رفراندم در کردستان عراق و امکان بالکانی کردن ایران و خاورمیانه

نوشتۀ: مهران زنگنه
Write a comment

اسرائيل مهمترین و پیگیرترین نماینده‌ی بالکانیزه کردن خاورمیانه و کل کشورهای اسلامی است و امروز تنها کشوری است که بدون قید و شرط از ایجاد کشور کردستان حمایت می‌کند. لازم به توضیح نیست که احتمال پیشبرد سیاست‌های سلطه‌جویانه‌ی بورژوا-امپریالیستی اسرائیل با بالکانیزه کردن، تضعیف کشورهای منطقه و بدل شدنشان به نیروهایی حاشیه‌ای بیشتر می‌شود

یادداشت سر دبیر:

مطلب حاضر علیرغم انتقاداتی که به زعم ما بر آن وارد است حاوی اطلاعات ارزنده ای است که وقوف بر آنها به درک بهتر تحولات مربوط به کردستان عراق یاری می رساند. نویسندۀ مطلب، مهران زنگنه، با دقتی شایسته بر جوانب متعددی از این تحول تأکید نموده است. به ویژه تأکید نویسنده بر بالکانی کردن ایران و خاورمیانه تأکیدی است ارزشمند. با این حال از نظر ما مطلب از نارسائی های متعددی رنج می برد.

نخست این که نویسنده علیرغم درک روند عمومی تحول به سمت بالکانی کردن ایران و خاورمیانه، در بررسی و تحلیل تحولات کردستان عراق یکسره روندهای مشابه تحولات در بخشهای مختلف کردستان را کنار نهاده و منحصرا بر کردستان عراق و در آنجا نیز اساسا بر جریان پارتی دمکرات و مسعود بارزانی متمرکز می شود. به نظر ما درک تحول در کردستان عراق بدون در نظر داشتن روندهای مشابه در سایر بخشهای کردستان قابل فهم نیست و از نظر سیاسی نیز می تواند به نتایج نادرستی منجر شود. آنچه در بخشهای مختلف کردستان کم یا بیش در جهتی واحد در جریان است روند انحطاط جنبش ملی کرد است که با سلطۀ هر چه فراگیر تر کردایتی منحط بر جنبشها و احزاب اجتماعی می توان آن را خصلت نمائی نمود. تمرکز تحلیل بر کردستان عراق و بی توجهی به روندهای مشابه آن در سوریه و ایران – و به درجاتی در ترکیه – ویژگیهای محلی ای را در مرکز تحلیل قرار می دهند که البته مهم اند، اما بدون آن روندهای عمومی تر تحول جنبش ملی کرد قابل توضیح نیستند.

دوم و در نتیجۀ همان رویکرد نویسنده، قالب تحلیلی وی به بررسی دو آلترناتیو احتمالی حرکت رفراندوم کردستان عراق منحصر می شود که هر دو آلترناتیو با قصد و نیت فراخوان دهندگان رفراندوم مورد بررسی قرار می گیرند. این که برگزار کنندگان رفراندوم تا چه حد در اعلام استقلال کردستان جدی اند و یا این که این رفراندوم را صرفا برای چانه زنی لازم دارند، البته در سطحی از تحلیل می تواند به روشن شدن برخی جزئیات بیشتر کمک کند. اما مسألۀ اساسی این است که مستقل از نیات برگزار کنندگان رفراندوم، خود این حرکت بر متن شرایط معین تاریخی-اجتماعی کنونی و تشدید تضادها در منطقه خاورمیانه، منشأ تأثیراتی خواهد بود که دایرۀ آن از نیات برگزار کنندگان آن به مراتب فراتر خواهد رفت. به عبارتی دیگر، ممکن است دار و دسته بارزانی رفراندوم را فقط برای چانه زنی به میان کشیده باشند اما نتیجۀ عملی حرکت آن را به سوی همان جنگی بکشاند که نویسنده آن را در احتمال اول از چانه زنی جدا کرده است. در عالم سیاست شاید بتوان هر حرکتی را به راه انداخت، اما هر گز نمی توان از این مطمئن بود که کنترل روندها تا به آخر در دست همان کسانی باقی خواهد ماند که آن را به راه انداخته اند. دیواری که نویسنده بین دو حالت احتمالی ترسیم می کند، در جهان واقعی مرزی مبهم و به سادگی قابل عبور است.

سوم و مهم ترین اشتباه نویسنده به نظر ما در حکم پایانی نوشته است. عجیب است که زنگنه بر تمام مقدماتی که سرتاسر حکایت از هژمونی جریانی ارتجاعی بر تحول سیاسی مورد بحث دارند تأکید می کند اما در پایان به این نتیجه گیری غریب دست می یابد که "اما قطعا می‌توان گفت در هر صورت کردها در روند جاری به دستاوردهای مهمی در راستای کسب حقوق ملی خود نائل خواهند شد". همان مقدمات خود زنگنه به اندازه کافی این را نشان می دهند که چنین چیزی واقع نخواهد شد. به این دلیل خیلی ساده که اصلا چنین چیزی موضوع جنبش معطوف به برگزاری رفراندوم استقلال کردستان نیست. حتی در صورت پیروزی جریان رفراندومی نیز نمی توان صحبتی از "کسب حقوق ملی" بر زبان آورد به همانگونه که پیروزی باندهای قاچاق ارگانهای بدن انسان در کوسوو و کراوات زدن گانگستری به نام هاشم تاجی را نمی توان "کسب حقوق ملی" برای آلبانیائی های کوسوو دانست.

اما مضاف بر این همه شواهد و توازن قوای منطقه ای و بین المللی هم اتفاقا بر این دلالت می کنند که کردها بازندۀ اصلی این وقایع خواهند بود. یکی از جوانب فرعی تحول حاضر نیز در همین نهفته است که یک بار دیگر شعور نازل سیاسی و بی درایتی جریان کردایتی در فهم روندهای تاریخی را به خوبی به نمایش می گذارد. این نیز از قضا یکی از شاخص های کل جریان کردایتی در منطقه است که بروز آن را در استقبال از عروج داعش توسط بارزانی ها و یا در اعلام سیاست بیطرفی از سوی کردهای روژآوا در قبال جنگ داخلی در سوریه و عروج باندهای ترور اسلامی در سالهای نخستین این جنگ به خوبی می شد مشاهده کرد. سیاستی که تنها پس از حملۀ داعش به کوبانی کنار نهاده شد و تا آن زمان با به انفعال کشاندن بخش مهمی از نیرویی که می توانست در سازماندهی مقاومت در سوریه نقش ایفا کند، ضربات سنگینی بر پیکر جامعۀ سوریه وارد نمود.

با تشکر از مهران زنگنه برای ارسال مطلب.

***********************************

رفراندم در کردستان عراق و  امکان بالکانی کردن ایران و خاورمیانه

مهران زنگنه

طبعا کسانی که خواهان آزادی و عدالت هستند، دلیلی برای عدم وجود کردستان آزاد و مستقل در صورتیکه مردم کرد خواهان آن باشند نمی‌بینند. در مقابل برای نیروهای بورژوا-امپریالیستی هر امری منجمله آزادی و در اینجا آزادی ملل منوط است به منافع بلاواسطه و استراتژیک آنان و تاثیر آن بر رابطه‌ی قدرت-سلطه.

شرایطی که رفراندم در آن در کردستان عراق برگزار می‌شود یا قرار است برگزار شود، آن را از یک رفراندم متعارف برای استقلال مثل رفراندم‌های ممکن در اسپانیا-کاتالونیا یا در انگلیس-اسکاتلند متمایز می‌کند. این شرایط عبارتند از:  ۱) جنگ و وجود نیروهای خارجی در کشور ۲) وجود داعش ۳) کشورهای مجاور و پراکندگی کردها  ۴) وابستگی اقتصادی دولت مرکزی عراق و کردها به نفت و منابع طبیعی  ۵) عدم وجود آزادی‌های دموکراتیک.

در اینجا به بررسی نیروها و استراتژی‌های مختلفی که در مسئله‌ی کردستان به طور مستقیم و یا غیر مستقیم دخالت دارند پرداخته خواهد شد و سعی بر آن است چشم‌اندازهای مختلف و خطرات ممکن ناشی از این استراتژی‌ها به تصویر کشیده بشوند.

روند بالکانیزه کردن عراق

هدف قدیمی و استراتژیک محافظه‌کاران جدید آمریکا، همواره باز تقسیم خاورمیانه به عنوان راه مقابله با پان‌عربیسم، پان‌اسلامیسم و کنترل ایران بوده است. بر اساس داده‌هایی که امروز در دسترس‌اند می‌توان جنگ دوم عراق را به شکل دیگری تعبیر کرد و آن را قدمی دیگر در اجرای طرح خاورمیانه‌ی جدیدی دانست که کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه بوش، بعدها آن را در پی حمله‌ی اسرائیل به لبنان (۲۰۰۶) در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد.

درست در سال ۲۰۰۳، سال اشغال عراق، پیشنهاد لس گلب (مسئول بازنشسته‌ی شورای روابط خارجی ) در نشریه‌ی نیویورک تایمز، مبنی بر تقسیم عراق و تشکیل سه دولت در عراق  منتشر شد. در سال  ۲۰۰۶ پیشنهاد گلب توسط جوزف بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا، با عنوان طرح نرم تقسیم عراق صورتبندی شد که بر اساس آن می‌بایست عراق به سه ناحیه تقسیم بشود.  و در پی آن در سال بعد (۲۰۰۷) طرح تقسیم نرم عراق برای تائید به سنای آمریکا ارائه و مورد تائید این مجلس قرار گرفت.  در پی این امور شبکه الجزیره می‌نویسد پل برمر (فرماندار غیر نظامی آمریکا در عراق) در پی بازآفرینی عراقی جدید بر پایه‌ی جدایی ملی-مذهبی است.  بسیاری از ناظران و محققین در سطح وسایل ارتباط جمعی و در سیاست عملی آمریکا به عنوان نیروهای حاکم اشغالگر رد پای دامن زدن به مناقشات مذهبی در عراق نشان داده و دنبال کرده‌اند،  حتی برخی از آنان،  در انحلال ارتش و پاکسازی بوروکراسی توسط آمریکا و تقسیم پست‌های خالی بر اساس تعلقات ملی-مذهبی سیاست دامن زدن به مناقشات ملی-مذهبی را می‌بینند.  این کارشناسان می‌گویند آمریکا مناقشات فرقه‌ای را به عراق تحمیل کرده است. 

متن کامل مطلب در فرمت پی دی اف

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر