پایگاه اجتماعی چاویسم

نوشتۀ: مارکو تروگی
Write a comment

دست کم گرفتن حریف – و در این مورد با توجه به سیر انکشاف جدال، دشمن - یک خطای اساسی است. بنظر میرسد که راست کاری بجز تکرار این اشتباه گذشته را فرا نگرفته است. آیا ایالات متحده نیز همین اشتباه را مرتکب خواهد شد؟

یادداشت:

مقاله حاضر پیش از برگزاری تظاهرات دوم فوریه به نگارش درآمده است و برخی اطلاعات آن منعکس کننده تحولات پس از آن روز نیستند. اهمیت ترجمه مقاله در تصویری است که نویسنده از پایگاه اجتماعی چاویسم به دست می دهد.

 پایگاه اجتماعی چاویسم

مارکو تروگی

باور کردن به دروغهای خود اغلب می تواند اشتباهی مرگبار باشد. این اولین باری نیست که راست ونزوئلا مرتکب چنین اشتباهی میشود. از زمانی که تلاش به ایجاد یک دولت موازی کرده اند، دست راستی ها اصرار میکنند که چاویسم چیزی بیشتر از نیکولا مادورویی نیست که در کاخ [ریاست جمهوری] میرافلورس در حمایت حلقه ای از سران فاسد ارتش سنگر گرفته است. آنها مرتب میگویند این درست مانند تکیه بر چیزی است که دیگر واقعا وجود ندارد، مانند افتادن یک درخت مرده.

آنها همین بحثها را سال 2017 هم کردند. قدرت خود را بزرگنمائی کردند و قدرت چاویسم را کوچک جلوه دادند. این تحلیل در نهایت منجر به یک قشون کشی خشونت آمیز و بدنبال آن شکست های سیاسی متعددی شد که صحنه را برای شرایط موجود آماده کرد  که در آن دست راستی های ونزوئلا قصد خود را برای سرنگونی مادورو، دوباره بوسیله زور، نشان دادند.

اما واقعیت چاویسم کاملا چیزدیگری است. برای کسانی که آشنائی چندانی ندارند؛ [چاویسم] هنوز قدرت بسیج خود را از دست نداده است. این در راهپیمائی ای که در دفاع از مادورو در 23 ژانویه برگزار شد – و کاملا توسط دست راستی ها و رسانه های آنها نادیده گرفته شد –  ثابت شد و با بسیجی که در روز های بعدی نیز ادامه پیدا کرد. مثل راهپیمائی روز جمعه در وارگاس، ناحیه ای در همسایگی کاراکاس.

تا این جا مهم است که مضمون دو ادعای دست راستی ها را رو کنیم. اول این که پشتیبانی مردمی متکی به یک سیستم حمایتی است، و دوما، کسانی که در حمایت از مادورو بسیج می شوند این کار را از روی اجبار انجام میدهند. برطبق همه پرسی هایی که توسط Hinterlaces انجام شده بین 37 تا 41% از ونزوئلایی ها خود را چاویست معرفی میکنند.  رابطه آنها با روند سیاسی فعلی متفاوت است: کسانی هستند که احساس دلسردی یا خستگی می کنند، بار فشار اقتصادی زیادی را تحمل میکنند، با این حال، تعداد بسیار بیشتری حاضرند که برضد تهدید مستقیم کودتای آمریکا صفوف خود را منسجم تر کنند.

طرف شبه نظامی چاویسم دارای ویژگی دیگری است: درجه بسیار بالایی از سازماندهی و سیاسی شدن. یک چارچوب سازمانی قابل توجهی در سراسر محله های مردم و مناطق روستایی وجود دارد. این ها از جمله شامل شوراهای محلی، کمونها، کمیته های عرضه و تولید محلی، بازارهای محلی، شوراهای دهقانی، شرکت های تولیدی و میلیشیای بولیواری است. چاویسم دارای ابعاد مهم منطقه ای و هویتی است. و از آنجا که دست راستی ها حضور سازمان یافته ای در این مناطق ندارند با استخدام گروه های مسلح در صدد جلب توجه به امید بدست آوردن پشتیبانی مردم هستند.

فراتر از این پایه توده ای، حزب سوسیالیست ونزوئلا نیز وجود دارد. ابزار اصلی سیاسی چاویسم و بزرگترین حزب در کشور که هیچ نشانی از انشعاب در آن دیده نمیشود. وحدت نشان داده شده توسط حزب در برابر تجاوز اخیر خیره کننده بوده است. با این حال دست راستی ها بدنبال شکاف در این حزب اند. با تشویق ناراضیان به ترک حزب که می توانند به قهرمان تبدیل شوند.

این نمایش قدرت سیاسی در عدم تمایل نیروهای مسلح ملی بولیواری (Fanb) و سازمان های دولتی برای پاسخ [مثبت] به دعوت برای کودتا خود را خوب نشان داد.  در حالیکه در سال 2017 دست راستی های ونزوئلا توانستند دادستان کل را بر علیه دولت بشورانند، این بار فقط یک قاضی دادگاه عالی دادگستری پست خود را رها کرد و به ایالات متحده پناهنده شد. با توجه به اقدامات خصمانه ای که بر علیه دولت انجام گرفت، این تنها تکان کوچکی در دستگاه دولتی بود.

شکنندگی چاویسم که اینهمه تبلیغ می شود تنها یک اختراع دست راستی هاست که توسط هم پایه های توده ای و هم رهبری ارتش رد شده است. آیا دست راستی های ونزوئلا هنوز می توانند ادعاهای خود را باور کنند؟

همه این ها به معنی این نیست که هیچ مشکلی وجود ندارد. بسیاری از آنها محصول حملات مکرر و بقیه نتیجه اداره غلط دولت یا بی ثباتی داخلی بوده است. سناریوی اقتصادی بیشترین فاکتور فرسودگی بوده است. همین نیز دلیل استراتژی اعلام شده ایالات متحده مبنی بر تقویت و گسترش محاصره اقتصادی برای تخریب یک اقتصاد وابسته به نفت و متکی به واردات است. به همین ترتیب این نیز روشن شده است که برنامه های آینده دولت موازی بستگی به منافع بین المللی دارد و نه صحنه داخلی.

عدم هماهنگی بین این دو متغیر برای کسانی که در ونزوئلا زندگی می کنند بسیار روشن است. روز شنبه مثال روشنی بود: در حالی که تعطیلات آخر هفته در کاراکاس و در سرتاسر کشور به شکلی معمولی آغاز می شد، یک جلسه فوق العاده شورای امنیت سازمان ملل متحد بود که به میدان جنگ بین بلوک رهبری ایالات متحده و کشورهای مخالف مداخله خارجی تبدیل شد. این آنجاست که جدال اصلی جریان دارد.

به نظر می رسد که دست راستی های ونزوئلا منتظر دریافت دستورالعمل های بیشتر از خارج از کشور است که به خروجی تحولات آینده بستگی دارند. پشتیبانی بین المللی به سرعت به دو بلوک تقسیم شده است: حمایت روسیه از مادورو، هم زمان بهره مندی آپوزیسیون از حمایت "جامعه بین المللی" خود خوانده متشکل از آمریکا، فرانسه، آلمان – حاکم واقعی اتحادیه اروپا – و اسپانیا - علاقه مند به تعیین دستور العمل در آمریکای لاتین به دلایل نو استعماری - به همراه انگلستان، کانادا، و گروه لیما.

برای دست زدن به ریسک هر نوع پیش بینی در مورد تکامل آینده این متغیرها هنوزخیلی زود است. اگر چه تمام تحولات تا این نقطه نشان می دهد که ایالات متحده گام به گام در راستای یک برنامه ثابت قدم برمیدارد. اکنون سوال این است: آنها چه مدت زمانی را برای سرنگونی مادورو در نظر گرفته اند؟ با چه عواملی؟ شاید آنها به میان مدت فکر می کنند؟  یک عنصر بخصوص هنوز باید وارد بازی شود: دولت کلمبیا.

سیاست بازی شطرنج نیست آن هم در زمانی که جهان دیگر در امتداد محور یک قطبی دهه 1990 تقسیم نشده است. زمانی که ایالات متحده بتواند دولت ها را ببرد وبیاورد. روند تغییری که جنگ سوریه طی نمود شاهد این حقیقت است. ونزوئلا زمینی خصمانه برای خروجی های محاسبه شده است و راست ونزوئلا هم یک سرمایه گذاری پر هزینه و کم بازده بود. این چهارمین تلاش برای به دست گرفتن قدرت در طی شش سال است. یکی از دلایل این شکست تکراری در ماهیت خود چاویسم است، پیچیدگی هایش، توانایی، ساختار، و ظرفیت مبارزه اش زمانی که به گوشه رینگ رانده شده است.

دست کم گرفتن حریف – و در این مورد با توجه به سیر انکشاف جدال، دشمن - یک خطای اساسی است. بنظر میرسد که راست کاری بجز تکرار این اشتباه گذشته را فرا نگرفته است. آیا ایالات متحده نیز همین اشتباه را مرتکب خواهد شد؟

30 ژانویه 2019

ترجمه نوید پایور

https://www.versobooks.com/blogs/4223-the-social-fabric-of-chavismo

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر