چهارشنبه, 21 آذر 1397 07:03

راستی جلیقه زردها: نامۀ یک عضو ث ژ ت به اتحادیه اش

نوشتۀ: دیانه رولان
Rate this item
(0 votes)
1 Comment

این نوشته فراخوانی است رو به ث ژ ت، تا مثل واقعۀ «نه» به قانون اساسی اروپا در سال 2005 بهمراه جریان "جلیقه زردها" جایگاه خود در این مبارزه را تشخیص داده و پر کند تا مجددا چنان جنبش اتحادیه ای بر پایۀ قدرت توده ای و طبقاتی خود تجدید حیات نماید که در سالهای 1936، 1945 و 1968 قادر به دست یابی به آن همه دستاوردهای نوین دمکراتیک و اجتماعی گردید.

از 17 نوامبر امسال کارگران و مردم فرانسه با پوشیدن "جلیقه های زرد" علیه افزایش قیمتهای مواد سوختی ناشی از مالیات جدید روی سوخت گازوئیل در حال اعتراضند. یعنی علیه تهاجمی که برای چندمین بار پیاپی علیه منافع طبقاتی ما جهتگیری کرده است. این جنبش که همزمان با قیام مردم جزیرۀ رئونیون Réunion که هنوز در رابطه ای استعماری با فرانسه قرار دارند، ادغام شده است، در واقع خصلت یک قیام توده ای را بخود گرفته است. ما همه بخوبی میدانیم که بهانۀ "محیط زیستی" برای گرانی مجدد وسائل معیشت روزانۀ کارگران و خانواده هایشان یکی از همان مانورهای دائمی و سابقه دار گمراه کننده است، درست مثل بهانه هایی که به عنوان دلایل "اصلاحات قانون کار" و سایر "اصلاحات" امانوئل ماکرون عنوان می شدند و ما با قاطعیت و شهامت به مبارزه علیه آن پرداختیم ولی موفقیتی بدست نیاوردیم.

دو واقعه ای که اخیرا اتفاق افتاده اند، چوهر دروغهای احمقانه و دهاتی پسند در مورد ضرورت وضع "مالیات برای محیط زیست" را برملا میسازند: اولا نیکولا هولوت وزیر محیط زیست اخیرا بعد از آن همه وعده های انجام نشده با سرافکنی تمام استعفا داد. علاوه بر آن هم اعتصاب طولانی همکارانمان در راه آهن مان در مخالفت با خصوصی سازی ضد محیط زیستی شرکت دولتی راه آهن اس ان سی اف.

ما این را هم از روی تجربه میدانیم که درجریان هر مبارزه ای که ما به آن مبادرت میورزیم، از جانب دولت، مطبوعات و کارفرماها بطور مستمر برای شستشوی مغزی و مانیپولاسیون ما تلاش میشود تا مبارزه ما را مسخ کنند، منزوی نمایند و سایر مردم را بر علیه ما بشورانند. این عملکرد نشاندهندۀ آنست، که دروغ بعنوان ابزاری برای تحریف و مانیپولاسیون افکار عمومی جزو داده های مبارزۀ طبقاتی ای است که طبقۀ استثمارگر سرمایه دار و جیره خوارانش بر علیه دنیای کار، به پیش میبرند.

چاک اتهام دروغین فاشیسم بر علیه مبارزۀ "جلیقه زردها" را ببندید

از زمان اعلان قصد معترضان برای بلوکه کردن جاده ها، مطبوعات دروغ پرداز کلمۀ "مالیات" را علم کردند تا اعتراض را به عنوان "پوژادیسم" معرفی کرده و جنبش را بدنام کنند. (2) از آن گذشته این موضوع را برجسته کردند، که این "جنبشی است که سازماندهی شده نیست و فاقد رهبریت است" تا به این شکل تلقین کنند که "از سوی راست افراطی مصادره شده است".. پروپاگاندای بورژوائی و دولتی که تا آن زمان شدیدا ضد اتحادیه و بخصوص علیه ث ژ ت موضع میگرفت، یکباره پوست انداختند و شروع کردن به تمجید از اتحادیه و گفتن اینکه "در مورد اتحادیه ها باید انصافا بگوئیم که آنها لااقل اقدامات خود را پیشاپیش توضیح می دهند، سازماندهی شده هستند و طرف مذاکره مسئولیت پذیری اند" (زکی!).

دولت بر علیه قیام عمومی خودجوش توده ای (مطابق اظهارات پلیس با شرکت 300.000 نفر و مطابق اخبار خبرگزاریهای خارجی 1.400.000 نفر) خدمات "نهادهای" اتحادیه ای (corps constitués) را مورد ستایش قرار می دهد و از آنها به عنوان اجزاء جمهوریخواه سیستمی نام می برد که حق تظاهرات موجود در قانون اساسی را فقط تا زمانی تحمل میکند، که اقتصاد بلوکه نشود. این همان روش برای محدود کردن دمکراسی است که، ژان کلود یونکر رئیس کمیسیون اروپا از آن نام برده است: "« هیج تصمیم گیری دمکراتیکی نمیتواند در ضدیت با قراردادهای اتحادیۀ بازار مشترک اروپا وجود داشته باشد.»"

نامیدن "جلیقه زردها" با عنوان "فاشیسم" یک محصول جانبی نامگذاری تحت عنوان "پوپولیسم" است که در هر موردی که پای آدمهای عادی از توده مردم در میان باشد به کار برده می شود. نخبگان بورژوازی و نوچه هایشان تاب تحمل آن را ندارند که "اراذل"، "عمله ها"، کارگران حرفه ای، خود استثمارگران خرده پا و اوبریستها (3)، کسبه خرده پا یا صاحبین کارگاه های کوچک و شرکتهای متوسط صنعتی، در یک کلام مردم عامی، با دخالت در امور اجتماعی موی دماغ شده و در امور کشوری دخالت کرده و به رشد سرطانی ثروتهای 40 سهام دار کله گندۀ پاریس، که در بورس پاریس (CAC40) فعالند و همچنین کنسرنهای دیگری که به خرج بقیۀ جامعه مدام ثروتمندتر میشوند، کارت قرمز نشان بدهند.

اما چه کسی است که حتما میخواهد ما فکر کنیم خشم مردم "پوپولیستی" و "فاشیستی" است؟ آدم باید فقط نگاهی به خواست آنها بیاندازد، آنوقت میفهمد که، این انسانها از گرانی مداوم وسائل معشیت زندگی جانشان به لب رسیده است و انتقادشان متوجۀ علیه کسی (البته دولت و کارفرماها) است، تا همه چشمان را باز کرده و متوجه شوند و بفهمند که پروپاگاند ماکرون علیه مردم با انگ "فاشیستی" زدن به آنها و نیز پروپاگاند فاشیستهای دست راستی افراطی؛ مبنی بر "حمایت" آنها از این جنبش قصد شان اینست، که بما بقبولانند جای شب و روز را عوضی بگیریم. ماکرون خیلی ساده سعی خود را میکند که دشمنش را همانطور معرفی کند که بدان نیاز دارد. تئاتر سیاه بازی چپ-راست دیگر خریداری ندارد. حالا بایستی با "جمهوریخواه-پوپولیست"، "اروپائی-ناسیونالیست" و "دمکراتیک-فاشیست" شابلون قلابی جدیدی اختراع شود.

نگذاریم ما را به احمقهای بی بته ای تبدیل کنند، که تصویر مجازی را با واقعیت عوضی میگیرند

 اگر ما به دامی که جبهۀ لیبرالهای افراطی پیرامون پرزیدنت ماکرون و کنسرنهای دیزل- و بنزین پهن کرده اند بیافتیم، حقیقتا به چنین احمقهائی تبدیل خواهیم شد. ما بایستی با پرهیز از قبول کردن استدلال شیادانۀ "جبهۀ مقابله" طرح شده مبنی بر اینکه ث ژ ت "همراه با راستهای افراطی تظاهرات نمی کند"، که معنای واقعی و هدف آن متهم کردن "جلیقه زردها بعنوان جریانی فاشیستی" میباشد، از خالی کردن پشت کارگران رزمنده خودداری کنیم. ما بایستی به حقانیت و مشروعیت خواستهای این جنبش، که همسوی ماست، پایبند مانده و در این جهت تلاش کنیم که همۀ زحمتکشان، و از جمله در اعتصابات سازمان دهی شده از سوی ما، برمبنای منافع طبقاتی مشترک متحد شوند، سوای اعتقاداتشان، جهان بینی مذهبی و یا سکولار و یا علائق و جهت گیریهای سیاسی شان.

قاشیستها تنها میتوانند زمانی به هرج و مرج و سر درگمی دامن بزنند که ما سیاست صندلی خالی را در دل جنبش اجتماعی دنبال کنیم. زمانی که ما یا از روی حماقت و یا خیانت به ایده آلهای سندیکائی عرصه مبارزه اجتماعی بر علیه تورم وسائل معیشت زندگی و رسیدن به خواستهای مردم و مبارزه برعلیه گرانی مداوم که معنائی جز کاهش واقعی مزدها را ندارد، را به آنها واگذار کنیم. طبیعت از تهی بودن متنفر است.

مبارزۀ طبقاتی – توده ای اتحادیه ها

با 8% درصد کارگر متشکل اتحادیه ای در سطح کل جامعه و تقریبا 4% متشکل در ث ژ ت، ما فاصلۀ زیادی تا سازماندهی با مبارزۀ اتحادیه ای بر پایه ای توده ای و طبقاتی داریم. ما همه میدانیم که مالیاتها ( انجا منظورمان مالیتهای مورد نظر بر مواد سوختی = تیپ tipp ، مالیاتهای مربوط به امور اجتماعی= سی اس جی csg ، مالیات بر ارزش افزوده=تی وی آ tva و غیره) و مالیات جدید برای افزایش قیمت سوخت اتومبیل در خدمت رفع بحران سرمایه داری، جبران کسری بودجۀ آن و پرداخت بدهی هایش از کیسۀ کارگران، میباشد.

از چهل سال پیش تاکنون تهاجم لیبرالها فقط یک هدف را تعقیب کرده است: کاهش دستمزدها. مهمترین ابزار آن نیز افرایش قیمتها، ثابت نگاه داشتن حقوقها، ایجاد مشاغلی نامطمئن در بخش خصوصی (کار نیمه وقت، قراردادهای موقتی، کار فصلی، کار روزمزدی و امثالهم) و در بخش دولتی (کارگران خویش فرما، کارگران شرکتهای پیمانکار، استخدامی با قراردادهای موقتی، و یا قراردادهای دائمی* و غیره) میباشد.همۀ شاغلین چه در رشته های دولتی و یا خصوصی بلااستثنا در معرض دائمی این تعرض قرار دارند.

برای جنبش اتحادیه ای و بالاخص ث ژ ت اگر در این شرایط دست روی دست گذاشته و در مبارزۀ "جلیقه زردها" فقط تماشاگر بمانیم، به این معنا است که ما یک گلوله به زانوی خود شلیک کنیم. آنهم با استدلالات بی مایه ای مثل: " آنهائی که امروز مبارزه میکنند، چرا دیروز که ما برعلیه قانون کار جدید و اصلاحات ماکرون میجنگیدیم، غائب بودند." و یا " آنها بطور مشخص خواست افزایش حقوق را مطرح نمیکنند." و غیره..

دور ماندن از جنبش " جلیقه زردها" با طرح ایراداتی از این دست که حالا دیگر به اندازۀ کافی اقدام شده، به این معناست، که با خود فریبی عملا در راستای حفظ منافع دولت و در جبهۀ کارفرمایان قدم برداشته و فراموش کنیم، چرا این مردم اینگونه خشمگین اند و خشم خود را بجای آنانی که حقشان است یعنی دولت و جبهۀ کارفرمایان، متوجۀ دیگر زحمتکشان کنیم، یعنی خنجر زدن از پشت به اتحاد کارگران و گل زدن به دروازۀ خودی، تا فردائی دیگر دوباره نالۀ و شیون سر دهیم که چرا کارگران از فراخوانهای ما حمایت نمیکنند.

فعال شدن با آنها دقیقا به معنای تشدید حساسیت لازم برای حرکت بسوی وحدت طبقه و توده ها از یک سو و کار کردن بهتر و فعالتر بر روی فهرست مطالباتی است. تا از این زاویه توان جلو گیری از تهاجم ضد اجتماعی روسای بزرگ و گردانهای زیردستی لیبرالشان را بدست آورده و بر آن غلبه کنیم.  

اگر دقیقا به قضیه نگاه کنیم، جنبش جلیقه زردها را میتوان نقطۀ ورود به مبازرۀ اجتماعی برای بخش عظیمی از مردم دانست که در مبارزات تا کنونی ما علیه نابودی دستاوردهائی که نسل پیشین ما در مبارزاتی برای آن جنگیده و بسختی بدست آورده بود، شرکت نکرده و از آنها دوری میجستند. اغلب این زنان و مردان در شمار "رای ندهندگان" قرار دارند که پای صندوقهای رای هم نمیروند. آنجائی که قضیه بر سر این است که کدام سیاستمدار برای پنج سال آینده و در خدمت بورژوازی بر ما حکومت خواهد کرد.

از این زاویه ما شاهد آنیم که بخش پاسیو و غیر فعال جامعۀ کارگری با جنبش جلیقه زردها به صحنه وارد میشود، آن بخشی که به سیستم بورژوائی اعتماد داشته و به وعده های آن مبنی بر اینکه، اگر کمربند تان را سفت تر ببندید، شانس شما "برای ادامۀ بقا و در شرکت بر سرتقسیم غنائم برای رفاه" بیشتر خواهد شد، را قبول داشت.

اما "جلیقه زردها" آن مردان و زنانی هم هستند که شروع به کشف این واقعیت میکنند، که آنها قربانیان واقعی این چرندیات دربارۀ شرکت در"تقسیم غنائم قول داده شده" هستند. در حالی که همزمان فرار مالیاتی وافزایش سود سهام (ارزش اضافه) روسای کلۀ گندۀ چهل شرکت حاضر در بازار بورس در ابعاد میلیاردی برای همگان آشکار شده است.

شانس و نقطۀ عطفی برای مبارزۀ سندیکائی ث ژ ت

مبارزات ما پس از شکستهای سنگین در مبارزات علیه افزایش سن بازنشستگی متاثر از فشارسنگین مبارزاتی وارده از جانب ث ژ ت برای کسب موفقیت بود و در همان حال عملکرد نیروی بازدارندۀ رفرمیسم فرصت طلب در راس اتحادیه و محدودیتهای عملی نیروهای سازمان یافتۀ ما در سطوح پایه آشکار شدند. پایه ث ژ ت در جریان مبارزات مختلف، از مبارزه در مورد قانون کار گرفته تا علیه ابلاغیه های ماکرون و تا آخرین مبارزات کارگران راه آهن و سولیدرز (4) آنچنان مبارزه ای از خود نشان دادند، که علیرغم عدم موفقیت ما در به عقب راندن تهاجم کارفرمایان و دولت، راهگشائی برای مبارزات و پیروزی های آتی ما گردیدند. مبارزات تدافعی– و کمتر تهاجمی- زیادی در بنگاهها در جریان است که بخشا به پیروزیهائی در سطح محلی نائل میشوند.

نقطۀ ضعف ما در کمبود تقویمی سراسری و فرا حرفه ای برای مبارزات سندیکائی است. چیزی که نشان دهندۀ ماهیت سندیکائی خشم حاکم در محیط کار و زندگی شخصی باشد، اینکه نشانگر عدم مقبولیت بقچۀ کلاهبرداری باصطلاح "گفتگوی اجتماعی" باشد، فقدان این محمل اعتراضی برای همۀ کارگران، چه آنها که در اتحادیه ها سازماندهی شده اند و چه آنها که عضو اتحادیه نیستند، باعث بروز بی اعتمادی معینی در برابر اتحادیه ها میشود.

فراموش نکنیم که، دشمن طبقاتی ما عامدانه رسوائیهایی را سازمان میدهد تا علفهای هرز موجود در اتحادیه با خوشه ها ی زرین غله قاطی شوند.

ادغام موجودیت اتحادیه ها در سیستم بورژوائی جمهوری با هدف تبدیل آنها به (موسسات قانونی و برسمیت شناخته شده از جانب سیستم) "شخصیتهای حقوقی" (=corps constitués)، در نهایت مرگ کاراکتر طبقاتی و توده ای این تشکلها است که باعث دفاع بدون برو برگشت از منافع نیروی کار در مقابل سرمایه می شود. ظهور جنبش خارج از اتحادیۀ "جلیقه زردها" مجازاتی است برای سقوط رفرمیستی، کاریریستی و اپورتونیستی جنبش اپورتونیستی اتحادیه ها که – در اکثر موارد بدرستی- بعنوان یک کاست و قشرآریستوکرات و بوروکراتیک-قانونگرا به آن نگاه میشود. تشکلی که دیگر خشم و نارضایتی و تمایل به مبارزه ناشی از خواستهای برحق توده های کارگران استثمار شده را سازمان دهی نمیکند؛ این نوع از اتحادیه درزیر سقف مجمع سراسری سندیکائی (sydicalisme rassemblé) سازمانهای CFDT، FO و UNSA جمع شده و متأسفانه رهبری ث ز ت را نیز آلوده می کند.

جنبش "جلیقه زردها" حقوق بگیران، بازنشستگان، بیکاران، شاغلین رشته های نا مطمئن، پیشه وران و کارگران حرفه ای، دهقانان، بازرگانان خرده پا، کارفرماهای شرکتهای کوچک و متوسط و غیره را بر علیه گرانی مداوم وسائل معیشت زندگی متحد کرده است. در میان آنها انسانهائی وجود دارند که تمایلات دست راستی دارند، سوسیالیستند، چپ ضد لیبرال اند، کمونیست یا آنارشیستند و یا در اکثریت به آن معنا سیاسی نیستند و البته راست افراطی نیز در میان آنها وجود دارد.

چیزی که در آنها مشترک است مخالفتشان با گرانی وسائل معیشت زندگی روزمره است که همۀ آنها قربانی آنند. از این زاویه عنصر پایه ای برای همکاری ما با این جنبش شکل میگیرد، تا متحدانه جلوی از هم پاشیدگی زندگی اجتماعی را بگیریم که مردم را فقیر می کند و حقوق دمکراتیکی را که برایشان جنگیده ایم از بین می برد و دستاورهای اجتماعی ما را نابود می کند.

 این نوشته فراخوانی است رو به ث ژ ت، تا مثل واقعۀ «نه» به قانون اساسی اروپا در سال 2005 بهمراه جریان "جلیقه زردها" جایگاه خود در این مبارزه را تشخیص داده و پر کند تا مجددا چنان جنبش اتحادیه ای بر پایۀ قدرت توده ای و طبقاتی خود تجدید حیات نماید که در سالهای 1936، 1945 و 1968 قادر به دست یابی به آن همه دستاوردهای نوین دمکراتیک و اجتماعی گردید. 

 

ما باید نشان دهیم که وارثان شایسته گذشتگان مان هستیم و به سخن لنین، رهبر انقلابی بزرگ فکر کنیم که:

"کسی که در انتظار انقلابی "ناب" است، هیچگاه شاهد آن نخواهد گشت. او فقط در گفتارش یک انقلابی است و هیچ درکی از یک انقلاب واقعی ندارد(...)

انقلاب...نمیتواند چیز دیگری غیر از انفجار مبارزۀ توده ای تمامی و هر گونه ای از سرکوب شدگان و ناراضیان باشد. بخشهائی از خورده بورژواری و بخشهای عقب افتادۀ کارگری به طور اجتناب ناپذیری در آن شرکت خواهند کرد. بدون شرکت آنها مبارزۀ توده ای امکان پذیر نیست و اصلا هیچ انقلابی میسر نخواهد بود. و به همان میزان نیز آنها به طور اجتناب ناپذیری تعصبات و توهمات ارتجاعی خود، خطاها و ضعفهایشان را نیز وارد جنبش میکنند. اما بطورعینی آنها به سرمایه حمله خواهند کرد و پیشاهنگ آگاه طبقاتی انقلاب، بخش پیشرفتۀ پرولتاریا که این حقیقت عینی مبارزۀ عظیم توده ای متنوع، چند صدائی، رنگارنگ و از نظر ظاهری پراکنده را بیان می کند، قادر خواهد بود که این جنبش را متحد وهدایت کرده، قدرت را تسخیر نموده، بانکها را تصرف کرده، از همۀ (هرچند و از هر موضعی که باشد!) تراستهای انزجار آفرین سلب مالکیت کرده و سایر اقدامات دیکتاتورمابانه ای را به پیش خواهد برد که در کلیت خویش منجر به سرنگونی بورژوازی و برقراری سوسیالیسم خواهند شد. ..." (ولادیمیر ایلیچ لنین – نتایج مباحثات پیرامون حق تعیین سرنوشت – نوشته شده در ژوئیه 1916- مجموعه آثار جلد 22- ص 36)

دست در دست همدیگر با "جلیقه زردها" تا به ماکرون، این رئیس جمهور میلیاردرها، بگوئیم: " رانندگان، کارگران، پناهندگان و مهاجرین بدون اجازۀ اقامت گاو شیرده نیستند".

21 نوامبر 2018

دیانه رولان Diagne Roland، عضو کمیسیون اجرائی شمال ث ژ ت

ترجمه سعید عطاپور

منبع آلمانی:

http://www.nrhz.de/flyer/beitrag.php?id=25436

متن فرانسوی:

http://canempechepasnicolas.over-blog.com/2018/11/a-propos-de-la-lutte-des-gilets-jaunes-lettre-d-un-camarade-a-ses-camarades-de-la-cgt-6.html  

Quelle:

 

پانویسها:

* به نظر میرسد در ترجمه از فرانسه به آلمانی اشتباهی صورت گرفته باشد. در متن فرانسه از نوعی کار نام برده می شود که توصیف مختصر آن با cdi بیان شده است. مفهوم "قرارداد دائمی" با سایر عباراتی که در زمینه تعرض به طبقه به کار گرفته شده است خوانائی ندارد. مترجم فارسی

(1)Confédération générale du travail CGT

اتحادیۀ سراسری کارگران با 690.000 عضو، دومین اتحادیۀ بزرگ فرانسه است. این اتحادیه قبلا به حزب کمونیست فرانسه بسیار نزدیک بود.

(2)    Poujadismus

جنبشی درسال 1956 در جنوب فرانسه که به رهبری یک تاجر کوچک ابزار لوازم التحریر بنام پی یر پویاده علیه وضع قوانین مالیاتی مدرن شکل گرفت. در این جنبش تاجران و بازرگانان خرد و برخی شرکتهای متوسط نیز شرکت داشتند. این جنبش بر علیه وضع قوانین مالیاتی مدرن بخاطر نتیجۀ عملی آن یعنی نابودی اقتصادی تجار و بازرگانان خرد در رقابت با شرکتهای بزرگتر، مبارزه میکرد. نتایج عملی پس از وضع این قوانین درستی انتقاد این جنبش را از طریق نابودی تمام واحدهای تجاری کوچک در آن دوره، ثابت کرد. به این خاطر این جنبش از روی تحقیر به جنبش خورده بورژواها نیز معروف شده است. نامیدن جنبش جلیقه زردها به این اسم انگی است برای خورده بوژوائی و بی ارزش نامیده این جنبش و بی خاصیت نشان دادن انتقاد ضد سرمایه داری آن میباشد. 

(3)Uberisation-

رانندگان اوبر. تبدیل رانندگان تاکسی به رانندگان اوبر معادل کاهش سطح زندگی آنان بود.

(4)Solidairs

اتحادیه معروف به SUD که یک اتحادیۀ آلترناتیو چپ در فرانسه بر اعتقاد به کار توده ای و بدون رهبری بوروکراتیک است.

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.
  • This commment is unpublished.
    بیژن · 5 years ago
    رفیق سعید عزیز بخاطر زحمت ارزنده‌ای که کشیده‌اید و این سند را ترجمه کرده و در اختیار پرولتاریای ایران گذاشته‌اید، درودهای رفیقانه من را بپذیرید.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر