گفتید شرکت نمیکنید و تحریم هم نمیکنید. ولی همچنین گفتید شرایط برای مبارزه طبقاتی در دولت پزشکیان مانند دوران خاتمی بهتر خواهد شد. این کاملا ذهنی است و تلویحا خوشبینی نسبت به دموکراسی بورژوایی را نشان میدهد که گویا آزادی سندیکایی را میپذیرد و... اتفاقا دولت جلیلی است که شاید به تعمیق شکافها و جداییها در طیف اصولگرایان کمک کند و با افزایش آگاهی طبقاتی، توده های اسلامگرا را به سنگر ضدسرمایه داری بکشاند. از اینروست که اکنون تبلیغات هواداران پزشکیان روی کمونیستی بودن برنامه جلیلی تمرکز کرده است. خطر کره شمالی شدن و ...نفوذ اجتماعی با سکوت ایجاد نمیشود، با اتخاذ سیاست درست در مبارزه سیاسی روز است که پدید میاید. امروز کنش اجتماعی نه تنها به ذوب شدن نمیانجامد بلکه میتواند از تحکیم تسلط سرمایه داری جلوگیری کند.
-
This commment is unpublished.@امیر تصوری که شما دوست عزیز از آقای پزشکیان میدهید، بیشتر از هر چیز من را به یاد فایتون، پسر هلیوس و هر دو از اساطیر یونانی می اندازد. هلیوس سپیده دمان با ارابه آتشینش در آسمانها از شرق به غرب میتاخت و مردم او را گواه بر تمام وقایع خود میدانستند. هلیوس یکبار اما به پسرش فایتون اجازه داد تا هدایت ارابه را بدست بگیرد و فایتون جوان و خودسر با بی تجربگی اش، خود و تمام ارابه را راهی دوزخ نمود. خیر، نه پزشکیان فایتون است و نه آقای جلیلی هلیوس. علت مخدوش بودن بحثهای شما، برمیگردد به دید اشتباهی که به وقایع دارید. جهان ارابه ای نیست که یک رئیس جمهور در نقش خدا به حرکت آن جهت میدهد. رئیس یک دولت، نمایندگی بخشی از طبقه حاکمه را پیش خواهد برد. آنچه در سخنرانیها و بیانیه اخیر بر آن تاکید شده است، این ایده تازیدن بورژوازی به قیمت نادیده گرفتن طبقات کارگر و محروم است که با شکست مواجه شده است. حتی قبل از انتخابات. در مقطع کنونی، آنچه مهم است، هم شکاف بین جناحهای بورژوازی است که به شدیدترین صورت سرباز کرده است و هم شکاف بین دو طبقه، که هر دوی اینها را کارگران باید به فال نیک بگیرند. ترستان از آقای پزشکیان بیخود است همانطور که دلخوشیتان به آقای جلیلی چنین است. بدون آنکه نقش دولت و ریاست جمهوری را تقلیل دهیم، آن نیروی طبقاتی مقابل بورژوازی است که شما نادیده میگیرید. با این دید اشتباه است که کل جدالهای درون بورژوازی و بین دو طبقه از تحلیلهای شما غائب هستند. نمیتوان یک نفر بنام هیتلر را روانی خواند و مسبب آن همه کشتار و نسل کشی دانست، بدون آنکه خیلی قبلتر از ظهور حزب نازی، زمینه های عروج فاشیسم با دلایلی که مهمترین آن اقتصاد ورشکسته بعد از جنگ اول جهانی آلمان است را نادیده گرفت. هیتلر در مقام رئیس حزب و دولت، تنها بهترین نماینده این جریان بود و نه مسبب آن. قسمت برجسته نظر شما را اگر خلاصه کنم به این میرسیم که اگر بین بد و بدتر، اگر به بد رای ندهیم، بدتره پوست از طبقات کارگر و محروم میکند. به این توجه ندارید که قبل از هر چیز، خود بازیگران در قدرت، بازتابی از وضعیت اقتصادی و سیاسی آن کشور در سطح جهانی هستند. و برای اینکه منظورم را بهتر گفته باشم شما را ارجاع میدهم به آمریکای بعد از فروپاشی شوروی. بدیهی است که در دوران سرخوشیهای بلوک غرب، آمریکا یک رئیس جمهور میطلبید که خود نماد سرخوشیها باشد و هیچ احمقی نمیتوانست پیر خرفتی چون بایدن را در مسند ریاست جمهوری تصور کند. و آنچه اکنون و بخصوص در مناظره اخیر بین بایدن و ترامپ نظاره میکنیم و خیلی قبلتر از آن، دقیقا زوال همان سرخوشیهاست. برای ایران هم دقیقا همینگونه است. سوالی که باید به آن فکر کرد، اینکه چرا و در اثر کدام تغییر و تحولات جهانی و داخلی بورژوازی ایران این دو ته مانده را فرستاده است اول صف مبارزاتی اش؟ نه اینکه بین بد و بدتر دست به انتخاب بزنیم.
چگونه است که بهترین گزینه نزد شما رای دادن به آقای جلیلی است و این پذیرش سازوکارهای بورژوازی نیست اما بحث سه جانبه گرایی چنین است. کما اینکه هر دوی آنها بازی در زمین بورژوازی است. و قرار هم نیست که در دوران حکومت مالکان ابزارهای تولید، طبقه کارگر زمینی جدا برای خود داشته باشد که کمونیستها هم تنها بازی در آن را مشروع بدانند. سیاست ورزی کمونیستی به اینها اصلا توجهی ندارد و وظیفه اش را تشخیص منافع طبقه کارگر و تلاش برای پیشبرد آنها تعریف میکند.
هر کدام از دو نامزد، رئیس جمهور شوند فارغ از روشهای مدیریت، نقشه راه بورژوازی را بر زمینی طی خواهد نمود که قبلا و در دولتهای قبلی هموار شده است. اما نه بدون چاله چوله و دست اندازهای طبقاتی.
این توهم است که آقای جلیلی از یک طرف طرح وان را در مورد انرژی عملی کند و همزمان سفره کارگران را هم تقویت نماید. هیچ دولتی نمیتواند در آن واحد هر دو طبقه را نمایندگی کند. همچنان که توهم است کسی تصور کند، آقای پزشکیان یکشبه حذف یارانه ها را کلا و در خفا بر کارگران تحمیل کند.
بحث اینست که وضعیت ایران را باید در سطح جهانی بررسی کرد و معضلی که در سطح جهانی گریبان سرمایه های کلان را گرفته است و ایران هم زیر مجموعه ای از این کلیت است و بیشتر از هر لحظه، اکنون لحظه تعیین تکلیفش فرارسیده است. این اصلا به آن معنا نیست که اگر پزشکیان انتخاب شود، فردا ایران را به کدخدا میفروشد و اگر جلیلی بیاید ایران یکشبه به متحد استراتژیک چین و روسیه تبدیل میشود. بگذار خود، چنین ادعا کنند. روابط اخیر بین ایران و روسیه بنظرم نشان میدهد که اگر چه جلیلی برای روسیه احتمالا گزینه مناسبتری است، اما به همان اندازه که امید دارد با پزشکیان به «توافق بزرگ» برسد، به همان اندازه هم این نگرانی را دارد که با جلیلی نتواند به همان توافق برسد. خیر دوست عزیز، استراتژی همان استراتژی تحمل کردن مردم است، چه با پزشکیان و چه با جلیلی. درمورد بورس و جهانی سازی قیمتها اگر دغدغه جلیلی بیشتر از پزشکیان نباشد کمتر نیست و اگر با برنامه تر نباشد، بی برنامه تر نیست. با این تفاوت که اکنون آن مردمی که قرار بود تحمل کنند، دیگر طاقت تحملی بیشتر را ندارند. در غیر این، بحث «خطر کره شمالی» شدن ایران با جلیلی به همان اندازه از سوی جناح پزشکیان مضحک است که مقایسه جلیلی با فیدل کاسترو از سوی جناح خود آقای جلیلی.
و در آخر موافقم که «نفوذ اجتماعی با سکوت ایجاد نمیشود، و نیاز به اتخاذ سیاست دارد.» کاری که تدارک کمونیستی در همین مدت اخیر فارغ از ابعاد تاثیراتش دقیقا به آن پرداخته است. باید بگویم که شما معنای دو واژه سکوت و نفوذ را برعکس متوجه شده اید. و حرف آخر اینکه طبق ادعای شما، «چون در دوره اوجگیری جنبش انقلابی نیستیم نباید کلا انتخابات را تحریم کرد» و معادلا در دوره های اوجگیری جنبشهای انقلابی میتوان کلا انتخابات را تحریم کرد، هیچ بویی از استدلال طبقاتی نبرده است. آنچه برای کمونیستها مهم است، تحلیل مشخص داشتن از شرایط مشخص است و نه ایده هایی صلب از جهان در حال تغییر. از همین رو است که در شرایط کنونی، نه شرکت میکنیم و نه تحریم.
-
This commment is unpublished.@وحید صمدی اگر درستی سیاست لنینی که به آن اشاره و بر آن تاکید کردید را بپذیریم، وبپذیریم که در دوره اوجگیری جنبش انقلابی نیستیم، روشن است که نباید انتخابات را کلا تحریم کرد. شرکت نیز اشکال گوناگون میتواند بخود بگیرد. رای سفید، رای ندادن در دور اول ویا رای به شر کمتر. ولی این منطق که در انتخابات بورژوایی نباید شرکت کرد بدان خاطر که سرنوشت ما را بدست اومیدهد قانع کننده نیست زیرا همان منطق را در مورد آزادیهای سندیکایی نیز میتوان بکار گرفت. سه جانبه گرایی (دولت، بخش خصوصی و نماینده کارگران) چیزی جز پذیرش سازوکار بورژوازی نیست. اگر باز شدن فضا برای آزادیهای سندیکایی واقعا عمده بود که پس از خاتمی احمدی نژادی ظاهر نمیشد و بخش عمده کارگران میرفتند زیر پرچم جنبش سبز. در دور دوم هم میتوان به جلیلی رای داد یا اصلا رای نداد. گزینه اول میتواند مشروط و با طرح مطالبات مشخص همراه باشد و کل روند انتخابات را نیز به نقد بکشد. ولی گزینه دوم تحلیل قانع کننده تری میطلبد. اما رای به پزشکیان بدترین گزینه است زیرا نه تنها فواید معیشتی نخواهد داشت بلکه به روند نهادینه شدن نگرش سوسیال دموکراسی در طبقه کارگر کمک میکند.
-
This commment is unpublished.@امیر لطفا صحبتها را دوباره گوش کنید. ر. بهمن نگفت شرایط برای مبارزه طبقاتی در دولت پزشکیان مانند دوران خاتمی بهتر خواهد شد. از اواخر دوران خاتمی و شدت گیری مبارزات کارگری و ایجاد سندیکای واحد صحبت کرد. و آنهم به دلیل خوشبینی نسبت به دموکراسی بورژوایی بیان نشد. فاکتی تاریخی است. واقعه ای که از ۱۶ سال فشار آشکار بر طبقه کارگر از سوی دولت های رفسنجانی و خاتمی ناشی شده بود.
اینکه شکافهای طبقاتی و مبارزات طبقاتی در دولت پزشکیان یا جلیلی به چه درجه و شیوه ای بروز خواهد یافت، مسئله ای است که به پارامترهای متعدد داخلی و جهانی و احتمالات مختلف بستگی دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرند.
چند سطر آخر کامنت شما مبهم است. منظور شما از اتخاذ سیاست درست و کنش اجتماعی چیست؟ آیا پیشنهاد حمایت از جلیلی را میدهید تا دست او هم برای توده های اسلامگرا رو شود و به آگاهی طبقاتی بیانجامد؟! جل الخالق.
لطفا منظور خودتان را سکوت و کنش اجتماعی بیان کنید.
ممنون