ماکسیمالیستهای روسی

نوشتۀ: آنتونیو گرامشی
Write a comment

بزرگترین خطر یک انقلاب این است: این که این اعتقاد شکل بگیرد که نقطۀ معینی از زندگی جدید یک نقطۀ پایانی است، باید توقف کرد، بازبینی کرد و دستاوردها را تثبیت نمود؛ تا بتوان بالاخره از موفقیت به دست آمده خوشحال شد و استراحتی کرد. یک بحران انقلابی به سرعت انسانها را فرسوده می کند، به سرعت خسته می کند و این قابل فهم است.

توضیح:

یادداشت کوتاه حاضر از آنتونیو گرامشی نخستین مطلب از مجموعۀ مطالبی است که از این پس در ستون ویژه ای به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب اکتبر منتشر خواهند شد. هدف ما از انتشار این مطالب تنها بزرگداشت انقلاب اکتبر نیست. بیش از آن، هدف از انتشار این نوشته ها بازبینی مجددی است از تحولی که اتفاقا صد سال پس از وقوعش در پرتو تلاطمات حیرت انگیز جهانی با اهمیتی بیش از پیش خود را طرح کرده و می کند. در حالی که ارتجاعی ترین مراکز سرمایه داری از سالها قبل در تدارک نمایشگاهی به همین مناسبت برای به نمایش گذاشتن به زعم خود "جنایات بلشویسم" بودند، هنگام ورود به این صدمین سال، این پایه های نظم لیبرالی آنهاست که آغاز به لرزیدن کرده است و این تشعشع نیرومند ایده ها و آرمانهای آن تجربۀ تاریخی است که از زیر خاکستر صد ساله ای گرمای خود را بیرون می دهد که بورژوازی به خیال خود آن واقعه را زیر آن دفن کرده بود.

برای ما ورود به این مباحث نه مقدمتا برای ارزیابی از بلشویسم است و نه حتی خود انقلاب اکتبر. آنچه برای ما بیش از همه دلیل ورود به این مباحث است تلاش برای تدقیق درک ما از کمونیسم است و چنین تدقیقی بدون ارزیابی از انقلاب اکتبر امکانپذیر نیست. میگوئیم ارزیابی از انقلاب اکتبر و نه ارزیابی از بلشویسم. گر چه چنین ارزیابی ای مباحثه درباره بلشویسم را نیز در خود دارد.

نقطۀ پایانی این مباحث اختصاص زمان مناسبی در کنفرانس دوم "تدراک کمونیستی" و تدوین اسنادی خواهد بود که در حکم جمعبندی مباحث حاضر به شمار خواهند آمد و این مجموعه مباحث در حقیقت پیش درآمدی خواهند بود بر آن اسناد. با این حال اهمیت این اسناد از نظر ما فقط به آماده کردن کنفرانس دوم ما محدود نخواهد بود و از آن فراتر خواهند رفت. ما در این مجموعه تلاش خواهیم کرد اسنادی را منتشر کنیم که تا کنون در مباحث منتسب به سوسیالیسم در حوزۀ فارسی زبان کمتر بدانها توجه شده است. این اسناد بیش از آن که به مجادلات درون سوسیال دمکراسی آغاز قرن بیستم بپردازند، در صدد ارائۀ تصویری همه جانبه تر از شرایط تاریخی وقوع انقلاب اکتبر و مشکلات و معضلاتی خواهند بود که این انقلاب پس از پیروزی با آنها مواجه شد.

ما در ورود به این مباحث روش رایج در چپ را به کلی کنار می گذاریم. چپی که در هیچ چیز انقلاب اکتبر با آن اشتراک ندارد و در عین حال در ورود به موضوع انقلاب اکتبر نقطۀ عزیمت خود را بررسی دلایل شکست آن قرار می دهد. برای چپی که در اساس اصل حاکمیت طبقاتی کارگران را با روایتهای متلون دمکراسی طلبی جایگزین – و یا در بهترین حالت تکمیل – نموده است ورود به تجربۀ تاریخی انقلاب اکتبر تنها عرصۀ دیگری برای تعرض به ایده های پایه ای آن تجربۀ تاریخی است. برای پرولتاریای سوسیالیست جهان امروز مسأله مقدمتا نه "بررسی دلایل شکست" انقلاب اکتبر، بلکه صیقل دادن به سلاح نقد است و توان بخشیده به جنبشی به نام کمونیسم و زدودن زنگاری است که دهه های طولانی تلاش بورژوازی و متفکرانش بر آن پراکنده اند. به عبارت دیگر پرسشی که ما بدان خواهیم پرداخت مقدمتا این نیست که چرا انقلاب اکتبر "شکست خورد"، این است که چرا بورژوازی هنوز از این انقلاب "شکست خورده" هراس دارد و چرا هنوز گرمای این واقعۀ دوردست همه جا حس می شود؟ کدام مؤلفه ها بود که آن انقلاب پرولتاریای جوان روسیه را چنین پرتوان کرده است؟ یافتن پاسخ این سؤال چراغ راه آینده پرولتاریای امروز است. بررسی دلایل شکست انقلاب تنها در مباحثه با کسانی می تواند معنی داشته باشد که در پاسخ به این سؤال مشترکند.

مباحث حاضر تنها در برگیرندۀ ترجمۀ آثار متفاوت نخواهد بود و ما خود نیز سعی خواهیم کرد در حد توانمان ارزیابی هائی از مباحث مربوطه ارائه دهیم. با این حال ترجمۀ مطالب بیشترین بخش کار را به خود اختصاص خواهند داد. در ترجمۀ مطالب تمرکز ما بر صحت مواضعی که در نوشتجات اتخاذ شده اند نخواهد بود. برعکس، در اکثر موارد – و از جمله یادداشت حاضر از گرامشی – نگاه ما به مباحث مطروحه بیشتر به انتقاد از آن دیدگاهها معطوف است تا توافق با آنان. آنچه برای ما تعیین کننده انتخاب مطالب بود ارائۀ تصویری از واقعۀ تاریخی انقلاب اکتبر از زوایای مختلف است. کاری که ما سعی خواهیم کرد تا با توان محدود خود حتی المقدور در حدی که شایسته این واقعۀ بزرگ تاریخی و ارجگذاری از کار انبوه میلیونی دست اندرکاران آن باشد انجام دهیم. ناگفته پیداست که از هر دستی که برای یاری به سوی ما دراز شود استقبال می کنیم و از همۀ علاقمندانی که مایلند گوشه ای از این کار را بر عهده بگیرند درخواست میکنیم با ما تماس گرفته و میزان و نوع همکاری شان را به اطلاع ما برسانند.

تدارک کمونیستی- جنبش برای سازمانیابی حزب پرولتاریا

بهمن 95، فوریه 2017

 

ماکسیمالیستهای روسی

ماکسیمالیستهای [1] روسی انقلاب حقیقی روسیه هستند .

کرنسکی، تسرتلی و چرنوف حال انقلاب را به نمایش می گذارند. آنها تعادلی نخستین را در جامعه متحقق می کنند که از نیروهائی حاصل می شود که معتدلین در میان آنها نقش بزرگی بازی می کنند. ماکسیمالیستها به معنای تداوم انقلابند و ضرباهنگ انقلاب: به همین دلیل آنها خودِ انقلاب هستند.

آنها ایدۀ افراطی سوسیالیسم را متجسم می کنند: آنها تمام سوسیالیسم را می خواهند. و آنها این وظیفه را دارند: باید مانع شوند که بین گذشتۀ هزارساله و ایدۀ این که سمبل زندۀ دستیابی به آخرین هدف باشند، سازشی نهائی صورت پذیرد. باید مانع شوند که مسائل روز بر کل آگاهی مسلط شوند و به تنها دغدغه بدل گردند؛ به جنون متشنجی که موانعی غیر قابل عبور بر سر راه دستاوردهای آتی قرار می دهد.

بزرگترین خطر یک انقلاب این است: این که این اعتقاد شکل بگیرد که نقطۀ معینی از زندگی جدید یک نقطۀ پایانی است، باید توقف کرد، بازبینی کرد و دستاوردها را تثبیت نمود؛ تا بتوان بالاخره از موفقیت به دست آمده خوشحال شد و استراحتی کرد. یک بحران انقلابی به سرعت انسانها را فرسوده می کند، به سرعت خسته می کند و این قابل فهم است. اما روسیه شانس داشت زیرا که ژاکوبنیسم [2] را نمی شناخت. به همین دلیل گسترش سریع تمام ایده ها امکانپذیر بوده است. بر اساس این پروپاگاند گروههای سیاسی متعددی شکل گرفته اند. یکی از دیگری شجاعتر. هیچ کس قصد توقف ندارد. هر کسی هدف پایانی را هنوز بسیار دور می بیند. ماکسیمالیستها، افراطی ها، آخرین حلقۀ منطقی این تحول انقلابی اند. به همین دلیل مبارزه ادامه خواهد یافت، اصلا به همین دلیل جلوتر می روند: همه جلوتر می روند زیرا که حداقل یک گروه وجود دارد که همواره می خواهد جلوتر برود، در میان توده ها کار می کند، همواره انرژیهای تازه پرولتاریائی را بیدار می کند، نیروهای جدید اجتماعی را سازماندهی می کند که خستگان را کنار می زنند و چنانچه آنان شهامت نوسازی خود و جلو رفتن را نشان ندهند، شایستگی خود برای جایگزینی و کنار زدن آنان را به اثبات می رسانند. به این ترتیب است که انقلاب متوقف نمی شود و در دایره ای به دور خود حرکت نمی کند. [انقلاب] نیروهای خود را فرسوده می کند، [آنگاه] گروهی را توسط گروهی دیگر، گروهی با شهامت تر جایگزین می کند. حقیقتا این انقلاب و فقط انقلاب است، سبکبال از این نا آرامی و از تحقق همواره دست نیافته اش.

ماکسیمالیستها در روسیه دشمن راحت طلبانند. آنها تاکنون تمام تلاشها برای سد کردن جریان انقلاب را خنثی کرده اند و چلو ایجاد یک باتلاق را گرفته اند. به همین دلیل آنها مورد نفرت بورژوازی غرب اند. به همین دلیل از سوی رسانه های ایتالیا، فرانسه و انگلیس مورد دشنام قرار می گیرند. به همین دلیل تلاش می کنند آنها را بی اعتبار کنند و با انبوهی از تهمتها خفه کنند. بورژوازی غربی امیدوار بود که پس از تنش سنگینی روحی و عملی که زایش نظم نوین با خود داشت، بحرانی از کرختی به دنبال خواهد آمد و عقبگردی در فعالیت پویای انقلابیون که خود آغازی بر تثبیت وضعیت جدید خواهد بود.

اما در روسیه ژاکوبنی در کار نیست. گروه سوسیالیستهای معتدل که قدرت را در دستان خویش داشت، پیشاهنگ را نابود نکرد و تلاشی به عمل نیاورد تا آن را در خون غرق کند. در انقلاب سوسیالیستی لنین به سرنوشت بابوف دچار نشد: او توانست افکارش را به یک نیروی کارآی تاریخی بدل کند. او انرژی هائی را برانگیخت که دیگر افول نخواهند کرد. او رفقای بلشویکش ایمان دارند که هر لحظه امکان تحقق سوسیالسم وجود دارد. آنها مالامال از تفکر مارکسیستی اند. آنها انقلابی اند و نه تکاملگرا. و تفکر انقلابی این را نفی می کند که زمان با خود پیشرفت را خواهد آورد. [تفکر انقلابی] منکر آن است که برای تلاشهائی که در حد فاصل بین جهان بینی سوسیالیستی و تحقق آن قرار دارند تأئید مطلق و برگشت ناپذیر زمان و مکان الزامی است. کافی است که از تجارب به عمل آمده بازبینی به عمل آید تا بتوان بر آنها غلبه نمود و جلو رفت. در مقابل، ضروری است که آگاهی انسانها را تکان داد و آنها را جلب نمود. لنین و رفقایش آگاهی انسانها را تکان دادند و آنها را جلب نمودند. اعتقادشان در حد افکار متهورانه باقی نماند، به دیگران نیز انتقال یافت - به افراد بسیاری - ، و در عمل ثمرات خود را بیرون داد. گروهی را شکل داد که برای رویاروئی با راه حلهای مبتنی بر سازش و به طور کلی برای مقابله با هر چیزی که می توانست نقطۀ پایانی باشد، ضروری بود. و انقلاب به پیش می رود. تمام زندگی به معنای واقعی انقلابی شده است و همواره فعالیتی بدیع، تحولی دائمی، کند و کاوی مستمر در صف تودهای فاقد شکل مردم در جریان است. انرژیهای نو برانگیخته می شوند و ایده های جدید گسترش می یابند. و سرانجام انسانها به این ترتیب به صیقل دهندگان سرنوشت خود تبدیل می شوند و البته همه انسانها. به این ترتیب غیر ممکن می شود که مجددا اقلیتهائی استبدادی شکل بگیرند. اکنون یک کنترل همواره بیدار و هشیار حضور دارد. اکنون مخمری در کار است که بی وقفه نیروهای اجتماعی را تجزیه و سپس [به گونه ای متفاوت] ترکیب می کند و مانع ایستائی و توقف در موفقیت لحظۀ کنونی می گردد.

لنین و معروفترین رفقایش البته می توانند در امواج توفانی که خود باعث توفیدنش شده اند غرق شوند. اما نه تمام پیروانشان. این اکنون بسیار انبوه شده است. آتش انقلابی گسترش می یابد و قلبها و مغزهای هر چه بیشتر را فرا میگیرد و از آنها مشعلهائی فروزان از نور جدید می سازد. شعله هائی نوین که کرختی و خستگی را متلاشی میکنند. انقلاب به پیش می رود تا تحقق کاملش: زمانی که در آن آرامشی نسبی امکانپذیر خواهد بود هنوز بسیار دور است. و زندگی خود همواره انقلاب است.

آنتونیو گرامشی، 28 ژوئیه 1917

توضیحات:

1 عبارت مارکسیمالیستها معنائی دوگانه دارد: از یک سو پس از انقلاب فوریه در رسانه های غربی بلشویکها اینگونه توصیف می شدند. از سوی دیگر در ایتالیا سنتریستهای درون حزب سوسیالیست ایتالیا که در پس عبارت پردازیهایانقلابی – مطالبات ماکسیمال – اپورتونیسم خود را پنهان می کردند، با این توصیف مشخص می شدند.

2 گرامشی از ژاکوبنیسم قاطعیت خدشه ناپذیر لایه های مترقی بورژوازی را مد نظر دارد که در انقلاب فرانسه برای دستیابی به اهداف  خویش از هر وسیله ای، حتی ترور، استفاده می کردند. 

Die russischen Maximalisten

(28. Juli 1917)

Gezeichnet a.g., Il Grido del Popolo, 28.7.1917, Jg.XXII, Nr.679;

in: Antonio Gramsci, Scritti giovanili 1914-1918, Turin 1958, S.122-124.)

Ins Deutsch übersetzt von Sabine Kebir;

in: Antonio Gramsci: Zur Politik, Geschichte und Kultur, Verlag Phillipp Reclam jun., Leipzig, 1986.

Transkription und HTML-Markierung: Einde O’Callaghan für das Marxists’ Internet Archive.

https://www.marxists.org/deutsch/archiv/gramsci/1917/07/maximal.htm

 

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر