نامه به کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی

نوشتۀ: آنتونیو گرامشی
Write a comment

رفقا، شما در این 9 سال تاریخ جهانی عنصر سازمانی و عامل پیشبرد قدرتهای انقلابی همه کشورها بودید. نقشی که شما ایفا کردید با توجه به سطح و عمق اش در تاریخ بشر قابل مقایسه با هیچ چیز دیگری نیست. امروز اما خود شما در کار نابودی این تأثیرات هستید؛ شما دارید این نقش رهبری را که حزب کمونیست شوروی از طریق فعالیت لنین به آن دست پیدا کرد تنزل میدهید واین خطر هست که آنرا کاملأ از دست بدهید

توضیح:

سندی که در دست دارید از مهم ترین اسناد جنبش کمونیستی بین المللی در برخورد به تحولات درونی حزب کمونیست شوروی در سالهای تعیین کنندۀ پس از انقلاب اکتبر است. در این سند آنتونیو گرامشی با تیزبینی خیره کننده ای اهمیت تحولات درونی حزب کمونیست شوروی و تأثیرات مخرب آن بر جنبش کمونیستی بین المللی را به دست اندرکاران حزب کمونیست شوروی یادآوری می کند. روند بعدی تحولات تأکیدی بود بر صحت هشدارهای گرامشی.

نامه در سالهای سیاست اقتصادی نوین یا نپ نوشته شده است. سیاستی که به ابتکار لنین و به عنوان عقب نشینی اعلام گردید تا مانع از فروپاشی کامل بینانهای جامعۀ شوروی شود. اساس نپ بر تعدیل در اقداماتی بود که در سالهای کمونیسم جنگی در جهت لغو مالکیت خصوصی و کار مزدی به اجرا گذاشته شده بود. نپ با آزاد کردن مالکیت خصوصی در ابعاد محدود همزمان با رفع محدودیتهای اقتصادی کمرشکن در عین حال به رشد طبقۀ نوینی از ثروتمندان نیز انجامیده بود. وضعیتی که گرامشی از آن به عنوان تناقض بیشرمانه ای یاد می کند که تاریخ برای پرولتاریا آن را رزرو کرده بود. بیان گرامشی در این زمینه به موجزترین وجهی جوهر این تناقض را در معرض دید قرار می دهد: " ما در تاریخ وضعیتی را نمی شناسیم که در آن یک طبقه حاکم در کلیتش در شرایطی زندگی کند که بدتر از وضعیت عناصر و لایه های معینی از طبقه محکوم و تحت ستم باشد". در دل چنین شرایطی بود که بلوک اپوزیسیون با ترکیب تروتسکی و کامنف و زینوویف شکل گرفت و خواستار پایان دادن به نپ گردید. جدال پیرامون این وضعیت سرانجام به شکافی انجامید که گرامشی نسبت به عواقب آن چنین هشدار داده بود: "شدت بحران کنونی و تهدید آشکار و نهان شکاف نهفته در درون آن، روند رشد و دگرگونی احزاب ما را قطع میکند و انحرافات چپ و راست را تثبیت میکند و مجددأ پیشرفت وحدت ارگانیک حزب جهانی زحمتکشان را به تعویق می اندازد. ما بر این باوریم که ما به عنوان انترناسیونالیست این وظیفه را داریم که توجه رفقای حزب کمونیست شوروی را که بالاترین مسئولیت را دارند دقیقأ به این وجه خاص جلب کنیم".

سند حاضر می توانست و می تواند به مثابه رویکردی متفاوت در برخورد به تحولات شوروی در مباحثات مربوط به بازسازی کمونیسم معاصر مورد توجه قرار بگیرد. رویکرد گرامشی آشکارا متفاوت از رویکرد پیروان دو جریان متخاصم درون حزب کمونیست شوروی، یعنی طرفداران استالین و تروتسکی، است. با این حال سند حاضر در میان مجموعۀ اسناد انقلاب اکتبر و به ویژه در بررسی انتقادی تجارب آن انقلاب از کمترین توجه برخوردار شده است. این امر به ویژه از آن رو خودنمائی می کند که گرامشی در نیم قرن اخیر از مراجع معتبر و محبوب چپ آکادمیک و نو در غرب به شمار می آمده است و مکاتب بی شماری خود را به آموزشهای او منتسب می کنند و یا از آموزشهای وی، به ویژه در دفترهای زندان، "بهره" می گیرند. چپ طبقه متوسطی به ویژه در آثار فرهنگی گرامشی مرجعی برای بیان ضدیت خویش با دیکتاتوری پرولتاریا را جستجو می کند و خود گرامشی را نیز به همین عنوان به جامعه می شناساند. نوشتجات سیاسی گرامشی در دوران دبیر کلی حزب کمونیست ایتالیا در این رجعت جائی ندارند. اما سند حاضر از نقطه نظر دیگری نیز مورد بی مهری چپ قرار گرفته است تا جائی که در مجموعه نوشتجات گرامشی به زبان انگلیسی در اینترنت نیز اثری از آن نیست و حتی نامی از آن برده نمی شود. در حالی که اهمیت آن به مراتب بیش از برخی از یادداشتهای فرهنگی گرامشی است.

علت این بی توجهی را بیش از هر چیز باید در این جست که گرامشی نویسنده سند حاضر هم مدافع سرسخت دیکتاتوری پرولتاریا است و هم بیش از آن مرتکب گناهی می گردد که نزد طیف انبوه چپ شیفتۀ دمکراسی گناهی کبیره محسوب می گردد. گرامشی در سند حاضر تا جائی که به مضامین اختلافات درون حزب کمونیست شوروی بر می گردد، به روشنی و با صراحت ازاکثریت کمیته مرکزی به حمایت بر می خیزد که استالین آن را رهبری می کرد. در مقابل، قضاوت گرامشی در مورد مشی اقلیت، یعنی تروتسکی و زینوویف و کامنف، نابود کننده است. این موضعگیری قاطع نیز برای چپ غیر قابل پذیرش است که حتی اگر تروتسکیست هم نباشد، در جدال بین تروتسکی و استالین به جانبداری از تروتسکی متمایل است. تروتسکی برای انتلکتوآلیسم چپ قابل بحث است اما استالین با ادبیات زمختش هیولائی بیش نیست. گو این که خود تروتسکی چه در برخورد به دهقانان و چه حتی در برخورد به اتحادیه های کارگری از سیاستی به مراتب خشن تر از استالین طرفداری می کرد. به هر رو قضاوت کوبندۀ گرامشی در این مورد نمی تواند مورد پسند چپ واقع شود: "ما تکرار میکنیم که این واقعیت ما را تکان میدهد که طرز زفتار اپوزیسیون به کل خط سیاسی کمیته مرکزی مربوط میشود و دقیقأ به قلب آموزش لنین و عمل سیاسی حزب شوروی ما برخورد میکند. این مباحث مربوط به پرنسیب وعملکرد هژمونی پرولتاریا است که مورد بحث قرار می گیرند، مربوط به اصول رابطۀ ائتلاف بین کارگران و دهقانان است که مختل میشوند و در معرض خطر قرار میگیرند. یعنی پایه های اساسی دولت کارگری و انقلاب".

ترجمه سند از متن آلمانی و توسط علی شمس صورت گرفته است. در مواردی ما توضیحاتی را در [] اضافه کرده ایم.

بهمن شفیق

نامه به کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی (1)

آنتونیو گرامشی، اکتبر 1926

رفقای گرامی

کمونیستهای ایتالیا و همه زحمتکشان آگاه کشور ما همواره بحثهای شما را با بیشترین دقت و توجه بالا دنبال کرده اند. در آستانه هر کنگره و کنفرانس حزبی حزب کمونیست روسیه (2) ما اطمینان داشتیم که با وجود تندی مباحثات اتحاد حزبی روسیه در خطر نیست بلکه برعکس بر این باور بودیم که حزب شما با این نوع بحثها هماهنگی و همبستگی ایدئولوژیکی وتشکیلاتی بیشتری را کسب میکند واین خود در جهت غلبه بر مشکلات گوناگونی که بر سر راه اجرایی کردن اعمال قدرت یک دولت کارگری وجود دارد کمک میکند.

امروز، در آستانه پانزدهمین کنگره حزبی (3 )  شما این اطمینان خاطر پیشین را نداریم و احساس استیصال میکنیم و نگرانیم. به نظر ما رفتار کنونی بلوک اپوزیسیون (4) و تندی مجادلات کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی نیاز دخالت وتأثیر گذاری احزاب برادر را ضروری میکند . دقیقأ این اعتقاد روشن است که ما را وادار به نوشتن این نامه میکند. امکان دارد که این انزوایی که حزب ما مجبور است در آن زندگی کند سبب شود که ما مخاطرات مربوط به وضعیت داخلی حزب کمونیست شوروی را بزرگنمائی کنیم، ولی ارزیابی ما در زمینه پیامدهای بین المللی این وضعیت به هیچ وجه بزرگنمایی نیست. و ما میخواهیم به عنوان انترناسیونالیست وظایفمان را انجام دهیم.

به نظر ما وضعیت داخلی حزب کمونیست شوروی به عنوان حزب برادر ما این بار طور دیگریست و دشوارتر از چالشهای قبلی است، چون طوریکه ما می بینیم امروز دیگر شکاف در بخش مرکزی لنینیستی که همیشه هسته رهبری کننده انترناسیونال بوده واقع وتعمیق می گردد. یک چنین شکافی میتواند صرفنظر از نتایج آرای هر بخش آن در حزب جدی ترین پیامدها را داشته باشد؛ نه فقط در صورتی که اقلیت اپوزیسیون با حداکثر وفاداری پرنسیپهای اصولی انضباط انقلابی حزب را نپذیرد، بلکه همینطور در صورتی که آنها در ادامه مبارزه شان مرزهای مشخصی را زیر پا گذارند، که خارج از هر نوع قواعد دمکراتیک باشد.

 یکی از درسهای ارزشمند لنین این است که ما باید با دقت قضاوتهای دشمنان طبقاتی خودمان را بررسی کنیم. رفقای گرامی اکنون مشخص است که بانفوذترین روزنامه ها و زمامداران بورژوازی بین المللی حملات خود را متوجه خصلت ارگانیک جدالی نموده اند که در هسته واقعا مرکزی حزب کمونیست شوروی موجود است. آنها با حملاتشان شکاف در حزب برادر ما را هدف گرفته و یقین دارند که این شکاف میتواند به اضمحلال و مرگ تدریجی دیکتاتوری پرولتاریا منجر شده و به فاجعه ای برای انقلاب بدل گردد به گونه ای که نتواند از پس مداخله گران و ارتش سفید برآید .

خویشتنداری حساب شده ای که امروز مطبوعات بورژوازی در تحلیل وقایع روسیه به کار میگیرند و این واقعیت که این مطبوعات تا آنجاییکه میتوانستند در گذشته تحریک به خشونت میکردند و اینک از آن اجتناب میکنند نشانه هایی هستند که رفقای روسی باید بر آنها تأمل کنند و سبب گردد که به مسئولیتشان آگاه شوند. بورژوازی بین المللی به دلیل دیگری نیز انتظار شکاف ویا عمیق شدن بحران در حزب کمونیست شوروی را میکشد. دولت کارگری 9 سال است که در روسیه استقرار یافته است. مطمئنأ هنوز فقط اقلیت کوچکی، آن هم حتی نه فقط اقلیت کوچکی در طبقات زحمتکش بلکه حتی از احزاب کمونیستی کشورهای دیگر، توانایی آن را دارد که پیشبرد انقلاب را با همه پیچیدگیهایش باز سازی کند و همزمان وقایع منفردی را بفهمد که زندگی روزمره شوروی را شکل می دهند و بتواند استمرار خط سرخی را دریابد که به دورنمای عمومی ساختمان سوسیالیسم منجر میشود. البته این فقط برای کشورهایی نیست که در آنها آزادی تجمع دیگر وجود ندارد و آزادی مطبوعات محدود و سرکوب میشود - مانند ایتالیا ( دادگاهها انتشار کتابهای ترتسکی ، لنین ، استالین ، زینویف را ممنوع و مانیفست کمونیست را جمع آوری کرده اند) - بلکه کشورهایی هم که احزاب ما هنوز آزادی دارند که برای مردم واعضای خود اسنادشان را منتشر کنند . توده های وسیع مردم این کشورها نمیتوانند بحثهای جاری در حزب کمونیست شوروی را درک کنند ، به ویژه مثل الان که با چنین شدتی انجام میشود که فقط در مورد یک موضوع نیست بلکه در مورد کلیت خط ومشی سیاسی حزب است.

نه تنها عموم توده های زحمتکش بلکه توده های حزبی خودمان هم جمهوری شوروی وحزب حاکم را یک گروه مبارز یکدست می بینند یا میخواهند چنین گروه مبارز [یکدستی] را ببینند که برای چشم انداز سوسیالیستی فعالیت میکند. توده های اروپای غربی فقط در حدی که به روسیه وحزبش با این دید نگاه میکنند، حزب کمونیست شوروی را داوطلبانه و به مثابه یک ضرورت تاریخی به عنوان رهبر انترناسیونال می پذیرند، به خاطر اینکه امروز جمهوری شوراها و حزب کمونیست شوروی یک فاکتور مهم در سازماندهی و تقویت انقلاب هستند.

 احزاب بورژوازی و سوسیال دمکرات بر مبنای همین ملاحظات از درگیری واختلافات درونی حزب کمونیست شوروی استفاده میکنند. آنها میخواهند بر علیه نفوذ انقلاب روسیه، بر علیه اتحاد انقلابی در جهان که حول حزب کمونیست شوروی ایجاد می شود مبارزه کنند.

رفقای گرامی، این فوق العاده خصلت نماست است که در کشوری مثل ایتالیا، جائیکه سازمان فاشیستی دولت و حزب [فاشیست] هر نوع تبلور قابل ملاحظه زندگی مستقل توده های بزرگ کارگری وکشاورزی را سرکوب میکردند، مطبوعات فاشیستی به ویژه در ایالتها پر از مطالبی هستند که با کمترین تحریکات و ناسزاگویی بطور حرفه ای و ماهرانه جهت پروپاگاند تولید می شوند. مقالاتی که با ظاهر بیطرفی میخواهند اثبات کنند که بنا بر اظهارات خود رهبران معروف بلوک اپوزیسیون حزب کمونیست شوروی، دولت شوروی تبدیل به یک دولت بورژوازی ناب میشود وبه همین خاطر فاشیسم در نبرد جهانی بر بلشویسم پیروز میشود. این کمپین از یک طرف نشانگر سمپاتی بالای توده های ایتالیا به دولت شوروی است. با این که از شش سال قبل به اینطرف در برخی از مناطق نوشته های اندکی آنهم بطور غیر قانونی از حزب کمونیست به دست آنها می رسد. و از طرف دیگر نشانگر آن است که فاشیسم که موقعیت داخلی ایتالیا را بخوبی فهمیده، میداند که با توده ها چگونه برخورد و رفتار نماید. این کمپین همچنین در خدمت آن است که با بهره گیری از رفتار بلوک اپوزیسیون بالاخره بتواند مخالفت قاطع زحمتکشان علیه دولت موسولینی را در هم شکند و حداقل یک چنین طرز تفکری را ایجاد کند که فاشیسم با وجود تمام وحشیگریها و عملکرد غیر انسانیش نشانگر یک ضرورت تاریخی است.

ما معتقدیم که حزب ما در چهارچوب بین المللی بیشترین پیامدهای این شرایط جدی در حزب کمونیست شوروی را احساس میکند. و این فقط بخاطر ملاحظاتی که در بالا بیان شده اند نیست. ملاحظاتی که باصطلاح بیرونی هستند و به وضعیت کلی رشد انقلابی در کشور ما مربوطند. شما میدانید که همه احزاب انترناسیونال هم از سوسیال دمکراسی قدیم وهم از سنتهای ملی مختلف یکایک کشورها (آنارشیسم ، سندیکالیسم و غیره) به اندازه زیادی پیشداوریهای ایدئولوژیک و انگیزه هایی به ارث برده اند که ظرف مناسبی برای [پرورش] همه انحرافات چپ و راست هستند. در سالهای قبل خصوصأ بعد از کنگره پنجم جهانی (5)، احزاب ما از خلال یک تجربه دردناک، از خلال بحرانهای دردناک و کمرشکن به یک ثبات مستحکم لنینیستی دست یافتند. آنها تبدیل به احزاب واقعی بلشویکی شدند. کادرهای پرولتری جدیدی از پایه، از دل واحدهای تولیدی شکل گرفتند و عناصر روشنفکری در جریان کار عملی، در عمل در معرض انتخابی عظیم و آزمونهایی دشوار قرار گرفتند. این دگرگونی تحت رهبری حزب کمونیست شوروی با یکدستی کامل و با شرکت کردن همه رهبران بزرگ حزب کمونیست شوروی به انجام رسید .

و اکنون: شدت بحران کنونی و تهدید آشکار و نهان شکاف نهفته در درون آن، روند رشد و دگرگونی احزاب ما را قطع میکند و انحرافات چپ و راست را تثبیت میکند و مجددأ پیشرفت وحدت ارگانیک حزب جهانی زحمتکشان را به تعویق می اندازد. ما بر این باوریم که ما به عنوان انترناسیونالیست این وظیفه را داریم که توجه رفقای حزب کمونیست شوروی را که بالاترین مسئولیت را دارند دقیقأ به این وجه خاص جلب کنیم.

رفقا ، شما در این 9  سال تاریخ جهانی عنصر سازمانی و عامل پیشبرد قدرتهای انقلابی همه کشورها بودید. نقشی که شما ایفا کردید با توجه به سطح و عمق اش در تاریخ بشر قابل مقایسه با هیچ چیز دیگری نیست. امروز اما خود شما در کار نابودی این تأثیرات هستید؛ شما دارید این نقش رهبری را که حزب کمونیست شوروی از طریق فعالیت لنین به آن دست پیدا کرد تنزل میدهید واین خطر هست که آنرا کاملأ از دست بدهید. بنظر ما بروز همراه با خشونت مشکلات روسی باعث میشود که جنبه های بین المللی این مشکلات روسیه از دید شما پنهان بماند و شما را دچار این فراموشی می کند که وظایفتان را به عنوان مبارزان روسی فقط میتوانید در چارچوب منافع پرولتاریای جهانی انجام دهید .

دفتر سیاسی حزب کمونیست ایتالیا تا آنجاییکه در امکانش بود همه مشکلاتی را که امروز در حزب کمونیست شوروی مورد بحث هستند خیلی اساسی و با دقت بررسی کرد. سؤالهایی که امروز در مقابل شما قرار گرفته اند می توانند فردا در مقابل حزب ما قرار بگیرند. در کشور ما نیز توده های دهقانی اکثریت جمعیت کارکن جامعه را تشکیل میدهند. علاوه بر آن همه مشکلات نهفته در هژمونی پرولتاریا نزد ما آشکارا بسیار پیچیده تر و حاد تر از داخل روسیه طرح خواهند شد؛ به این دلیل که تمرکز جمعیت دهقانی ایتالیا بسیار بیشتر است؛ به این دلیل که دهقانان از سنت بسیار غنی سازمانیابی برخوردارند و همیشه موفق شده اند که با انواع ظریفی وزن ویژه خود را به عنوان توده در زندگی سیاسی ملی نشان دهند؛ به این دلیل که در کشور ما دم و دستگاه تشکیلات کلیسا سنت دو هزار ساله ای دارد و در رابطه با پروپاگاندا و سازماندهی دهقانان به یک نوعی تخصص دست پیدا کرده که مشابه آن در کشورهای دیگر وجود ندارد. اگر چه این درست است که صنعت ما پیشرفته تر است و کارگران ما بنیادهای مادی چشمگیری دارند ولی این هم درست است که این صنعت در خود کشور مواد اولیه ندارد و به همین خاطر بیشتر میتواند دستخوش بحران بشود. به همین سبب پرولتاریا در صورتی میتواند نقش رهبری خود را اعمال کند که در حدی بالا روح فداکاری از خود نشان دهد و خود را از تمام بازمانده های رفرمیسم و کورپوراتیویسم [یا همکاری طبقاتی] سندیکالیستی رها سازد.

دفتر سیاسی حزب کمونیست ایتالیا از این دیدگاه واقع بینانه که به نظر ما لنینیستی است بحثهای شما را مورد بررسی قرار داده است. تا کنون ما به عنوان یک حزب نظراتمان را فقط در مورد مسألۀ انضباط در رابطه با فراکسیونها در معنی دقیق کلمه بیان کردیم به این ترتیب که تقاضای شما را که بعد از چهاردهمین کنگره (6) اعلام کردید بپذیریم مبنی بر این که مباحث روسیه را به درون بخشهای بین الملل نبرید.

ما امروز اعلام میکنیم که خط سیاسی اکثریت کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی را بطور اصولی صحیح میدانیم و قطعأ اگر ضرورت ایجاب کند که کل موضوع طرح شود، اکثریت حزب کمونیست ایتالیا همین نظر را خواهد داشت. ما قصد نداریم و به نظر ما این بی مورد است که با شما و با رفقای بلوک اپوزیسیون وارد آژیتاسیون و یا پروپاگاندا بشویم. به همین خاطر ما نمی خواهیم که فهرستی از موضوعات متفاوت را با قضاوتهای خودمان حاشیه نویسی و اعلام کنیم. ما تکرار میکنیم که این واقعیت ما را تکان میدهد که طرز زفتار اپوزیسیون به کل خط سیاسی کمیته مرکزی مربوط میشود و دقیقأ به قلب آموزش لنین و عمل سیاسی حزب شوروی ما برخورد میکند. این مباحث مربوط به پرنسیب وعملکرد هژمونی پرولتاریا است که مورد بحث قرار می گیرند، مربوط به اصول رابطۀ ائتلاف بین کارگران و دهقانان است که مختل میشوند و در معرض خطر قرار میگیرند. یعنی پایه های اساسی دولت کارگری و انقلاب (7).

رفقا، ما در تاریخ وضعیتی را نمی شناسیم که در آن یک طبقه حاکم در کلیتش در شرایطی زندگی کند که بدتر از وضعیت عناصر و لایه های معینی از طبقه محکوم و تحت ستم باشد. این تناقض بیشرمانه را تاریخ برای پرولتاریا رزرو کرده بود. این تناقض بزرگترین خطرها را برای دیکتاتوری پرولتاریا در بر دارد، به ویژه در کشورهایی که سرمایه داری پیشرفت زیادی نداشته و موفق نشده نیروهای تولیدی را [در واحدهای بزرگ] متمرکز کند. در ضمن این همان تناقضی است که قبلأ خود را در بعضی جنبه ها در کشورهای سرمایه داری نشان داده که کارگران بطور واقعی از نقش بالای اجتماعی برخوردارند وبه آن دست پیدا کرده اند و از دل آن رفرمیسم و سندیکالیسم رشد می کنند، همان تناقضی که باعث ایجاد روح همکاری [طبقاتی] و شکل گیری اشرافیت کارگری میشود. به همین دلیل پرولتاریا نمی تواند تبدیل به طبقه حاکم شود اگر که نتواند با صرفنظر کردن از این منافع کورپوراتیویستی [یا ناشی از همکاری طبقاتی] بر این تناقض غلبه کند؛ حتی وقتی که حاکم شود نمی تواند هژمونی و دیکتاتوری خود حفظ کند اگر که این منافع بلاواسطه را فدای منافع عمومی و دراز مدت کل طبقه نکند.

دست زدن به تحریک و انگشت گذاشتن بر جنبه های منفی این تناقض مسلمأ کار آسانی است: " تو، کارگر با لباس مندرس و سوء تغذیه حاکم هستی یا آن مرد نپی (8) با پالتوی پوست حاکم است که همه ثروتهای روی زمین در اختیارش می باشد ؟". رفرمیستها بعد از یک اعتصاب انقلابی که نظم و وحدت توده ها را تقویت کرده ولی نظر به طولانی بودن آن تک تک کارگران را فقیرتر می کند، به این گونه صحبت می کنند: "برای چه مبارزه شد؟ شما که خانه خراب و فقیر شدید." تحریک کردن از این زاویه آسان است و خودداری کردن از آن مشکل. [اما فقط] تا زمانی که مسأله در چهارچوب روح همکاری طبقاتی مطرح شود و نه در چارچوب لنینیستی، نه در چهارچوب آموزۀ هژمونی پرولتاریائی که در موقعیت تاریخی مشخصی قرار گرفته است و نه در موقعیت دیگری.

این برای ما عنصر اساسی بحثهای شماست و ریشه اشتباهات بلوک اپوزیسیون و منشأ خطرات نهفته ای که در عملکردشان وجود دارد در همین عنصر نهفته است. در ایدئولوژی و عمل بلوک اپوزیسیون تمام سنت سوسیال دمکراسی و سندیکالیسمی که تا کنون مانع پیشروی پرولتاریای غرب در قرار گرفتن در نقش رهبری طبقاتی بوده احیا میشود .

فقط یک وحدت مستحکم و یک نظم قوی در حزبی که حاکم بر دولت کارگری است میتواند هژمونی پرولتری را در دل یک رژیم نپ، یعنی بر متن رشد گسترده تناقضات مورد اشاره، تضمین کند. اما در این مورد وحدت و انضباط نباید بطور مکانیکی و اجباری باشد، بلکه باید بطور داوطلبانه و بر پایه وفاداری و اقناع باشد، نه به مانند نظم و وحدت گروهی از اسیران دشمن در حال محاصره که قصد فرار دارند و در پی فرصت هستند.

گرامی ترین رفقا، این چیزی است که ما به عنوان برادران و دوستان شما، اگر چه به عنوان برادران کوچکتر، میخواستیم به شما بگوئیم. رفقا زینوویف، تروتسکی و کامنف بسیار در تربیت ما برای انقلاب سهیم هستند، آنها ما را چندین بار خیلی با حرارت و جدی تصحیح کردند، آنها معلمان ما بودند. ما به ویژه به آنها مراجعه میکنیم که در شرایط کنونی بالاترین مسئولیت را دارند، چونکه میخواهیم مطمئن شویم که اکثریت کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی قصد ندارد در این مبارزه به یک پیروزی همه جانبه دست بیابد و حاضر باشد از [دست زدن به] اقدامات فوق العاده خودداری کند. وحدت حزب برادر روسی ما برای رشد و پیروزی نیروهای انقلابی جهان ضروریست، به خاطر این ضرورت باید هر کمونیست و هر انترناسیونالیستی حاضر باشد بزرگترین فداکاریها را انجام دهد. پیامدهای زیانبار یک اشتباهی که یک حزب متحد مرتکب میشود میتواند به سادگی برطرف شود ، آسیبهای یک شکاف و یا شرایط  طولانی مدت یک شکاف نهفته میتوانند جبران ناپذیر و مرگبار باشند .

با درودهای کمونیستی ـ دفتر سیاسی حزب کمونیست ایتالیا

ترجمه: علی شمس

یادداشتها:

1 ـ نامه ای که تاریخ دقیق ندارد ولی بر اساس اظهارات پالمیرو تولیاتی مسئول ارسال نامه در مسکو به حزب کمونیست شوروی می باید نیمه اول اکتبر 1926 باشد، پاسخ تولیاتی به گرامشی به تاریخ 18 اکتبر 1926 است . بار اول این نامه گرامشی همراه با پاسخ تولیاتی و یک نامه تولیاتی (1964) به گیانسرو فراتا ،  ناشر مجموعه ( 2000 صفحه گرامشی ) منتشر شد ، میلان 1964

2 ـ حزب کمونیست روسیه .

3 ـ پانزدهمین کنگره حزب کمونیست روسیه از دوم تا نوزدهم دسامبر 1927 .

4 ـ در گیری استالین با رقبایش در رهبری حزب بعد از مرگ لنین ، تابستان 1926 به نقطه اوج رسید چرا که پیروان ترتسکی و زینویف بلوک متحد بر علیه استالین تشکیل دادند که تا آن موقع دارای اکثریت در کمیته مرکزی بود.

5 ـ منظور پنجمین کنگره انترناسیونال کمونیستی از 17 ژوئن تا 18 ژوئیه 1924 که اولین کنگره کمینترن بعد از مرگ لنین بود.

6 ـ چهاردهمین کنگره حزب کمونیست شوروی از 18 تا 31 دسامبر 1925، استالین که جهت گیریش به سوی پیروزی سوسیالیسم در یک کشور بود ( شوروی ) و در این رابطه نیروی زیادی را در جهت صنعتی کردن کشور مصروف نموده ، در جریان کنگره بر لئوتروتسکی پیروز گردید ، با این اتهام که تروتسکیسم پلاتفرمی ضد لنینیستی است.

7 ـ با اشاره ای به نقش خاص سنتی دهقانان ایتالیا، گرامشی میخواست ظاهرأ هشدار دهد که اهداف پرولتاریا نباید با هزینه دهقانان باشد، چیزی که تروتسکی در آنزمان برایش تبلیغ میکرد و به همین خاطر از طرف استالین مورد انتقاد قرار گرفته که مورد تأیید گرامشی هم هست .

8 ـ نپ اختصار اقتصاد سیاسی جدید است که در 1921 توسط لنین تئوریزه گردید که در آن با کمک اقتصاد خصوصی و تجارت آزاد در شهر و روستا در جهت رفع بحران اقتصادی و تأمین نیروهای گسترده اجتماعی برای بازسازی . مرد نپی به کسانی گفته میشود که از طریق سوء استفاده از امکانات جدید ثروتمند میشوند و در نتیجه بسیار بهتر از کارگران زندگی میکردند. گرامشی خط مشی لنینیستی نپ را تأیید میکرد، که طبقه کارگر برای منافع کشور نیاز به فداکاری و از خود گذشتگی داشت .

 

، انتشارات H. Neubert منبع : آنتونیو گرامشی ـ انسان گرای فراموش شده ؟ تلفیق و ساختار از

 برلین 1991 ، از صفحه 69 ، انتشار نخست رینا سیتا ( رم ) ، 30 مای 1964 صفحه 17 تا 20 .Dietz

بعدها در آنتونیو گرامشی : مکتوبات سیاسی ، انتشارات پائولو اسپریانو، جلد 3 رم 1978 صفحه 232 تا 238 . دانلود شده با تشکر از وب سایت سوسیالیستیشه کلاسیکر.

 

https://www.marxists.org/deutsch/archiv/gramsci/1926/10/brief.htm

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر