آلترناتیوی در امتداد شوروی: مصاحبه با "نیمو" فرمانده ایتالیائی اینتریونیت در دنباس

نوشتۀ: فابریسیو روستلی، نوید پایور
Write a comment

وضعیت در دنباس بسیار روشن است – ما پیروز شدیم. ما فاشیست ها را شکست دادیم، ما یک سرزمین را آزاد کرده ایم و در حال تلاش برای ایجاد یک دولت سوسیالیستی هستیم. باید روشن باشد که چاشنی انفجار قیام در دنباس نتیجه کودتای فاشیستی در کیف بود؛ مردم بهر جهت نه فقط بر علیه فاشیسم بلکه همچنین بر علیه سرمایه داری قیام کردند

او برای دوسال ، اسلحه بدست، به همراه مردم دنباس بنام سوسیالسیم جنگید. این اولین مصاحبه او بعد از برگشت به ایتالیا در جولای 2017 است. نام مستعار نظامی او نیمو است، او فرمانده اینتریونیت (InterUnit واحد بین المللی) بود، واحد انترناسیونالیستی ای که در سپتامبر 2015 تشکیل شد، و برای جمهوری مردمی ( لوگانسک، دونتسک) جنگید، که به طور یکجانبه استقلال خود را از اوکراین در تاریخ 12 می 2014، پس از یک رفراندوم مردمی اعلام کرده بودند. اینتریونیت، که در خط مقدم شمال غربی جمهوری مردمی لوگانسک فعالیت میکرد، در ژانویه 2017 فعالیت نظامی خود را متوقف کرد. بهر صورت، درگیری متوقف نشد; جنگ داخلی به مدت تقریبا چهار سال به طول انجامیده است و براساس برآوردهای رسمی، بیش از 10،000 تلفات بهمراه داشته است. نیمو ترجیح می دهد هویت خودش را مخفی نگاه دارد. من او را در رم، شهر خودش، ملاقات کردم، در حاشیه نشست عمومی سالگرد انقلاب بلشویک. در جمع حاضرین، سفیران و نمایندگان ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوا نیز به مطالب او علاقه نشان دادند.

interunit nemo

نیمو در رم، عکس مارکومارگا

آیا هنوز در دنباس میجنگید؟ وضعیت فعلی از دیدگاه سیاسی و نظامی چیست؟

وضعیت در دنباس بسیار روشن است – ما پیروز شدیم. ما فاشیست ها را شکست دادیم، ما یک سرزمین را آزاد کرده ایم و در حال تلاش برای ایجاد یک دولت سوسیالیستی هستیم. باید روشن باشد که چاشنی انفجار قیام در دنباس نتیجه کودتای فاشیستی در کیف بود؛ مردم بهر جهت نه فقط بر علیه فاشیسم بلکه همچنین بر علیه سرمایه داری قیام کردند، که در اوکراین ناموفق بود و حالا به بدترین شکلی چهره اش را نمایانده است. علی رغم موافقتنامه های مینسک دوم، جنگ هنوز ادامه دارد و جمهوری های خلق همچنان مورد حمله قرار می گیرند. حکومت کیف فهمید است که حمله همه جانبه اش با شکست روبرو شده است و جنگ با شدت کمتری جای آنرا گرفته است که بهر صورت باعث کشته شدن متوسط 2 تا 3 سرباز اوکراینی در روز میشود که تعداد قابل توجهی است. در اوکراین یک فراخوان اجباری برای خدمت نظام وظیفه وجود دارد که  سربازان را مثل "گوشت دم توپ" از بین میبرد. ما مطلقا این وضعیت را دوست نداریم، البته، ما هم تلفات خودمان را داریم و بفکرآنها هم هستیم. در حال حاضر اوکراینی ها با روش های غیر متعارف حمله می کنند، به خصوص با بمب های ماشینی در مراکز شهرها. باید گفته شود که آنها این کار حرفه ای انجام میدهند، با چاشنی هایی که بخوبی زمان بندی شده اند، و به ندرت در میان افراد غیرنظامی تلفاتی بوجود می آورد، اما این چیزی است که باید متوقف شود و ما نمی توانیم آنرا بپذیریم. کیف باید درک کند که اگراین مسیر را همچنان ادامه دهد، مقابله دوباره اجتناب ناپذیر خواهد بود.

چرا شما ادعا می کنید که دولت کیف دولت فاشیستی است؟

دولت کیف یک سیاست فاشیستی را در تداوم دولت های قبلی پیاده می کند، اما به تشکیلات نازی ها که نقش تعیین کننده ای در یورو- میدان داشتند، متکی است. نازی ها در ازاء حمایت خود، یک تضمین بدون قید و شرط برای انجام عملیات "پاکسازی" بر علیه مردم و همچنین در داخل ارتش اوکراین و حمله به کسانی که حاضر به جنگیدن نیستند، بدست آورده اند. علاوه بر آن، میلیشیای نازی ها، مثل گردان آزوف، وابسته به وزارت دفاع نیست، بلکه به وزارت کشور وابسته است. در شهرهایی مثل خارکف و ماریوپول، که قبلا بخشی از سرزمین ما بود، نازی ها زمانی که آنها را پس گرفتند مجازات های وحشیانه ای اعمال کردند. امروز به همین علت ها، مردم عادی از نازی ها متنفرند. شورش در دنباس با مشاهده فاشیست ها در قدرت، به لحاظ احساسی انجام گرفت و سپس به یک مبارزه ضد سرمایه داری تبدیل شد.

چه مدت شما در دنباس بودید؟

از سال 2015 تا سال 2017 من یک سال و نیم در خط مقدم و شش ماه در پشت جبهه بودم. من 14 روز استراحت داشتم و من یکی از کسانی بودم که بیشترین استراحت را داشتم. برخی از رفقا چهار سال مبارزه کرده اند و این به معنای چهار زمستان یخی نیز است. آنجا هیچ گریزی از سرما، جنگیدن و مرگ وجود ندارد و بعد از چهار سال بسیار سخت تر هم میشود. کسانی هستند که سه بار زخمی شده اند اما همچنان به مبارزه ادامه می دهند. هیچ کس نمی خواهد به مرخصی برود به علت این که اگر فردی که به جای شما آمده است کشته شود شما تا ابد احساس گناه می کنید. متاسفانه این برای بعضی اتفاق افتاد.

اینتریونیت چیست و چه کسانی درآن هستند؟

اینتریونیت یک جمع نظامی -  سیاسی است که از دل گردان شبح متولد شده است ( گردان شبح که بوسیله الکسی موزگوی درست شد، که در میلیشیای LPR-DPR می جنگید). تفاوت بزرگ در مقایسه با دیگر تجربیات گذشته، همراه کردن حوزه سیاست با نظامی گری بود. تابویی که در سالهای اخیر در ایتالیا به آن پرداخته نشده بود. ما خودمان را در مسیری که توسط بهترین مبارزات بین المللی بدست آمده است، قرار می دهیم، هم جنگ داخلی اسپانیا وهم جنگ های رهایی بخش آمریکای جنوبی. ما مردم عادی هستیم، تقریبا تماما بدون تجربه نظامی قبلی. کلا، 31 رفیق از ایتالیا، فرانسه، فنلاند، از ایالات متحده و کشور های دیگری هم به اینتریونیت پیوسته اند. بخش عمده جنگجویان از اسپانیا آمده است، دقیقا به خاطر میراث جنگ داخلی اسپانیا، چیزی پاک نشدنی در حافظه ضد فاشیست ها.

interunit che

اعضاء اینتریونیت فرمانده چه گوارا، اکتبر 2016

خواسته ها و چشم انداز کسانی که در دنباس می جنگندند، نه تنها در کوتاه مدت چیست

دنباس به عنوان یک پروژه سیاسی با هدف ایجاد جایگزینی بر زمینه ای که ادامه دهنده اتحاد جماهیر شوروی باشد، متولد شد. سرمایه داری در اوکراین در حقیقت زمین باروری برای مافیا و الیگارشی بود. به دلیل برخی از تناقضات داخلی، جمهوریهای خلقی به طور کامل توسعه نیافته اند، اما این روند در جریان است. بزرگترین مشکل از نقطه نظر سیاسی ناتوانی احزاب کمونیست در جمهوریها در درک نکردن موقعیت است. در واقع، آنها ابتدا از قیام حمایت نکردند و شانسی تاریخی را از دست دادند. در این خلاء سیاسی، آن نیروهایی که می خواهند نظام اقتصادی پیشین و نظام سیاسی الیگارشی را بازگردانند موقعیت خود را تثبیت کردند. تمام این به یک "روسی سازی" [تحولات] منجر شد که در نتیجه آن دولت فعلی روسیه را به عنوان تنها مخاطب می بیند. در این مرحله یک جنگ در جنگ وجود دارد، در یک طرف جنگ نظامی که در آن کمونیست ها در خط مقدم هستند، کسانی اند که بیشترین مشارکت خونسردانه و بدون چشم داشت را انجام می دهند، اما از سوی دیگر جدالهایی داخلی در پشت جبهه بین کسانی که واقعا خواهان سوسیالیسم اند و کسانی که در پی بازسازی سرمایه داری اند.

چرا تصمیم گرفتید زندگی خود را با رفتن به جنگ در دنباس  در معرض خطر قرار دهید؟

من یک ضد فاشیست و یک انترناسیونالیست هستم و کسانی که واقعا به این ایده ها اعتقاد دارند، به طور غریزی در جستجوی اجری عملی آن هستند. تا این لحظه، من فکر نمی کنم انقلاب و قیام مسلحانه در ایتالیا نزدیک باشد، بنابراین هرکسی که می خواهد مبارزه مسلحانه انقلابی را تجربه کند، باید توجه خود را به جای دیگری معطوف کند.

آیا این اولین تجربه در مقابل شماست؟ شما کجا آموزش دیده اید؟

این اولین تجربه من به عنوان یک عمل کننده در خط مقدم بود. در حقیقت، آموزش های من به چندین سال قبل برمیگردد و در یوگسلاوی واقع شد، در طول بحران کوزوو. آنجا نیز تلاشی بود برای ایجاد واحدهای بین المللی برای دفاع از یک تجربه سوسیالیستی در جریان بود، اما متاسفانه ما بسیار دیر رسیدیم، زمانی که مسیر باد عوض شده بود. در ابتدا زمان زیادی را از دست دادیم زیرا در آن زمان اینترنت تنها در دوران کودکی اش بود. ما به آن تسلط نداشتیم و نمی توانستیم از پتانسیل های آن بهره ببریم، به علت این که هنوز درحال توسعه بود. در دنباس ما این را کامل کرده ایم و با رفقای محلی ارتباط برقرار کرده ایم، هم از لحاظ تکنیک و هم به لحاظ مشارکت عمومی.

چرا اسم مستعار شما این است و وظایف شما چه بود؟

نام نیمو از ادبیات داستانی گرفته شده است; دو مورد بسیار شناخته شده آن مشهور است. اول در اودیسه. آن نیموی دیگر از "بیست هزار فرسنگ زیر دریا" است، یک مهاجم ستیزه جوی انترناسونالیست که با نوعی از روش های علمی تخیلی اما مؤثر به دنیای بیرون رفت برای مبارزه با امپریالیسم.

به محض ورود به دنباس، من در یک واحد پیاده نظام قرار گرفتم. بعد از چند ماه پروژه نظامی-سیاسی شکل گرفت و در اینتریونیت من کار یک کمیسر سیاسی را به عهده گرفتم. در دو سال اول جنگ، از سیستم جنگ پارتیزانی با دو فرماندهی استفاده میشد: کمیسر سیاسی و فرمانده نظامی. در آن زمان من یک کمیسر سیاسی به یک دلیل بسیار خاص بودم – من زبان روسی نمی دانستم -- و هنگامی که به سطح کافی با آن آشنا شدم، فرماندهی واحد را بعهده گرفتم. وظایف کلاسیک شامل کنترل منطقه ای بود. هیچ پیشروی های بزرگی وجود نداشت اما بهرحال، من کمک کردم تا قطعاتی از قلمرو را از کنترل اوکراین خارج کنم، از جمله دو روستا و یک تپه استراتژیک.

رسانه ها اغلب بر گردنهای راست افراطی تأکید دارند، که شامل ایتالیایی ها نیز می شود و برای استقلال جمهوری های خلق در دنباس مبارزه می کنند. آیا این یک روایت بی اهمیت است؟

این نه فقط یک خوانش یک طرفه است، بلکه یک شیادی است که توسط رسانه ها سرهم شده است. فاشیستهائی هستند که برای کیف می جنگند، و بعد تعدادی هم که بخشی از میلیشیای حلقی هستند. این دو نوع متفاوت است: فاشیستهای محلی و اروپاییانی که به دلایل خود تصمیم گرفته اند با ناتو مبارزه کنند. هیچ یک از آنها بخشی از یک گردان فاشیست نیستند; مطلقا هیچ گونه تشکلی نظامی فاشیستی وجود ندارد که برای جمهوری مردمی مبارزه کند، این یک اختراع است. تلاش هایی برای ایجاد آنها صورت گرفت ولی آنها بلافاصله برچیده شدند؛ زیرا آنها کاملا با ماهیت ضد فاشیستی مردم دنباس ناسازگار بودند. با این حال، متاسفانه، این شخصیت ها با وانمود کردن خود در نقش " پوپولیسم قرمز- قهوه ای" به خوبی خود را در شکافهای قدرت وارد می کنند. برای مثال،  در جمهوری مردمی لوگانسک،  آنها تمام پست های خبرگزاری رسمی را اشغال کردند، و این یک تضاد بزرگ دیگر است.

فاشیست هایی که عملا همراه نیروهای مسلح اوکراین جنگید اند، بیش از 10 نفر نیستند، و سپس حدود 20 نفر دیگری که برای مدت کوتاهی جنگیدند. اما یک سیاهچاله وجود دارد، زیرا غیر ممکن است معلوم کرد چه تعداد از اروپائیان در گردان های مجازاتی (انتقامی) اوکراین آموزش دیده اند. ما مطمئنا می دانیم که نازی ها اوکراینی به فاشیست های ایتالیایی آموزش نظامی داده اند و شاید سلاح هم همین طور. برای مثال، ما می دانیم ارتش اوکراین پنچ میلیون از اسلحه های سبک خود را گم کرده است، که یک میلیون آن توسط جمهوریهای خلقی مصادره شده است. آن 4 میلیون دیگر؟ این سلاحهای گم شده هم اکنون در شرایط دیگری پدیدار شده اند، برای مثال در رومانی و لیبی. اوکراین همه چیز را به فروش می رساند زیرا مرزهایش بسیار نفوذ پذیرند. برخی از فاشیست های اروپایی با سلاح های دزدیده شده پیدا شده اند و این نشان می دهد که برخی از این ها ممکن است به اینجا آمده باشند.

برگردیم به موضوع ایتالیایی ها در میلیشیای مردمی، ضد فاشیست هایی که برای دوره های طولانی جنگیدند بیش از 20 نفر بودند، و حدود 10 نفرشان اینکار را برای مدت کوتاهی انجام دادند. در مورد فاشیست ها، ازطرف دیگر، دو نفر در واقع جنگیدند، در حالی که حدود 10 نفر بودند که برای مدت کوتاهی در جلوی بودند. باید توجه داشت که شش فاشیست بودند ( که زیاد مورد توجه رسانه ها قرار گرفتند) که می گفتند جنگجو هستند در صورتی که همیشه در خط دوم جنگ بودند. اگر ما فاشیست های محلی اوکراین را در نظر بگیریم، روسها و اروپائیان را، در بالاترین حدشان آنها 0.9% جنگجویان در دنباس بودند، و اگر ما به این ناسیونالیستها و بنیادگرایان مذهبی (ارتدوکس های متعصب و نئوپانها) را هم اضافه کنیم ما به مقدار 2% میرسیم. اگر در ایتالیا ما مبارزات دنباس را تنها با نگاه کردن به این 0.9٪ معرفی کنیم، ما عمدا یک روایت تحریف شده ای را سر هم کرده ایم.

interunit ilmanifesto

سنت شوروی در دنباس چقدر قوی است؟

جمهوری های مردمی در امتداد کامل اتحاد جماهیر شوروی اند و این یعنی بی اعتباری یک افسانۀ دیگر: ما هوا دار روسیه نیستیم [مثلا، رژیم معاصر سرمایه داری فدراسیون روسیه[. اگر جمعیت دنباس حقیقتا هوادار روسیه بودند، آنها هرگز یک جمهوری خلقی را پایه ریزی نمی کردند، به علت این واقعیت که حاوی عناصری از سوسیالیسم است و در تضادی آشکار با تاریخ 25 سال گذشته روسیه قرار دارد. اکثر مردم دنباس خود را شوروی بحساب می آورند. در سال 1991 یک رفراندوم انجام شد که جمعیت شوروی نظر قاطع خود را در مخالفت با انحلال [شوروی] بیان کرد ( 77% رای دهندگان ). [امری] که به هر حال با یک کودتا و تنها با کودتا انجام شد.

موضع روسیه در این درگیری چیست؟ آیا آنها مایل به کمک نظامی بودند؟

روسیه فقط به کریمه علاقمند بود و آنچه را که می خواست، به دست آورد. در حقیقت، درگیری ها تنها دو روز طول کشید و به دو کشته منجر شد. در دنباس، از طرف دیگر، ما برای چهار سال مبارزه کرده ایم و هیچ حمایت نظامی روسیه از مبارزه ما وجود نداشته است. روسیه به استقلال جمهوری های خلقی علاقه مند نیست، دشمن آنان نیز نیست، اما تمایل دارد آن را به عنوان یک موضوع قومی نشان دهد. گردان شبح در حقیقت فقط با اسلحه های شوروی جنگیده است. درآغاز قیام، اسلحه های شکاری و دفاع – شخصی بکار گرفته شد، پس از آن، قرارگاه های پلیس برای مصادره اسلحه مورد حمله قرار گرفتند. در آن زمان که درگیری ها شدید شد کیف ارتش اش را به میدان فرستاد. در بیشتر مواقع، بهرصورت، سربازان اوکراینی فرار کردند و به میلیشیای مردمی پیوستند. بعدها ما نقشه های انبار های قدیمی سلاح های شوروی را که به طور مخفیانه توسط شوروی  برای زمان جنگ نگهداری شده بود را پیدا کردیم و با آنها جنگیدیم. ما حتی قطعات توپخانه را از پارکها و حتی موزه ها مورد استفاده قرار دادیم: آنها سلاحهای قابل استفاده ای بودند که شاید فقط به چند پیچ و مهره نیار داشتند. تمام سلاح های دقیق که از موزه ها برداشته شد بود، از سلاح های شوروی بودند. اسلحه شخصی من یک کلاشینکف بود، در حالی که سلاح سازمانی یک تفنگ PTRD '43 بود.

آیا روسیه پیش نهاد هیچ گونه حمایت مالی نکرد؟

باید در نظر داشته باشیم که تنها روابط تجارتی که جمهوریهای مردمی با جهان خارج دارند، با روسیه است، من معتقدم، که آنها، فقط خریدار زغال سنگ دنباس هستند.معاملات فقط با روبل روسیه انجام میشود، پولی که از خارج میرسد، کمک کرده است اقتصاد متوقف شده جمهوری ها تکانی بخورد.

امروز زندگی شما چگونه تغییر کرده است؟

زندگی من تغییر چندانی نکرده است، برای این که من یک انقلابی مبارز هستم، بنابراین برای من، به غیر از ابزار و وسایل، جنگ و یا انجام فعالیت های سیاسی معمول چیزی را تغییر نمی دهد.

interunit logo

آیا فکر می کنید دوباره برمی گردید و میجنگید؟

من به مبارزه ادامه می دهم، فقط این که من در مبارزه مسلحانه شرکت ندارم; که در این مرحله در ایتالیا بیهوده و امکان آن نیست، بنا بر این من مبارزه سیاسی میکنم. در مورد دنباس، اگر لازم بود، من 48 ساعته وارد عملیات میشوم، وبقیه رفقایم هم همینطور. ما توقف کردیم زیرا دیپلماسی بین المللی ما را مجبور کرد بیشتر جلو نرویم، اما مردم دنباس با آزادی قطعه ای زمین راضی نخواهند شد، مهم نیست که آن چقدر ممکن است بزرگ باشد. دشمن، فاشیسمی است که در کیف هنوز هم خشمگین است و این باید درمان شود. اگر جامعه بین المللی آنرا انجام ندهد، دیر یا زود مردم اوکراین قبلی آنرا انجام خواهند داد. جنبه دیگری نیز وجود دارد. اینتریونیت یک واحد نظامی است که فقط در این مرحله در دنباس فعالیت نمی کند، اما باید روشن باشد که اگر حمله ای به تجارب دیگر سوسیالیستی در جهان شود، رفقای ما قطعا آماده اند تا در هر لحظه مداخله کنند.

مصاحبه از فابریسیو روستلی

برای نشریه ایل مانیفستو، 9 دسامبر 2017

ترجمه: نوید پایور

منبع:

http://redstaroverdonbass.blogspot.ca/2017/12/donbass-interunit-commander-nemo.html

https://ilmanifesto.it/login

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر