بیانیه پایانی کنفرانس سوم سازمان تدارک کمونیستی

نوشتۀ: تدارک کمونیستی
Write a comment

مجموعه این تحولات جهان را وارد دورانی از تلاطمات تاریخی تعیین کننده با چشم اندازهایی بسیار تیره کرده است. کنفرانس بر این باور است که این دوران همراه با مخاطراتی بسیار سنگین است که نابودی بخشهایی از جوامع انسانی در شمار کمترین ابعاد آن به حساب می‌آید…در عین حال این دوران تلاطمات تاریخی تمام زمینه‌های مادی برای تبدیل شدن به دورانی از انقلابات اجتماعی را نیز در دل خود نهفته دارد. به هر درجه که ناتوانی طبقه سرمایه دار در هدایت جوامع انسانی آشکار می‌شود و به هر درجه که نظم مسلط بر جهان معاصر خصلت عمیقاً درنده خو و ضد انسانی خویش را با کشتارها و قتل عام ها و نسل کشی های از نوع غزه به نمایش می گذارد، به همان درجه نیز بی‌اعتباری کینه توزی عمیق و دیرینه ایدئولوگ ها و نظریه پردازان و عمال رنگارنگ سرمایه نسبت به کمونیسم آشکارتر می شود.

کنفرانس سوم سازمان تدارک کمونیستی پس از برگزاری هشت نشست به کار خود پایان داد. کنفرانس در هفته اول آبان ماه با پخش سرود انترناسیونال کار خود را شروع و با ارائه گزارش سیاسی توسط رفیق بهمن شفیق به کار خود ادامه داد.

گزارش سیاسی کنفرانس به مروری بر تحولات جهانی و داخلی در فاصله بین برگزاری کنفرانس دوم تا امروز و بررسی ارزیابی های دومین کنفرانس تدارک از پایه‌های مادی تحولات پرشتاب کنونی در سطح جهانی پرداخت. در فشرده ترین بیان، گزارش بر این تأکید داشت که تلاطمات سه سال اخیر از یک سو در امتداد تحولاتی قرار داشتند که از سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ و با بحران جهانی سرمایه داری وارد فاز نوین خود شدند و از سوی دیگر در سه سال گذشته با حدت و شدت به مراتب بیشتری به سوی انفجارهای بزرگ جهانی در حال حرکتند. علت پایه‌ای این تشدید روندهای تخاصم را همان تضادهایی در درون نظم بین‌المللی سرمایه‌داری تشکیل می‌دهند که اکنون هر چه بیشتر به تضادهایی غیر قابل حل بدل شده و نزاع طبقاتی را هم در سطح درون فراکسیونهای متخاصم طبقه حاکم و هم در مبارزه بین طبقات حاکم و طبقات تحت سلطه به نبردی بر سر مرگ و زندگی تبدیل می‌کنند.

ناتوانی نظم جهانی سرمایه داری در ورود به دورانی از انباشت گسترده سرمایه و رونق در سالهای پس از پاندمی کووید به رقابتی خصمانه تر بین قطبهای سرمایه داری بدل گردید. محورهای این رقابت از یک سو بر تصرف بازارهای جدید و حفظ بازارهای موجود و از سوی دیگر در جدال برای تصرف و کشورگشائی به قصد تأمین منابع اولیه و سرانجام در رقابت روزافزون برای دستیابی به بالاترین سطوح تکنولوژی و ممانعت از دستیابی رقبا به این امتیازات قرار داشتند. این تحولات اصل آرایشی را نیز دستخوش تلاطم پایه‌ای کرد که در پهنه جهانی پس از چند قرن شکل گرفته و به سلسله مراتبی از قدرت انجامیده بود که در رأس آن بلوک متحده غرب به رهبری آمریکا قرار گرفته بود.

در پایه‌ای ترین سطح پیشرفت تکنولوژی به سوی صنایع الکترونیکی وابسته به هوش مصنوعی و گذار به انرژی‌های تجدید پذیر به جهشی خارق‌العاده در بارآوری منجر شدند بی‌آنکه قادر به ایجاد تحولی پایه‌ای در ایجاد اشتغال توده‌ای وسیع و دامن زدن به رونق و تأمین دور تازه نسبتاً پایداری از انباشت سرمایه شوند. بويژه برای کشورهای پیشرفته غرب که تا آغاز دوران جهانی شدن در رأس تکامل صنعتی و پیشرفت تکنولوژیک قرار داشتند، تحول سرمایه داری در سالهای اخیر به طور مداوم به انقباض بیشتر در این کشورها و تضعیف مداوم موقعیت آن‌ها در بازارهای جهانی منجر شده بود. تمرکز به شدت بالای سرمایه در این کشورها همراه با محدود کردن برتری رقابتی به بالاترین عرصه های تولید دانش بنیان از قبیل نیمه هادی ها و در مقابل انتقال مداوم تولید انبوه صنعتی به کشورهای موسوم به جنوب جهانی، عملاً سرمایه داری متشکل در کشورهای این حوزه را وارد جنگی تعیین کننده برای حفظ موقعیت مسلط خویش بر بازارهای جهانی و بر مناسبات بین‌المللی نمود. موقعیتی که علیرغم جابجایی های نقش رهبری کننده در درون بلوک سرمایه داری غرب و علیرغم دو جنگ خونین جهانی در درون خود این بلوک، اکنون و در دوران پسین توسعه سرمایه داری به ایجاد بلوک امپریالیستی واحدی در این کشورها در تقابل با کشورهای موسوم به جنوب جهانی منجر شده بود. برای این کشورها راه ورود به یک دوران نسبتاً پایدار رونق و انباشت گسترده سرمایه بدون ورود به جنگهایی تعیین کننده و تخریب قدرت تولیدی و ثروت رقبای خارج از این بلوک و چنگ انداختن بر منابع طبیعی آنان امکانپذیر نیست. برای بلوک مقابل نیز پیشروی بیشتر و توسعه پایدار تر تنها در گرو مقابله با بلوک امپریالیستی غرب و تنها برای دوره ای محدود قابل تصور است. رشد مجموعه تضادهای درون نظام سرمایه داری در کنار و در عین حال در نتیجه پیشرفت خارق‌العاده تکنولوژیک و به موازات آن تمرکز فوق‌العاده سرمایه در سطح جهانی در شرایطی به کاهش مدام نرخ سود انجامیده است که نه امکان گسترش بازارهای جهانی برای خنثی کردن آن وجود دارد و نه امکان ایجاد اشتغال وسیع توده ای. در مقابل در سطح بین‌المللی جنگ هر چه بیشتر به راه خروج از این وضعیت تبدیل می‌شود. دو جنگ خونین در اوکراین و فلسطین بر بستر این تضادها واقع شدند که هر یک خود به نوبه خود باز هم به حدت بیشتر تضادها انجامیده اند.

در این هر دو جنگ آنچه تعیین کننده بود نه دلایل بلاواسطه جنگ بین طرفین متخاصم، بلکه ابعاد جهانی این دو جنگ بود. هر دو این جنگها بر خلاف ظاهر آنان محدود به طرفهای مستقیماً درگیر نبوده و عرصه های نبرد جنگی بزرگ‌تر بر سر تجدید آرایش جهان آینده را تشکیل می‌دادند و می‌دهند. وضعیت در کانون بحرانی تایوان نیز بر همین منوال است. در یک سوی هر دو جنگ اوکراین و فلسطین و کانون متلاطم تایوان بلوک به هم پیوسته و کم یا بیش متحد کشورهای امپریالیستی غرب متشکل در پیمانهای ناتو و اتحادیه اروپا و اقمار آسیائی آنان قرار گرفته‌اند که سیر تحولات سرمایه داری در سالهای اخیر موقعیت مسلط آنان در نظم سرمایه داری بین‌المللی را هر چه بیشتر به خطر انداخته است. در سوی دیگر این جنگها گروهبندی های متفاوتی از کشورهای «جنوب جهانی»، از روسیه تا چین و ایران و کشورهای معینی در خاورمیانه، قرار گرفته‌اند که فرجام هر کدام از این نبردها سرنوشت خود این کشورهای درگیر را برای دهه های طولانی آینده رقم خواهد زد. شکست هر کدام از طرفین در هر کدام از این جدالها در بهترین حالت به معنای پذیرش نقش زیردستی در آرایش جهانی و در بدترین حالت به معنای نابودی خود این کشورها و یا بلوکها است.

در سطح اجتماعی نیز رشد تضادهای نامبرده درون نظام سرمایه داری و فقدان امکان ورود به دورانی از رشد و رونق اقتصادی شبیه دوران پس از جنگ دوم جهانی و یا حتی دوران پس از فروپاشی بلوک شرق، هم به افزایش تضادهای طبقاتی در درون خود این کشورها انجامیده و خواهد انجامید و هم به ایجاد مازاد جمعیتی وسیع در تمام کشورها با تمام عوارض فاجعه آمیز اجتماعی آن از مهاجرتهای انبوه تا فجایع انسانی غیر قابل تصور.

مجموعه این تحولات جهان را وارد دورانی از تلاطمات تاریخی تعیین کننده با چشم اندازهایی بسیار تیره کرده است. کنفرانس بر این باور است که این دوران همراه با مخاطراتی بسیار سنگین است که نابودی بخشهایی از جوامع انسانی در شمار کمترین ابعاد آن به حساب می‌آید. مخاطراتی که در بدترین حالت دو جنگ جهانی پیشین در مقایسه با آن حوادثی شاید جزئی قلمداد خواهند شد. از سوی دیگر رشد و تعمیق تضادهای نامبرده به زلزله های سنگینی دربنیانهای ایدئولوژیک طبقه حاکمه در بلوک امپریالیستی غرب در صور مختلف آن منجر شده‌اند که نشانه‌های بارز آن را در گرایش هر دو روند اصلی لیبرالیسم و محافظه کاری بورژوایی به دو گرایش فاشیستی با مختصات متفاوت فرهنگی می‌توان مشاهده نمود. ویژگی مشترک هر دو این گرایشات ارتجاعی در عدم توانائی آنان در ارائه چشم اندازهایی برای سامان یک نظم انسانی و شکل دادن به جوامعی از انسانهای سعادتمند و روی‌آوری به سرکوبگری و اختناق و ارتجاع سیاسی است.

در عین حال این دوران تلاطمات تاریخی تمام زمینه‌های مادی برای تبدیل شدن به دورانی از انقلابات اجتماعی را نیز در دل خود نهفته دارد. به هر درجه که ناتوانی طبقه سرمایه دار در هدایت جوامع انسانی آشکار می‌شود، به هر درجه‌ای که مبانی ایدئولوژیک سرمایه داری در مقابل واقعیت سخت انکشاف تضادها رنگ می بازند و به هر درجه که نظم مسلط بر جهان معاصر خصلت عمیقاً درنده خو و ضد انسانی خویش را با کشتارها و قتل عام ها و نسل کشی های از نوع غزه به نمایش می گذارد، به همان درجه نیز بی‌اعتباری کینه توزی عمیق و دیرینه ایدئولوگ ها و نظریه پردازان و عمال رنگارنگ سرمایه نسبت به کمونیسم آشکارتر می شود. کنفرانس بر این باور است که بر متن چنین شرایطی امکان شکل دادن به صف نیرومندی برای مبارزه در راه انقلاب اجتماعی یک امکان واقعی است.

پس از تصویب کلیات گزارش به اتفاق آرا کنفرانس در چند نشست به بررسی موضوعات دیگر پرداخت. از جمله این مباحث عبارت بودند از پرداختن به گزارشات ارائه شده در زمینه‌های زیر:

- کارگران و مسأله مسکن

- درباره مسأله دستمزد

- درباره کارگران مهاجر

کنفرانس پس از بحث و گفتگو پیرامون گزارشات، مقرر کرد که گزارشات مزبور توسط رفقای ارائه دهنده تنظیم و منتشر شوند.

کنفرانس در ادامه کار خود به بررسی سند ساختار و موازین فعالیت سازمانی تدارک کمونیستی مصوب کنفرانس دوم پرداخت و سند را با ایجاد تغییرات معین به اتفاق آرا به تصویب رساند.

مبحث بعدی کنفرانس به بررسی گرایشات درون جنبش کارگری و تعیین سیاست کمونیستی در قبال جنبش کارگری اختصاص داشت که با تصویب «بیانیه درباره مشی کمونیستی در قبال جنبش کارگری»‌ به پایان رسید.

بررسی «بیانیه تحلیلی درباره خاورمیانهٔ سوسیالیستی»‌ مصوب کنفرانس اول دستور کار بعدی کنفرانس را تشکیل می‌داد که کنفرانس ضمن تأکید بر صحت کلیات بیانیه مزبور تصویب سندی مجزا و به روز شده در پرتو تحولات جنگهای غزه و لبنان را ضروری تشخیص داده و با تصویب بیانیه «درباره شعار خاورمیانه سوسیالیستی، جنگ غزه و لبنان و رویکرد کمونیستی»‌ آن را به انجام رساند.

سپس کنفرانس به یکی از مهم‌ترین مباحث پیش رو در زمینه برنامه کمونیستی پرداخت. نظرات متفاوتی در این مباحثه به میان کشیده شدند که از طرح برنامه حداکثر و حداقل و یا برنامه عمل تا حفظ منشور اجتماعی کمونیسم معاصر مصوب کنفرانس دوم را در بر می گرفتند. مباحثه در این زمینه سرانجام با تصویب قرار مندرج در ذیل گزارش حاضر به پایان رسید.

در ادامه کنفرانس لازم دانست قدردانی خویش را از پشتکار و ابتکار رفیق سعید عطاپور در شکل دادن به انتشارات تدارک کمونیستی اعلام نماید.

در پایان، کنفرانس با انتخاب رفقا بهمن شفیق و وحید صمدی به عنوان دبیر سیاسی و دبیر اجرائی تدارک کمونیستی و تعیین نحوه انتخاب مشاورین هیأت هماهنگی به کار خود خاتمه داد.

کنفرانس سوم سازمان تدارک کمونیستی‌

آبان ماه ۱۴۰۳ -اکتبر ۲۰۲۴

ضمیمه: قرار درباره منشور و برنامه

قرار: کنفرانس سوم سازمان تدارک کمونیستی کلیت اسناد مصوبه کنفرانس‌های اول و دوم سازمان تدارک کمونیستی تحت عناوین زیر:

- کمونیسم و چپ

- کارگران، کمونیستها و جنبشهای مطالباتی

- کمونیسم، دمکراسی و مبارزه برای آزادیهای دمکراتیک

- منشور اجتماعی کمونیسم معاصر

را تأیید نموده و از هیأت هماهنگی می خواهد تا زمان کنفرانس بعدی سازمان مجموعه این اسناد را در یک منشور جامع و واحد تحت عنوان «مانیفست کمونیسم معاصر» یا مشابه آن تدوین و جایگزین نماید.

مصوب کنفرانس سوم سازمان تدارک کمونیستی

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.