاره ای جز تسلیم فوری نخواهد داشت.
در محاسبات کودتاچیان فقط یک اشتباه جزئی صورت گرفت. نظامیان مخاطب آنان، و بیش از هم ژنرال پادرینو، از همان آغاز مادورو را نیز به طور کامل در جریان "مذاکرات" قرار می دادند. بنا بر اظهارات منابع بلومبرگ قول و قرارهای طرفهای مورد مذاکره به حدی اغوا کننده بود که عملا گوایدو و لوپز را ترغیب به دست زدن به کودتا نمودند. از میان نظامیان مورد تماس، تنها ژنرال فیگوئرا، رئیس سبین SEBIN، سازمان اطلاعات ونزوئلا، در روز کودتا به گوایدو پیوست. همسر ژنرال فیگوئرا از مدتی قبل به آمریکا عزیمت کرده بود و در حقیقت تضمینی برای وفاداری وی به کودتاچیان بود. همین ژنرال بود که با وعده امتیازات معدود سربازان فریب خورده را برای انجام مأموریت سرکوب زندانیان شورشی به صف کودتاچیان ملحق نموده بود. با شکست کودتا خود فیگوئرا هم از ونزوئلا فرار کرد و توسط مادورو با فرمانده دیگری جایگزین شد.
در حقیقت کودتا یک هماهنگ کننده اصلی داشت و آن هم خود مادورو بود. و گوایدو هم دقیقا همان نقشی را بازی نمود که احمد چلبی شانزده سال پیش در ترغیب آمریکا برای حمله به عراق ایفا نموده بود و وعده داده بود که مردم عراق با پرچمهای آمریکا به استقبال سربازان آمریکائی خواهند آمد. با این تفاوت که آمریکای آن زمان در اوج ترکتازی جهان تک قطبی پسا جنگ سردی قرار داشت و امریکای امروز در حضیض پایان این جهان تک قطبی.
لااقل تا امروز باید به دولت ونزوئلا حق داد که چنین احمقی را دستگیر نکرده است.
با شکست کودتای مضحک خوان گوایدو و لئوپولدو لوپز، مرکز ثقل جنگ طبقاتی به عرصه هایی دیگر انتقال یافت که در سه سطح ادامه خواهند داشت: درگیریهای پراکنده خیابانی بین اوباش مزدور با نیروهای دولتی؛ فراخوان به اعتصاب در ادارات از سوی خوان گوایدوی دست و پا چلفتی و جنگ روانی رسانه ای همراه با مانورهای دیپلماتیک. بیش از پیش معلوم می شود که عرصه رسانه تنها عرصه برتری نسبی کودتاچیان در سطح کشوری و جهانی است.
این جنگ رسانه ای بر سر مسأله ونزوئلا در ایران نیز در جریان است. از ستون پنجم براندازان در خارج از کشور تا طیف گسترده ای از رسانه های لیبرالیسم ایرانی در داخل و خارج از کشور در این جنگ به طور آشکار و پنهان در جبهه ضد دولت بولیواری فعالند. در چپ ستون پنجمی نیز اظهاراتی از این نوع درباره کودتا در امتداد همین خط رسانه ای قرار دارند: " از کاراکاس، پایتخت ونزوئلا خبر می رسد نیروهای امنیتی با مخالفان دولت در خیابانها درگیر شده اند. تصاویری از سنگر بندی های خیابانی، آتش زدن اتوبوس و حضور هزاران نفر در خیابانها خبر می دهد که در نقاطی به سوی خودروهای آب باش سنگ پرتاب می کنند." (روزنه).
کانال تلگرامی احمدی نژادی دولت بهار نیز تمام قد در همین مسیر به فعالیت خود ادامه داده و در حد امکان بازتاب لحظه به لحظه جنگ و گریزهای خیابانی "خس و خاشاک"ها با نیروهای دولتی را بازتاب داده و تا به این لحظه همچنان به طور کامل در مورد مقاومت گسترده توده زحمتکشان ونزوئلا در برابر تعرض ارتجاع الیگارشی فاشیستی سکوت اتخاذ کرده است. حتی تظاهرات عظیم چاویستها در روز جهانی کارگر نیز نزد آنان بازتابی نداشته است.
از سوی دیگر مضحک بودن کودتای مترسکها به موضوعی برای کاریکاتورها نیز تبدیل شده است: شاید دفعۀ بعد!
آپدیت 7- اول ماه مه در کاراکاس
حضور با شکوه و قدرتمند چاویستها در خیابانهای کاراکاس
¡Aja! Estoy pendiente de la hermosa marcha de nuestra Clase Obrera. Me están llegando imágenes de una inmensa manifestación de alegría que desborda las calles de Caracas. Sin duda la PAZ la ganamos gracias a la dignidad y la conciencia de nuestro pueblo. #TrabajadoresPorLaPatriapic.twitter.com/IiVM0dPsoV
خوان گوایدو رهبر اسمی کودتاچیان در روز سه شنبه ساعاتی پس از آغاز کودتا از صحنه محو شد تا در شامگاه همانروز مجددا با پیامی ویدئوئی ظاهر شده و به "بزرگترین مارش تاریخ ونزوئلا" برای روز اول ماه مه فراخوان دهد. کودتائی که در سطح نظامی برای تسخیر قدرت مرکزی آغاز شده بود، اکنون و پس از شکست مجددا تصمیم گرفته است که در سطح خیابان به مصاف چاویسم برود. آن هم در روز اول ماه مه، روز جهانی کارگران. گوایدو و اربابان او نشان می دهند که حتی از درایت سیاسی متعادلی نیز برخوردار نیستند. اکنون آنها امیدوارند که بخشهائی از جنبش اتحادیه ای ونزوئلا را به سربازان کودتای امپریالیستی تبدیل کنند.
تاکتیک آنها به موفقیتهائی نیز نائل شده است. البته نه در ونزوئلا، بلکه در ایران. باند لیبرال-فاشیستی اتحادیه آزاد کارگران ایران پس از فراغت نسبی از فعالیتهایش در اول ماه مه در ایران، اکنون یک بار دیگر فرصت یافت تا معنای "انترناسیونالیسم" خود را به نمایش بگذارد. کانال تلگرامی این باند نفوذی بورژوازی در درون جنبش کارگری با انتشار کلیپی کوتاه از موتور سواران اعلام کرد:
"هم اکنون، خیابان های «کاراکاس»، پایتخت # ونزوئلا به تسخیر کامل مردم این کشور درآمده، بطوری که هیچ اثری از نیروهای سرکوبگر دیکتاتوری «مادورو» دیده نمیشود.
جمعیت بزرگی از مردم با همراهی نیروهای مسلح ریزشی هم اکنون اطراف «میرافلورز»، کاخ دیکتاتوری نیکلاس مادورو در غرب «کاراکاس» را تسخیر کردهاند."
طراحان کودتا اما می دانند که کار تمام شده است و خبری از فتح کاخ میرافلورس توسط دلقک دست نشانده آنان نخواهد بود. همزمان با اعلام پیشروی قهرمانان کودتاچی به سمت کاخ ریاست جمهوری توسط باند اتحادیه آزاد، پمپئو اعلام کرد که چنانچه لازم باشد عملیات نظامی در ونزوئلا ممکن است. رئیس او ترامپ نیز از کوبا خواست عملیات نظامی خود در ونزوئلا را متوقف کند.
آپدیت 5- کودتائی با سربازان فریب خورده و رهبرانی متوهم
تعدادی از سربازانی که در کودتا شرکت داشتند اعلام کردند که فرماندهان آنان با اطلاعات دروغین از آنان خواستند که در عملیاتی در رابطه با زندانیان شرکت کنند.
اکنون معلوم شده است که کودتای 30 آوریل بیش از آن که بر اساس نقشه ای مبتنی بر توازن قوا طراحی شده باشد، بر مبنای توهمات و دروغهای کودتاچیان طراحی شده بود. دروغهائی که خود آنان نیز باور کرده بودند.
طرح کودتا بر سه اقدام "ضربتی" استوار بود. اول "آزاد کردن" لوپز از حصر خانگی اش در محله لاکچری شرق کاراکاس. کاری آسان که به سرعت به شکلی "موفقیت آمیز" به اجرا درآمد. گام دوم اعلام رسانه ای کودتا و فراخوان به نبرد نهائی همراه با اولتیماتوم به ارتش برای پیوستن به کودتا بود. اقدامی که باید از طریق کلان رسانه های غرب نیز بزرگنمائی می شد و تأثیر روانی خود را با ایجاد تزلزل در ارتش و پیوستن بخشهائی از فرماندهان ارتش به کودتا بر جا می گذاشت. و سرانجام گام سوم باید در حرکت به سمت کاخ ریاست جمهوری، کنترل مناطق مرکزی و غرب کاراکاس، پایگاههای اصلی دولت چاویست، بود.
حمله غافلگیرانه کودتاچیان به پایگاه هوائی لا کارلوتا با مقاومت سربازان مستقر در پایگاه بدون هیچ تلفاتی عقیم ماند و حرکت آنها به سمت مرکز شهر نیز در همان بزرگراه آلتامیرا متوقف شد. در پایان روز لوپز به سفارت شیلی پناه برد و 25 ارتشی کودتاچی نیز به سفارت برزیل.
مطابق برخی گزارشات تیراندازیهای پراکنده حوالی بزرگراه آلتامیرا ادامه دارد. گفته می شود که مزدوران کلمبیائی که در برخی ویدئو ها به عنوان لباس شخصی های مسلح ظاهر شده اند، در میان کودتاچیان بودند.
البته بولتون و پنس و پمپئو همچنین اعلام کردند که "تمام گزینه ها روی میز است".
کودتا هم کودتاهای قدیم.
سربازان فریب خورده
آپدیت ۴- لوپز به سفارت شیلی پناه برد
بر اساس گزارشات خبری کودتای نظامی ۳۰ آوریل نیز از حد یک شوخی خطرناک جلو تر نرفت. در حالی که رسانه های جریان اصلی از وقوع تیراندازی و زد و خورد های مسلحانه بین موافقان و مخالفان دولت گزارش داده و تصاویری از جمعیتی از هواداران گوایدو در معشیت یک خودرو حامل نظامیان را به عنوان نشانه های بالا گرفتن کودتا معرفی می کردند، گزارشات میدانی حاکی از آن است که تلاش گوایدو برای ورود به مناطق مرکزی کاراکاس به کلی ناکام ماند.
بر طبق آخرین گزارشات لئوپولدو لوپز، مرشد گوایدو و رهبر اصلی راست افراطی ونزوئلا «موفق» شد به سفارت شیلی پناهنده شود.
مردم ونزوئلا بر علیه کودتاچیان به خیابان سرازیر می شوند
Impression of the massive crowd on the streets outside the Miraflores Palace in Caracas protesting against the coup by #JuanGuaido . pic.twitter.com/ICrLo8gBEt
جریان احمدی نژادی دولت بهار تماما به عنوان بلند گوی کودتاچیان عرض اندام کرده است. کانال تلگرامی این جریان فیک عدالتخواه تا لحظه حاضر اخبار متفاوتی از ناحیه کودتاچیان را منتشر نموده و حتی یک خبر نیز از مقاومت مردمی بر علیه این کودتا را منعکس نکرده است.
این نخستین باری نیست که این جریان حمایت خویش از کودتاچیان را با انعکاس اخبار "موفقیت"های آنان نشان می دهد. از زمان آغاز کودتا در 23 ژانویه سال جاری، جریان احمدی نژادی بکرات اخبار راهپیمائی های سلبریتی ها و ثروتمندان طرفدار گوایدو را منتشر نموده بدون آن که حمایت توده ای به مراتب وسیعتر دولت مادورو را منعکس نموده باشد. مجاهدتهای بی شائبه این جریان برای نشان دادن توبه از مواضع پیشین رهبر خود در حمایت از چاویسم و قرار گرفتن مورد عنایت طبقه متوسطی های قبلا دشمن تا آنجا پیش می رود که حتی دروغپردازی های آشکار سیا ساخته نیز به عنوان خبر معرفی می شوند. از جمله در ذیل ویدئوی مصاحبه لئوپولدو لوپز، از افراطی ترین دست راستی های ونزوئلا و یکی از رهبران و سازمندهندگان اصلی باندهای اوباش و جنایتکار، وی را به عنوان "معروفترین زندانی سیاسی" این کشور معرفی می کند که "توسط نیروهای امنیتی هوادار گوایدو آزاد شده" است. واقعیت این است که این مردک حتی زندان نیز نبوده است و در حصر خانگی به سر می برد و به سادگی این حصر را ترک کرده است. علاوه بر این دولت بهار با اعلام "نیروهای امنیتی هواداز گوایدو" دقیقا خط خبری بولتون و مارک روبیو را دنبال می کند و این تصویر را القاء میکند که گویا در میان نیروهای امنیتی رسمی شکافی وجود دارد و بخشی از آن از گوایدو هواداری می کنند. در حالی که چنین بخشی تا به امروز وجود نداشته و تمام تلاش امپریالیستها با رشوه های کلان و فضاسازی رسانه ای برای ایجاد چنین وضعیتی تاکنون ناکام مانده بود.
آپدیت 1
سحرگاه روز 30 آوریل خوان گوایدو با حضور در میان تعدادی از نظامیان آغاز مرحله جدیدی از کودتای ارتجاعی – امپریالیستی در ونزوئلا را کلید زد.
گوایدو در پیام ویدئوئی خویش اعلام کرد که پیام وی از درون پایگاه هوائی لا کارلوتا ضبط و پخش می شود.
خورخه رودریگز معاون وزارت ارتباطات ونزوئلا اعلام کرد که گروهی از سربازان در محله آلتامیرا در شرق کاراکاس مستقر هستند تا از کودتای راست افراطی حمایت کنند.
دولت ونزوئلا نیز اعلام کرد که پایگاه هوائی لا کارلوتا تحت کنترل کامل دولت است. دیوسدادو کابلو، رئیس مجمع مؤسسان قانونگذاری گفت که "هیچ کدام از تأسیسات کشوری دست نخورده اند. آنها در خیابانهای آلتامیرا هستند و ما در حال عملیات از درون پایگاه لا کارلوتا نیز هستیم".
رازا! حضرتعالی «مخصوصاً» در متون آقای صمدی به گرایش مستقیمی پی بردهاید که عدالتخواهی و جریان احمدینژاد را نیروی انقلابی میشناسد. بنده از این بصیرت شما به ذهنگرایی و افق سیاسیتان پی بردم. من ارجاع ناحقی ندادم وقتی نقد اقتصاد سیاسی به همراه خود توسعه سرمایهداری از تاریخ مورد بحث حذف شود، غیر از «پتانسیل انقلابی ما» و «پتانسیل انقلابی آنها» و «اپوزیسیون» و «رژیم» چیز دیگری در تاریخ نمیماند که بتوان گفت زنده است و «موضع»ای دارد. در این بازسازی ایدهآلیستی شماها، هرکس «پتانسیل انقلابی» اینطرفیها را بزند لاجرم باید در جانب آنطرفیها حیثیت و آبروی خود را خرج کند. و از قضا تاریخ ذهنی امپریالیسم مشحون است از «پتانسیلهای انقلابی» که قدرشان دانسته نشده است!! شما حتی در جنبش هیتلر نیز میتوانید «پتانسیل انقلابی» کشف کنید. البته آن زمان صندوق بینالمللی پول و «شوک درمانی» نبود، لیکن عبارات طوفانی، نطقهای غرا و صفکشیهای متعصبی علیه نهادهای مالی و موسسات اعتباری و انحصاری وجود داشت مبتنی بر این ایده که با رهبری بر طبقه کارگر «خام» و «غیرسیاسی»، میتوان جنبش ناسیونال سوسیالیسم را به سوی نظمی نوین و غیرانحصاری هل داد!! (کتاب ویلیام شایرر بد نیست) من حرف ناروایی نزدم، گواه دوم آنکه سوال جفنگ و بچهگانه و پرتی درباره «تفاوت دو رژیم جمهوری اسلامی و ونزوئلا» از من میپرسید. اگر ذرهای عینیت در «مواضع» شما میبود، از بنده درباره دمکراسی میپرسیدید. آیا من هم مثل شما و «پتانسیل انقلابی»تان فکر میکنم دمکراسی چیز مزخرفی است؟ آیا با مزخرف جلوه دادن دمکراسی میخواهم تودهها را از صحنه سیاست بیزار کنم؟ خیر! آن «پتانسیل انقلابی» که فرمان میداد و فرمان میدهد که مطالبات طبقه کارگر باید زیر نفوذ «جنبش سیاسی» قرار بگیرد اما خود «جنبش سیاسی» هرگز نباید زیر نفوذ و رهبری هیچ طبقهای! باشد، دمکراسی را به چیز مزخرفی تبدیل کرده است. پتانسیل انقلابیای که دائماً هشدار میدهد هستی طبقه کارگر، افق سیاسی «جنبش» را محدود و کینهتوزانه میکند، دمکراسی را به چیزی مزخرف بدل کرده است. بد نیست بدانید که وقتی لنین سون یات سن را «انقلابی» و طالب راستین دمکراسی در مرحلهی امپریالیستی مینامید به «طرح صحیح مساله تودهها» توسط وی نظر داشت، علیرغم تخیلات خردهبورژواییاش. به این اعتبار که «هسته دمکراتیک» سون یات سن، برای حفظ امتیازات خود به حراست و اعادهی گذشته متشبث نمیشد!!! به این اعتبار که «هسته دمکراتیک» او به سرنوشت یک طبقه (و فقط یکی!) گره خورده بود، به این اعتبار که برنامه ارضیاش گشایندهی تکامل تاریخی هستی یک طبقه بود و تنها راه عینی را برای برچیدن «انحصار قرون وسطایی» بیان میکرد. حال شما که پتانسیل انقلابیتان را میشناسید، میتوانید برای من بگویید که هسته دمکراتیکاش چیست، با سرنوشت کدام طبقه گره خورده است و چگونه دربرابر انحصار امپریالیستی به حراست و اعادهی سپیدهدم «تولید کالایی» متشبث نمیگردد؟؟؟
رفیق مسعود نکته شماره 2 در کامنت شما در پاسخ به رازا هر چند مهم است اما دقیق نیست. و طبیعی است که شما هم نمی توانستید آن را در یک جمله دقیق تر بیان کنید. ولی آن چه که در جنبش سبز بیش از هر چیز قابل تامل است، حضور قدرتمند اجتماعی و ایدئولوژیک طبقه متوسط مدرن بود که در دوران معاصر به عنوان یکی از ارتجاعی ترین اقشار درون بورژوازی عمل می کند. این حضور خود را در جهت گیری های طبقاتی، سیاسی و بین المللی و افق های جنبش سبز متعین می کرد و در اتحاد با بخش تعیین کننده ای از بورژوازی انحصاری ایران جایی برای پتانسیل انقلابی که هیچ، حتی به لحاظ ابژکتیو فرصتی برای کوچکترین ظرفیت ترقیخواهی رفرمیستی هم باقی نمی گذاشت. بنابراین فروکاستن جنبش سبز به مقابله جناح ها یا درگیری های درونی بورژوازی یا حتی تقلیل آن به سیاست، یا پروژه امپریالیستی، ساده سازی مسئله و ندیدن تحولات مادی و طبقاتی بسیار عمیقی است که در یک دوره تاریخی معین در درون بورژوازی و حتی در درون طبقه کارگر ایران و کشورهای مشابه صورت پذیرفته است. همچنان که تحلیل جنبش 96 با فروکاستن آن به پروژه یا توطئه امپریالیستی -حتی اگر از بخشی از واقعیت هم پرده بردارد- ساده سازی مسئله و حاکی از گرایشی معین است که قادر نیست یا نمی خواهد به آن تحولات مادی و اجتماعی عمیق تر نگاه کند و نقاط عطف حاصل از آن را ببیند. البته برای کمونیست ها چاره ای جز این نیست که همین گرایش ضد امپریالیستی را نیز با همان متد مادی-طبقاتی مورد تحلیل قرار دهند و رد آن را در درون همین تحولات مادی و طبقاتی بورژوازی ایران جستجو کنند.
اما گرایشی از چپ که ظاهرا رازا به آن تعلق دارد نیز خود بخشی از آن ارتجاع طبقه متوسطی است. منتها با اداها و شعارهای توخالی. نمونه آن را در موضع این چپ در قضیه رژاوا و سرنوشت آن در سوریه دیدیم. در کودتای "میدان" اکراین هم قریب به اتفاق چپ اکراین موضعی مشابه چپی داشتند که رازا به آن تعلق دارد. بخشی از آن ها به همکاری با فاشیست های اکرایینی غلطیدند. و بخشی هم همچون چپ ایران بیش از پیش بنیادهای لیبرالی را درونی کردند. این روندی بود که در چپ ایران به خصوص پس از جنبش سبز شتاب بیشتری گرفت و البته از "دست آوردهای" جنبش سبز بود. در این میان جریانات و افراد چپ گاه با تناقض هایی از توهمات گذشته و واقعیات جاری، با ژست های ضدامپریالیستی، و شعارهای طبقاتی در حرف ، و دموکراسی طلبی لیبرالی و پروغربی در فکر و عمل درگیر هستند. اپورتونیسم صفت مشخصه این چپ است.
به رازا این جمله شما: اصرار رفقاي تداركچي در ريختن همه پتانسيل انقلابي موجود در جنبش ٨٨ به نام جنبش سبز و تقليل ان به دعواهاي جناحي رزيم هم از وحشت اينكه كارگران و زحمتكشان ايران پيش از نزول اجلاس اقايان بهمن شفيق و وحيد صمدي با اسب سفيد براي رهبري طبقه كارگر !! طومار ان را در هم بپيچند اب مي خورد
1- بعد از 10 سال صحبت از ظرفیتهای انقلابی 88 کردن دیگر نه یک اشتباه بلکه نشان دهنده عزم و اراده شما برای اخذ راهبرد امپریالیستی است. لازم است که این پتانسیلهای انقلابی را، غیر از استحاله و سرنگونی صرف جمهوری اسلامی،توضیح دهید. 2- تحلیل از جنبش سبز از سوی مخالفین آن فقط به دعوای جناحین خلاصه نشده و تبیین شده که این نزاع نه فقط بورژوایی بلکه امپریالیستی هم هست. 3- این یک تناقض در خود است که هم از 88 دفاع شود و هم از مادورو. باید مثل اتحادیه ازاد و حزب کمونیست کارگری و ... کاملا به منطق تحلیل خود وفادار باشید و در کنار گوایدو بایستید و یا اگر از مادورو دفاع میکنید، جنبش سبز را ارتجاعی - پروآمریکایی قلمداد کنید. 4- پیشنهاد من به شما این است که یا نظراتتان را کاملا و مبسوط بنویسید که ما هم با سیر استدلالی شما اشنا شویم و یا نوشته هایی که از نظرتان صحیح هستند را معرفی نمایید تا بشود وارد ارزیابی صحیح شد.
به فرهاد اقا فرهاد بايد خدمتتون عرض كنم كه مليجك هم مليجك هاي قديم! كجاي كامنت من حرف و سخني از دمكراسي و اوباما و سكولاريسم و اينجور مزخرفات وجود داره كه شما به ان ارجاع مي دهيد ان موقعي كه ما از انقلاب بوليواري و سوسياليسم چاوز در ونزوئلا دفاع مي كرديم اقايون تداركچي سازمانيابي به اصطلاح كمونيستي در حد نهائي سخن از سوسياليسم پوپوليستي چاوز مي زدنند ، ان هم براي حقنه كردن و قياس ان با احمدي نژادي كه با استفاده از سركوب خونين و جنايتكارانه جنبش ٨٨ با پيروي از سياست هاي سرمايه داري جهاني و در راس ان صندوق بين الملي پول و سازمان تجارت جهاني دست به أجراي سياست شوك درماني اي زد كه حتي جانياني مانند رفسنجاني و خاتمي هم جرّأت أجراي تمام و كمال ان را نداشتند تداركچي هايي كه يك رژيم تا بيخ وابسته به امپرياليسم و سرمايه داري جهاني را به صورت زير پوستي و ظريف مي خواهند ضد امپرياليسم جلوه بدهند رژيمي كه نعل به نعل در همراهي با سرمايه داري جهاني در شخم زدن منطقه و اجراي جنايت كارانه ترين سياست هاي استثمارگرانه از هيچ همكاري دريغ نورزيده است اصرار رفقاي تداركچي در ريختن همه پتانسيل انقلابي موجود در جنبش ٨٨ به نام جنبش سبز و تقليل ان به دعواهاي جناحي رزيم هم از وحشت اينكه كارگران و زحمتكشان ايران پيش از نزول اجلاس اقايان بهمن شفيق و وحيد صمدي با اسب سفيد براي رهبري طبقه كارگر !! طومار ان را در هم بپيچند اب مي خورد حالا مليجك جان، من دفاع تمام قد خودم را در به خاك ماليدن پوز امپرياليسم در كودتاي اخير در ونزوئلا شفاف و روشن اعلام مي كنم ولي شما چي ؟ ايا حاضريد شفاف و روشن تفاوت دو رژيم جمهوري اسلامي و ونزوئلا را بيان كنيد كه در كجاست ؟ گمان نكنم مليجك جان ! رژيم جمهوري اسلامي سد راه هر گونه سازمانيابي كمونيستي و كارگري نه فقط در ايران بلكه در منطقه در راستاي منافع سرمايه داري جهاني هست در حالي كه ونزوئلا دقيقا بر عكس هر جرياني كه به روشني و شفافيت اين نگاه را در مواضعش منعكس نكند هر چقدر هم سنگ دنباس و ونزوئلا و فلسطين را به سينه بزند در نهايت خاك به چشم طبقه كارگر مي پاشد در خدمت امپرياليسم جهاني
رازا جان، دلبندم، وقتی شما میگویید دمکراسی و منظورتان باراک حسین اوباما و سکولاریسم و حقوق بشر و فمن و چیزهای قشنگ دیگر چون عدالت است، از نظرم ایرادی ندارد؛ اما باید دو نکته مهم را مد نظر قرار دهی: اول، سیاست طبقه کارگر نمیتواند از چنین شگردی استفاده بکند، اگر استفاده کند دیگر ربطی به طبقه کارگر ندارد. چون سیاست این طبقه اساساً نقطه شروعش در جهان ایدههای قشنگ مانند عدالت و آزادی و کرامات انسانی، قرار ندارد. دوم و مهمتر آنکه، مابقی آزادیخواهان هم درست مثل شما از این شگرد استفاده میکنند. حواست باشد؛ بنابراین وقتی باراک حسین اوباما و پومپئو و گوایدو هم میگویند دمکراسی درواقع منظورشان چیز دیگری است که خیلی ناجور است و اصلاً قشنگ نیست. از تو میخواهم به عنوان یک انسان آزادیخواه و تیزهوش به این ابتداییات نیز توجه داشته باشی؛ زیرا مهم است. اگر توجه نداشته باشی در حکومت ائتلافیتان با دیگر آزادیخواهان کلاه بزرگی سرت میرود. شغلت میشود تسلیت گفتن، از صبح تا پاسی از شب باید به این و آن تسلیت بگویی چنان که دلتنگ همین روزهای زشت خواهی شد و قطعاً دست شما اینقدر که امروز نمک دارد در آن زمان نمک که هیچ، پشکل هم نخواهد داشت. در ضمن روشنترین تعریفی که از مفهوم عدالت دیدهام مربوط به آناتول فرانس میشود که میگوید: عدالت یعنی پولدارها و بیچیزان به یک اندازه از خوابیدن زیر پل منع شوند.
به امیر، شما در مورد ترکیب اعضا و هوادران جریان احمدی نژاد، ارزیابی نسبتا روشن و درستی را ارائه میدهید. حتما در میان طرفداران احمدی نژاد جریانات عدالت طلب هم هنوز وجود دارند اما اصالت، صداقت عمل و حقانیت سیاسی یک جریان را نمیتوان بر اساس اعتقادات و یا آرزوهای تک تک اعضای آن و یا حتی بخشی از آن، قرار داد، بلکه جهت گیری و مواضع سیاسی و نتایج عملی و واقعی سیاستای یک جریان تعیین کننده میباشند. موضع خود احمدی نژاد و گردانندگان دولت بهار تعیین کننده است. ما قبلا گفتیم که جریان عدالت طلبی در جمهوری اسلامی و در چهارچوب نظام و چه بسا در چهارچوب اسلام با پایان دوران احمدی نژاد به پایان رسید و از آن پس عدالت طلبی چه در قالب احمدی نژادی و چه در قالب های اصولگرایی، صوری خواهد بود. عدالت طلبی احمدی نژاد تناقضی بود که از آغاز محکوم به شکست بود و فشار جریانات دست راستی تر بورژوازی هم کار خودش را کرد. نمی شود هم عدالتخواه بود و هم به رادیکالترین خصوصی سازی ها دست زد. از دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد عدالت طلبی رفته رفته به حاشیه رفت و جای آن را نزدیکی به طبقه متوسط مدرن گرفت که در نزدیکی به سلبریتی ها خود را به بهترین وجهی نشان داد. سیاستهای اخیر جریان احمدی نژاد هم کاملا در همین مسیر قرار دارند. هم موضعگیریهای دولت بهار نسبت به وقایع ونزوئلا و هم نسبت به وقایع مربوط به سلبریتی ها. بر خلاف تصور شما خط تبلیغاتی دولت بهار خط جا افتاده ای است و حوادث ونزوئلا برای این جریان فرصت مناسبی برای ارسال سیگنال به آمریکا است که به شدت در حال استفاده از آن است. به نحوه انعکاس و بزرگنمائی و دراماتیزه کردن درگیریهائی پراکنده اول ماه مه کاراکاس در کانال آنها نگاه کنید. این یک خط پروامپریالیستی است. یک واقعیت ساده ولی کوبنده بما میگوید: "خصلت طبیعی آب این است، که هنگام شنا، شناگر را خیس میکند. با تشکر، سعید عطاپور
کودتای گوایدا از خیلی جهات مانند شبهه کودتای سبز رفسنجانی-موسوی است. در مورد چگونگی بازتاب کودتا در کانال احمدی نژاد نباید زود قضاوت کرد. درسته که پوشش خبر کانال دولت بهار در بهترین حالت کج سلیقگی رو نشون میده ولی نباید انرا به کل جریان به اصطلاح عدالتخواه نسبت داد. در میان هواداران احمدی نژاد از سوسیالیست تخیلی تا هوادار نولیبرالیسم ناب میتوان یافت. برخی از انان برای مقابله با انحصار و فساددولتی و ...دنبال بازار ازاد و خصوصی کردن همه چیزهستند و خیلیهاشون نه.
به رازا: تسلیت را به کسی باید گفت که به دروغ متوسل می شود. اگر سندی دارید که ما جریان احمدی نژاد را انقلابی معرفی کرده ایم ارائه دهید. امثال شما آن زمان بحث های ما را نفهمیدید و هنوز هم نمی فهمید. درک شما از شعور متوسط آب بندی شده خرده بورژوای چپ فراتر نمی رود. از شما انتظار فهم تحلیل طبقاتی مسائل نمی رود، حداقل بد نبود که در دو خط موضع خود را در ارتباط با طرفداران دموکراسی در ونزوئلا و رهبرشان گوایدو و نسبت آن با طغیان ارتجاعی سبز بیان می کردید.
واقعاحيف از ان همه تلاش و كوششي كه شما رفقا در معرفي جريان احمدي نژاد و دولت بهار به عنوان يك نيروي عدالت خواه و انقلابي به خرج داديد به نظر مي رسد كه دستتان نمك نداشته است تسليت مي گم مخصوصا به رفيق وحيد
از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…
گروههای انسانی زیر ... حق انتخاب کردن و انتخاب شدن ندارند: الف- اشخاصی که برای کسب سود از کار مزدی استفاده می کنند ب- اشخاصی که از درآمدهای ناشی نشده از کار زندگی می کنند (به طور مثال از بهره…
تاریخ اعتراضات کارگری و دهقانی در روسیه شوروی نشان می دهد که تصورات آنانی که با یکدیگر می جنگیدند از سوسیالیسم تا چه حد در تضاد با هم بود. کارگران اعتصابی و دهقانان شورشی به ندرت از موضع "چپ" به…
رفقا، شما در این 9 سال تاریخ جهانی عنصر سازمانی و عامل پیشبرد قدرتهای انقلابی همه کشورها بودید. نقشی که شما ایفا کردید با توجه به سطح و عمق اش در تاریخ بشر قابل مقایسه با هیچ چیز دیگری نیست.…
اوضاع برای هیچ حزبی به اندازۀ حزب سوسیال دمکرات رقت انگیز نیست. افرادی که سن وعمرشان قد میدهد می توانند بیاد بیاورند که در سال 1871 کارگران آلمان با چه هیجان نفس گیری منتظر اخباری از اقدامات و روندهای کمون…
تاریخ انقلاب روسیه این حقیقت را پایه گذاری کرد که این اولین انقلاب سوسیالیستی و پرولتری بود. این انقلابی پرولتری در کشوری خرده بورژوائی است. به همین دلیل از انقلاب کارگری در کشور هایی مثل انگلستان و آمریکا در این…
بزرگترین خطر یک انقلاب این است: این که این اعتقاد شکل بگیرد که نقطۀ معینی از زندگی جدید یک نقطۀ پایانی است، باید توقف کرد، بازبینی کرد و دستاوردها را تثبیت نمود؛ تا بتوان بالاخره از موفقیت به دست آمده…
آنجا که طبقه پا به میدان مبارزه سیاسی می گذارد و شعارها و مطالباتی فراتر از کارخانه و واحد را به میان می کشد، .آنجا که می خواهد از مطالبات روزمره فراتر رود و به عنوان طبقه به طرح مطالبات…
حل نهائی مسألۀ خاورمیانه در گرو ایجاد یک خاورمیانه سوسیالیستی است و ایجاد خاورمیانه سوسیالیستی نیز تنها با انجام انقلاب اجتماعی در اصلی ترین کشورهای خاورمیانه و برچیدن بساط شبه دولتهای شیخ نشین امکان پذیر است. انجام انقلاب اجتماعی اما…
پرولتاریای کمونیست اکنون دیگر نمی تواند و مجاز نیست مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک را پیش شرطی در مبارزه برای تحقق انقلاب اجتماعی قلمداد کند. برعکس، افشاء مضمون ارتجاعی واقعی آنچه به نام مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک در مقابل طبقۀ کارگر…
کمونیسم نه زیر مجموعه ای از چپ است و نه می تواند و مجاز است که منشور عملیاتی، تاکتیک و استراتژی خویش را بر اساس نیازهای چپ تدوین کند. کمونیسم نه مسئول تدوین استراتژی برای پیروزی چپ است و نه…
در مجموع، مباحثات انجام شده تماما در برگیرندۀ تأکید بر ضرورت روشن شدن بیشتر خطوط برنامه ای کمونیسم معاصر در برخورد به جنبشها و اعتراضات اجتماعی و تحولات سیاسی بودند. بر همین اساس نیز کنفرانس کار خود را با بررسی…
اگرچه تکیه جریان "احمدی نژاد" بر گفتمان عدالتخواهی در شکستن نخوت طبقه متوسط و اسطوره های او مؤثر است ... اما خود جنبشی یک دست نیست. این جریان می تواند به جنبشی تبدیل شود که با پتانسیل عظیم و انفجاری…
تعدادی از جرثقیل های کمپانی بن لادن باید خاک بخورند. اما این به معنای برپا ماندن جرثقیلها بر آسمان پادشاهی نخواهد بود. کمپانی های چینی آماده می شوند تا پایه های زیر بنایی جدیدی را در عربستان بسازند. واشینگتن، اگر…
الیت طبقه متوسط در توهم عصر روشنگری است، در تب آزادی می سوزد؛ در آرزوی نهادهایی مدنی است که از طریق آن ها در قدرت سیاسی شریک گردد. اما قادر به تشخیص تناقضاتی نیست که توسعه سرمایه داری معاصر را…
سر چهارراه هایِ پُر ترافیک، بچّه های کم سن هجوم می آوردند طرفِ ماشین ها، تا گُل و سیگار و فندک و خرت و پرت هایِ دیگر بفروشند. انگار به تجربه هم می دانستند که تاکسی فرودگاه جورِ دیگری بود…
سال نود تا نود و هشت تو یک تالار عروسی آشپز بودم. کرونا نونمون رو آجر کرد. شدم شاگرد کاشیکار. مهره پنجمم به خاطر برداشتن کیسههای سیمان جابجا شد. تو کارخانۀ آرد استخدام شدم. گفتند بیستو هشتم هر ماه حقوق…
نواله را - پدر با دستانِ کارش - که سياهيِ روغن و خونمردگي - هميشه خط می انداخت - به سفره می آورد - نه چندان آسان - و خانه را - در گذرگاه باد ساخت - که در حاشيه…
همون لحظه یه دختر بچه کوچولو اومد کنارشون. بچه کار. خدایا چقدر خوشگل بود. موهای بور. چشمای درشت. بدن نحیف و تکیده، خونه پر ۶ یا ۷ سالش بود. عمو، خاله یه آدامس ازم میخری؟ اصلا جوابش رو ندادن. اون…
تهران زندگی کنی، وسیله رفت و آمدتم مترو یا بی آر تی باشه، هر لحظه تک تک این صحنه هارو میبینی. بچه های کوچکی که شدن وسیله سود بقیه. کوچولوهایی که بجای مدرسه رفتن و زندگی کردن، از همون اول…
صدای بالا و پائین آمدن پوتین هایی که با صدای سوت فرمانده بطور منظم بالا و پائین میروند از پشت پرده شنیده میشود. یکی از سربازان در حالیکه به نفس زدن افتاده است پرده را کنار میزند و رو به…
«آخرین مرز یا مرز حداقل ارزش نیروی کار با ارزش آن کالاهایی تعیین میشود که بدون تأمین روزانه آنها، حامل نیروی کار، یعنی انسان، قادر به نوسازی روند زندگی خود نیست؛ یعنی با ارزش مایحتاج غیر قابل صرفنظر کردن فیزیکی.…
پلورالیسم اسلامی منهای لیبرالیسم، پایان رؤیای برقراری دموکراسی لیبرالی، گذار از لیبرالیسم سیاسی به آنتی لیبرالیسم در نظام و در اپوزیسیون - طبقه متوسط و جمهوری - پرولتاریا و جمهوری
داووس از پزشک معالجی برای تمام جهان تبدیل به بیمار نیازمند به خوددرمانی می شود، بزرگترین پیمان نظامی عاجز از نبرد در فقط یک جبهه است، انحصار رسانه ای غرب در هم شکسته می شود، یک لیبرال فاشیست درجه ۳…
همه چیز بر این دلالت دارد که این گرایش به فاشیسم در دوره پیش رو اشکال حادتری به خود خواهد گرفت. یا در شکل حمله به آزادی بیان در شبکههای اجتماعی و رسانهها تا دیکتاتوری مخوفی که زیر پوشش حفاظت…
ترسیم چهارچوبهای نظم منطقه ای آینده در پرتو جنگ خونین فلسطین، نقش و جایگاه ایران به مثابه غول نظامی و کوتوله سیاسی-اقتصادی منطقه ای فرو رفته در بحران هویت ایدئولوژیک، برخورد قدرت انفجاری جنبش رهائی ملی فلسطین و مرزهای رئال…
صفوف مبارزه طبقاتی شفاف می شوند: چگونه مناسبات طبقاتی در ژئوپلیتیک بازتاب می یابند. اسرائیل در غزه پیروز نشد. اوکراین با شتاب به سمت اضمحلال سیر می کند. نئوکنسرواتیوهای آمریکا در دشوارترین شرایط قرار می گیرند. لیبرتارین ها در آرژانتین…
یک ماه و نیم پس از آغاز نبرد غزه توازن قوای منطقه ای و جهانی چگونه تغییر می کند. نبرد غزه و نقش حماس به عنوان شاخصی برای محک جریانات سیاسی، مسأله فلسطین چگونه به مسأله ای کلیدی در نظم…
ویژگی وقایع غزه نسبت به نبرد در اوکراین در آن است که در غزه دمل چرکینی سر باز کرده است که محصول نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ دوم جهانی است. در کل نظم سیاسی پس از جنگ جهانی…
چه چیز انفجار کنونی در فلسطین را متمایز میکند، از خط مقدم تا پشت جبهه ی دو سوی آرایش جنگی امروز کدامند؟ سرنوشت پادگان اسرائیل چه خواهد بود و کدام دولت در سرزمین موعود مستقر خواهد شد؟ کمونیستها در کجای…
مشخصات جدید آرایش ژئوپلیتیک جهانی: از نشست بریکس تا نشست گروه ۲۰، چشم اندازهای دوگانه تشدید جنگ یا پایان دادن به آن در اوکراین. تغییر استراتژی آمریکا نسبت به جنوب جهانی همزمان با تعمیق رویکرد نژادپرستانه و فاشیستی در اروپا،…
جنبش آنتی گلوبالیزاسیون آغاز قرن 21 و زمینه های شکلگیری بریکس، بحران 2008 و شکلگیری جی 20؛ افزایش تنش در روابط بین المللی، کاهش نقش جی 20 و سازمان تجارت جهانی، نبرد اوکراین و عروج مجدد بریکس، بریکس در ژئوپلیتیک…
ملاحظاتی در باب توافق ایران و آمریکا و نقش ایران در آرایش ژئوپلیتیک جهان آینده. پاسخ به سؤالات مطروحه در نشست "مزد گورکن، اقتصاد سیاسی جمهوری و سرگردانی ژئوپلیتیک ایران".
چگونه مبارزه رهائیبخش ضد کولونیالیستی در آفریقا با سنت شوروی پیوند می یابد، نبرد اوکراین و لحظه تاریخی عروج جنبش ضد استعماری نوین در آفریقا، شکاف در غرب و چشم اندازهای محتمل انکشاف مبارزه طبقاتی در آفریقای فرانکوفون به طور…
ایران کجای جهان قرار گرفته است و به کدام سو می رود؟ مفهوم واقعی نه شرقی، نه غربی چیست و کدام منافع مادی بورژوازی ایران و ریزه خوارانش به وضعیت بلاتکلیفی امروز منجر شده است؟ نقش گشت حجاب و زن،…
دگردیسی اوکراین از محبوب ناتو به زائده ای مزاحم، چشم اندازهای متفاوت قدرتهای اصلی درون ناتو، چرا آلمان و آمریکا علیه عضویت اوکراین موضع گرفتند و چرا فرانسه و ترکیه خواهان عضویت اوکراین در ناتو شدند، ربط سیاست نسبت به…
فروپاشی جهان تک قطبی پسا جنگ سردی کدام نظم اجتماعی را به دنبال خواهد داشت؟ جهان چند قطبی آینده جهانی عادلانه تر از جهان تک قطبی؟ جهانی با ثبات و آرامش همراه با رفاه بیشتر برای توده اکثریت یا تکرار…
وجوهی از نتایج تاکنونی شورش پریگوژین، چرا شورش و نه کودتا؟ لحظه شورش: تصرف باخموت، حمله ناکام اوکراین، نمودار شدن توان رزمی ارتش روسیه. تبدیل جنگ از جنگ دوفاکتو با ناتو به جنگ دوژور. توان استراتژیک کنترل شدت جنگ در…
گذار کارگران از موقعیت طبقه ای تحت سلطه به موقعیت یک طبقه حاکم چگونه است؟ چگونه باید جامعه را اداره کرد؟ چالشهای کهنه در جهانی نو، درسهائی از جنگ برای مبارزه طبقاتی، حیطه گسترده نبرد طبقاتی
نخست: چرا کارگران باید قدرت را به دست بگیرند. دوم: بر کدام نیروها باید غلبه کنند؟ سوم: آرایش امروزشان چگونه است؟ چهارم: ملزومات گذار به موقعیت یک طبقه حاکم کدامند؟ پنجم: چگونه باید جامعه را اداره کرد؟
شکافهای تاریخی سر باز می کنند، نظم اجتماعی جهان پسا جنگ سرد فرو می پاشد، صف ها به هم می ریزند، هرج و مرج در آرایش چپ و راست و پرسش همیشگی: کمونیسم در کجای این ماجرا قرار دارد؟
چه چیز سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی به مناسبت روز کارگر را از سخنرانی های پیشین وی متمایز می کند؟ ربط آن با منشورهای اپوزیسیون چیست؟ با مجادله حاد اقتصادی چطور؟ کمونیسم در کجای این ماجرا قرار دارد؟
پول در نظریه مارکسیستی، گرایش کاهش ارزش کالاها در نتیجه بهبود بارآوری کار و افزایش ناشی از تورم در نتیجه ورود اعتبار به مثابه سرمایه فیکتیو، تجربه جمهوری وایمار، تورم در سطح جهانی، مباحثه دو طیف درون نظام درباره افزایش…
مشاهداتی درباره روندهای پایه ای تکوین بحران بانکی کنونی در آمریکا و اروپا، تمایزات آن با بحران مالی سالهای 2008-2009، مبارزه درون طبقه حاکمه بر سر آرایش آتی بازسازی سرمایه داری در غرب، تحول به سوی اقتصاد جنگی
ناتو در سراشیبی سقوط، زوال سریع السیر حیرت انگیز امپراطوری طلایه دار نظم سرمایه داری در غرب و باز شدن افقهای مبارزه طبقاتی، شانس تاریخی تازه ای برای عروج کمونیسم در ایران