این شکاف بین فقیر و غنی را نباید پذیرفت – مصاحبه با پاول اسکاکون فرمانده لشگر معدنچیان دنباس

نوشتۀ: پاول اسکاکون، سوزان ویت-اشتال
Write a comment

یک زندگی خوب در همسایگی روسیه، وضع اقتصادی شان و مقاومت بر علیه فاشیسم و سیادت الیگارشها. مردم دیگر نمی خواهند به شکاف بین فقیر و غنی تن بدهند، می خواهند یک جامعۀ سوسیالیستی بسازند. این فقط شامل "لشگر معدنچیان" نمی شود، تمام ارتش نواروسیا این را میخواهد.

 

 

این شکاف بین فقیر و غنی را نباید پذیرفت – مصاحبه با پاول اسکاکون فرمانده لشگر معدنچیان دنباس

مصاحبه از سوزان ویت-اشتال

ترجمه: تحریریۀ امید

 

پاول اسکاکون جانشین فرمانده وزیر دفاع جمهوری خلق دونتسک و بنیانگذار واحد معدنچیان معروف به "شاختیورسکایا دیویزایا (لشگر معدنچیان)" است.

 

چه چیز شما را واداشت که لشگر ویژه ای از کارگران معدن را به وجود بیاورید؟

پدر من در ارتش سرخ بود. عموی من در لشگر پیاده معدنچیان می جنگید که در سال 1941 تشکیل شده بود و در 8 سپتامبر 1943 کشته شد. روزی که استالینو – آن زمان این هنوز نام دونتسک بود – از یوغ فاشیستها آزاد شد. این لشگر به مقاومت و پایداری معروف بود. دشمنان هم یک اصل داشتند: هیچ وقت سعی نکن که معدنچیان را به اسارت بگیری؛ آنها تا آخرین نفس مقاومت خواهند کرد.

... یعنی این که اینها را اسیر نمی گرفتند و می کشتند؟

بله.

ساختار لشگر معدنچیان را چطور سازمان دادید، چه کسی جنگجویان را آموزش داد؟

بعد از تظاهرات صلح 18 ژوئن، 200 نفر اول از کارگران وارد لشگر شدند. آنها توسط افسران سابق ارتش سرخ آموزش می بینند که امروز خودشان شهروندان دونتسک؛ شاختیورسک و سایر شهرهای مجاورند.

چه عاملی محرک معدنچیان برای پیوستن داوطلبانه به ارتش است؟

یک زندگی خوب در همسایگی روسیه، وضع اقتصادی شان و مقاومت بر علیه فاشیسم و سیادت الیگارشها. مردم دیگر نمی خواهند به شکاف بین فقیر و غنی تن بدهند، می خواهند یک جامعۀ سوسیالیستی بسازند. این فقط شامل "لشگر معدنچیان" نمی شود، تمام ارتش نواروسیا این را میخواهد.

اسلحه و تجهیزات از کجا می آیند؟

هنگامی که ارتش اوکراین باید از این مناطق عقب نشینی می کرد، بخشی از سربازان صفشان را عوش کردند، بعضی های دیگر انبارهای ارتشی را بدون نبرد در اختیار ما قرار دادند. علاوه بر اینها میلیشیای ما در جریان نبردها توانست سلاحهای زیادی به غنیمت بگیرد.

لشگر شما چگونه تأمین مالی می شود؟

از طریق کمکهای مردم دونتسک.

افراد لشگر حقوقی هم دریافت می کنند؟

نه، ما فقط خوراکشان را تأمین می کنیم؛ بعضی وقتها سیگار و چیزهای دیگری را هم کسبه محلی در اختیارشان می گذارند.

لشگر شما کجاها می جنگد؟

در مناطق جنوبی و غربی دونتسک و نزدیک فرودگاه.

سن و سال مبارزان چقدر است؟

اخیرا مادربزرگی با نوۀ 17 ساله اش پیش ما آمده بود که میخواست ثبت نام کند. اما ما به او اجازه اعزام به جبهه را نمی دهیم. در جبهه مردانی بین 40 تا 60 ساله هستند. بیشتر آنها سربازان سابق با تجربۀ ارتش سرخند.

جنگجویان بین المللی هم در لشگر شما هست؟

بله. به طور مثال چند روز پیش متوجه شدم که راننده ای که اتومبیل خدمتی را میراند و مرا به روستوف در کنار دن برد، یک پشتون از افغانستان بود.

روسها هم هستند؟

ما همه روسیم (می خندد). بله، مثلا تازگی ها کسانی از سن پطرزبورگ زنگ زدند که میخواهند وارد لشگر من بشوند.

چه تعداد از مبارزانتان را از دست داده اید؟

نمی توانم تعدادشان را بیان کنم. جزء اسرار است.

چه تجاربی در نبرد با گردانهای فاشیستی و خارجی ها داشتید؟ اختلاف آنها با نیروهای رسمی ارتش اوکراین در چیست؟

در طرف اوکرائینی تعداد زیادی از جنگجویان خارجی نبرد می کنند. کارشناسان ما میگویند که لهستانی ها بهترین هایشان هستند. در ارتش بیشتر مردان جوان هستند. اعضاء گردانهای داوطلبان ممکن است با تجربه تر باشند، اما در نهایت فرق چندانی نمی کند. وقتی که در بیمارستان به عیادت دوستی که در ارتش ماست و تاکنون چند تائی از دشمنان را هم کشته است، رفته بودم، به من می گفت: "میخواهم خون بیشتری ببینم؛ من به بوی خون نیاز دارم". فرقی نمی کند که از گردان آزوف باشی، مزدور باشی یا سرباز، برای اوکراین بجنگی یا برای جمهوری خلق دونتسک: کسی که یک بار بوی خون به مشامش خورد، باز هم بیشتر و بیشتر می خواهد. این چیزی را در آگاهی انسان تغییر می دهد. دوست من یک دانشمند است، اما از زمانی که خون دیده است، میخواهد باز هم بکشد.

شنیده میشود که شما در جمهوری خلق دونتسک افراد گردانهای داوطلب فاشیستی را اسیر نمی گیرید، بلکه راحت اعدام می کنید...

ما همۀ جنگجویان دشمن را که به دست ما بیفتند، اسیر می گیریم. فرقی هم نمی کند از آزوف باشد یا ارتش اوکراین. ما اینها را وارد برنامه مبادله اسرا می کنیم. این حتی شامل کسی هم شده بود که در کشتار ادسا دست داشت و آدم سوزانده بود. این آدمها از طریق پروپاگاند تحریک شده اند. ما به آنها این شانس را میدهیم که بفهمند این جنگ جنگ آنها نیست. خیلی از مادران سربازان هم بر علیه جنگ تظاهرات می کنند. شاید روزی این چشم اوکرائینی ها را باز کند.

 

 

Interview: Susann Witt-Stahl

https://www.jungewelt.de/schwerpunkt/%C2%BBkluft-zwischen-arm-und-reich-nicht-hinnehmen%C2%AB

Write comments...
or post as a guest
Loading comment... The comment will be refreshed after 00:00.

Be the first to comment.

کنفرانس مؤسس

  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت سوم)
    از موضع تئوری مارکسیستیِ بحران و فروپاشی، این امر از ابتدا از نظر گروسمن مسلم است که برای پرولتاریا انتظار تقدیرگرایانه فروپاشیِ خود به خود ، بدون آن که فعالانه در آن دخالت کند؛ قابل طرح نیست. رژیم های کهنه…
  • حزب پرولتاریا
    حزب وظایف خود را تنها به شرطی می تواند ایفا کند که خود تجسم نظم و سازمان باشد، وقتی که خود بخش سازمانیابی شدۀ پرولتاریا باشد. در غیر این صورت نمی تواند ادعایی برای به دست گرفتن رهبری توده های…
  • اتحادیه ها و شوراها
    رابطۀ بین اتحادیه و شورا باید به موقعیتی منجر شود که غلبه بر قانونمندی و [سازماندهی] تعرض طبقۀ کارگر در مساعدترین لحظه را برای این طبقه امکانپذیر سازد. در لحظه ای که طبقۀ کارگر به آن حداقلی از تدارکات لازم…
  • دربارۀ اوضاع جهانی - 14: یک پیمان تجاری ارزشمند
    یک رویکرد مشترک EU-US می تواند بر تجارت در سراسر جهان تأثیر گذار باشد. روشی که استانداردها، از جمله مقررات سلامتی و بهداشتی و صدور مجوز صادرات در بازارهای دیگر را نیز تسهیل میکند. به خصوص مناطقی که هنوز تحت…
  • 50 سال مبارزه بر سر مارکسیسم 1932-1883 (قسمت دوم)
    همان طور که رزا لوکزامبورگ تاکید نموده است، "فروپاشی جامعه بورژوایی، سنگ بنای سوسیالیسم علمی است". اهمیت بزرگ تاریخی کتاب رزالوکزامبورگ در این جاست: که او در تقابلی آگاهانه با تلاش انحرافی نئو هارمونیست ها، به اندیشه ی بنیادین "کاپیتال"…

صد سال پس از انقلاب اکتبر

کنفرانس اول

هنر و ادبیات

ادامه...

صدا و تصویر