اعلام جنگ برلین

نوشتۀ: جرمن فارین پالیسی
Write a comment

مرکل و پوتین تصویب کردند در گروهی متشکل از چهار دولت روسیه، آلمان، فرانسه و ترکیه امور مربوط به "تثبیت اوضاع" در سوریه را در دستور کار مشترک قرار دهند. در صورت موفقیت این تصمیم گیری، برای اولین بار پس از سال 1945 آمریکا در تجدید آرایش همه جانبه خاورنزدیک و میانه شرکت نخواهد داشت

هایکو ماس وزیر خارجۀ آلمان قصد دارد، اتحاد ترانس آتلانتیک ناتو را "از نو ارزیابی" کند و "در صورت عبورآمریکا از خط قرمز" اتحادیۀ اروپا را بعنوان "قطب مقابل" به میدان بیاورد. آنطوری که ماس در مقالۀ خود پیرامون مواضع بنیادی مینویسد، اتحادیۀ اروپا میبایتسی " به رکنی پایدار در نظم جهانی" تبدیل شود و در این رابطه در آینده نیز با ایالات متحده همکاری کند اما مطابق گفتۀ وزیر امور خارجه و با توجه به تکرویهای آمریکا در موارد مربوط به سیاست امورخارجه : "اما اجازه نمیدهیم که شما از بالای سرمان و به هزینه ما عمل کنید". در نخستین گام میبایستی "کانالهای نقل و انتقال مالی مستقل از آمریکا راه اندازی شوند." اعلام جنگ ماس متعاقب نتیجۀ وخامت روزافزون روابط مابین آلمان و آمریکا است. دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، تلاش سیستماتیک آلمان به کمک اروپای واحد برای تبدیل شدن آلمان به ابرقدرتی جهانی همپای آمریکا را هدف قرار داده است. در ابتدا با تعرفه های جریمه ای تجاری، سپس  از کانال تحریمهای مربوط به روسیه و ایران. حالا برلین به نوبۀ خود این جنگ قدرت را به پیش میبرد.

شکاف در پیمان ترانس آتلانتیک

 اختلافات آلمان و آمریکا، آنچنان که وزیر امور خارجه ماس نیز در مقالۀ تعیین سیاست خود بدان اشاره کرده است، تازه نبوده و به هیچ وجه فقط به رئیس جمهور آمریکا دو نالد ترامپ، و رفتار کابینه وی، که در ابعاد بین المللی نیزاز بسیاری محافل بشدت مورد انتقاد قرار گرفته است، برنمیگردد. ماس مینویسد، "اروپا و آمریکا سالهاست که از همدیگر دور میشوند" و آن "قدرت اتحاد بین آنها ناشی از جدال شرق و غرب"، که سالها دو دولت را در کنار همدیگر نگاه داشته بود، مدتهای مدیدی است که "به تاریخ" پیوسته است. "تغییرات" در روابط دوجانبه" مدتها قبل از انتخاب ترامپ شروع  شده اند- و عمر این تغییرات طولانی تراز دوران ریاست جمهوری وی خواهند بود.". این حکمی است که وزیر امور خارجه صادر میکند، و بدین خاطر او "نسبت. به توصیه های هواداران پرو پا قرص پیمان آتلانتیک بد بین" است که "توصیه میکنند باید منتظر پایان این دوره از ریاست جمهوری ماند و به بازگشت روابط مبتنی بر همکاری در آینده امیدوار بود." (1) اینکه "پهنای سیاسی [دو سوی] آتلانتیک گسترش یافته است،" مطابق نظر ماس، " فقط بخاطردونالد ترامپ اتفاق نیافتاده است."

با اروپای واحد بسوی قدرت جهانی

آلمان حقیقتا پایان دوران تقابل سیستمها (شرق و غرب) را به فال نیک گرفته، تا برای خود – جدا از اتحاد ترانس آتلانتیک- ساختارهای مستقل "اروپائی" را درست کند. از این رو هدف تمام تلاشهای تاکنونی  برای گسترش اروپای واحد و تعمیق آن، بیش از هر چیز برای تامین پایه های اقتصادی، سیاسی و نظامی برای یک سیاست جهانی تحت هدایت آلمان بود. اگر گسترش اروپای واحد به سمت شرق با گسترش ناتو به پیش رانده شد، در مقابل ایجاد یورو به مثابۀ ارز واحد اتحادیۀ [اروپا]  از همان آعاز چشم انداز ایجاد آلترناتیوی در برابر دلار آمریکائی را دنبال می کردد. (رجوع شود به مقالۀ ما در این مورد (2)).

حتی ارکان سیاست خارجی و نظامی اتحادیۀ اروپا نیز از ابتدای کار بر مبنای برپائی ساختارهای مستقل استوار بوده، که البته تا حدود معینی در هماهنگی با سیاست خارجی آمریکا و ناتوقرار می گرفتند اما همزمان پتانسیل شکل گیری قدرت مستقل را بنمایش میگذاشتند. آلمان که امنیت مرزهای آن از مدتها پیش بوسیلۀ ناتو تامین شده بود با تلاشهای خود برای برپائی ارتشی اروپائی مشخصا هدف تاسیس آن چنان دستگاه نظامی ای را دنبال می کرد که به یمن سیطره اش بر اروپای واحد تحت کنترل این کشور قرار داشته باشد. انتقاد در این زمینه را که پیبشرد جنگی مدرن در دوران معاصر بدون نقش سیستم ماهواره ای جی پی اس آمریکائی اصلا قابل تصور نمیباشد، برلین و بروکسل بلاواسطه با برپائی سیستم هدایت ماهواره ای مشابۀ گالیله جواب دادند (3)

ترامپ علیه برلین

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، از ابتدای بقدرت رسیدن خود تمام تلاشش را برای جلوگیری از نزول نسبی آمریکا و یا حداقل کند کردن روند آن معطوف نموده است که بنا بر نظر انبوهی از کارشناسان اکنون در حال وقوع است. در این راه وی بویژه از سلاح حملات اقتصادی استفاده میکند. بنا به نظر زیگمار گابریل، وزیر امور خارجۀ سابق آلمان،  "ترامپ خواستار تضعیف اقتصادی رقبای خود میباشد تا آمریکا همچنان به عنوان ملت رهبری کنندۀ سیاسی و اقتصادی باقی بماند و او خود را به اندازۀ کافی قدرتمند می بیند که از متحدین خود صرف نظر کند." (4)

در حقیقت رئیس جمهور فعلی آمریکا همیشه در تلاش است، نه تنها مانع از عروج چین در حال شکوفائی مدام گردد بلکه همچنین تلاش برلین برای عروج اتحادیۀ اروپا و قدرت مرکزی آن آلمان را نیز مانع شود. ترامپ اوائل سال 2017 گفته بود که "به اتحادیۀ اروپا نگاه کنید. به واقع این فقط  آلمان است"، و برای برلین اتحادیۀ اروپا "فقط وسیله ای است برای رسیدن به هدفش". (5) رئیس جمهور آمریکا مدام و بطور مشخص مازاد تجاری بیش از حد آلمان و نه اتحادیۀ اروپا را مورد حمله قرار داد، تعرفه های گمرکی را بر روی آن دسته از واردات فولاد و آلومینیوم  وضع نمود، که – تا جائی که به اروپای واحد مربوط می شوند - در وهلۀ اول از آلمان صادر میشوند و به همین ترتیب با تهدید وضع تعرفه های گمرکی بر روی واردات اتومبیل نیز کنسرنهای آلمانی را هدف سیاستهای خود قرار داده است.(6)

توسعه زیر آتش

اخیرا این تنشها در زمینۀ سیاست خارجی نیز شدت گرفته اند. واشنگتن موفق شد با سیاست تحریم خود در برابر ایران شرکتهای آلمانی را مجبور به ترک این کشور خاورمیانه بکند، جائی که این شرکتها مقدمتا به شانس معاملات میلیاردی در یک توسعۀ اقتصادی دل بسته بودند.(7) علاوه بر آن دولت ترامپ با برقراری تحریمها و استفاده از سایر ابزارها برای تحت فشار قرار دادن شرکتهای آلمانی، آنها را بیش از این از روسیه بیرون رانده و بخصوص دسترسی آلمان به گاز روسی را، که خط لولۀ شمالی 2 (Nord Stream 2) قرار است آن را تقویت کند، تا حد امکان محدود نماید. سال قبل واشنگتن جلوی خرید یک شرکت آمریکائی بوسیلۀ کمپانی باواریائی اینفینیون ( کنسرن سازندۀ نیمه هادی ها برای رایانه ها-مترجم) را به بهانۀ وجود همکاری های گستردۀ این شرکت آلمانی با چینیها گرفت. این اقدام این پیام را نیز با خود بهمراه داشت، که در آینده تجارت شرکتهای آلمانی در بازار چین نیز پیشتر از پیش میتواند هدف قرار بگیرد. به این وسیله فعالیتهای شرکتهای آلمانی بیش از پیش به بازار ترانس آتلانتیک محدود گردیده و شانس گسترش و تصرف بازارهای جدید بطور فزاینده ای از آنان گرفته خواهد شد. از این طریق همزمان زیربنای اقتصادی یک سیاست مستقل آلمان در عرصۀ جهانی نیز بخطر خواهد افتاد. 

اتحادیۀ اروپا بعنوان قطب مقابل

برلین نیز متقابلا به پیشروی دست میزند. در آخر هفتۀ قبل صدر اعظم آلمان آنجلا مرکل با رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین ملاقات کرد. در این دیدار و علیرغم مخالفتهای آمریکا نه تنها طرفین در مورد ادامۀ ساخت خط لولۀ شمالی 2  نظر واحدی داشتند، بلکه از آن گذشته  این دو نفر تصویب کردند در گروهی متشکل از چهار دولت روسیه، آلمان، فرانسه و ترکیه امور مربط به "تثبیت اوضاع" در سوریه را در دستور کار مشترک قرار دهند. در صورت موفقیت این تصمیم گیری، برای اولین بار پس از 1945 [بعد از جنگ جهانی دوم – مترجم] آمریکا در تجدید آرایش همه جانبه خاورنزدیک و میانه شرکت نخواهد داشت.(8)  

از آن گذشته برای اولین بار در تاریخ، وزارت خارجۀ آلمان شروع به تدوین یک "استراتژی آمریکا" نموده است که قرار است پایۀ مناسبات آتی با واشنگتن باشد. مقالۀ منتشر شدۀ ماس در دیروز، در واقع جهت نمای این سیاست جدید میاشد. بنا به نظر وی "هم اکنون زمان آن فرا رسیده است، روابط آمریکا و اروپا را مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم." در این میان "اتحادیۀ اروپا میبایستی تبدیل به رکنی پایدار در نظم جهانی شود" که "وزنه ای متقابل" را تشکیل میدهد " در آنجائی که آمریکا از خطوط قرمز عبور کند" (9) وی میگوید، ما خواستار همکاری هستیم، "  اما ما اجازه نمیدهیم، شما از بالای سر ما و به هزینه ما عمل کنید. " 

"استقلال اروپائی"

وزیر امور خارجه آلمان اکنون هدف مشخصی را نیز سیبل میکند. او به مناقشه و اختلاف نظر موجود پیرامون قرارداد اتمی با ایران پرداخته و از این سخن میگوید که شرکتهای اروپائی علیرغم تحریمهای آمریکا بتوانند کمابیش با این کشور تجارت کنند. در شرایط حال این امر بسختی امکانپذیر است، چرا که موسسات مالی ای که در حالت معمول، فاینانس این معاملات را انجام میدهند، بخاطر اهمیت معاملات آمریکائی خود، در ایران قعال نخواهند شد. ماس مینویسد، بنا براین این "اجتناب ناپذیر است" که ما " استقلال اروپا را از طریق ایجاد کانالهای نقل و انتقال مالی مستقل از آمریکا تقویت کرده، یک صندوق اروپائی پول ایجاد کنیم و یک سیستم انتقال ارز مستقل سویفت را براه بیاندازیم."(10)  این نقشه ای بلند پروازانه است و باید با دفاع مقابل از جانب آمریکا حساب کرد. جنگ قدرت بین برلین و واشنگتن وارد دور بعد میشود.

جرمن فارین پالیسی، 23 اوت 2018

ترجمه سعید عطاپور

https://www.german-foreign-policy.com/news/detail/7697/

زیرنویسها:

 [1] Heiko Maas: Wir lassen nicht zu, dass die USA über unsere Köpfe hinweg handeln. handelsblatt.com 21.08.2018.

[2] S. dazu Zeitenwende und Vom Dollar zum Euro.

[3] S. dazu Europäische Satellitennavigation und Der Krieg, Europas Rückgrat.

[4] Thomas Tuma, Thomas Sigmund: Ex-Vizekanzler Gabriel: "Wenn es in Deutschland nur vibriert, bebt Europa". handelsblatt.com 28.06.2018.

[5] S. dazu Die Stunde der Europäer.

[6] S. dazu Deutschlands Achillesferse.

[7] S. dazu Golfkrieg gegen China.

[8] S. dazu Pipelines im Visier und Wiederaufbau in Syrien (II).

[9], [10] Heiko Maas: Wir lassen nicht zu, dass die USA über unsere Köpfe hinweg handeln. handelsblatt.com 21.08.2018.

 

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر