در ستایش کمونیزم
شعری از برتولت برشت
عاقلانه است و هر کس آنرا میفهمد.
ساده است.
توئی که استثمار گر نیستی
تو میتوانی آنرا درک کنی.
به نفع توست
جویای آن باش.
ابلهان آنرا ابلهانه مینامند.
کثافتها کثیفش میخوانند.
اما او علیه حماقت و کثافت است.
استثمارگران آنرا یک جنایت مینامند.
اما ما میدانیم:
که آن پایان جنایات است.
این دیوانگی نیست بلکه
پایان دیوانگی است.
نه هرج و مرج
بلکه عین نظم است.
ساده ترین چیز است.
اما تحقق اش مشکل.
ترجمه: سعید عطاپور