آنچه این "اتحادیه" در برخورد به کودتای لیبرال فاشیستی ونزوئلا و تعرض یکپارچه بلوک مسلط امپریالیستی غرب به دولت بولیواری ونزوئلا انجام داد همه مرزهای تاکنونی را پشت سر گذاشته و چهره ضد کارگری و ضد کمونیستی آن را لخت و عریان به نمایش گذاشت. این "اتحادیه" بدون لحظه ای درنگ و همزمان با مایک پنس و جان بولتون و دونالد ترامپ تمام قد به دفاع از کودتای اراذل و اوباش ونزوئلا پرداخت
با دستگیری جعفر عظیم زاده رئیس و پروین محمدی نایب رئیس تشکلی که به نام "اتحادیه آزاد کارگران ایران" فعالیت می کند، اسامی این دو نفر نیز به لیست کمپینهای دائمی آزادی کارگران زندانی اضافه شد. اکنون همه "تشکلهای مدافع کارگران" و کمیته های "دفاع از کارگران" و غیره، می توانند با افتخار لیستی بلند بالاتر از فعالین کارگری دستگیر شده را به "مجامع جهانی"، "اتحادیه های کارگری بین المللی"، عفو بین الملل و پارلمان اروپا و سازمانهای "حقوق بشر" ارائه کنند و بر سیاق تمام سالهای گذشته تحت پوشش دفاع از کارگران بر تنور جنبش حقوق بشری بدمند. تا اینجای قضیه هیچ چیز تازه ای در این واقعه نیست. به قول انگلیسی زبان ها: بیرنس از یوژوال Business as usual.
اما دستگیری عظیم زاده و محمدی مؤلفه دیگری نیز دارد که در تمام کمپینهای تاکنونی تنها به طور نهفته وجود داشت و اکنون به شکلی عریان خود را نشان می دهد. عظیم زاده و محمدی در مقطعی معین دستگیر شدند که در نقطه دیگری از جهان تعرضی بیرحمانه و خشن به طبقه کارگر و هر گونه شائبه ای از سوسیالیسم در جریان است. تعرضی که تشکل متبوع عظیم زاده و محمدی در آن نه تنها به دفاع از طبقه کارگر برنخاست، بلکه آشکارا و بدون هیچ پرده پوشی در صف حمله لیبرال فاشیسم ضد کمونیستی به طبقه کارگر و محرومان جامعه قرار گرفت.
دست اندر کاران جنبش کارگری می دانند و تجربه کرده اند که "اتحادیه آزاد کارگران ایران" از بدو پیدایش خویش نه تنها به سازمان یابی جنبش کارگری خدمتی نکرد، بلکه چه با کارشکنی در مجتمعات کارگری و چه با ممانعت از ایجاد تشکلهای صنفی در محیط کار در نقش پرووکاتوری ظاهر شد که بیش از هر چیز شکاف در درون جنبش کارگری را تعقیب نمود تا در غیاب تشکلهای نیرومند درون محیط کار خود را به عنوان آلترناتیو بی بدیل و رادیکالی معرفی نماید که کارگران چاره ای جز پیوستن به آن پیش روی خود نبینند. باندی دورو و مزور که به مصداق "واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند – چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند"، از یک سو خود را نماینده رادیکالیسم درون جنبش کارگری قلمداد نموده و بر طبل "جنبش مجامع عمومی" و "آلترناتیو شورائی" در جنبش کارگری می کوبید و به مقابله با همه و هر گونه سندیکا و سندیکالیسم بر می خاست و از سوی دیگر از هیچ فرصتی برای ممارست و مغازله با جریانات رسمی دست ساز بورژوازی خودداری نمی کرد. چه در درون ساختار حکومتی با تشکلهای دست ساخته خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار، و چه در درون ساختارهای امپریالیستی سالیداریتی سنتری. چه با سازمان دادن اقدامات مشترک از قبیل طومار نویسی و شرکت در غرفه های مطبوعاتی و حتی عضویت اعلام نشده رهبران خویش در شوراهای اسلامی کار و چه از طریق شرکت در کنفرانسهای بین المللی آلترناتیو تراشی برای خاورمیانه.
با این همه آنچه این "اتحادیه" در برخورد به کودتای لیبرال فاشیستی ونزوئلا و تعرض یکپارچه بلوک مسلط امپریالیستی غرب به دولت بولیواری ونزوئلا انجام داد همه مرزهای تاکنونی را پشت سر گذاشته و چهره ضد کارگری و ضد کمونیستی آن را لخت و عریان به نمایش گذاشت. این "اتحادیه" بدون لحظه ای درنگ و همزمان با مایک پنس و جان بولتون و دونالد ترامپ تمام قد به دفاع از کودتای اراذل و اوباش ونزوئلا پرداخت و به روی طبقه کارگر و محرومان ونزوئلا شمشیر کشید. در همان لحظات اولیه کودتا کانال تلگرامی این اتحادیه با شعف تمام به مرکز اشاعه تصاویر و اخباری تبدیل گردید که کلان رسانه های مزدور سرمایه از خیابانهای ونروئلا به تمام جهان مخابره کردند بی آن که حتی کلمه ای درباره انبوه توده هائی بر زبان بیاورد که در دفاع از دولت مادورو به خیابانها سرازیر شدند. ادبیات این "اتحادیه" در انعکاس وقایع ونزوئلا دقیقا همان ادبیاتی بود که ستاد کودتاچیان به کار گرفت.
در روز 24 ژانویه، لحظاتی پس از وقوع کودتا این "اتحادیه" گزارش کرد:
"فتح_پایتخت در ونزوئلا به دست مردم پس از کودتای نظامی شکل گرفت. مردم به ستوه آمده ونزوئلا در خیابانند که به حکومت دیکتاتور خود پایان دهند". و دقایقی بعد: "مردم ونزوئلا با #فتح_پایتخت به راهپیمایی علیه دیکتاتوری و ستمگری نیکلاس مادورو اقدام کردهاند". و باز هم دقایقی بعد: "خبر فوری- خوآن گوآیدو رئیس پارلمان ونزوئلا و رهبر مخالفان دولت، روز چهارشنبه همزمان با تظاهرات دهها هزار نفر از مخالفان در کشور خود را رئیس جمهور موقت کشور خواند".
و ساعاتی بعد: "۸ نفر در درگیریهای مردم ونزوئلا با نیروهای سرکوبگر مادورو کشته شده اند.
مردم ونزوئلا با حضور ملیونی در خیابانها خواهان برکناری نیکولاس مادورو رییس جمهور و رهبر دیکتاتوری حاکم بر کشورشان هستند".
شاید بتوان چنین صراحت لهجه ای در دفاع از یک کودتای لیبرال فاشیستی دول امپریالیست را تنها در میان دست راستی ترین مدافعان نظم حاکم و باندهای سیاهی از قبیل مجاهدین خلق و در اپوزیسیون سلطنت طلب کلان سرمایه داران در لس آنجلس یافت. حتی احزاب و سازمانهای کنترای چپ ایران، خانوادۀ مقدس کمونیسم کارگری و حواشی آن، در انعکاس ذوق زدگی خویش از کودتای ترامپیستی خویشتنداری نشان داده و این ذوق زدگی را در لفافۀ الفاظی از قبیل "حلقۀ گمشدۀ ونزوئلا" و "نیروی سوم" و امثالهم پیچاندند. شاید به همین دلیل نیز بود که "اتحادیه" مزبور پس از 24 ژانویه دو روزی را با سکوت برگزار کرد تا باز هم در روز 27 ژانویه همراه با انتشار کلیپی دیگر خبر دهد که: "مقاومت و ایستادگی جوانان ونزوئلا در برابر سرکوب وحشیانه نیروهای مسلح مادورو". این در روز 27 ژانویه، یعنی بعد از روشن شدن صف بندیهای جهانی واقع شد. بعد از آن که نه تنها روسیه و چین و ترکیه و ایران، بلکه در درجه اول کوبا مخالفت قاطع خویش، و تمام دول بلوک امپریالیستی غرب، یعنی کل دار و دسته ای که سوریه را به آتش و خون کشیدند و لیبی را به ویرانه بدل کردند حمایت قاطع خویش را از کودتاچیان اعلام کرده بودند. همه اینها تغییری در عزم این "اتحادیه" در دفاع از ارتجاع بورژوائی نداد.
اکنون و یک هفته پس از این کودتا، دیگر برای همه باید معلوم شده باشد که یک مؤلفه تعیین کننده در این کودتا تعرض همه جانبه به هر گونه آرمانگرائی سوسیالیستی است. باید معلوم شده باشد که کودتا در ضورت موفقیت به ونزوئلا خاتمه نخواهد یافت و نیکاراگوئه هدف بعدی خواهد بود تا سرانجام داغی که بر پیشانی آمریکا حک خورده است، کوبای سوسیالیستی، نیز از نیمکره غربی محو شود. در این جدال گرهی، جعفر عظیم زاده و پروین محمدی در صف نخست دشمنان سوسیالیسم و طبقه کارگر قرار گرفتند. و روشن است که این سیاست محدود به ونزوئلا نخواهد ماند. بدون هیچ گونه تردیدی آنها در فردای تلاطمات اجتماعی در ایران نیز در صف مقدم دعوت از ناتو و بلوک ارتجاعی اروپا-آمریکا برای دخالت در امور داخلی ایران قرار خواهند گرفت.
کمپین برای آزادی عظیم زاده و محمدی، اکنون دیگر حتی کمپینی حقوق بشری در معنای معمول آن نیست. کمپین برای آزادی رهبران یک جریان دست راستی شبه فاشیستی است که به نام طبقه کارگر فعالیت می کند. نمی توان در ونزوئلا خواستار سرکوب کودتاچیان بود و در ایران از طرفداران همان کودتاچیان به دفاع برخاست و آنها را به عنوان شخصیتهائی جهانی مطرح ساخت.
تجربه اسانلو باید درسی کافی برای همه طرفداران واقعی رهائی طبقه کارگر باشد. همان هنگامی که عکسهای او بر اتوبوسهای حمل بازیکنان فوتبال در جریان جام جهانی سال 2010 آفریقای جنوبی نصب شد، باید بر همگان روشن می شد که وی روزی سر از آخور بنیاد توانا در خواهد آورد و به دریافت مزد از وزارت خارجه آمریکا افتخار خواهد کرد. این تجربه را نباید تکرار کرد. آنها که امروز اسامی جعفر عظیم زاده و پروین محمدی را به عنوان "فعالان جنبش کارگری" یا "اتحادیه ای" به سازمانها و رسانه های بین المللی ارسال می کنند، باید بدانند که در حال تراشیدن رهبرانی فاشیست برای طبقه کارگر هستند. و اگر می دانند و مبادرت به این کار می کنند، خود در حال پوست اندازی از جریاناتی حقوق بشری به دسته بندیهائی لیبرال فاشیست هستند. کمپین آزادی عظیم زاده و محمدی تسمه نقاله این دگردیسی است.
تدارک کمونیستی- جنبش برای سازمانیابی حزب پرولتاریا
12 بهمن 97
1 فوریه 2019
ضمیمه: تصاویر مندرج در کانال تلگرامی اتحادیه آزاد کارگران ایران در رابطه با کودتا در ونزوئلا