۱- کنفرانس سوم سازمان تدارک کمونیستی تأکید میکند که اساس کار سازماندهی و سازمانیابی کمونیستی در ایجاد ساختارهای حزبی، از هسته ها و سلول های پایه تا انواع کمیته های محلی و کارگاهی و منطقه ای است. تلاش برای دستیابی به هر سطحی از این سازمانیابی بسته به توان کمی و کیفی واحدهای سازمانی در نقاط مختلف از وظایف روتین و تخطی ناپذیر همه اعضاء سازمان است.
۲- کنفرانس تأکید می کند که اکتفا نمودن به تجارب جنبش کمونیستی در زمینه سازماندهی در دوره های پیشین می تواند به مانعی بر سر راه سازماندهی تبدیل شود. گسترش ارتباطات الکترونیکی و شفافیت ناخواسته در تمام زمینه های فعالیت اجتماعی که می تواند در امر سازماندهی جامعه سوسیالیستی به عنوان اهرمی نیرومند در خدمت طبقه کارگر عمل کند، در شرایط سلطه بلامنازع بورژوازی خطری جدی برای سازمان کمونیستی است. به مجرد توانیابی سازمان کمونیستی در ایفای نقش مؤثر اجتماعی، تمام ابزارهائی که تا آن زمان به مثابه ابزارهایی تسهیل کننده سازمانیابی به نظر می رسیدند، می توانند به یکباره به عنوان اهرمی نیرومند در جهت وارد آوردن ضربه به سازمان کمونیستی به کار گرفته شوند.
۳- بر این اساس کنفرانس خود را متعهد می بیند که موازین و سبک کار سازمان کمونیستی به مثابه یک سازمان انقلابی و در معرض خطر را با توجه به شرایط نوینی که در عرصه ارتباطات به وجود آمده اند تجدید تعریف نموده و راههای مناسب فعالیت در چنین شرایطی با بالاترین بازدهی و در عین حال کمترین میزان مخاطره مورد بررسی قرار دهد. بازتعریف اصولی از قبیل تلفیق کار علنی و مخفی در شرایط کاملا متفاوت امروزی امری تخطی ناپذیر است.
۴- کنفرانس تأکید می کند که مادام که پایه های حزبی سازمان در درون طبقه کارگر تحکیم نشده اند، فعالیت اعضا برای گسترش و تحکیم این پایه ها، بویژه در میان کارگران صنعتی، اولویت مرکزی سازمان را تشکیل خواهد داد. حضور در شبکه های اجتماعی فقط به طور محدود و با هدف خدمت به تقویت عرصه اصلی سازمانیابی و یا در صورت تشخیص هیأت هماهنگی سازمان برای برقراری سطح و نوع معینی از ارتباطات در صورت لزوم صورت خواهد گرفت. چنین حضوری نمیتواند و نباید به فعالیت اصلی اعضای سازمان لطمه وارد آورده یا آن را تحت الشعاع خویش قرار دهد.
۵- کنفرانس در عین حال تأکید میکند که شرایط برای فعالیت در جنبشهای صنفی و مطالباتی کارگران دستخوش تغییراتی عمیق شده است. انواع تشکلهای کارگری برآمده از سالهای پایانی دوران اصلاحات صرفنظر از تعلقات ایدئولوژیک و جهتگیری های متفاوت سازمانی هر یک از آنان، در طی دو دهه گذشته یا بکلی محو شده و یا در موقعیتی حاشیه ای قرار گرفته و به درجات متفاوتی کم یا بیش با ظهور گاه و بیگاه در عرصه سیاسی به بقای خویش پرداخته اند. از نظر توان سازماندهی، هیچکدام از آنان نتوانسته اند به تشکلهایی قدرتمند و مؤثر در شاخه های فعالیت خویش تبدیل شوند. از نظر سیاسی، پیوند این تشکلها با فراکسیون های مختلف جنبش اتحادیه ای بین المللی متشکل در فدراسیون جهانی اتحادیه های آزاد که تماما در کنترل اتحادیه های دست راستی آمریکا و اروپای غربی است، تمام تعلقات سوسیالیستی احتمالا موجود در این تشکلها را زدوده و آنان را به تشکلهائی تماما متعهد و وفادار به دمکراسی بورژوائی و در چهارچوب بلوک مسلط جهان سرمایه داری بدل کرده است. با هر درجه تضعیف بیشتر این تشکلها در عرصه میدانی، این تعلق به جهان دمکراتیک غربی و گرایش به گذر از جمهوری اسلامی به یک سرمایه سالاری سکولار منهای ولایت فقیه بیشتر و بیشتر اقدامات این تشکلها را تعین بخشیده و آنان را به جریاناتی بر بستر اجتماعی سرنگونی طلبی یا براندازی بدل نموده است به گونه ای که امروز حتی فعالیتهای به ظاهر کاملا صنفی این تشکل ها نیز اساسا نه در جهت تحقق اهداف اعلام شده آن تحرکات صنفی، بلکه به مثابه اهرمی برای دستیابی به اهداف سیاسی آن بستر اجتماعی انجام میگیرد. ارتجاعی ترین این جریانات از قبیل اتحادیه آزاد کارگران ایران عملا پادوهای صهیونیسم و امپریالیسم در درون جنبش کارگری ایران را تشکیل می دهند و چپ ترین آنان عملا ماهرترین تسمه نقاله های انتقال ظرفیت اجتماعی سوسیالیسم و کمونیسم در درون کارگران و کشاندن آن به زیر پرچم دمکراسی و از این طریق به مسلخ سرمایه اند..
۶- در کنار تشکلهای به جا مانده از دوران پایانی اصلاحات، انواع تشکلهای صنفی دیگری از قبیل تشکل صنفی معلمان و بازنشستگان نیز در سالهای پسا اصلاحات و در دورهای متأخرتر پدیدار شدهاند که اساسا زائیده بستر اجتماعی جامعه مدنی و گرایش مسلط لیبرالی در درون آن بودند و چهارچوبهای حرکت آنان حتی از شائبه های سوسیالیستی تشکلهای پیشتر نامبرده نیز برخوردار نبود. از نظر عملی و در جهان واقعی تشخیص این دو دسته متفاوت از یکدیگر به سختی امکانپذیر است. برای هر دو دسته بندی امر صنفی کارگران و شاغلین دستگاههای دولتی تنها تا آنجا در اولویت است که به مثابه اهرمی در جهت تقویت لیبرالیسم و تحکیم پیوند بین جنبش کارگری و جنبش های بورژوائی تحت رهبری ان جی او ها و نهادهای بینالمللی بورژوازی امپریالیستی قرار داشته باشد. مبارزه برای بهبود وضعیت طبقه کارگر به هیچ وجه مجاز نیست به زیان طبقه کارگر در بخشهای دیگر و یا کشورهای دیگر انجام گیرد. در تمام عرصه هایی که این تشکلها فعالیت دارند تدارک کمونیستی مبارزه برای ایجاد تشکلهای بدیل را در دستور کار خود قرار می دهد.
۷- به موازات دو گرایش فوق و همزمان با افول ستاره اقبال لایف استایل آمریکائی، جریان دیگری نیز از سالهای پایانی دوران ریاست جمهوری روحانی در جنبش کارگری ایران پدیدار شده است که از یک سو خود را متعهد به فعالیت در چهارچوب قوانین رسمی میداند و از سوی دیگر در تمایز با تمامی تشکلهای پیشین مشابه مانند خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار و یا کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران، کنش اجتماعی خود را نه در بستر جریان اصلاحطلب-کارگزار درون نظام، بلکه در تقابل با آن تبیین میکند. از نظر ترکیب اجتماعی این گرایشی است بر آمده از درون بخشهایی از طبقه کارگر که در تجارب چندین ساله مصادره جنبش کارگری توسط جنبشهای طبقات غیر کارگر و قربانی کردن اهداف آن در بارگاه حقوق بشری و در پرتو تجارب خونین نبردهای خیابانی دی ۹۶ و آبان ۹۸ به ضرورت تفکیک روشهای مبارزه برای مطالبات صنفی خویش از مبارزات سیاسی طبقات غیر کارگر پی برده و برداشتن گامهایی برای سازمانیابی خود در خارج از چهارچوبهای پیشین را آغاز کردند. گرایشی که در عین حال در برگیرنده بخشهائی از پایه های عدالتخواه درون نظام جمهوری اسلامی و همچنین جریانات اجتماعی دیگری است که در تضاد با امپریالیسم عملا رویاروی جریانات سرنگونی طلب و برانداز قرار گرفته اند. التزام این گرایش به فعالیت در چهارچوب قوانین جاری و باور به امکان ایجاد تغییر به نفع معیشت کارگران و زحمتکشان در درون نظم حاکم به این منجر شده است که تمرکز گرایش مزبور در مبارزات صنفی در درجه اول بر پیشبرد خود این مبارزات قرار گیرد و نه بر بهرهبرداری سیاسی از آن در خدمت جنبش حقوق بشری و دمکراسی خواهی. از این منظر، تلاشهای این گرایش درون جنبش کارگری تا جائی که به مطالبات صنفی کارگران و شاغلین زحمتکش دیگر بر میگردد، با تمام محدودیتهای یک گرایش رفرمیستی و خصلتهای بازدارنده آن در قبال انکشاف مبارزه طبقاتی، از اصالت به مراتب بیشتری برخوردار است تا تحرکات دو گرایش پیشین نامبرده.
۸- بر اساس ملاحظات فوق کنفرانس مقرر می دارد که:
الف- شرکت در مبارزات روزمره کارگران و زحمتکشان یک وظیفه تخطی ناپذیر کمونیستها است.
ب - کمونیستها در تمام این مبارزات ضمن همراهی با مطالبه فوری کارگران، هیچگاه از ترویج مواضع برنامه ای خویش در آن زمینه معین خودداری نخواهند کرد. کمونیستها عار دارند مقاصد خود را پنهان کنند.
ج- مبارزه با نفوذ جریانات پرو امپریالیستی در درون جنبش کارگری و تلاش برای بیرون راندن آنان از این جنبش یک رکن اساسی دخالتگری کمونیستی در مبارزات روزمره کارگران را شکل میدهد. بویژه در شرایط کنونی و با عطف به فاجعه انسانی غزه، هر گونه فعالیت در درون جنبش کارگری از سوی هر گروه و دسته ای در جهت تضعیف همبستگی با خلق تحت ستم فلسطین باید همیاری و همدستی با کثیف ترین نوع فاشیسم دوران معاصر، فاشیسم صهیونیستی، تلقی گردد. کمونیستها موظفند چنین فعالان و رهبرانی در جنبش کارگری را شناسائی و آنان را به کارگران معرفی کنند و مانع از شرکت کارگران در هر نوع تحرکی شوند که از سوی این پادوهای صهیونیسم در جنبش کارگری سازمان داده می شوند.
د- در رابطه با گرایشات ملتزم به فعالیت در چهارچوب قوانین، کمونیستها نه تنها چنین فعالیتی را به طور کلی مردود نمیشمارند، بلکه خود میتوانند و باید چنین تحرکاتی را سازمان داده و هدایت کنند. مبارزه در چهارچوب قانون به معنای پذیرش همیشگی قانون نیست، به معنای درک واقعیت توازن قوای طبقاتی است. در عین حال مبارزه بر زمین قانونی نمی تواند و نباید به منزله حمایت از این یا آن جناح در قدرت سیاسی تلقی گردد و کمونیستها موظفند با چنین تلقیاتی به مبارزه برخیزند. بر این اساس شرکت سازنده در این مبارزات، برقراری روابط با رهبران این مبارزات، مشارکت مسئولانه در تعیین تاکتیکهای مناسب برای پیشبرد موفقیت آمیز چنین مبارزاتی و بر عهده گرفتن مسئولیتهای عملی پیشبرد جنبش شاخصهای اصلی مشارکت کمونیستها به عنوان پیگیرترین مدافعان منافع آنی و آتی طبقه کارگر در این مبارزات را تشکیل می دهند. همزمان کمونیستها هیچگاه بررسی امکان ترویج و تبلیغ مفاد برنامه کمونیستی خود را فراموش نکرده و در دل جنبشهای جاری نیز آن را کنار نگذاشته و از هر فرصتی - با توجه به شرایط و با حساسیت لازم برای حفظ صفوف متحد کارگران- برای طرح این مفاد استفاده خواهند کرد.
ه - کنفرانس از هیأت هماهنگی می خواهد که زمینه های دخالتگری فعالانه تر تدارک کمونیستی در جنبش کارگری و انعکاس مبارزات روزمره کارگران در ارگانها و رسانه های سازمان را مورد بررسی قرار داده و اقدامات لازم را در معرض اجرا قرار دهد.
کنفرانس سوم سازمان تدارک کمونیستی
آبان ماه ۱۴۰۳