·
17 days ago
آقای امیر؛براساس همین مختصر تفکرات اظهاریتان ، نمیتوانم رفیق خطابتان بکنم ولیکن همراه عزیز هستید.اگر شمابا توجه به سوابق قبلی باافکار
رفیق بهمن آشنا بودید،چنین عجولانه قضاوت نمیکردید. ایشان درهمین گفتار اشاره میکند که پوتین راالیگارشها برسرکارآورده اند. مفهوم الیگارش
منهای پاره ای خصوصیات ، یک بورژوای ناسیونالیست راتداعی میکند.مضافا میگویم هرکمونیستی درعین حال یک وطن پرست وناسیونالیست است
درحالیکه هرناسیونالیست نمیتواند کمونیست باشد. این نظر درمورد انساندوستی وهومانیسم نیز صادق است.پس رژیم روسیه باتوجه به رگه هائی درمتن
از بلشویزم لنین واستالین، یک سرمایه داری است که باتوجه به آثار سوسیالیزم گذسته نتنها دشمن امپریالیسم غرب بوده(تضاد عمده درون سرمایه داری)
بلکه یک لقمه چرب(ثروت طبیعی ونیروی کار ارزان آماده)برای امپریالیستها میباشد.پوتین هشیارباتوجه به تجربه تخریب شوروی ونابودی همراه خود
فروخته اش یلتسین ،خیمه زدن امپریالسم بردروازه های مسکو،برای حفظ منافع خود(تحت پوشش ناسیونالیسم)ناچار به پیشدستی بود.واما درمورد ارزیابی
باید گفت هربورژوازی اگردرسرآغازلیبرال باشد بنا برخاصیت انباشت سرمایه به انحصاروامپریالیسم تکامل خواهد یافت ووظیفه ماکمونیستهای ایرانی
استکه خودرابرای مبارزات آینده آماده سازیم.بلی، سوریه،زنگزور،جزایرخلیج فارس و...هشداراست. لیکن برای تضعیف امپریالیسم حاکم(تک قطبی)
حمایت ازدشمن آن(چند قطبی)ضروری است.استالین علیرغم شناخت دقیق امپریالیستهابه اتحاد باآنهادربرابرفاشیسم تن داد.مائوضمن افشأ چیانکایچک
دربرابرفاشیسم ژاپن بااومتحد شد. درتاریخ شواهد بسیاری هست.برشت آنرا برادبیات کشانده است.
واماوجه دیگر ارزیابی :با پیدایش هرتضادی ضد آن ولو بصورت نطفه ای دردرونش بوجودمیاید وبتدریج دراثر تاثیرات متقابل رشد کرده وبه تساوی
وبالاخره به مبارزه وتسلط بر پدیده میرسد.روسیه تقریبا ازآغاز قرن مرحله تساوی را رد کرده است(همچنین چین) .باتوجه به شرایط عدم امکان انباشت
سرمایه،امپریالیسم علیرغم ظاهر قدرتمندش درحال سقوط است. بنابراین مبارزه فعلی خصلت مرگ وزندگی رادارد بعلاوه شزایط امروزه
امپریالیسم بنحوی استکه بقول معروف تاکوهی نریزد دره ای پرنمیشود.دره ایجاد شده از بن بست عدم سوددهی وکاهش نرخ سود وانباشت
سرمایه نشات میگیردولذااین جنگ فقط به تخریب نخواهد انجامید بلکه به نابودی وریشه کنی انسانها،مناطق ...جهت تامین خوابهای وهم
آلودایلان ماسکها قرار خواهد گرفت .
رفیق بهمن باوجودنکته سنجیها وباریک بینیهای قابل ستایشش،که نوید پیدا شدن رهبریت جنبش کمونیستی جدید است،درتحلیل وجمعبندی
وقایع اخیربسیار موفق عمل کرده است لیکن بعلت کم توجهی به اهمیت مسایل ایدئولوژیک(فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک)از موضعگیریهای مستقیم
ایدئولوژیک وفلسفی خودداری مینمایددرحالیکه درتحلیل شاخه ها وشقوق مختلف امپریالیسم، ببهترین وجه دیلکتیک رابکار میبرد.این عدم موضع
گیری صریح دراوایل تحلیل چند قطبی ،موجب سوء تفاهم«طرفداری از پوتین» واقع شد. درمورد چین نیز همین مساله صادق است احتمالا
مراعات اعلام نظر کل تدارک اورا باین عدم صراحت میکشاندومتاسفانه قابلیتهای ارزشمند تحلیلی اش رادر آماروشاخه های گوناگون امپریالیستها
هدرمیدهد درحالیکه اگر این نیرورادرتحلیل طبقاتی جامعه ایران بکار میبردبزرگترین نقصان مبارزاتی جامعه راجواب داده بود.اگر درتدوین
اصول آموزشی هسته های کمونیستی، سازماندهی و...
پیدایش مفهوم پس از تکرار ملیونها برخورد انسان اولیه با محیط صورت گرفته تا به تیز بودن لبه سنگ رسیده ونه فقط سنگ لبه تیزرا بعنوان ابزاردر
عمل بکار برده بلکه تیزی وبرندگی رابعنوان یک ابزار ذهنی(مفهوم) برای خودذخیره کرده است .تعمیم این روش درتولید جمعی بمثابه اثبات حقانیت آن
محسوب شده وبتدریج تکامل یافته(مفاهیم کلّی) وبه ابزار توضیح کل محیطتبدیل شده است (فلسفه).بنابراین بینش ودیدگاه انسانهابراساس مجموعه انباشت
مفاهیم تاریخی وعملی جامعه میباشد.مفهوم سازی انقلابی است درمغزوشعور که در حیوانات وجود ندارد.این مفاهیم که ازبوته تجریدوتعمیم (انتزاع وجوه
مشترک پدیده ها و طبقه بندی آنها)پدیده های مادی سرچشمه گرفته است،در روند تاریخی خود-بعلل ضعف علم وکمبودابزار- بااستنادهای ماوراءمادی مخلوط
شده ومدتها ازرشدوتکامل مفاهیم بازمانده است لیکن عمل تولیدی انسان (کار) که ماهیت وجودی اوست ،باحذف رگه های ماوراء مادی ازپروسه انتزاع،روند
تشکیل مفاهیم راپالایش کرده وآنرا ازایستائی بحرکت واداشته است
استنتاجهای کاپیتال سراسرمملوازاین انتزاعات علمی است.دوزندگی،بافندگی،کشاورزی،... ضمن اینکه هریک مرحله ای ازانتزاع است، که به مفهومی
رسیده است،مجموعا به مفهوم جدیدتری نیزمیرسند. انتزاع وچشمپوشی ازآثارمادی پدیده باتوجه به ریشه مادی آن رسیدن به یک مفهوم علمی ودیالکتیکی
بوده و یک قدم فراتررفتن وبه ماوراءماده استنتاج کردن ایده آلیستی میباشد. .(مثال ازکاپیتال: هرگاه ارزش مصرف کالاهاکنارگذاشته شودفقط برای آنهایک
خاصیت باقی میماندوآن این استکه همه محصول کارهستند.ولی دراینصورت،محصول کارخودنیزتغییرشکل یافته است.زیراوقتی ماازارزش مصرف آن
صزف نظرمیکنیم درعین حال ازعوامل مادی وصوری که موجدارزش مصرف هستندچشم پوشیده ایم.این دیگرمیز،خانه،نخ ویافلان شئی مفید دیگر نیست.
کلیه خواص محسوس آن تحلیل رفته است.وهمچنین شئی مزبور دیگرکارنجار،بنا،نساج یا کارمولدمعین دیگر نیست.بازائل شدن صفت مفید محصول کار
خاصیت مفید کارهائی که این محصول معرف آنست زائل میگرددوبنابراین اشکال مختلفه مشخص این کارهانیز ناپدید میگرددودیگرازهم تمیزداده نمیشوند
مجموع آنهابکار همانند انسانی،بکارمجردبشری تبدیل میگردد.اکنون این کنجاله محصول کاررامورد توجه قراردهیم.ازمحصولات کارچیزدیگری جز این
واقعیت شبح مانند،جز این کارساده منعقد شده وبی تمایز بشری یعنی صرف نیروی کارانسانی بدون توجه بشکل مصرف آن،باقی نمانده است.)
این شیوه برخوردباپدیده های محیط که از درک عامیّت تضاد ودیالکتیک ماده نشات گرفته است،شالوده تفکرمارکس بوده وبراساس آن توانسته
با استنادبه مفاهیم کلّی ماتریالیسم دیالکتیک(فلسفه ماتریالیستی)رابنیان نهاده وباهمان قطب نما ماتریالیسم تاریخی واقتصادسیاسی راپی ریزی نماید.
البته درتمام این مراحل ذکرشواهد واقعی برای اثبات نظر کلّی است نه نتیجه گیری ازشواهد. متضاد بودن ماده برای اومسلم است.براساس این
قطب نما، طبقات حاکم دارای تضادداخلی هستند.تضاد عمده جهان ماتضادداخلی امپریالیسم بشکل تک قطبی وچند قطبی است....با تنظیم تاکتیکهای
مبارزاتی باید تمام نقاط ضعف و قدرت آنها را شناخت. باتعمق در مفاهیم کلی، ذهن فلسفی خود را تقویت کنیم. عموغلی
رفیق بهمن آشنا بودید،چنین عجولانه قضاوت نمیکردید. ایشان درهمین گفتار اشاره میکند که پوتین راالیگارشها برسرکارآورده اند. مفهوم الیگارش
منهای پاره ای خصوصیات ، یک بورژوای ناسیونالیست راتداعی میکند.مضافا میگویم هرکمونیستی درعین حال یک وطن پرست وناسیونالیست است
درحالیکه هرناسیونالیست نمیتواند کمونیست باشد. این نظر درمورد انساندوستی وهومانیسم نیز صادق است.پس رژیم روسیه باتوجه به رگه هائی درمتن
از بلشویزم لنین واستالین، یک سرمایه داری است که باتوجه به آثار سوسیالیزم گذسته نتنها دشمن امپریالیسم غرب بوده(تضاد عمده درون سرمایه داری)
بلکه یک لقمه چرب(ثروت طبیعی ونیروی کار ارزان آماده)برای امپریالیستها میباشد.پوتین هشیارباتوجه به تجربه تخریب شوروی ونابودی همراه خود
فروخته اش یلتسین ،خیمه زدن امپریالسم بردروازه های مسکو،برای حفظ منافع خود(تحت پوشش ناسیونالیسم)ناچار به پیشدستی بود.واما درمورد ارزیابی
باید گفت هربورژوازی اگردرسرآغازلیبرال باشد بنا برخاصیت انباشت سرمایه به انحصاروامپریالیسم تکامل خواهد یافت ووظیفه ماکمونیستهای ایرانی
استکه خودرابرای مبارزات آینده آماده سازیم.بلی، سوریه،زنگزور،جزایرخلیج فارس و...هشداراست. لیکن برای تضعیف امپریالیسم حاکم(تک قطبی)
حمایت ازدشمن آن(چند قطبی)ضروری است.استالین علیرغم شناخت دقیق امپریالیستهابه اتحاد باآنهادربرابرفاشیسم تن داد.مائوضمن افشأ چیانکایچک
دربرابرفاشیسم ژاپن بااومتحد شد. درتاریخ شواهد بسیاری هست.برشت آنرا برادبیات کشانده است.
واماوجه دیگر ارزیابی :با پیدایش هرتضادی ضد آن ولو بصورت نطفه ای دردرونش بوجودمیاید وبتدریج دراثر تاثیرات متقابل رشد کرده وبه تساوی
وبالاخره به مبارزه وتسلط بر پدیده میرسد.روسیه تقریبا ازآغاز قرن مرحله تساوی را رد کرده است(همچنین چین) .باتوجه به شرایط عدم امکان انباشت
سرمایه،امپریالیسم علیرغم ظاهر قدرتمندش درحال سقوط است. بنابراین مبارزه فعلی خصلت مرگ وزندگی رادارد بعلاوه شزایط امروزه
امپریالیسم بنحوی استکه بقول معروف تاکوهی نریزد دره ای پرنمیشود.دره ایجاد شده از بن بست عدم سوددهی وکاهش نرخ سود وانباشت
سرمایه نشات میگیردولذااین جنگ فقط به تخریب نخواهد انجامید بلکه به نابودی وریشه کنی انسانها،مناطق ...جهت تامین خوابهای وهم
آلودایلان ماسکها قرار خواهد گرفت .
رفیق بهمن باوجودنکته سنجیها وباریک بینیهای قابل ستایشش،که نوید پیدا شدن رهبریت جنبش کمونیستی جدید است،درتحلیل وجمعبندی
وقایع اخیربسیار موفق عمل کرده است لیکن بعلت کم توجهی به اهمیت مسایل ایدئولوژیک(فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک)از موضعگیریهای مستقیم
ایدئولوژیک وفلسفی خودداری مینمایددرحالیکه درتحلیل شاخه ها وشقوق مختلف امپریالیسم، ببهترین وجه دیلکتیک رابکار میبرد.این عدم موضع
گیری صریح دراوایل تحلیل چند قطبی ،موجب سوء تفاهم«طرفداری از پوتین» واقع شد. درمورد چین نیز همین مساله صادق است احتمالا
مراعات اعلام نظر کل تدارک اورا باین عدم صراحت میکشاندومتاسفانه قابلیتهای ارزشمند تحلیلی اش رادر آماروشاخه های گوناگون امپریالیستها
هدرمیدهد درحالیکه اگر این نیرورادرتحلیل طبقاتی جامعه ایران بکار میبردبزرگترین نقصان مبارزاتی جامعه راجواب داده بود.اگر درتدوین
اصول آموزشی هسته های کمونیستی، سازماندهی و...
پیدایش مفهوم پس از تکرار ملیونها برخورد انسان اولیه با محیط صورت گرفته تا به تیز بودن لبه سنگ رسیده ونه فقط سنگ لبه تیزرا بعنوان ابزاردر
عمل بکار برده بلکه تیزی وبرندگی رابعنوان یک ابزار ذهنی(مفهوم) برای خودذخیره کرده است .تعمیم این روش درتولید جمعی بمثابه اثبات حقانیت آن
محسوب شده وبتدریج تکامل یافته(مفاهیم کلّی) وبه ابزار توضیح کل محیطتبدیل شده است (فلسفه).بنابراین بینش ودیدگاه انسانهابراساس مجموعه انباشت
مفاهیم تاریخی وعملی جامعه میباشد.مفهوم سازی انقلابی است درمغزوشعور که در حیوانات وجود ندارد.این مفاهیم که ازبوته تجریدوتعمیم (انتزاع وجوه
مشترک پدیده ها و طبقه بندی آنها)پدیده های مادی سرچشمه گرفته است،در روند تاریخی خود-بعلل ضعف علم وکمبودابزار- بااستنادهای ماوراءمادی مخلوط
شده ومدتها ازرشدوتکامل مفاهیم بازمانده است لیکن عمل تولیدی انسان (کار) که ماهیت وجودی اوست ،باحذف رگه های ماوراء مادی ازپروسه انتزاع،روند
تشکیل مفاهیم راپالایش کرده وآنرا ازایستائی بحرکت واداشته است
استنتاجهای کاپیتال سراسرمملوازاین انتزاعات علمی است.دوزندگی،بافندگی،کشاورزی،... ضمن اینکه هریک مرحله ای ازانتزاع است، که به مفهومی
رسیده است،مجموعا به مفهوم جدیدتری نیزمیرسند. انتزاع وچشمپوشی ازآثارمادی پدیده باتوجه به ریشه مادی آن رسیدن به یک مفهوم علمی ودیالکتیکی
بوده و یک قدم فراتررفتن وبه ماوراءماده استنتاج کردن ایده آلیستی میباشد. .(مثال ازکاپیتال: هرگاه ارزش مصرف کالاهاکنارگذاشته شودفقط برای آنهایک
خاصیت باقی میماندوآن این استکه همه محصول کارهستند.ولی دراینصورت،محصول کارخودنیزتغییرشکل یافته است.زیراوقتی ماازارزش مصرف آن
صزف نظرمیکنیم درعین حال ازعوامل مادی وصوری که موجدارزش مصرف هستندچشم پوشیده ایم.این دیگرمیز،خانه،نخ ویافلان شئی مفید دیگر نیست.
کلیه خواص محسوس آن تحلیل رفته است.وهمچنین شئی مزبور دیگرکارنجار،بنا،نساج یا کارمولدمعین دیگر نیست.بازائل شدن صفت مفید محصول کار
خاصیت مفید کارهائی که این محصول معرف آنست زائل میگرددوبنابراین اشکال مختلفه مشخص این کارهانیز ناپدید میگرددودیگرازهم تمیزداده نمیشوند
مجموع آنهابکار همانند انسانی،بکارمجردبشری تبدیل میگردد.اکنون این کنجاله محصول کاررامورد توجه قراردهیم.ازمحصولات کارچیزدیگری جز این
واقعیت شبح مانند،جز این کارساده منعقد شده وبی تمایز بشری یعنی صرف نیروی کارانسانی بدون توجه بشکل مصرف آن،باقی نمانده است.)
این شیوه برخوردباپدیده های محیط که از درک عامیّت تضاد ودیالکتیک ماده نشات گرفته است،شالوده تفکرمارکس بوده وبراساس آن توانسته
با استنادبه مفاهیم کلّی ماتریالیسم دیالکتیک(فلسفه ماتریالیستی)رابنیان نهاده وباهمان قطب نما ماتریالیسم تاریخی واقتصادسیاسی راپی ریزی نماید.
البته درتمام این مراحل ذکرشواهد واقعی برای اثبات نظر کلّی است نه نتیجه گیری ازشواهد. متضاد بودن ماده برای اومسلم است.براساس این
قطب نما، طبقات حاکم دارای تضادداخلی هستند.تضاد عمده جهان ماتضادداخلی امپریالیسم بشکل تک قطبی وچند قطبی است....با تنظیم تاکتیکهای
مبارزاتی باید تمام نقاط ضعف و قدرت آنها را شناخت. باتعمق در مفاهیم کلی، ذهن فلسفی خود را تقویت کنیم. عموغلی